صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۲۶۴۳
توشیو نمونهٔ یکی ازکسانی است که افزایش جرم را در ژاپن نشان می‌دهد. در جامعه‌ای که به طور آشکار همه قانونمند هستند ناگهان میزان جرم‌هایی که افراد بالای ۶۵ سال مرتکب می‌شوند، رو به افزایش گذاشته است. در سال ۱۹۹۷ امکان بروز جرم در این گروه سنی حدود یک در ۲۰ نفر بوده است و ۲۰ سال پس از آن این میزان به یک در ۵ نفر رسیده است. نرخ رشدی که بسیار بیشتر از نرخ رشد جمعیت بالای ۶۵ سال در این کشور است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۱ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۷

موج جرم و جنایت سالمندان ژاپن را در بر گرفته است، نسبت جرم‌هایی که افراد بالای ۶۵ سال مرتکب می‌شوند در ۲۰ سال گذشته رو به افزایش بوده است. اد باتلر، از بی‌بی‌سی، در پی دلیل آن است.

به گزارش بی بی سی، در راه خانه‌ای در هیروشیما که مخصوص مجرمانی است که از زندان آزاد می‌شوند و قرار است به جامعه بازگردند، توشیو تاکاتا، ۶۹ ساله، به من گفت که قانون را زیر پا گذاشته است، چون فقیر است. او نیاز دارد تا جایی به رایگان زندگی کند، حتی اگر پشت میله‌ها باشد.

او می‌گوید:"من به سن بازنشستگی رسیدم و بعد از مدتی بی‌پول شدم. در نتیجه به فکرم رسید که اگر به زندان بروم می‌توانم رایگان زندگی کنم".

"برای همین دوچرخه‌ای دزدیدم و با آن به ادارهٔ پلیس رفتم و گفتم من این دوچرخه را دزدیده‌ام".

نقشه‌اش گرفت. این اولین جرم توشیو بود که در سن ۶۲ سالگی مرتکب آن شد، اما دادگاه‌های ژاپن با دزدی خیلی جدی برخورد می‌کنند و همین جرم برای یک سال حبس او کافی بود.

توشیو، ریز‌نقش و لاغر با چهره‌ای خندان هیچ‌شباهتی به جنایتکاران حرفه‌ای ندارد، بخصوص هیچ شباهتی به کسی که زنان را با چاقو تهدید کند، ندارد. اما پس از آنکه از حبس آزاد شد این دقیقاً جرمی بود که مرتکب شد.

"من به پارک رفتم و زنان را تهدید کردم. من قصد نداشتم هیچ صدمه‌ای به آن‌ها بزنم. فقط چاقو را نشان دادم، امیدوار بودم یکی از آن‌ها به پلیس تلفن کند و یکی از آن‌ها این کار را کرد".

توشیو نقاشی‌های خودش را در سلولش به نمایش گذاشته است. در کل توشیو نیمی از هشت سال آخر عمرش را در زندان گذراند.

از او پرسیدم که آیا دوست دارد در زندان باشد، او به یکی دیگر از مزایای مالی این ماجرا اشاره کرد، حقوق بازنشستگی او حتی در مدتی که زندان بود، هم پرداخت می‌شد.

او می‌گوید:"نمی‌شود بگویم که زندگی در زندان را دوست دارم، اما من می‌توانم به طور رایگان آنجا باشم و وقتی هم از آنجا بیرون بیایم، مقدار زیادی پول جمع کرده‌ام، از این رو ماجرا چندان آزارنده نیست".

