فرارو- مشاور سیدمحمد خاتمی در امور روحانیت گفت: «انقلاب با توجه به ماهیتی که پیدا کرد و در مرکز آن مرجعیت شیعه قرار داشت و بعد از آن هم قانون اساسی به شکلی تنظیم شد که برخی مسندها مختص روحانیون شد، یک رسالت در کلیت برای بخشی از روحانیت تعریف شد و یک جایگاه سیاسی ویژهای پیدا کرد. این جایگاه بر رسالت سنتی روحانیت تاثیر گذاشت و این در حالی بود که اصلا امادگی چنین جایگاهی را نداشتند. به همین دلیل دچار سردرگمی شدند.»
مدتی قبل در پی صحبتهایی در خصووص حذف مشق شب برای دانش آموزان، آیت الله جعفر سبحانی در دیدار با انجمن فرهنگی ناشران آموزشی کشور عنوان کرد: اینکه امروز برخی مدارس و اساتید از تکلیف دادن به شاگرد و دانش آموز خود داری میکنند، بسیار کار غلطی است که باید اصلاح شود، رمز پیروزی مردان بزرگ همین است که در معرض مشکلات قرار گیرند تا پرورش یابند. وی افزود: این شیوه و حذف تکلیف خلاف قرآن، حدیث و سیره بزرگان و علما است، امیدوارم وزیر آموزش و پرورش از این نظر برگردد و همان شیوه سابق خوب بود.
این اظهار نظر آیت الله سبحانی با واکنشهای بسیاری در شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی و فعالان سیاسی مواجه شد.
عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی از جمله این افراد بود که در یادداشت اخیر خود نوشت: «برای روحانیت و حتی تریبونهای آنان، نقش به نسبت تعریف شدهای در ذهنها وجود دارد و اگر نقش جدیدی وارد ماجرا شود کلیت آن نقش اصلی مخدوش و دچار اختلال خواهد شد. به نظر بنده هر کس حتی اگر تخصص هم در موضوعی داشته باشد جالب نیست که در نقشی جز نقش اصلی و تعریف شده برای خود وارد شود به ویژه برای روحانیون.»
عبدی در ادامه تصریح کرد: «شاید بگوییم که این نقشها تا این حد موجز تعریف نشده است. میپذیرم و ممکن است در مواردی اختلاف باشد، ولی در هر حال باید به تبعات نقشها ملتزم بود. هنگامی که از تریبون نماز جمعه درباره FATF چنان قاطع سخن بگوییم در حالی که این یک موضوع بسیار تخصصی است و حتی کارشناسان خبره هم جرات بیان نظرات قاطع در این باره را ندارند در این صورت باید بپذیریم که ذهنیت مردم را به این جایگاه و نقش سیاسی و تربیتی آن مخدوش کردهایم. هنگامی که درباره مشق شب که مسالهای اختلافی و کارشناسی است نظر قاطع و از موضعی فراکارشناسی دهیم نهتنها کمکی به حل و فهم آن موضوع نکردهایم بلکه آن را از مسیر درست بررسی خارج کردهایم.»
در همین خصوص مصطفی درایتی فعال سیاسی اصلاحطلب طی
گفتگو با فرارو اظهار کرد: «جامعه با توجه به نقشی که روحانیت در گذشته ایفا کرده یک سری انتظارات دارد و یک جایگاه به صورت عرفی برای آنها تعریف کرده است. شاید هیچ مبنای آنچنانی به صورت طبیعی نداشته باشد، اما مردم معتقدند که لباس روحانیت متعلق به یک جایگاه و فعالیت ویژه است که متانت و وقار خاصی میطلبد؛ بنابراین وقتی رفتاری خارج از این چارچوب از روحانیت دیده میشود برای برخی از متدینین و افراد خاص مورد قبول نیست. یعنی به نوعی آن را خلاف شان روحانیت میدانند. البته این قبیل رفتارها عموما در نسل جوانتر روحانیت وجود دارد، زیرا تصور میکنند با چنین اقداماتی میتوانند به نسل جوان نزدیک شوند.»
وی ادامه داد: «البته همانطور که عرض کردم اینگونه نیست که همه جامعه این قبیل رفتارها را پس بزنند. زیرا ممکن است بخشی از جامعه از این رفتارها استقبال کنند، اما عموما به دلیل همان جایگاهی که برای روحانیت در نظر گرفته شده، معمولا مورد تائید و قبول خیلی از مردم نیست. مثلا من خودم چنین رفتارهایی را خیلی نمیپسندم. زیرا معتقدم به صورت عرفی یک متانت و وقاری برای لباس روحانیت ایجاد شده است که نباید آن را نادیده گرفت؛ بنابراین لازم نیست در هر شرایط و مکانی از لباس روحانیت استفاده شود. من با اقدامات مخالفتی ندارم، اما تاکیدم بر این است که اگر قرار است رفتار یا عملی انجام شود که در چارچوب تعیین شده برای روحانیت نیست، بهتر است با شمایل عادی و مرسوم انجام شود و لباس روحانیت را در آنجا استفاده نشود.»
