صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۶۹۹۰
به نوشته ایندیک، پومپئو می‌توانست در نخستین سفرش به قاهره به عنوان وزیر خارجه به خوبی از الگوی کیسینجر پیروی کند. اما او در مقابل، طی یک سخنرانی برای مخاطبان عرب، وعده‌هایی داد که قابل تحقق نیست.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۵ - ۲۷ دی ۱۳۹۷

فرارو- از حیث سیاست خارجی، دو رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ و ریچارد نیکسون، وضعیت مشابهی دارند. هر دو، وزرای خارجه‌ای داشته‌اند که در عین ضعف آمریکا و فقدان اهرم‌ها در عرصه خارجی تلاش کرده‌اند که آمریکا را قوی جلوه دهند.

به گزارش فرارو، مانند ورزش دوی بامانع، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، در منطقه پرسه زد و در حالی که چشمش را به یک هدف اصلی - مقابله با ایران - دوخته بود، سعی کرد از روی موانع بپرد. او در منطقه اهدافی را تعیین کرد که حتی برخی از محافل عربستانی هم معتقدند قابل تحقق نیست. به عنوان نمونه، عبدالرحمن الراشد، روزنامه‌نگار عربستانی نزدیک به محافل قدرت در ریاض، طی یادداشتی در روزنامه الشرق الاوسط دشواری ماموریت دیپلمات ارشد آمریکایی را اینگونه توصیف کرد: «چالشی که فراروی وزیر پومپئو قرار دارد، این است که او می‌خواهد در برابر ایران یک ائتلاف نیرومند تاسیس کند. ائتلافی متشکل از شش کشور شورای همکاری خلیج (فارس) و مصر و اردن. او در عین حال، می‌خواهد فضای سمی منطقه را تمیز کند. آن‌گونه که ما می‌بینیم، این فرآیند تقریبا غیرممکن است. به همین دلیل، او باید به شکل متفاوتی فکر کند.»

انتقاد از بلندپروازی پومپئو، که از برخی جهات به هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا، تشبیه شده، به منطقه محدود نیست. بلکه حتی برخی از محافل آمریکایی هم معتقدند که پومپئو، وعده‌هایی می‌دهد که قابل تحقق نیست. مارتین ایندیک، پژوهشگر برجسته اندیشکده شورای روابط خارجی و معاون وزیر خارجه در امور خاورنزدیک در دولت کلینتون، طی یادداشتی در مجله آتلانتیک، به تفاوت‌ها میان پومپئو و کیسینجر پرداخت و نوشت: «در نوامبر ۱۹۷۳، پس از پایان جنگ یوم کیپور، هنری کیسینجر، برای دیدار با انور سادات، رئیس‌جمهور مصر، اولین سفرش به مصر را انجام داد. آمریکا در حال خروج از ویتنام بود و ریچارد نیکسون درگیر بحران واترگیت بود که بزودی او را از قدرت کنار زد. وزیر خارجه جدید به دنبال این بود که با در پیش گرفتن دیپلماسی موثر خاورمیانه‌ای، نشانه ضعف آمریکا را پنهان کند. کیسینجر برای معتبر نشان دادن خود برای سادات و مخاطبان عام‌تر عرب، به او گفت: "من هرگز به تو وعده‌ای نخواهم داد که نمی‌توانم آن را محقق کنم".»

به نوشته ایندیک، پومپئو می‌توانست در نخستین سفرش به قاهره به عنوان وزیر خارجه به خوبی از الگوی کیسینجر پیروی کند. اما او در مقابل، طی یک سخنرانی برای مخاطبان عرب، وعده‌هایی داد که قابل تحقق نیست و البته او بسیار کمتر این وعده‌ها را محقق خواهد کرد.
 

این کارشناس ادامه داد مانند دوران کیسینجر، آمریکا سربازانش را عقب می‌کشد - این بار از خاورمیانه- و سلطه رئیس‌جمهور هم در داخل کشور متزلزل است. خطر استیضاح بار دیگر دیده می‌شود. پومپئو، هم مانند کیسینجر، به دنبال این است با استفاده از دیپلماسی نشان دهد آمریکا هنوز در منطقه پردردسر، همچنان «نیروی خیر» است. او قول داده که آمریکا آخرین سرباز ایرانی را از سوریه اخراج کند. اما در اینجا یک مشکل وجود دارد: دیپلماسی به اهرم نیاز دارد. اهرمی که دونالد ترامپ با خارج کردن نیرو‌های آمریکایی از سوریه آن را هدر داد. اکنون آمریکا برای شکل دادن به آینده سیاسیِ پس از جنگِ آن کشور، خصوصا در رابطه با نقش ایران، موقعیت ضعیفی دارد. روز قبل از سخنرانی پومپئو، جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، تلاش کرد این واقعیت را انکار کند و خروج نیرو‌های آمریکایی را به تعهد ترکیه مبنی بر عدم آسیب زدن به کرد‌های سوری متحد آمریکا مشروط کند. اردوغان در پارلمان، پیشنهاد بولتون را رد کرد. اگر آمریکا نمی‌تواند ترکیه، متحد ناتو، را به انجام خواسته‌اش در سوریه مجبور کند، پس پومپئو چگونه خواهد توانست همه آن نیرو‌های ایرانی را اخراج کند؟

از دیدگاه ایندیک، کیسینجر درک کرد که موضع آمریکا در منطقه، حداقل در آن دوره تجدید مواضع، به متقاعد کردن اسرائیل به عقب نشینی از کانال سوئز به شبه‌جزیره سینا منوط است. کیسینجر روز‌هایی را صرف مذکرات دشوار با گولدا مئیر، نخست وزیر اسرائیل، کرد تا او را متقاعد کند که این امر به نفع اسرائیل است. نهایتا او پایه سازش بین اسرائیل و مصر را هم ایجاد کرد. پومپئو، هم آزمون مشابهی با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، دارد. کارزار بمباران سعودی در یمن - که مورد حمایت آمریکاست- در فاجعه انسانی که اکنون ۱۴ میلیون یمنی را تهدید می‌کند، سهیم بوده است.

