صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۳۴۳۶
من در آپارتمانی در منطقه در حال رشد شهر زندگی می‌کردم. راننده‌ای به دنبالم می‌آمد و ساعت هفت صبح مرا به مدرسه الانجل می‌برد و بعد از آن‌که تدریسم تمام می‌شد اواسط بعد از ظهر، همین راننده مرا به کاخ می‌برد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۳ - ۲۰ آذر ۱۳۹۷
رشید سکای از بخش عربی بی‌بی‌سی که به محمد بن سلمان در زمان کودکی‌اش، انگلیسی آموزش داده بود، روایت نادری از زندگی در داخل دربار سلطنتی ارایه می‌کند.

به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، قبل از مطرح شدنش به عنوان رهبر بالفعل این کشور، کمتر شناخته شده بود.

رشید سکای گفت: "اوایل سال ۱۹۹۶ زمانی که در مدرسه معتبر الانجل در جده تدریس می‌کردم، دعوت‌نامه‌ای دریافت کردم. شاهزاده سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، استاندار ریاض با خانواده‌اش موقتا به جده آمده بودند و به آموزگار زبان انگلیسی برای فرزندانشان نیاز داشتند. من به سرعت به کاخ سلطنتی برده شدم و معلم خصوصی برخی از فرزندان از همسر اول او شدم: شاهزاده ترکی، شاهزاده نایف، شاهزاده خالد و البته شاهزاده محمد.

من در آپارتمانی در منطقه در حال رشد شهر زندگی می‌کردم. راننده‌ای به دنبالم می‌آمد و ساعت هفت صبح مرا به مدرسه الانجل می‌برد و بعد از آن‌که تدریسم تمام می‌شد اواسط بعد از ظهر، همین راننده مرا به کاخ می‌برد.

همین که خودرو ما از دروازه‌های به شدت محافظت‌شده می‌گذشت، به مجموعه‌ای از ویلا‌های بهت‌برانگیز با باغچه‌های تمیز که با کارگرانی جامه‌سفید نگهداری می‌شدند برمی‌خوردم. آنجا پارکینگی هم بود پر از خودرو‌های لوکس و گرانبها. برای نخستین بار بود که خودرویی شبیه یک کادیلاک صورتی را آنجا دیدم.
 

وقتی به قلعه سلطنتی می‌رسیدیم، منصور الشهری، مدیر کاخ مرا به داخل آن راهنمایی می‌کرد. او مردی میانسال بود و محمد بن سلمان ۱۱ ساله به او نزدیک بود و دوستش داشت. همچنین به نظر می‌رسید محمد بیشتر دوست دارد با محافظان کاخ وقت بگذراند تا این‌که به درس‌های من توجهی داشته باشد. او به عنوان بزرگ‌ترین فرزند خانواده، ظاهرا اجازه داشت هرکاری که دلش می‌خواهد، بکند. توانایی من برای دراختیار داشتن توجه دیگر شاهزاده‌های کوچک‌تر تا زمانی ادامه پیدا می‌کرد که محمد وارد می‌شد.

هنوز هم به خاطر دارم یک بار او با یک واکی-تاکی که از یکی از محافظان گرفته بود، وارد کلاس شد. او از طریق این واکی تاکی حرف‌های گستاخانه درباره من می‌زد و از آن برای جوک گفتن با برادرانش و محافظانی که آنطرف‌تر بودند، استفاده می‌کرد.

روزی محمد به من گفت: مادرش، به او گفته که من مثل "یک نجیب‌زاده واقعی" به نظر می‌آیم. یکه خوردم. هیچ چیزی از دیدن او به خاطر نداشتم. زنان دربار سلطنتی در برابر غریبه‌ها ظاهر نمی‌شوند و تنها زنی را که دیده بودم، پرستاری از فیلیپین بود.

قبل از این‌که ولیعهد آینده دوربین‌های مداربسته در و دیوار را نشانم بدهد، حدس می‌زدم که مرا دارند می‌بینند. اما از آن لحظه به بعد بیشتر متوجه خود و رفتارم بودم.