توشیو نمونهٔ یکی ازکسانی است که افزایش جرم را در ژاپن نشان می‌دهد. در جامعه‌ای که به طور آشکار همه قانونمند هستند ناگهان میزان جرم‌هایی که افراد بالای ۶۵ سال مرتکب می‌شوند، رو به افزایش گذاشته است. در سال ۱۹۹۷ امکان بروز جرم در این گروه سنی حدود یک در ۲۰ نفر بوده است و ۲۰ سال پس از آن این میزان به یک در ۵ نفر رسیده است. نرخ رشدی که بسیار بیشتر از نرخ رشد جمعیت بالای ۶۵ سال در این کشور است. (هرچند آن‌ها اکنون بیش از یک‌چهارم کل جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند)

همانند توشیو، بسیاری از قانون‌شکنان مسن جرم‌های خود را تکرار می‌کنند. از میان ۲۵۰۰ نفر از محکومان بالای ۶۵ سال در سال ۲۰۱۶، بیش از یک سوم از آن‌ها بیش از ۵ بار سابقهٔ ارتکاب جرم داشتند.

نمونهٔ دیگر کیکو (نام واقعی نیست) است. هفتاد سال دارد، کوچک‌اندام است و مرتب و آراسته. او هم به من گفت که فقر باعث بدبختی اوست.

او می‌گوید:"من نمی‌توانم با شوهرم کنار بیایم. هیچ جایی ندارم بروم و سر‌پناهی ندارم. تنها راهی که برایم می‌ماند این است که دزدی کنم. حتی زنانی حدود ۸۰ ساله که به سختی راه می‌روند، مرتکب جرم می‌شوند. فقط برای اینکه نمی‌توانند غذا و پول به دست بیاورند".

چند ماه پیش با او در پناهگاه مجرمان سابق گفتگو کردیم و او به من گفت که از آن زمان تا کنون دوباره دستگیر شده است و حالا هم دوران حبس خود را برای دزدی از فروشگاه می‌گذراند.

دزدی و اصولاً دزدی از فروشگاه‌ها بزرگ‌ترین جرمی است که مجرمان سالمند مرتکب می‌شوند. آن‌ها معمولاً مواد‌غذایی به ارزش کمتر از ۳۰۰۰ ین (معادل ۲۰ پوند) از فروشگاهی که به طور مرتب از آن خرید می‌کنند، می‌دزدند.

مایکل نیومن، جمعیت شناس متولد استرالیا که دفتر پژوهشی‌اش به نام گروه تحقیقاتی سفارش محصول، در توکیو قرار دارد، اشاره می‌کند که حقوق بازنشستگی در ژاپن خیلی "ناچیز" است و به سختی می‌توان با آن زندگی کرد. در گزارشی که در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد او محاسبه کرده است که فقط هزینهٔ اجاره، خوراک و بهداشت حقوق‌بگیران را، اگر منبع درآمد دیگری نداشته باشند، بدهکار و مقروض می‌کند و این در صورتی است که هزینه‌های گرمایش و پوشاک اصلاً در نظر گرفته نشده است.

در گذشته رسم بود که فرزندان از والدین‌شان نگهداری می‌کردند، اما جوانان بسیاری از استان‌هایی که امکانات اقتصادی محدود است، مهاجرت کرده‌اند و والدین‌شان را تنها به حال خودگذاشته‌اند.

او می‌گوید: "مستمری‌بگیران نمی‌خواهند باری بر دوش فرزندان‌شان باشند و فکر می‌کنند اگر نتوانند با حقوق بازنشستگی دولتی زندگی کنند بهترین راه برای آنکه سر‌بار فرزندان خود نشوند این است که خودشان را به‌نحوی به زندان بیاندازند".

او ادامه می‌دهد، تکرار جرم راهی است برای "بازگشت به زندان" جایی که به طور مرتب سه وعده غذا دارند و هیچ صورت‌حسابی هم برای‌شان نمی‌آید. درست وقتی بیرون می‌آیند بلافاصله کاری می‌کنند که دوباره به زندان بیفتند.

نیومن اشاره می‌کند که میزان خودکشی هم در میان سالمندان بالا رفته است، یکی دیگر از راه‌های پیش روی آن‌ها برای اینکه محترمانه از زیر‌بار زندگی خلاص شوند.

