صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

این روزها اخباری پرشمار از فعالیت‌های جدید خوانندگان منتشر شده که اغلب‌شان حکایت از تیتراژخوانی آنها دارد. مازیار فلاحی، فرزاد فرزین، محسن چاوشی و... تنها چند تن از خوانندگانی هستند که در دو روز اخیر اخبار اجرای تیتراژ توسط آنها منتشر شده؛ اتفاقی که اگر چه اتفاق جدیدی نیست و سال‌هاست که خوانندگان به تیتراژهای فیلم و به‌خصوص سریال‌ها به‌ عنوان یک راه میانبر برای رسیدن به شهرت و ثروت می‌نگرند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۰ - ۳۰ آبان ۱۳۹۷
ترانه‌های امروزی با این‌ که در مقاطعی شنیده می‌شوند، هیت می‌شوند، دست‌به‌دست می‌شوند، بحث و جنجال می‌سازند و... اما پس از چندی فراموش می‌شوند. کالایی که مدت کوتاهی مصرف می‌شود و بعد کالای دیگر می‌آید و تمام. اما این‌ که ترانه‌ای اجرا نمی‌شود که مثل قدیم سر زبان‌ها بیفتد و موج اجتماعی ایجاد کند و بعد از نیم‌قرن زمزمه شود یا در خلوت دل‌گرفتگان ملودیش با سوت اجرا شود، بی‌شک دلایلی دارد.

به گزارش شهروند، این روزها اخباری پرشمار از فعالیت‌های جدید خوانندگان منتشر شده که اغلب‌شان حکایت از تیتراژخوانی آنها دارد. مازیار فلاحی، فرزاد فرزین، محسن چاوشی و... تنها چند تن از خوانندگانی هستند که در دو روز اخیر اخبار اجرای تیتراژ توسط آنها منتشر شده؛ اتفاقی که اگر چه اتفاق جدیدی نیست و سال‌هاست که خوانندگان به تیتراژهای فیلم و به‌خصوص سریال‌ها به‌ عنوان یک راه میانبر برای رسیدن به شهرت و ثروت می‌نگرند اما یک‌ بار دیگر می‌تواند یک پرسش قدیمی را که هیچ‌گاه به پاسخی قطعی نرسیده، به ذهن آورد.

تیتراژخوانی می‌تواند خواننده را ستاره کند. سیروان خسروی این موضوع را «برگ برنده تلویزیون» عنوان می‌کند. برای یک خواننده چه فرصتی از این بهتر که ترانه‌اش روزی چند بار در بهترین ساعات برای تماشاگران میلیونی پخش شود؟

اگر بخواهیم ترانه‌هایی را که در سال‌های اخیر بهتر شنیده شده‌اند، مرور کنیم، نتیجه به‌ نحو شگفت‌انگیزی به‌ نفع تیتراژهای سریال‌های تلویزیونی خواهد بود. اصلا همین نکته که قطعات هیت اغلب آلبوم‌های خوانندگان قطعاتی بوده که در سریال‌های تلویزیونی اجرا شده بودند، مبین اهمیت تیتراژ است.
 
ترانه فاصله‌ها در کارنامه علی لهراسبی، میوه ممنوعه برای احسان خواجه‌امیری، جایگاه ترانه‌های فیلم سنتوری و سریال شهرزاد در کارنامه محسن چاوشی، موقعیتی که کیف انگلیسی و مدار صفر درجه برای علیرضا قربانی ساختند، قطعه وطنم سالار عقیلی و حتی موقعیت و جایگاه کلی خوانندگانی چون رضا یزدانی - که با حکم مسعود کیمیایی شناخته شد - محسن یگانه، فرزاد فرزین، سیروان خسروی و حتی مجید اخشابی همه نشان از اهمیت تیتراژخوانی در کارنامه خوانندگان دارد.

شکی نیست که ترانه‌های تیتراژ در کارنامه خوانندگان جایگاهی بی‌بدیل دارد اما نکته‌ای که در این بین سرک می‌کشد، موقعیت کلی ترانه‌ها در جامعه امروز است. فکر نمی‌کنم کسی انکار کند که ترانه‌های امروزی با این‌ که در مقاطعی شنیده می‌شوند، هیت می‌شوند، دست‌به‌دست می‌شوند، بحث و جنجال می‌سازند و... اما پس از چندی فراموش می‌شوند. کالایی که مدت کوتاهی مصرف می‌شود و بعد کالای دیگر می‌آید و تمام. اما این‌ که ترانه‌ای اجرا نمی‌شود که مثل قدیم سر زبان‌ها بیفتد و موج اجتماعی ایجاد کند و بعد از نیم‌قرن زمزمه شود یا در خلوت دل‌گرفتگان ملودیش با سوت اجرا شود، بی‌شک دلایلی دارد.

می‌گویند مهم‌ترین دلیل ماندگاری موسیقی قبل از انقلاب تفکر جدی‌ موزیسین‌های آن دوره بود. کافی‌ است مرا ببوس گل‌نراقی، جمعه فرهاد، یار دبستانی فریدون فروغی، گل یخ کوروش یغمایی یا... را با ترانه‌های امروز قیاس کنیم تا این موضوع عیان شود. کارکردهای چندگانه عایدی اصلی این جدی نگریستن بود، مثل ترانه جمعه فرهاد که شهیار قنبری آن را برای حادثه سیاهکل نوشت اما بعدتر درباره ١٧ شهریور هم کاربرد یافت و حتی امروز هم کارایی اجتماعی دارد.

نیما مسیحا، خواننده‌ای است که نگاهی جدی به موسیقی دارد. این شاگرد بابک بیات ماندگار نبودن موسیقی امروز را به‌ دلیل نگاه اقتصادی موزیسین‌ها می‌داند: «کارهای سابق به ‌اصطلاح دلی بودند و می‌دانید که آن‌ چه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. کار هنری در گذشته جوششی بود نه کوششی. امروز اما اکثرا کارها ساخته می‌شوند تا پولی رد و بدل شود و وقتی هم همه‌ چیز مادی شود، جذابیتی وجود نخواهد داشت. قبلا اما ترانه‌سرا یا آهنگساز یا حتی خواننده کاری را ارایه می‌دادند که واقعا از دل‌شان برمی‌آمد...»

رضا مهدوی، کارشناس و منتقد موسیقی در این زمینه می‌گوید: «با این‌ که در سال‌های اخیر دانش موسیقی افزایش پیدا کرده اما این دانش تکنیکی است تا محتوایی. در واقع موسیقی‌ای که امروز تولید می‌شود برای به رخ کشیدن دانش و عاری از هرگونه ملودی است. این موضوع باعث می‌شود این موسیقی‌ها مردمی نباشد.»

این فهرست می‌تواند ادامه پیدا کند. می‌توان شرایط اجتماعی و سیاسی را مثال زد که فرصت بهتری برای ترانه‌های عمیق‌تر در اختیار قرار می‌داد. بستر مناسب خلاقیت که در همکاری‌های گروهی چون تیم واروژان و شهیار قنبری و یکی ‌دو خواننده می‌دیدیم. استعداد و توانایی بیشتر خوانندگان، فضای مناسب برای موفقیت موسیقی و هزاران دلیل دیگر که روی هم کاری کردند موسیقی امروز هنوز و همچنان زیر سایه سنگین آن روزها مانده.»
ارسال نظرات