صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۵۷۶۱
هر سدی بجز توجیهات فنی، باید توجیهات اقتصادی قابل قبولی داشته باشد. در واقع باید هر ریالی که در آنجا خرج می‌شود به همان اندازه و بیشتر بازگشت سرمایه داشته باشد. بازگشت سرمایه از طریق ذخیره و فروش آب، تولید و فروش برق و جلوگیری از خسارات ناشی از سیل تأمین خواهد شد.
تاریخ انتشار: ۰۱:۳۹ - ۲۰ فروردين ۱۳۹۸

عباس عبدی، روزنامه نگار و پژوهشگر اجتماعی در روزنامه ایران نوشت:

برخی تصاویری که از آثار سیل اخیر منتشر شد نشان می‌داد که سیلاب چنان تغییراتی ایجاد کرده و زمین را شسته و برده که تعدادی زیر خاکی نمایان شده‌اند! این سیل نه فقط زیر خاکی‌های مادی را آشکار کرد، بلکه موجب احیای دوباره برخی از موضوعات چالشی شد. از جمله اینکه سد خوب است یا بد؟ با این تفاوت که این بار طرفداران سدسازی دست بالا داشتند و مخالفان حرف جدیدی برای اظهار نداشتند. اجازه دهید در این یادداشت به این موضوع اشاره شود.

ابتدا از بدی‌های دخالت غیرمسئولانه بشر در طبیعت باید صحبت کرد. نمونه‌هایش کم نیست. یکی از بدترین‌های آن خشک شدن دریاچه آرال یا خوارزم است که به‌دلیل تغییر مسیر دادن دو رودخانه آمودریا و سیردریا در آسیای میانه اتحاد جماهیر شوروی سابق رخ داد و این دریاچه خشک و بسیار شور شد و عوارض زیست محیطی زیادی ایجاد کرد. شاید این پروژه استثنا باشد ولی از این نمونه‌ها باز هم هست. در ایران هم علت بخشی از خشکی دریاچه‌ها و تالاب‌های داخلی را به سیاست‌های سدسازی نسبت می‌دهند که طبعاً بی‌ربط نیست هرچند همه واقعیت نیز نیست.

گرایش قابل احترام و درست زیست محیطی یا همان احزاب سبز نیز در کشورهای غربی و بعد در کشورهای در حال توسعه بازتابی است به این دخل و تصرف‌های بیش از حد که زمین را به محیطی مخاطره‌آمیز تبدیل کرده است. از جمله مخالفت با سدسازی در ذیل همین الگو قرار می‌گیرد و برای آن علل و شواهدی می‌توان نام برد. زیر آب رفتن مناطق زیادی از زندگی مردم و مهاجر شدن ساکنان آنجا، زیر آب رفتن آثار تاریخی، جدا کردن اجتماعی مناطق دو طرف سد از یکدیگر، ایجاد فشارهای بزرگ در زمین‌شناسی منطقه به‌دلیل جمع‌آوری حجم زیاد آب، بروز مسائلی از قبیل سد گتوند و افزایش شوری آب و عوارض زیست محیطی و اختلال در چرخه حیات و... و از همه بدتر و خطرناک‌تر که احتمال وقوعش کم است، هرچند منتفی نیست، امکان خراب شدن سد که مناطق زیر سد را به کلی نابود خواهد کرد و اخیراً نیز فیلم شکستن یک سد به نسبت کوچک در برزیل منتشر شد که ترس‌آور بود. به همین دلیل نهضت ضد سدسازی و حتی تخریب آنها آغاز شده است. هرچند بخشی از این نهضت مربوط به تمام شدن طول عمر مفید سدهای ساخته شده قبلی است.

ولی این یک سوی ماجرا است. سوی دیگر ماجرا که تولید برق، کنترل سیلاب و ذخیره‌سازی آب است چنان با اهمیت است که پروژه‌های سدسازی را همچنان جذاب می‌کند. و مهم‌تر از آنها! اینکه سدسازی نمونه‌ای از طرح‌های عمرانی است که مسئولان کشوری دوست دارند در زمان آنها ساخته شود و چیزی به یادگار بگذارند!! می‌توان آنها را چند بار افتتاح کرد و عظمت سد را به رخ کشید. اگر از این انگیزه منفی بگذریم سه هدف اصلی سد که کنترل سیلاب، تولید برق پیک و ذخیره‌سازی آب با هدف جلوگیری از خشکسالی و توسعه کشاورزی است چنان اهمیت دارند که کفه منافع ساختن سد را بر هزینه‌هایش سنگین خواهد کرد. حتی ایده‌هایی مثل آبخیزداری هم خوب و قابل دفاع هستند ولی در نهایت نمی‌توانند طرح مناسب و جایگزین برای تحقق این اهداف شوند.