مدیر مرکز باز‌پروری و توان‌بخشی "همراه با هیروشیما"، جایی که من با توشیو ناکاتا ملاقات کردم، بر این باور است که تغییرات خانواده‌های ژاپنی باعث بروز چنین موجی از جرم و بزهکاری شده است، اما او بر عوارض روانی آن بیش از جنبه‌های اقتصادی آن، تأکید می‌کند.

کانیچی یامادا، ۸۵ ساله که در کودکی پس از انفجار بمب در هیروشیما از زیر آوار بیرون کشیده و نجات داده شد، می‌گوید: "در نهایت این روابط میان افراد است که دگرگون شده است. آدم‌ها تنها‌تر شده‌اند. آدم‌ها جایی برای خودشان در جامعه پیدا نمی‌کنند. آن‌ها نمی‌توانند با تنهایی‌شان کنار بیایند".

"در میان افراد مسنی که مرتکب جرم می‌شوند، کسانی هم هستند که چنین ماجرای در نیمه‌راه زندگی برای‌شان پیش آمده است. انگیزه‌های مختلفی برای این موضوع وجود دارد. ممکن است همسر یا فرزندان خود را از دست داده باشند و نتوانسته‌اند با این موضوع کنار بیایند... معمولاً آدم‌ها اگر کسی باشد که مراقب‌شان باشد و از آن‌ها حمایت کند دست به کار‌های مجرمانه نمی‌زنند".

کانیچی یامادا عقیده دارد که داستان توشیو که می‌گوید به دلیل فقر مرتکب جرم شده است فقط "بهانه" است. ریشهٔ اصلی، مشکل تنهایی اوست. او گمان دارد عاملی که باعث شده است تا باز هم مرتکب این کار بشود، امید ملاقات همراهان و دوستانی در زندان است.

درست است توشیو در دنیا هیچ‌کس را ندارد. والدینش مرده‌اند و رابطه‌اش را با دو برادر بزرگ‌ترش قطع کرده است، چون آن‌ها به تلفن‌های او جواب نمی‌دهند. ارتباطش را با دو همسر قبلی‌اش که هر دو از او جدا شده‌اند، هم قطع کرده است و همینطور هیچ ارتباطی با سه فرزندش هم ندارد.

من از او پرسیدم که آیا فکر می‌کند اگر همسر و فرزندانی داشت وضعیتش فرق می‌کرد و او گفت که حتماً همینطور است.

او می‌گوید:"اگر آن‌ها در کنارم بودند و از من حمایت می‌کردند، من چنین کاری نمی‌کردم".

مایکل نیومن شاهد این بود که در این سال‌ها دولت ژاپن ظرفیت زندان‌های خود را بیشتر کرد و نگهبانان زن بیشتری را در بخش‌های مختلف به کار گمارد (تعداد زنان مجرم سالمند هم بخصوص به سرعت رو به افزایش بود، هرچند پیش از آن هیچ سابقه‌ای نداشت). او هم‌چنین متوجه هزینه‌های سر‌سام‌آور بهداشت و درمان زندانیان شد.

تغییرات دیگری هم به چشم می‌خورد، برای مثال وقتی خودم به ملاقات زندان فوچو، خارج از شهر توکیو رفتم، تقریباً یک‌سوم زندانیانش بالای ۶۰ سال داشتند.

اعتراضات و داد و فریاد‌های بسیاری در زندان‌های ژاپن وجود دارد، اما انگار در اینجا نیرو‌های نظامی قدرت بیشتری دارند. من چند تا از زندانیان سالمند را دیدم پشت یک جوخه سعی می‌کردند خودشان را سرپا نگه دارند. یکی از آن‌ها با چوب‌زیر‌بغل بود.

ماساتسوگا یازاوا، سرپرست بخش آموزش زندان به من گفت:"ما باید امکانات اینجا را بهتر کنیم، باید دستگیره‌هایی تعبیه کنیم وتوالت‌های مخصوصی کار بگذاریم. همچنین کلاس‌هایی برای زندانیان قدیمی‌تر خواهیم داشت".

