صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۲۳۵۴
این روزها که سیدابراهیم رئیسی محتمل‌ترین گزینه حضور در رأس قوه قضائیه است، گمانه‌زنی‌ها درباره رویکرد او در قبال موضوعات روز و جریانات سیاسی در این جایگاه بالا گرفته است. برخی، رویکرد آینده رئیسی را از منظر گفتمان او در انتخابات ریاست‌جمهوری تحلیل می‌کنند اما عده‌ای نیز دیدگاه متفاوتی دارند
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۰۸ اسفند ۱۳۹۷

«اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره!» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم. شما هم باید بگیری.» ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت...»

شهاب‌الدین طباطبایی، روزنامه‌نگار، در روزنامه شرق نوشت: «آن چه در محافل سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود، حکایت از سکانداری ریاست قوه قضائیه توسط سیدابراهیم رئیسی دارد. او غیر از حدود سه سالی که در تولیت آستان قدس رضوی است، بیشترین سابقه کاری را در دستگاه قضائی دارد. دادستانی تهران، ریاست سازمان بازرسی کل کشور، دادستان کل کشور و معاون اول قوه قضائیه از جمله مسئولیت‌های رئیسی در این دستگاه در سه دهه اخیر بوده است. ورود رئیسی به رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ تصویر دیگری از او به دست داد و مرد ساکت سال‌های پیشین را در قامت نماینده مواضع طیف سیاسی اصولگرایان ظاهر کرد. پس از انتخابات سال ۹۶ با وجود آنکه کمابیش اخباری از حضور رئیسی در محافل سیاسی اصولگرایان منتشر شده، اما مواضع او عمدتاً متمرکز بر مسائل آستان قدس رضوی بوده است.

این روزها که سیدابراهیم رئیسی محتمل‌ترین گزینه حضور در رأس قوه قضائیه است، گمانه‌زنی‌ها درباره رویکرد او در قبال موضوعات روز و جریانات سیاسی در این جایگاه بالا گرفته است. برخی، رویکرد آینده رئیسی را از منظر گفتمان او در انتخابات ریاست‌جمهوری تحلیل می‌کنند اما عده‌ای نیز دیدگاه متفاوتی دارند و بر اساس تجارب مسئولیت‌های پیشین او در دستگاه قضائی، خوش‌بینانه جلوه دیگری را تصویر می‌کنند. آیت‌الله موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین، از جمله خوش‌بین‌هاست.

او درباره احتمال انتصاب سیدابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه به سایت انصاف‌نیوز گفته: «من تا الان چیز بدی از آقای رئیسی ندیده‌ام. رفتارش هم در آن زمان با مردم ملایم بود و اصلاً روحیه خشنی نداشت.»

او همچنین بر این نکته تأکید کرده که احتمالاً وضعیت قوه قضائیه در زمان ریاست ابراهیم رئیسی بهتر خواهد بود. چنانچه علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات نیز چنین نظری دارد.

رویکرد سیدابراهیم رئیسی در قبال جریانات فرهنگی، ناشران کتاب، رسانه‌ها و آثار روشنفکران سوالی است که در چند ماه گذشته به اندازه پررنگ‌شدن نامش برای ریاست قوه، پررنگ شده است. خاطرات عباس معروفی در مواجهه با ابراهیم رئیسی به عنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد اما با توجه به شایعات این روزها خواندنی است.

عباس معروفی، یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سال‌های دهه ۷۰ توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت. برای امانت‌داری بخشی از گفت‌وگوی او با نشریه ادبی «الفبا» در شرح ماجرای دیدار خود با سیدابراهیم رئیسی را برایتان می‌آورم: «سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰، بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیماً به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیر کل گفت که کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا، مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن روز خیلی با من حرف زد و گفت که باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی من همین ۱۸ ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یکباره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد. نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».

فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. چند روز بعد او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت شش صبح سه‌شنبه آنجا باشم. این سه‌شنبه رفتن‌ها، چهار بار طول کشید و نوبت به من نرسید، بار پنجم، ساعت ۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمائید! خودم را معرفی کردم، رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباس معروفی معروف؟»

«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی شاخ و دم که هر روز کیهان می‌نویسه»

«شما بمونید. نفر بعدی؟»

سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟»

«رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم، ادیتوری می‌کنم، هر کار که بشه چون دفترم بازه اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین.»

«خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟»

«همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟»

«این سوال من هم هست.»

«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره.»

«چند سالته؟»

«سی‌وسه.»

«این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری.»

آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.»

گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.»

با حیرت خیره‌ام شد: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟»

گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»

به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضل میبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی. بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.» اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری.» ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردون‌ها رو به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟» گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و بعد خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدم صلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد. در این دوره که خاتمی هم در آخرین روزهای وزارت ارشاد، هیأت‌منصفه را تشکیل داده بود، باعث شد گردون در دادگاه تبرئه شود. در تاریخ ۱۶۷ ساله مطبوعات ایران من نخستین مدیر مجله‌ای بودم که با حضور هیأت‌منصفه محاکمه و تبرئه شدم. کیهان در تیتر اولش نوشت: «تشکیل هیات‌منصفه برای نجات یک مجله ضد انقلاب!»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
چه عجب. آفتاب از كدوم طرف درومده مهربون شدى فرارو؟
حالا كمى هم از كمالات شيخ حسن جونت در شوراى امنيت ملى بنويس: افاضاتش در باب ماجراهاى 78، تأييد و تصويب حصر در سال 88، و غيره و غيره
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
درودبر رئیسی مرد کار مرد عمل مرد تقوا
ناشناس
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
فارغ از هر دسته بندی سیاسی معتقدم رئیسی جزو پاکدست ترین مدیران بعد انقلاب هست.
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
خدا پشت و پناه کسانی باشه که حق می گن و درست عمل می کنن
ناشناس
۱۷:۱۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
حتی عباس معروفی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
کتابهاش رو خوندی؟؟
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
سلام. فارغ از نظرات سیاسی آقای رییسی (که آن هم، احترام به نظر دیگران شرط اولیه آزادگی است) بنده ایشان رو از نزدیک دیده ام، انسان شریف و عاقلی است. یا علی
ناشناس
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
این کیهان چقدرخبیث بوده وهست .
ناشناس
۱۳:۲۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
رفتار جناب رئیسی در این روایتی که تعریف شده است دقیفاً آن چیزی است که در مورد یک قاضی عادل اسلامی انسان توقع دارد.
اما سؤال اینجا است که آیا حتماً باید در یک ملاقات خاص و پس از دوندگی های زیاد یک نفر بتواند به حقوق قانونی اش برسد یا انتظار از دستگاه قضای اسلامی اینستکه در قریب به اتفاق موارد حقوق مردم رعایت شود(حتی در مقابل حکومت) و عکس آن بسیار نادر وبلکه اصلاً وجود نداشته باشد.
آیا اینچنین است؟
ناشناس
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
احسن به نکته جالب اشاره کردید
سارا
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
من تو دوره انتخابات ریاست جمهوری گفتم و همیشه هم خواهم گفت که رییسی فرد با انصاف و خوبی هست.

خیلی ناجوانمردانه بر علیه ش تاختن.
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
"با حیرت خیره‌ام شد: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟»" عجبا عجبا عجبا
ناشناس
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
بسيار عالي!!
ناشناس
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
چه حکم اعدام ها و زندان های طولانی الکی دادند بعضی قضات. خدا خودش بهشون اون دنیا رحم گنه
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
خدای من!
اگر موفق به دیدار با شخص خاصی نمیشد ......
باید قانون حکومت کند نه اشخاص.
ناشناس
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۷/۱۲/۰۸
امیدواریم در طول ۲۷ سال اخیر با همان روحیه مانده باشد، حداقل امیدواریم و منتظر! به قول اقای معروفی«ما ملت انتظاریم»!!