اجازه دهید نگاهی به سدهای احداث شده روی رودخانه‌های کارون، دز و کرخه بیندازیم. هم‌اکنون حدود 22 میلیارد مترمکعب آب پشت 8 سد بزرگ این رودخانه‌ها ذخیره شده‌اند. کافی است که هیچ‌کدام از این سدها نمی‌بودند. این مقادیر آب پس از تخلیه بخش اعظم ذخایر آنها جمع شده است در این صورت به‌طور قطع خسارات سیل چندین برابر رقم و ابعاد فعلی بود. برای نمونه به کرخه می‌پردازیم.

رودخانه کرخه وحشی است و برخلاف کارون است. حداقل و حداکثر آب آن متغیر است. پیش از ساخت سد، حداکثر دبی آب آن طی یک دوره 40 ساله حدود 5 هزار مترمکعب در ثانیه بود که درصورت آمدن این حجم آب خسارات بسیار بزرگی ایجاد می‌کرد. یکی از بدترین سیل های خوزستان در سال 1358 بود، در دهه 1370 و پیش از احداث سد کرخه نیز سیل‌های ویرانگری در آنجا رخ داد که میزان خسارات انسانی آنها خیلی بیشتر از سیل اخیر بود، در حالی که در سیل اخیر حجم آب ورودی به کرخه برای مدتی به بیش از 8000 مترمکعب رسید که در یک دوره 200 تا 500 ساله اتفاق می‌افتد، در مقابل خروجی آب از کرخه حداکثر 2500 بود و اگر سد کرخه نبود کل شهرها و جلگه و دره‌های زیر این سد را آب می‌برد، به‌طوری که امکان بازسازی آنها نیز تا سال‌های سال وجود نمی‌داشت.

نکته مهمی که باید اضافه کرد اینکه با توجه به مهار بخشی از سیلاب در سد سیمره (۲۵۰۰متر مکعب برثانیه) وسهم۷۵۰۰متر مکعبی شاخه کشکان در واقع در فقدان سدهای حوزه کرخه(سیمره وکرخه) در خوزستان شاهد سیلاب ۱۰۰۰۰متر مکعبی می‌بودیم که عمق فاجعه را چندبرابر می‌کرد.

نکته دیگر در خصوص سدسازی امکان استفاده از توان تولید برق آنها برای ساعات پیک مصرف است. مصرف برق در شبانه روز یکسان نیست. از نیمه‌های شب تا صبح خیلی کم است. از غروب تا نیمه شب زیاد است، در طول روز متوسط است. اگر بخواهیم متناسب با مصرف پیک از نیروگاه‌های عادی برق تولید کنیم، تولید اضافه آن را در ساعات غیرپیک نمی‌توانیم استفاده کنیم. تنها نیروگاه‌های آبی هستند که براحتی روشن و وارد مدار می‌شوند و آب را خارج می‌کنند و در غیر زمان پیک خاموش شده و مانع از خروج آب می‌شوند. بنابر این ارزش سرمایه‌گذاری این نیروگاه‌ها برای تنظیم برق مصرفی کشور بسیار زیاد است که براحتی قابل جایگزینی نیست.

از سوی دیگر توسعه کشاورزی در مناطقی مثل ایران باید مبتنی بر امنیت دسترسی به آب باشد. نمی‌توان با رودخانه‌ای مثل کرخه که در برخی از مقاطع تا 5000 مترمکعب آب می‌آورد و در برخی مواقع کمتر از 10 مترمکعب آب دارد، کشاورزی پایداری را تعریف کرد. لذا کنترل و ذخیره آب و استفاده مستمر و با برنامه از آن چیزی است که بدون وجود سد ممکن نیست.

آیا اینها بدان معنا است که هر سدی را با هر شکلی و هزینه‌ای باید ساخت. یا اگر ساختیم، هیچ اقدام بعدی لازم نیست؟ پاسخ قطعاً منفی است. هر سدی بجز توجیهات فنی، باید توجیهات اقتصادی قابل قبولی داشته باشد. در واقع باید هر ریالی که در آنجا خرج می‌شود به همان اندازه و بیشتر بازگشت سرمایه داشته باشد. بازگشت سرمایه از طریق ذخیره و فروش آب، تولید و فروش برق و جلوگیری از خسارات ناشی از سیل تأمین خواهد شد. این بدان معنا نیست که امکان اشتباه در این راه وجود ندارد. نمونه آن سد گتوند است که با وجود معدن نمک در مخزن آن مواجه شده‌اند که احتمالاً جایابی آن اشتباه بوده(هر چند در همین سیل اخیر عملکرد این سد خوب بوده و تا حد زیادی سیل را کنترل کرده) ولی در همین منطقه ساخت سد سازبن روی سرشاخه‌های کرخه در ایلام که چند میلیارد خرجش کرده بودند را متوقف کردند، زیرا به لحاظ اقتصادی پاسخ نمی‌داد و حتی اکنون هم بسیاری از افراد منطقه دنبال ساخت دوباره آن هستند. ولی مسئولان مرکز به لحاظ اقتصادی و به صرفه نبودن با ساخت آن مخالفت می‌کنند.