او مرا به یکی از این کلاس‌ها برد. کلاس با هم‌خوانی گروهی ترانهٔ محبوب "چرا زاده شدم" که دربارهٔ مفهوم زندگی بود، شروع شد. زندانی‌ها تشویق می‌شدند که همراه با یکدیگر آواز بخوانند. بعضی از آن‌ها حسابی به هیجان آمده بودند.

یازاوا می‌گوید:"ما آواز می‌خوانیم تا به آن‌ها نشان دهیم زندگی واقعی بیرون زندان است و خوشبختی هم آنجاست، اما هنوز خیلی از آن‌ها فکر می‌کنند زندگی در زندان بهتر است و به اینجا بر‌می‌گردند".

مایکل نیومن اینطور استدلال می‌کند که بسیار بهتر و خیلی هم ارزان‌تر خواهد بود اگر بدون هزینه‌های گران دادگاه و مراحل قضایی و توقیف و حبس، فقط از سالمندان نگهداری کنیم.

او می‌گوید: "ما نمونه‌ای از دهکده‌ٔ بازنشستگان در یک مجموعهٔ اقتصادی بزرگ ارائه دادیم که در آن مستمری بگیران فقط با پرداخت نیمی از مستمری خود، خوراک و رفت‌و‌آمد و بهداشت و درمان رایگان دریافت می‌کردند و همراه با ساکنان دیگر مجتمع برنامه‌های آواز‌خوانی و بازی‌های دیگر داشتند و تا حدود زیادی هم آزاد بودند، اینکار حتماً از هزینه‌هایی که اکنون دولت متقبل می‌شود، کمتر برایش هزینه خواهد داشت".

او همچنین پیشنهاد می‌دهد که دادگاه‌های ژاپن برای دزدی‌های کوچک مجازات‌های سبک‌تری در نظر بگیرند و از مجازات‌های عجیب‌و‌غریبی که جرم و مجازات با هم تناسبی ندارند، خودداری کنند".

او در گزارش خود در سال ۲۰۱۶ نوشت "سارق یک ساندویچ ۲۰۰ ینی (دو دلار) با دو سال مجازات حبس صورت‌حساب مالیاتی به مبلغ ۸.۴ میلیون ین (برابر۷۵ هزار دلار) روی دست دولت خواهد گذاشت.

ممکن است این مثالی فرضی باشد، اما من مجرم سالمندی را ملاقات کردم که ماجرایی مشابه همین داشت. او برای دومین بار دزدی و به جرم دزدیدن یک شیشه فلفل به ارزش ۲،۵۰ پوند محکوم به دو سال حبس شده بود؛ و از موریو موچیزوکی، که وظیفهٔ امنیت ۳۰۰۰ واحد خرده‌فروشی را در ژاپن برعهده دارد، شنیدم که دادگاه‌ها مدام بر دزدان فروشگاه‌ها سخت‌تر می‌گیرند.

ماسایوکی شو، مسئول خدمات زندان‌های ژاپن می‌گوید:"حتی اگر یک تکه نان دزدیده باشند، در دادگاه تصمیم گرفته می‌شود که بهتر است آن‌ها را به زندان بفرستند و در زندان ما باید به آن‌ها یاد بدهیم که چگونه بدون ارتکاب جرم در جامعه زندگی کنند".

من نمی‌دانم که آیا خدمات زندان‌ها به توشیو تاکاتا هم چنین درسی را آموخته است یا نه، اما وقتی از او پرسیدم که آیا برای جرم بعدی‌اش نقشه می‌کشد، او انکار کرد.

او گفت:"نه، تا همین‌جا کافی است. من نمی‌خواهم این کار را تکرار کنم، به زودی هفتاد سالم می‌شود، دفعهٔ دیگر پیر و ازکار‌افتاده شده‌ام، نمی‌خواهم این کار را تکرار کنم".

ارسال نظرات