باند سارقان گوشیهای آیفون که با قمه به شهروندان حمله میکردند و تلفنهایشان را به سرقت میبردند، در حالی پای میز محاکمه رفتند که متهم ردیف اول این پرونده مدعی شد برای تأمین هزینههای عروسی مرتکب سرقت میشده است.
به گزارش شرق، متهمان این پرونده در کانون اصلاح و تربیت با هم آشنا شدند و بعد از آزادی تصمیم گرفتند باندی را تشکیل دهند.
بر اساس محتویات پرونده، پنج متهم به صورت دوترک سوار موتور شده و در منطقه غرب تهران افرادی را که در حال صحبت با گوشی تلفن آیفون خود بودند شناسایی میکردند و تلفنشان را به سرقت میبردند.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، کیفرخواست علیه متهمان خوانده و برای هر پنج نفر درخواست مجازات شد.
در ادامه، تعدادی از شکات که در جلسه دادگاه حاضر بودند، شکایت خود را مطرح کردند.
پسر جوانی که در سعادتآباد مورد حمله قرار گرفته بود، گفت: من و دوستم ساعت دو بعدازظهر به کلاس زبان میرفتیم که دو موتورسوار جلوی ما پیچیدند و گوشی را خواستند، من مقاومت کردم. یکی از آنها که متهم ردیف اول این پرونده به نام احمد است، با قمه ضربهای به من زد و دستم خراش برداشت و من هم گوشی را دادم.
شاکی دیگر این پرونده نیز گفت: زیر پل گیشا با دوستم میرفتیم که دو مرد با موتور آمدند. یکی از آنها با قمه به ما حمله کرد و گوشی آیفون من را گرفت و بعد به سراغ دوستم رفت و گوشی او را گرفت و کیف و مدارکش را هم سرقت کرد. جایی که ما بودیم، دوربین بانک فعال بود. فردای آن روز از بانک فیلم را گرفتم و به پلیس تحویل دادم و فیلم سرقتی که از من و دوستم شده موجود است.
شاکی دیگر که دختر جوانی بود، گفت: من کنار اتوبان منتظر تاکسی اینترنتی بودم. چون موقعیت جغرافیایی خودم را به درستی نمیدانستم، مدام با راننده صحبت میکردم، یکدفعه موتوری به من نزدیک شد و با باتری آب به سرم کوبید و گوشی را سرقت کرد. از آنجایی که من لباس اسپورت پوشیده بودم، آنها جنسیت من را تشخیص ندادند و فکر کردند که من پسر هستم، بعد متوجه شدند که من دختر هستم.
شاکی دیگر پرونده هم گفت: متهم ردیف اول این پرونده با قمه به من حمله کرد و طوری من را زد که تاندون دستم پاره شد و شکافهای بزرگی برداشت و جراحی شدم، البته من گوشی را ندادم و آنها فرار کردند.
شاکی دیگر هم ادعا کرد که دو نفر از متهمان به وی حمله کردند و با قمه به او ضربه زدند، بهگونهای که ششهایش جراحی شده و مدتی در بیمارستان بستری بوده است، ضمن اینکه گوشی او را هم سرقت کردهاند.
بعد از گفتههای شاکیان پرونده، احمد، متهم ردیف اول، در جایگاه قرار گرفت. او که متولد سال 76 است، گفت: من وقتی 16 ساله بودم بهخاطر دعوا زندانی شدم. در آن زمان حین دعوا چهار موبایل گم شده بود که آن را هم گردن من انداختند و من به چهارسالونیم حبس محکوم شدم. چون نوجوان بودم، یکسالونیم آن بخشیده شد و من سه سال در زندان ماندم و دی سال گذشته آزاد شدم. بعد از آزادی با دختری آشنا شدم و نامزد کردیم. بهخاطر مشکلاتی که داشتم، با نامزدم زندگی میکردم و قرار بود زود عروسی بگیریم.
برای تأمین پول عروسی سرقت کردم و البته فقط همان سرقتی که دوربین فیلمبرداری کرده را قبول دارم و فقط همان را من سرقت کردم. مابقی کار من نبود و به دروغ اعتراف کردم.
متهم در ادامه گفت: من نامزدم را میخواستم، اما او ابتدا قبول نمیکرد با هم ازدواج کنیم. میگفت به درد هم نمیخوریم. من هم از دست او چاقو در قلب خودم فرو کردم و بهخاطر او یک ماه در بیمارستان بستری بودم. بعد که نامزد کردیم، من در خانه آنها میماندم. نامزدم اصلا اجازه نمیداد شبها بیرون باشم و من اصلا در تاریکی شب که شکات میگویند کار نمیکردم. در همان یک سرقت که قبول دارم، با فرید بودم.
فرید را در کانون اصلاح و تربیت شناختم و با هم دوست شدیم. او یک ماه بعد از من آزاد شد و با من به سرقت آمد. با وحید، دیگر متهم این پرونده، هم در زندان آشنا بودم، اما در باند ما نبود. فرهاد، متهم دیگر که زیر 18 سال است، بچهمحل ما بود و متهم دیگر را هم فرهاد به ما معرفی کرده بود.
در ادامه، فرید در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من سابقه سرقت دارم. به من اتهام 120 فقره سرقت ماشین زدند. من این کار را نکرده بودم. بعد که مشخص شد زیر 18 سال هستم و از 36 شاکی هم رضایت گرفتم، 12 سال حبسی که داشتم به چهار سال تبدیل شد و در کانون نگهداری میشدم و یک ماه بعد از احمد آزاد شدم. به طور اتفاقی همدیگر را در خیابان دیدیم و دوباره دوست شدیم، اما او دروغ میگوید، من در سرقت نبودم.
در ادامه، دو متهم دیگر در جایگاه ایستادند و ادعا کردند آیفونهایی که سرقت و فروخته شده ربطی به آنها ندارد و آنها اصلا در جریان نبودهاند.
با پایان گفتههای متهمان، هیئت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.