در زمان کوتاهی من با محمد و برادران کوچکش انس گرفتم. با آن‌که من به شاهزاده‌هایی که با ناز و نعمت بزرگ می‌شدند آموزش می‌دادم، شاگردانم در کاخ، خیلی شبیه دانش‌آموزان مدرسه بودند، کنجکاو یاد گرفتن، ولی مشتاق بازی کردن.

روزی، منصور الشهری، مدیر کاخ از من خواست با پادشاه آینده دیداری داشته باشم چرا که او می‌خواهد درباره پیشرفت آموزشی پسرانش بداند. فکر می‌کردم این فرصت خوبی است که درباره شرارت‌های شاهزاده محمد هم حرف بزنم.

من در کنار معلمان دیگر شاهزاده‌ها که به نظر می‌رسید با پروتکل دربار سلطنتی آشنا هستند، منتظر دیدار شاهزاده سلمان در بیرون دفتر کارش بودم. همین که او در برابر ما ظاهر شد معلمان از جا برخواستند و در نهایت شگفتی می‌دیدم که یکی پس از دیگری به استاندار ریاض نزدیک می‌شدند، به او تعظیم می‌کردند، دستش را می‌بوسیدند و با عجله درباره فرزندانش حرف می‌زدند و برمی‌گشتند. نوبت به من که رسید، آنچنان که آن‌ها خم و راست شدند، نمی‌توانستم تعظیم کنم، چرا که قبلا هرگز این کار را انجام نداده بودم. قبل از این‌که به طور کامل منجمد شوم، به پادشاه فعلی نزدیک شدم و با او دست دادم، دستش را محکم تکان دادم.

پوزخند ضعیف ناشی از شگفتی در چهره‌اش را هنوز هم به یاد دارم؛ با این حال او ایرادی از این خطای رفتارم نگرفت. تذکری درباره شاهزاده محمد و رفتارش در جریان درس‌هایم هم ندادم، چرا که در آن لحظه تصمیم گرفته بودم از همه چیز دست بکشم و به بریتانیا برگردم. بلافاصله پس از آن، آقای الشهری مرا به خاطر رعایت نکردن آداب معاشرت سلطنتی به شدت مورد مواخذه قرار داد.

به غیر از شاهزاده خالد که بعد‌ها سفیر عربستان در آمریکا شد، برادران دیگر دربار سلطنتی را که من آموزش می‌دادم بیشتر می‌خواستند از فضا‌های عمومی به دور بمانند.

حالا به دوره کوتاه خدمت خودم به شکل واقعه‌ای مهم در زندگی‌ام نگاه می‌کنم و به شاگرد جوان سابقم می‌نگرم که چگونه بر صحنه جهانی خودنمایی می‌کند. "

پس از این‌که سال گذشته میلادی بن‌سلمان در واقع رهبر بالفعل عربستان شد، تلاش کرد خودش را به عنوان فردی طرفدار مدرنیزه کردن پادشاهی این کشور مطرح کند. او با وجود مخالفت‌های شدید روحانیان محافظه‌کار، پیشگام اصلاحات اقتصادی که کشور خیلی به آن نیاز داشت، شد و شروع به اجرا برنامه‌ای برای آزادسازی فضای کشوری به شدت محافظه‌کار کرد.
 

در حالی که بن سلمان به خاطر برخی اقداماتش مورد ستایش قرار گرفت، به دلیل نقض موارد حقوق بشری از سوی عربستان در جنگ ظاهرا پایان‌ناپذیر یمن و اخیرا به خاطر قتل جمال خاشقجی، خبرنگار سعودی در کنسولگری عربستان در ترکیه در ماه اکتبر، از او انتقاد شد. دولت عربستان ۱۱ نفر را به اتهام این قتل دستگیر کرد و ارتباط این قتل با محمد بن سلمان را رد می‌کند.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۰
البته وضعیت و عاقبت آینده شاگردت به احتمال زیاد تیره و تار خواهد بود
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۲۰
خبر نداشتی که به فرزند شیطان درس می دهی