جناب عالی در سخنان خود نسبتهای ناروای فراوانی به آیتالله هاشمی رفسنجانی دادهاید، او را خارج از مکتب امام دانسته، مخالف با مردمسالاری و دموکراسی قلمداد کردهاید، برچسب مخالفت با فضای پرنشاط سیاسی در دانشگاهها به ایشان زدهاید. البته همانگونه که گفتم آشکارشدن حقایق و بلوغ فکری جامعه به حدی رسیده است که قضاوت کند چه کسی برای دفاع از مردم و منافع مردم از خود، آبرو، خانواده و جایگاهش گذشت و چه کسانی با افراطیگرایی و اقدامات نسنجیده، منافع ملی و مصالح کشور را به مخاطره انداخته و انقلاب را دچار آسیب کردند و نیازی به پاسخدادن بنده نیست.
متاسفانه نسل جوان ما تاریخ رو مطالعه نمیکنن تا با این حضرات بهتر آشنا بشن. فقط به سخنرانی های 4 نفر بسنده میکنن.
مجموعه مقالات اکبرگنجی در وصف دموکراسی خواهی هاشمی هست
ایشان به استناد مواضع خود و صحبتهای خود , نسبت به اوایل انقلاب دچار تغییر موضع شده بود...
و هیچ سنخیتی با راه امام و شهدا و مرام و منش رهبری نداشت ...
خود آقای زاکانی هم در سابقه هاشمی و اینکه ایشان از استوانه های انقلاب بود شکی نداشته و ندارد. این را بارها و بارها بیان کرده, لیکن اینکه شخص که بوده مهم نیست اینکه الآن که هست و حال او چگونه است , مهم است ...
ای کاش هاشمی میبود و این روزهای اسفناک اقتصادی رو میدید , میدید که برجامی که با هزار وعده وعید به ملت بزرگ ایران تحمیل کرد , چه شد؟؟
ضمنا من مثل جنابعالی دچار کیش شخصیت نیستم ولی کار درست رو از هر کسی تایید میکنم. چه هاشمی چه زاکانی و چه ظزیف و روحانی.