لاتاری و اشتیاق زندگی در آمریکا یکی از مواردی است که زمینه را برای سودجویان فراهم میکند تا راهکارهایی را برای سودجویی و کلاهبرداری از کسانی که رویای مهاجرت به آمریکا را دارند، فراهم کند و تنور مهاجرت را برای مشتاقان مهاجرت داغ نگه دارد.
به گزارش شهروند، «ثبتنام لاتاری»، «گرینکارت رایگان» و «شاید شما یکی از ٥هزار نفر امسال باشید.» زمستان و پاییز هر سال از این تبلیغات روی دیوارهای خاکگرفته، شیشه مغازهها، کیوسکهای روزنامهفروشی، تیرهای چراغبرق و هر کجا که فکرش را بکنید ممکن است دیده شوند. فقط هم در و دیوارها نیستند، در فضای مجازی هم کم از این تبلیغات نمیبینید.
ولی تیموری، معاون گردشگری سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، اواسط آبان ماه گفته بود تبلیغ و بازاریابی با عناوینی که مغایر با ارزشهای جامعه، اخلاق و قانون کشور است و مورد تایید سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیست، اما هرسال نزدیک زمان ثبتنام لاتاری که میشود، برخی به تکاپو میافتند. آدرس سایتهای مختلفی که لاتاری را ثبتنام میکنند، روی آگهیهای زردرنگ خیابانی آمده، تا تب زندگی در آمریکا را به جان عابران بیندازد؛ تبی که امسال از ١١مهر تا آبان ماه در شهر به چشم میخورد و آدمهای مبتلا را راهی کافینتها میکند و پای سایتهای ثبتنام و مقابل دوربین عکاسیها مینشاند، تا برای اولینبار یا چندمینبار شانس تحقق رویایشان را امتحان کنند؛ رویایی که تاریخش به سال١٩٩٠ میرسد، دورانی که مطابق بخش ٢٠٣ قانون مهاجرت و ملیت آمریکا و به دستور کنگره آمریکا هر سال وزارت امورخارجه آمریکا با هدف متنوعکردن جمعیت مهاجران ایالاتمتحده به ٥٥٠٠٠ هزارنفر از سراسر دنیا، کارت اقامت دایم آمریکا (گرینکارت) میدهد که از این تعداد سهم ایران ٣هزارو٥٠٠ نفر است.
در این میان، در سال ٢٠١٦ دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا تلاش زیادی کرد تا به وعده انتخاباتیاش که همان پایاندادن به صدور ویزای بلندمدت از طریق لاتاری است، جامه عمل بپوشاند و حتی اعلام کرد: «امسال (سال ٢٠١٦) آخرین سال اجرای این برنامه است، چون تاکنون میلیونها نفر از طریق لاتاری به آمریکا مهاجرت کردهاند، این درحالی است که معتقدیم آمریکا نمیتواند خانهای برای جهان باشد.» با این همه، اما ثبت نام لاتاری برای سال ٢٠١٩ انجام شد. هر چند این احتمال وجود دارد که با نفوذ ترامپ در سنا و کنگره و لابیگریهای حزبش برنامه لاتاری برای سالهای آینده متوقف شود.
رویای برنده شدن
«مژده» سالهاست که در ایالاتمتحده آمریکا زندگی میکند و دختر ١٠سالهاش متولد همانجاست: «وقتی همسرم در لاتاری ثبتنامم کرد، برایم یک شوخی بود، اما وقتی لاتاری را برنده شدیم، بیشتر از خوشحالی ترسیده بودم، ترس جدایی از زندگی متداولی که داشتم آزارم میداد.» همسر مژده همانجا ادامه تحصیل داده و حالا در شرکتی کار میکند، البته زندگی در سالهای اول برای مژده سخت بود، اما حالا به زبان انگلیسی تسلط دارد و مشتریهای خاص خودش را در آرایشگاه پیدا کرده است. مهدی، اما به خوششانسی مژده نیست. او سالهاست که در رویای زندگی در این کشور و برنده شدن در لاتاری به سر میبرد. امسال هم شانسش را امتحان کرده: «میدانم مهاجرت منجر به خوشبختی نمیشود، اما دوست دارم این اتفاق بیفتد، چون کمهزینهترین راه برای مهاجرت همین لاتاری است.» مهدی بعد از سالها ثبتنام در لاتاری به این واقعیت پی برده که احتمال برنده شدن در این قرعهکشی کم است، اما هنوز از امتحان کردن شانسش ناامید نشده است.