او افزود: «اما ماجرا بسیار بزرگتر از این است که یک روحانی با لباس روحانیت مثلا به ورزشگاه برود یا حرکات رزمی به نمایش بگذارد. موضوع این است که روحانیت بعد از انقلاب اسلامی به نوعی از جایگاه خود کنده شدند و بعد از ان هم نتوانستند یک جایگاه جدید برای خودشان تعریف کنند. یعنی به عبارتی جایگاه سنتی و هزار ساله خود را یک مقداری جابه جا کرد و نتوانسته یک تعریف مناسب از جایگاه جدید خود به جامعه ارائه کند. به همین دلیل است که بعضا میبینید برخی از روحانیون درباره مسائلی اظهار نظر میکنند یا اقدامی انجام میدهند که اصلا با جایگاه روحانیت همخوانی ندارد و باعث تعجب مردم میشود.»
این روحانی تاکید کرد: «مشکل اینجا است که نه تنها روحانیت برای خود جایگاه جدیدی تعریف نکرده بلکه تمام مناسکی که برعهده آنها بوده مانند منبر و محراب و... به دیگران واگذار شده است. اینها جایگاههای طبیعی و سنتی روحانیت است و الان عملا در خیلی از موارد به آنها توجه نمیشود. البته اگر میتوانستند یک جایگاه مورد قبول جامعه برای خودشان تعریف کنند، تا حدودی این قابل قبول بود، اما الان نه جایگاه جدید دارند و نه توجهی به جایگاه سنتی خود میکنند. یعنی به نوعی دچار ابهام در رسالت خود شده اند. مجموع اینها است که بعضا میبینیم روحانیت در خصوص موضاعاتی اظهار نظر میکنند که برای مردم سوال ایجاد میشود که این مسئله چه ارتباطی به روحانیت دارد. نمونه آن مثلا درباره همین مشق شب بچه دیدیم که اصلا مشخص نیست که چه ارتباطی به روحانیت دارد.»
وی تصریح کرد: «همانطور که عرض کردم من مورد اول را هم خیلی نمیپسندم، اما آفت آن را نسبت به موضوع دومی که اشاره کردم، بسیار کمتر میدانم. به نظر من انچه که الان باید روحانیت با جدیت دنبال کند همین مسئله دوم است. موارد اول مثل رفتن به ورزشگاه یا حرکات ورزشی آسیب چندانی به روحانیت و شان آن نمیزند. آنچه که خطر بزرگ برای روحانیت محسوب میشود همین فقدان یک جایگاه مناسب و نادیده گرفتن جایگاه سنتی روحانیت است. به نظر من جا دارد که روحانیت جایگاه خود را تعریف کند و محدودهها و مرزها را مشخص کنند. البته این تنها آفت روحانیت شیعه در ایران است و ما باید به آن سریعا رسیدگی کنیم تا انتظارات جامعه هم در همان مسیر از روحانیت شکل بگیرد.»
درایتی در پاسخ به این سوال که چرا انقلاب موجب شد روحانیت از جایگاه سنتی و تعریف شده خود فاصله بگیرد، گفت: «دلیلش این بود که انقلاب با توجه به ماهیتی که پیدا کرد و در مرکز ان مرجعیت شیعه قرار داشت و بعد از آن هم قانون اساسی به شکلی تنظیم شد که برخی مسندها مختص روحانیون شد، یک رسالت در کلیت برای بخشی از روحانیت تعریف شد و یک جایگاه سیاسی ویژهای پیدا کرد. این جایگاه بر رسالت سنتی روحانیت تاثیر گذاشت و این در حالی بود که اصلا امادگی چنین جایگاهی را نداشتند. به همین دلیل دچار سردرگمی شدند.»
مشاور سید محمد خاتمی تاکید کرد: «به همین دلیل الان نوعی کشمکش در حوزه وجود دارد که میبینیم برخی معتقدند که باید روحانیت همان جایگاه قبل را داشته باشد و برخی دیگر بر ارتباط سیاسی روحانیت با حکومت تاکید دارند. الان مشکل عمده این است که مردم حساب روحانیونی که سعی دارند در جایگاه جدید قرار بگیرند و بمانند را به پای تمام روحانیت میگذارند. الان یک بخشی از روحانیت تاکید دارند که نباید روحانیون به حکومت وصل باشند و این یک دوگانگی ایجاد کرده که عملا باعث شده هم روحانیت آسیب ببیند و هم حکومت. اما من بازهم تاکید میکنم که این رفتارها صرفا مختص بخشی از حوزه است و اصلا مورد تائید همه حوزه نیست و مردم هم باید میان آنها تفکیک قائل شوند.»
این روحانی در پاسخ به این سوال که آیا امکانش است که بعد ۴۰ سال این روند در میان روحانیون اصلاح شود، اظهار کرد: «همانطور که عرض کردم من با اینکه روحانیت در مجموعه حاکمیت هضم شود مخالفم، معتقدم که روحانیت و حوزه باید استقلال خود را حفظ کنند و در همان حالت نظارت و راهنمایی بمانیم. من اصلا موافق این نیستم که روحانیت با حکومت درآمیختگی بسیاری پیدا کند؛ لذا به نظر من باید روحانیونی که مخالف این درآمیختگی با حکومت هستند، این نظر و خواست را با جدیت بیشتری دنبال کنند تا بتوانند تغییراتی ایجاد کنند.»