بنابراین شروط اول هر اقدامی در سدسازی توجیه اقتصادی و امکان فنی اجرای آن و نیز ملاحظات زیست محیطی و انسانی و اجتماعی است که به طور معمول این دو مورد اخیر در ایران ضعیف عمل می‌شود که دلایل خاص خود را دارد.

ولی اگر همه این کارها هم انجام شود باز هم کافی نیست. چند اقدام اساسی دیگر باید انجام شود که به دلایلی مورد غفلت واقع می‌شوند. اولین و ضروری‌ترین اقدام لایروبی رودخانه زیر سد است. زیرا با احداث سد، خروجی آب کنترل می‌شود و رسوبات بیشتری در رودخانه به وجود می‌آید. ظرفیت عبور آب کم می‌شود. مشکلی که در گرگان‌رود به وجود آمده و دهانه آن به سوی دریای خزر کم شده و حجم کمتری از آب را عبور می‌دهد از این جمله است. این لایروبی لازم است، زیرا پیش از احداث سد، لایروبی به‌صورت طبیعی انجام می‌شد. هرازگاهی سیل می‌آمد و همه چیز را با خود می‌برد و رودخانه را لایروبی می‌کرد.

پس از احداث سد، سیل به طور موقت حذف می‌شود و باید انسان لایروبی کند. این کار چون متولی مستقیمی ندارد یا بودجه را صرف آن نمی‌کنند، یا گمان می‌کنند، ده یا حتی 20 سال است که سیل نیامده، امسال و سال بعد هم نخواهد آمد، در نتیجه لایروبی فراموش می‌شود. در نتیجه پس از 20 سال که یک سیل بزرگ می‌آید و سدها نیز توان کنترل آن را ندارند و سرریز می‌شوند، آب‌های جاری شده پس از سد، به‌صورت سیل عمل می‌کنند، در حالی که رودخانه ظرفیت کافی برای عبور آنها را ندارد. به همین دلیل خسارات زیاد و زیادتر می‌شود.

مشکل دیگر تجاوز به حریم رودخانه است. هنگامی که سد احداث و سیل حذف می‌شود خیال همه راحت می‌شود که می‌توانند به حریم رودخانه تجاوز کنند. مقامات و مسئولان نیز یا شریک مردم می‌شوند و بر این تجاوز چشم می‌پوشند یا زورشان نمی‌رسد. در نتیجه امکانات و تأسیسات جدید تحت خطر سیل بشدت زیاد می‌شود، ضمن اینکه راه را برای عبور سیل می‌بندند. اجازه دهید مثال روشنی در این باره زده شود.

متأسفانه در سال‌های پس از بهره‌برداری از سد کرخه وکنترل کامل سیلاب‌ها در مخزن وبرقراری آرامش کامل وتأمین حداقل آب مورد نیاز در فصل خشک تجاوز به حریم رودخانه در پایین دست بسیار زیاد بوده وبرخورد لازم توسط مراجع مسئول انجام نشده است به ترتیبی که در زمان تخلیه بیش از۲۰۰متر مکعب از نیروگاه سروصدای متجاوزان به حریم بالا می رفته درحالیکه نیروگاه کرخه برای تولید سه واحد خودش خروجی حداقل۴۵۰متر مکعب بر ثانیه دارد وبرای پایداری این مخزن بزرگ سرریز ۱۸هزار متر مکعبی پیش‌بینی شده است. اگر در جریان اخیر مدیران استان به محدود ماندن خروجی از کرخه به حدود ۶۰۰متر مکعب تا۱۰فروردین اصرار نمی‌کردند و اجازه می‌دادند که با شروع سیل، تخلیه متعادل حداکثر تا۱۰۰۰متر مکعب از اوایل اسفند ماه انجام می‌شد میزان تخلیه فعلی کمتر ومدیریت سیلاب بهتری داشتیم.

متأسفانه همه کارها را ناقص انجام می‌دهیم. بنابر این اگر در جریان همین سیل وحشتناک، سد کرخه می‌توانست آزادانه و پیش از بروز سیلاب‌ها تا 1000 مترمکعب و بلکه بیشتر آب را تخلیه کند و اگر رودخانه زیر سد لایروبی می‌شد و اگر به حریم آن تجاوز نمی‌شد، امروز می‌توانست با حداکثر 1500 مترمکعب آب خروجی، کل خسارت سیل را کنترل کند. چرا این کارها نمی‌شود، دلایل اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی دارد. ولی باز هم باید شکرگزار بود که سد کرخه ساخته شد و الا امروز شاهد اتفاقی به مراتب بدتر از پل‌دختر در کل حوزه کرخه بودیم.

برچسب ها: اقتصاد سد سدسازی
ارسال نظرات