«افسانه» و همسرش هم از برندگان لاتاریاند و چندسالی میشود که در یکی از ایالتهای آمریکا زندگی میکنند. این زوج راههای زیادی را برای مهاجرت امتحان کرده بودند، اما درنهایت این اتفاق از طریق لاتاری افتاد: «راههای مختلفی را برای مهاجرت امتحان کردیم و هزینههای زیادی را هم متحمل شدیم، حتی یکبار برای مهاجرت به کانادا همه زندگیمان را فروختیم و دیگر از وکیلی که قرار بود کارمان را درست کند، خبری نشد. لاتاری واقعا شانسی است.» افسانه چند شاگرد برای آموزش موسیقی دارد و همسرش دندانپزشک است و توانستهاند با پشتسر گذاشتن سختیها به آرامش نسبیای برسند: «شاگردانم بیشتر فرزندان خانوادههای ایرانیاند که دوست دارند تار و دف زدن را بیاموزند.»
«مازیار» متولد سال ٧٣ است و در یک شرکت معتبر خودروسازی کار میکند؛ کاری که دوست دارد: «هیچگاه به رفتن فکر نکرده بودم. لاتاری کمهزینهترین روش رفتن است برای فردی که در سنوسال من است.» رضا، اما آدم خوششانستری بوده و از پس برنده شدن در لاتاری برآمده و از ١٨سالگی بهعنوان شهروند آمریکایی در آن کشور زندگی میکند: «١٨ سال بیشتر نداشتم که داییام در لاتاری ثبتنامم کرد، اما خودش قبول نشد و قرعه به نام من افتاد. البته خالهام ساکن آمریکا بود و حضورش توانست به من کمک کند. همینجا تحصیلاتم را ادامه دادم و حالا زندگی خوبی دارم، البته همیشه همهچیز خوب نبوده، چون در دوران دانشجویی در رستوران کار میکردم، اما مطمئن بودم بعد از تحصیلاتم زندگی بهتری خواهم داشت. افراد زیادی هستند که از کشورهای مختلف به واسطه لاتاری یا روشهای دیگر مهاجرت کرده و نتوانستهاند رویایشان را بسازند.»
پولهایی که جابهجا میشود
آمارها از سهم نیمدرصدی ایرانیان از کل جمعیت آمریکا حکایت دارند؛ یعنی جمعیتی حدود یکمیلیون و ٤٠٠ هزار نفری. لاتاری تنها خانه آرزوهای متقاضیان شرکت در آن نیست، زمان ثبتنامش که میرسد، شرکتهای ایرانی که برای تبلیغ این قرعهکشی دست به کار میشوند، هم پول زیادی به جیب میزنند؛ شرکتهایی که هر ساله با نزدیکشدن به تاریخ برگزاری این قرعهکشی تبلیغاتشان را شروع میکنند تا با تکمیل تنوع نژادی آمریکا منبع درآمدی هم برای خودشان دستوپا کنند. این شرکتها خدماتی مثل ثبت نام بدون اشکال، اطلاع بهموقع از زمان ثبتنام، سهمیهها و تمدید مهلت قرعهکشی، استانداردهای عکسی، جلوگیری از خطر کلاهبرداری، اطلاعات زندگی و مهاجرت و... ارایه میدهند و در قبال آن بین ١٥ تا ٦٠هزار تومان دریافت میکنند، در حالی که ثبتنام در این قرعهکشی رایگان است. اگر فرض را بر این بگذاریم که سالانه نیممیلیون متقاضی برای لاتاری داشته باشیم و از هرکدام ٤٠هزارتومان دریافت شود، سالانه ٢٠میلیاردتومان گردش مالی به دنبال دارد.
کلاهبرداری از رویای دیگران
لاتاری و اشتیاق زندگی در آمریکا یکی از مواردی است که زمینه را برای سودجویان فراهم میکند تا راهکارهایی را برای سودجویی و کلاهبرداری از کسانی که رویای مهاجرت به آمریکا را دارند، فراهم کند و تنور مهاجرت را برای مشتاقان مهاجرت داغ نگه دارد. همه اینها در شرایطی است که ایران رتبه بالایی در مهاجرتفرستی بهویژه مهاجرت نخبگان در میان سایر کشورها دارد و با وجود سالها تحریم، شرکت در لاتاری برای شهروندان ایرانی ممنوع نشده و مهاجرپذیری از ایران جزو تحریمها قرار نگرفته است؛ بهعنوان مثال بعضی از شرکتها و موسسات با آگاهی از ناآشنایی کاربران از نحوه ثبت نام در این قرعهکشی بزرگ هزینههایی را برای این مرحله از آنها میگیرند، در حالی که ممکن است این افراد اصلا ثبت نام هم نشده باشند. البته ماجرا تنها به کلاهبرداری در زمان ثبت نام محدود نمیشود، برخی از کلاهبرداران برای آنهایی که در لاتاری به صورت صوری ثبت نام شدهاند، ایمیلهایی میفرستند و خبر جعلی برندهشدنشان را در لاتاری اعلام میکنند. آنها در قبال این خبر، درخواست واریز اینترنتی مبلغهای قابل توجهی پول تحت عنوان مالیات و... میکنند و درنهایت متقاضیان را سرکیسه میکنند؛ غافل از اینکه تمام مکاتبات دولت آمریکا با آدرسهای رسمی منتهی به پسوند gov انجام میشود و هر آدرسی با پسوندهای دیگر حتی اگر این عبارت gov در آن آمده باشد، جعلی است.
