فرارو- در آخرین روزهای سال ۹۷ دو مرد میانسال در تهران خودکشی کردند. نقطه اشتراک هردو حادثه " فقر" بود. مرد ۴۲ سالهای که با سیانور خودکشی کرده بود در نامه خداحافظیاش، از خانواده حلالیت طلبیده و انگیزهاش را از این کار «مشکلات مالی، گرانی و شرمندگی از خانواده و همسر» عنوان کرده بود.
به گزارش فرارو، چنین اخباری اول از همه، خواننده را یاد شرایط بد اقتصادی میاندازد. اما جدا از ضعف دولت در کنترل شرایط اجتماعی، آیا اقوام، دوستان، همسایهها یا هر کدام از ما نمیتوانیم در حدی به یکدیگر کمک کنیم که کسی به دلیل فقر شدید خودکشی نکند؟
البته یکی از نهادهایی که میتواند در چنین مسائلی یاری رسان باشند، موسسات خیریه و سازمانهای مردم نهاد هستند. اما در فعالیت آنها هم مشکلاتی وجود دارد.
نیره توکلی، جامعه شناس در این زمینه به فرارو میگوید: در جامعه کنونی این مسائل باید به صورت نهادی اجرا شود. مثلا موسسات خیریه سالم و شفاف و پاسخگو وجود داشته باشد. ما نهاد پاسخگو و صاحب منابع مالی خیلی کم داریم و منابع مالی عظیم بیشتر در اختیار کسانی است که جوابگو نیستند.
هرچند ممکن است بسیاری از موسسات خیریه واقعا به کمک رسانی مشغول باشند، اما شرایط بد اقتصادی و فقر شدید شاید در توان تعداد معدودِ موسسات نباشد. همچنین شناخت کسانی که نیازمند واقعی باشند تا حدی دشوار است.
اما خود ما چی؟ شاید بسیاری از ما در زندگی شخصی خود کمکهایی به اطرافیان کرده باشیم و تاثیر آن را هم دیده باشیم. اما با توجه به گسترش جامعه و به اعتقاد جامعه شناسان "لزوم اجرای نهادی کارهای خیر "، چگونه میتوان کمکهای موثرتری به نیازمندان کرد؟
یکی از ابزارهای که میتواند بستر مناسبی برای هماهنگی فعالیتهای کوچک، اما موثر باشد شبکههای اجتماعی است. با گشتی در گروههای تلگرامی میتوانید کسانی را ببینید که دنبال کارهای خیر هستند و دنبال راه مناسب هستند.
آرام در یک گروه فعالیتهای جمعی به نام "کرسی" نوشته: «دوست دارم در یک خیریه، داوطلبانه کار کنم، اگر کسی عضویت فعال دارد در سازمانی لطفا یک سری اطلاعات بهم بدهد»، زهرا هم برای یک نیازمند، دنبال یک یخچال کوچک دست دوم است.
سعید مینویسد: «در نظر دارم دم عیدی به همراه همپاهای عزیز یک کار خیر برای شادی قشری از نیازمندان یا سالمندان ارومیهای انجام بدهیم. دقیقا نمیدانم چی». او نوشته «با همفکری هم کاری که دم عیدی بتونه دل یک عدهای از همشهری هامان را شاد کند انجام بدهیم. هدف اصلا تبلیغات نیست. برای دل خودمونه.»
کی جی، در یک گروه ۱۰ هزار نفری، مینویسد «سابقه تدریس زبان انگلیسی دارم و میتوانم ریاضی، فیزیک، شیمی و ... تدریس کنم. اگه کسی موسسهای میشناسد که کارهای خیریه اینچنینی مثل تدریس به کودکان کار یا ... انجام میشود، من میتوانم همکاری کنم.»
افرادی هم هستند که خودشان گروههای خیریه زدهاند تا شاید بتوانند با کارهایی کوچک جلوی اتفاقات بزرگی مثل خودکشی، کودک آزاری، افسردگی و... را بگیرند.
لیلا، در یکی از گروههای همپایهیابی مینویسد: «گروه خیریه داریم که هر ماه بین بچههای کار و خیابانی غذا توزیع میکند، شیوه کمک شما دوستان به صورت مالی یا حضور برای توزیع غذا در سطح شهر است.»
لیلا به فرارو میگوید: «ما هر ماه ایونت داریم و این ایونتها تبدیل به یک گروه ۱۴۰ نفره شده که هر ماه حدودا ۱۰ نفری فعال هستند.»
