صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۳۲۴۸
اگر آن تندروها از نگاه گنجی موجوداتی جنایتکار و عامل قتل عام هزاران انسان بیگناه باشند، چنین کاری چگونه ممکن است و سهیم شدن در قدرت با آنان چه توجیهی دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۲:۵۸ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۷

احمد زیدآبادی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دامگه تناقض!» نوشت: چند روز پیش مطلبی از اکبر گنجی خواندم که طی آن از حضور میانه‌روها در حکومت به منظور تحققِ فضای تنفس برای جامعۀ مدنی، پیشگیری از جنگ و گذار به دمکراسی دفاع کرده بود.

خب، این نظریه‌ای است که از نگاه من، در موردِ خاص ایران چندان صدق نمی‌کند، ولی به هر صورت، نظری است که مدافعان خاص خود را دارد و مناقشه در بارۀ آن موضوع این یادداشت نیست.

دیروز هم مطلبی از گنجی در بارۀ جابجایی در رأس قوۀ قضائیه خواندم که از ریاست جدید با القابی نظیر قاتل، آدمکش، جنایتکار و دروغگو یاد کرده بود.

خب، این هم البته تازگی ندارد و برخی نیروهای سیاسی خارج از کشور سال‌هاست که از این نوع ادبیات برای توصیف بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند، بنابراین از این جهت هم قصد خرده‌گیری به گنجی ندارم.

آنچه اما می‌تواند مورد نقد قرار گیرد این است که دو نظرگاهِ فوق با هم سازگاری و انسجام ندارد. اگر دو فرد مختلف این دو نظر را مطرح کرده بودند، تناقضی در میان نبود، اما طرح هر دوی آنها از طرف یک نفر نشانۀ عدم انسجام و آشفتگی تحلیلی است.

به هر حال می‌دانیم که حضور در حکومت تبعات گریزناپذیری دارد از جمله اینکه میانه‌روهای مورد نظر گنجی باید با “تندروها” بر سر یک میز بنشینند، با هم خوش و بش کنند، در بارۀ مسائل کشور وارد بحث و گفتگو شوند و بکوشند با یکدیگر به تفاهم دست یابند. حال اگر آن تندروها از نگاه گنجی موجوداتی جنایتکار و عامل قتل عام هزاران انسان بیگناه باشند، چنین کاری چگونه ممکن است و سهیم شدن در قدرت با آنان چه توجیهی دارد؟

این اشکال فقط به گنجی برنمی‌گردد. بسیاری از اصلاح‌طلبان داخلی نیز به نحوی گرفتار آنند و همین‌گونه تناقض‌ها نیز آنها را از پا در آورده است.

البته گنجی ممکن است بگوید که منظورش از شرکت میانه‌روها در حکومت، نشست و برخاست و خوش و بش و بحث و گفتگو و تعامل و تفاهم آنها با نیروهای “جنایتکار و آدمکش” نیست! خب، اگر منظور این نباشد فقط دو شق دیگر ممکن است؛ نخست اینکه میانه‌روها در گوشۀ دفترشان مخفی شوند تا مبادا امکان ملاقات و دیدار آنها با دیگر مقام‌های حکومتی پیش آید! دوم اینکه، میانه‌روها به محض رو در رو شدن با تندروها، با آنها گلاویز شوند و به قصد کُشت به زد و خورد با آنان مبادرت کنند!

حال کشوری را تصور کنید که اعضای حکومت‌اش با هم به یکی از دو صورت فوق رفتار کنند! چه شود!

ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
من به عنوان شهروند که رئيسي را نمي شناختم با شنيدن اين کلمات زشت از سوي خارج نشينان متوجه شودم طبق فرمايش امام که هر وقت از کسي توسط دشمنان اين کشور تعريف شد بدانيد آدم خوبي نيست و برعکس هر وقت مورد توهين قرار گرفتن بدانيد آدم خوبي
خداوند دشمنان دين را افراد احمق قرار داد تا با حماقتشان مردم را نسبت به بعضي از امور مطمئن نمايند.
احسان
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
اقای زید ابادی مقاله شما جالب نبود زیرا به یک اصل اشاره نکریدید و ان هم این است که بیرامون رهبری را اصول گرایان احاطه نموده اند
ناشناس
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
ایشون شرف اهل قلم اصلاح طلب ها هستند.
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
شمام بیرون بودی آقای زیدآبادی همین القاب رو میدادی
الانه جرات نداری برادر من
ناشناس
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
آقای گنجی حال و روزش روشنه زمان اول انقلاب که مع روف بود به اکبر پونسی ودر زمان جنگ هم فقط در تهران بود وبه قول معرو جزو خوشنشینهای اون زمان بو وجز غر غر ونق زدن کاری نمیکرد فقط از بوجه وپول مردمی که با جون ودل کمک به جبهه ها میکردن میخور د و ارغ ویزد وحلا هم رفته اون ور اب ومشغول افاضات هستاز آدم کار جز نشخوار فضولات دیر مخالفها نیست .خدا توسرشون زده
رامین
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
بنده واقعا از تحلیلهای دکتر زیدآبادی لذت می برم
واقعا تحلیلهای بجا و درستی دارند
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
Stockholm syndrome
ناشناس
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۱۸
فردا میبندنتون این خبر و حذف کن