توجه داشته باشید که مثلا آدرس فرضی مثل unitedstates.gov یک سایت غیردولتی و کامرشیال است و هر کس میتواند نظیر چنین آدرسهایی را تهیه و یک سایت برای عملیات متقلبانه فراهم کند. بدتر از اینها سایتهایی هستند که این عبارت متقلبانه فقط در بخش ایمیل آنها آمده است. مثلا usa.gov@post.com یا چیزهایی شبیه به اینکه در جعلیبودن آنها تردیدی نیست. در پیامک یا ایمیل دریافتشده اعلام شده برنده جایزه در قرعهکشی شدید که هرگز وارد آن نشدهاید. از شما خواسته میشود جزییات حساب بانکی یا مبالغی پول را برای دریافت جایزهتان ارسال کنید.
آبوهوای جامعه خوب نیست
تب ثبت نام لاتاری در ایران، اما همیشه تند است، چه آن زمان که شرایط اقتصادی ثبات بیشتری داشت چه حالا که نوسانات نرخ ارز قیمتها را چند برابر کرده و نارضایتی از وضع بازار ایجاد کرده است. هر چند که در اوج تحریمها و بحرانهای اقتصادی کمی به شدت این تب اضافه میشود، با همه اینها، اما به گفته امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، مهاجرت به هر شکل و با هر گستردگیای نشان از مساعد نبودن آبوهوای جامعه و ناامیدی دارد. او به «شهروند» میگوید: «این روزها که شرایط اقتصادی روزبهروز سختتر میشود و امید به زندگی در بین گروههای مختلف جامعه کاهش مییابد، مهاجرت برای بخشی از مردم یک گزینه به حساب میآید و در این میان لاتاری گزینه کمهزینه و در دسترس برای اقشار مختلف در جامعه است که به خیال مهاجرت در قرعهکشی شرکت کنند.»
به گفته قراییمقدم، واقعیت شرایط از این حکایت میکند که جامعه در نگرانی بهسر میبرد و افراد برای تضمین آینده خود و فرزندانشان به فکر مهاجرت میافتند. اعتماد عمودی جامعه -اعتماد میان مردم و مسئولان- ضعیف شده و برای همین شاهد مهاجرت به اشکال مختلف آن هستیم؛ اگر چه اخبار و حواشی آن هم به این مسأله دامن میزند. قراییمقدم ادامه میدهد: به عنوان مثال اخبار اعتراضات و اختلاسها به ناامیدی منتهی میشود. جامعه ناراحت است و هراس اجتماعی وجود دارد. در حقیقت شهروندان از نظر اجتماعی، اقتصادی، روحی و روانی دچار ناآرامیاند.
واقعیت امر این است که تا زمانی که آبوهوای اجتماعی مساعد نباشد ما شاهد توسعه اقتصادی و اجتماعی نخواهیم بود. مهاجرت در هر شکل و مسألهای برای کشور مضر است؛ بهخصوص اگر مهاجرت نیروی تحصیلکرده جامعه را شامل شود، چون هر جامعه هزینهای تحت عنوان هزینه سرانه فرد را متحمل میشود و با مهاجرت فرد این هزینه از بین میرود و به سود کشور مهاجرپذیر میشود؛ هزینهای که به طور تقریبی برای هر فرد حدود ١٠٠تا١٣٠میلیون تومان تخمین زده میشود.
این جامعه شناس میگوید: یکی از پیامدهای مهاجرت این است که جامعه دچار پیری جمعیت میشود؛ چون اغلب مهاجران افراد جوان و فعال جامعه است. مهاجرت پدیدهای است که در ابعاد گسترده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... تأثیر خود را بر جای میگذارد.