مریم زارعیان*؛ این روزها، خوش و بش صمیمانه پوتین و بنسلمان در افتتاحیه گروه ۲۰ در فضای مجازی نقل محافل است، آن هم در شرایطی که به دلیل قتل فجیع خاشقچی، هیچیک از رهبران جهان حاضر به دیدار صمیمانه با بن سلمان نشدند.
استقبال پوتین از محمد بنسلمان، آن هم در شرایطی که عربستان دچار بدترین انزوای بینالمللی و مردمی شده بسیار بحث برانگیز است. برخی تحلیلگران، اتخاذ چنین موضع نرمی در قبال عربستان از سوی پوتین را به دلیل منافع مشترک عربستان و روسیه میدانند که در زمینه نفت و اوپک دارند.
منافع ملی! چیزی که ما بین آن و سایر مفاهیم از جمله ارادت، دخالت، احساس مسئولیت یا ... مرزی قائل نشده ایم. اگر گوشه چشمی از روسیه ببینیم، آن را به حساب ارادت قلبی میگذاریم و فراموش میکنیم که روابط بین کشورها متفاوت از روابط شخصی آدمهاست. شاید هم از این امر غافلیم که منافع ما با منافع روسیه به صورت استراتژیک گره نخورده است!
روسیه درسالهای اخیر، با قرار دادن خود به عنوان محور گفتگوها، با تمامی قدرتهای منطقهای وارد مذاکره شده است. آنچه برای روسیه حائز اهمیت بوده است، منافع واقعگرایانه خود بوده که گاهی در همکاری عمیق راهبردی با اسرائیل خود را نشان داده، گاه در همکاری با عربستان و گاه در همکاری تاکتیکی با ایران! بنابراین اقبال مقطعی کشور مثلا دوست و همسایه به ما صرفا در راستای منافع آن کشور بوده است و لاغیر!
اگر منافع کشورها به صورت استراتژیک به هم گره خورده باشد، آنها پشت یکدیگر را در شرایط بحرانی خالی نمیکنند، نمونه اخیر آن هم اقدام ترامپ در حمایت بی، چون و چرا از بنسلمان - فارغ از وجه اخلاقی آن - زمانی بود که توسط همه کشورها در ماجرای قتل فجیع خاشقچی به حاشیه رانده شده بود!
پوتین اگر در همکاریهایش با ایران منفعتی کسب نمیکرد، این همکاری نیز وجود نداشت. اما شوربختانه وقتی در آغوش گرم پوتین قرار میگیریم، یکباره فراموش میکنیم «سلامِ گرگ، بی طمع نیست!». نگاه روسیه به ایران، با این گزاره به سادگی روشن میشود که یک ابرقدرت هیچ گاه تمایل ندارد که در همسایگیش، کشوری قوی و قدرتمند باشد که بتواند در معادلات منطقه نقش محوری بازی کند. در همین راستا، خالی کردن پشت ایران در سوریه یا نزول قیمت نفت - علی رغم تحریمهای شدید نفتی آمریکا - با همکاری روسیه و عربستان، از موارد اخیر، پیجویی یکطرفه روسیه برای منافع خود است که البته این رفتار روسیه با ایران مسبوق به سابقه است.
داستان سوءاستفاده روسها از ایران قدمتی طولانی در تاریخ دوکشور دارد. همه مان وقتی در درس تاریخ، از عهدنامههای ننگین ترکمنچای و گلستان میخواندیم، گوشهایمان از شدت خشم قرمز شده و لبهایمان را گزیدهایم. همین خشم پنهان بود که وقتی انقلاب کردیم شعار «نه شرقی نه غربی» دادیم. اما به نظر میرسد از بغضِ غرب به دام شرق افتاده ایم!
بنابراین لازمست بدانیم که اگر منافع روسیه ایجاب کند، به راحتی به ما از پشت خنجر خواهد زد، زیرا کشوری که در شرایط بحرانی، پشت متحد خود را خالی کند، یا آن را قربانیِ معامله با قدرتهای رقیب قرار دهد، جز خنجر زدن از پشت نامی ندارد. روسیه دنبال منافع ملی خود است و مسلما منافعش را به خاطر ایران به خطر نخواهد انداخت.
منافع ملی هدف اصلی همه کشورها در سیاست خارجی و عرصه داخلیست. هیچ کشوری هیچ دوست و دشمن دائمی ندارد، آنچه حرف آخر را میزند، منفعت ملی است.
*عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه و شهرسازی