ایندیک مدعی شد که این کارزار به نفع ایران تمام شده است. چون ایران هم توانسته در یمن پایگاهی در مرز عربستان بدست آورد و هم فاجعه انسانی یمن، وجهه عربستان و آمریکا را لکه‌‎دار کرده است.

آیا پومپئو با بن سلمان، مانند کیسینجر با مئیر، کار خواهد کرد؟ ایندیک معتقد است که این امر بسیار بعید به نظر می‌رسد. اگر پومپئو، به جای کیسینجر بود، از ضعف بن سلمان در ماجرای قتل جمال خاشقجی برای متقاعد کردن او به تغییر رویه در یمن استفاده می‌کرد. اما پومپئو، در مقابل، با حرارت از بن سلمان در ریاض استقبال کرد، در سخنرانی‌اش از یمن ابراز خرسندی کرد و کار دشوار را به مارتین گریفیت، نماینده سازمان ملل، سپرد. گریفیت حداقل توانست توافقی را امضا کنند که به موجب آن کمک انسانی از طریق بندر حدیده یمن وارد می‌شوند. اما این توافق شکننده است و تنها در صورتی ادامه خواهد یافت که پومپئو، بن سلمان را به پایان دادن به جنگ یمن متقاعد کند.
 

ابتکار عمل دیگری که پومپئو به جهان عرب برد، ترویج ائتلاف استراتژیک خاورمیانه، موسوم به ناتوی عربی، است که برای مقابله با ایران در خلیج فارس طراحی شده است. اما او با یک مانع مهم مواجه است: عربستان و سایر اعضای احتمالی، قطر را تحریم کرده‌اند که از قضا بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه را در خود جای داده است. همه این کشور‌ها در امنیت‌شان به آمریکا وابسته‌اند. در چنین شرایطی، کیسینجر با چاپلوسی، تهدید و ترغیب این کشور‌ها را به پایان دادن به این نزاع خودتحمیلی متقاعد می‌کرد. اینگونه بود که او در سال ۱۹۷۳ تحریم نفتی عرب‌ها را پایان داد. اما، پومپئو به جای اینکه بر حل کردن این نزاع توسط کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس اصرار کند، مسئله را به ژنرال آنتونی زینی محول کرد. زینی، از روی ناامیدی در همان روز سخنرانی پومپئو به آرامی استعفا کرد.

ایندیک به فرآیند سازش عربی-اسرائیلی هم اشاره کرد و مدعی شد کیسینجر از طریق این فرآیند، دوران سیطره آمریکا در خاورمیانه را ایجاد کرد. به گفته این کارشناس، از زمان کیسینجر، همه وزرای خارجه آمریکا، به جز پومپئو، در این زمینه تلاش‌هایی انجام داده‌اند. پومپئو، در سخنرانی قاهره، یک جمله به این مسئله اختصاص داد. او این چالش دشوار را به جارد کوشنر، داماد ترامپ، سپرده است.

ایندیک در پایان نوشت ده سال پیش، رئیس جمهور باراک اوباما طی یک سخنرانی در قاهره به مخاطبان عربش یک شراکت جدید را وعده داد که بر احترام، تساهل و سازش اسرائیلی-فلسطینی مبتنی است. ناکامی او در تحقق این امر، بسیاری را در جهان عرب ناامید کرد. پومپئو از سخنرانی‌اش در قاهره برای انتقاد از اوباما استفاده کرد، اما تا وقتی که او دیپلماسی‌اش را تقویت نکند، او هم احتمالا دوستان آمریکا در منطقه را عمیقا ناامید خواهد کرد. در سوی دیگر، کیسینجر، هیچ سخنرانی‌ای در جهان عرب ایراد نکرد. او ترجیح داد که دستاورد‌های دیپلماتیکش حرف بزنند.
ارسال نظرات
ناشناس
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
هر دو برای ایران پارس می کنند. فرقی با هم ندارند فقط پالان آنها عوض شده است. مرگ بر آمریکا
ایران را گورستان گوساله های آمریکایی خواهیم کرد.
ناشناس
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۷
what if you selected Mitt Romney?
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۷
پمپئو یک بوفالو با مغزی بیمار و عقب مانده است و با کیسینجر که یک نظریه پرداز و سیاستمدار باهوش بود قابل قیاس نیست
علی میسیو از آزادیستان
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
دوست عزیز با نظر شما نه موافقم نه مخالف.
اما گذر زمان نشان می دهد که کدام باهوش تر است
استناد به موارد مشابه قابل قبول نیست.
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
ادم به هر کی مدیونه باید ازش تعریف کنه :)
ک م
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
اصلاً قابل قیاس نیستند.
کیسینجر قبل از فوت اش بارها درخصوص مداخله آمریکا و نقش منفی آن در جنگهای احتمالی در خاورمیانه سخن گفت که بسیار خطرناک ه و میتونه تبدیل به جنگ سوم جهانی بشه , برعکس سیاست امروز دولت آمریکا , آتش افروزی به بهانه حمایت از مردم منطقه!
ناشناس
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
الحق که درست گفتی. نتایج خرابکاری های پمپئو یکی دو سال دیگه معلوم میشن.