مجید مینویسد: «قرار ما این است حتی المقدور هفتهای یکبار در کنار بیخانمانهای شهرمان، لقمه غذایی را با احترام و محبت در بین کسانی که گرسنه هستند و از خانواده، دوستان و جامعه طرد شدند پخش کنیم.» معین هم مینویسد: «در یکی از مناطق نیمه محروم تهران کار خیریه انجام میدهیم؛ یکی پشتیبانی، دومی تدریس و برگزاری کارگاه بازی برای بچهها ... مسیج بدید.»
س. نصیر زاده مینویسد: «طرح اشتغالزایی دارم مختص افراد نیازمند (خانوادههای بدسرپرست، بی سرپرست و کودکان کار و افرادی که از اعتیاد رهایی پیدا کردن و کارتن خوابها)، این افراد یکسری محصول تولید کردن که با مردم به اشتراک گذاشتیم. امکانش هست دو ساعت وقت بزارید و حمایت کنید؟»
سحر که گروهی پانزده نفره و خودجوش به نام "یک برش لبخند" تشکیل داده، ایونتی در گروه "همپایاب" گذاشته: «خودجوش دور هم جمع شدیم تا لبخند، رو لب بچهها بیاریم. هرماه براشون پیتزا میخریم و میریم پیششون.» او به فرارو می گوید: «بچههایی را میدیدم که دوست داشتند پیتزا بخورند اما پول نداشتند. وقتی شروع به کار کردیم با یک خانم معلم مدرسه کودکان کار آشنا شدیم و حالا هر ماه به یک کلاس سی چهل نفره از کودکان کار پیتزا می دهیم. پیتزاها را از پیتزافروشهای سیار میخریم که به آنها هم کمکی کرده باشیم.آنها با اینکه کسبوکارشان رونق زیادی ندارد باز به ما تخفیف میدهند.»
یکی دیگر از کاربران با ایموجی زنبور، مینویسد «برای دو پسر بچه و یک دختر بچه که پدر و مادرشان معتاد هستند عیدی جمع میکنم. اگر دارید، پول و اگر ندارید هر چیزی که مایل هستید هدیه بدهید؛ حتی یک مداد یا گل سر. اگر اعتماد ندارید خود جنس را بخرید. حتی جوراب بچگانه، پتو، کفش و لباس و لوازم تحریر. اگر دندانپزشک هستید بیارم بچهها رو دندوناشون رو درست کنید.»
یکی از گروههای خیریه برای کودکان سرطانی، پیامی برای "داوطلب دلقک شدن" گذاشته: «تعداد بچهها ۱۰ نفر است و از پشت شیشه باهاشون صحبت میکنیم و شادشون میکنیم. چون حدود دو ماه در یک اتاق قرنطینه میشوند، از نظر روحی بسیار ضعیف هستند. میخوایم با خودمون دلقک ببریم و حسابی بهشون روحیه بدیم.»
فیاض نظمی که سه سال با دوستانش کارهای خیری مثل بازدید از سراهای سالمندان خصوصی، کمک به کودکان سرطانی، کودکان کار، کارتن خوابها، کارگران شهرداری، اقشار اقلیت و متفاوت انجام میدهند به فرارو میگوید نتیجه کار خود را گرفته است و تاثیر فعالیت هایش را در زندگی و روحیه کسانی که به آنها کمک کرده دیده است. به اعتقاد او داشتن یک گوش شنوا برای شنیدن درد کمک میکند افراد به کارهایی مثل خودکشی گرایش پیدا نکنند.
در آخرین ایونت خیریهای که فیاض در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته در چهار روز ده نفر برای همکاری پیام داده اند.
او معتقد است: اگر در همین جامعه با وجود تمام مشکلات، همین کمپینها رشد کنند نه تنها میشود آمار حوادث را کم کرد بلکه میتوان سالمندان و حتی کم سنترها را از افسردگی و تنهایی خارج کرد.
این خَیِر ادامه میدهد: فرض کنید صدهزار نفر جمع شوند و هر نفر در ماه فقط ده هزارتومن کمک کند. میشود ماهی ۱ میلیارد تومان. با این پول میشود زندگی حداقل پنج هزار خانواده نیازمند را از بحرانِ کامل نجات داد.
او در پایان گفت: درست است از طرف دستگاههای اجرایی برای رفع مشکلات مالی، همکاری دیده نمیشود؛ اما همین مردم با کمک همدیگر، با همین جمعهای اندک، میتوانند پدرانی که در این اوضاع اقتصادی کمرشان زیر فشار مشکلات خم شده را نجات بدهند.