صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۷۱۳۰
آن روی دیگر سکه لبخند دانش‌آموزان و معلمان است که برای رفتن به مدرسه جدید آماده می‌شوند. مدرسه جدید‌شان با جایی که اکنون نامش را کلاس درس گذاشته اند شاید نهایتا ۵۰۰ متر فاصله داشته باشد. وقتی به سمت ساختمان جدید می‌رفتیم روستاییان کرد از خانه‌هایشان با شربت، چای و شیرینی به استقبال‌مان آمده بودند. یکی از آن‌ها پیرمردی به اسم رفعت بابایی بود که معاون آموزش و پرورش جوان جوانرود می‌گفت: زمینش را به مدرسه جدید بخشیده است. وقتی از او پرسیدیم "چرا این کار را کردی؟ " چند ثانیه مکث کرد و گفت: نمی‌دانم.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ - ۲۰ آبان ۱۳۹۷
فرارو- روستای سفیدبرگ در ۲۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮی ﺷهرﺳﺘﺎن ﺟﻮاﻧﺮود استان کرمانشاه قرار دارد. اهالی روستا درباره علت نام‌گذاری آبادی‌شان می‌گویند در گذشته مردم روستا لباس سفید می‌پوشیدند به همین خاطر به سفیدبرگ مشهور شده است. جمعیتش را ۵۷۰ نفر گفته اند. ۶۰ دانش آموز مقطع ابتدایی و ۳۰ دانش آموز راهنمایی دارد. از تعداد دبیرستانی‌ها آمار دقیقی در دست نیست چرا که آن‌ها برای مدرسه رفتن مجبور به رفت و آمد به شهر هستند. برای دبیرستانی‌هایی که بضاعت مالی شان اجازه نمی‌دهد هر روز مسیر ۲۰ کیلومتری را طی کنند نیز مدارس شبانه روزی در شهر وجود دارد. اما دانش‌آموزان مقطع دبستان و راهنمایی در آبادی خود‌شان درس می‌خوانند. اما اینگونه نیست که وضع آن‌ها بهتر از دبیرستانی‌ها باشد. اتفاقا دبیرستانی‌ها نسبت به دانش‌آموزان دو مقطع دیگر تکلیف مشخص‌تری دارند.
 


دو کانکس برای دو شیفت
دانش آموزان دبستان و راهنمایی روستای سفیدبرگ در حال حاضر ساختمانی به نام مدرسه ندارند. کلا‌س‌های آن‌ها داخل کانکس برگزار می‌شود. در کنار روستا دو کانکس تعبیه شده که دبستانی‌ها صبح‌ها و راهنمایی‌ها عصر‌ها از آن به عنوان کلاس درس استفاده می‌کنند. دانش آموزان این مدرسه دو سال است که با این وضعیت رو به رو هستند؛ یعنی دقیقا از زمانی که ساختمان سابق مدسه آن‌ها تخریب شد. خبرنگار فرارو در یکی از روز‌های مهرماه به کلاس درس دانش آموزان سال نهم سرزده است. کلاس دانش آموزان سال نهم که همان سوم راهنمایی قدیم می‌شود، از پنج نفر تشکیل شده است. چهار نفر از این دانش آموزان پسر و یک نفر دیگر دختر است. آقای حسین عزیزی یکی از ۱۴ دبیر این مدرسه است که زبان انگلیسی تدریس می‌کند.

سقف سیاه کلاس درس
او و دانش آموزانش از سختی درس خواندن در این کانکس صحبت می‌کنند. می‌گویند تابستان‌ها خیلی گرم است و زمستان‌ها خیلی سرد. هم‌زمان که صحبت می‌کنند عرق از پیشانی‌شان شرشر می‌کند. برای زمستان بخاری دارند، اما برای تابستان چیزی نیست. بخاری‌شان هم که نفتی است آنقدر نمی‌تواند کلاس را گرم کند. دوده بخاری نفتی سقف کانکس را سیاه کرده است. بعضی از دانش آموزان کار هم می‌کنند. آرش یکی دانش آموزی که در ردیف جلوی کلاس نشسته است می‌گوید بعد از مدرسه علاوه بر کار‌های خانه به پدرش در کار دامداری هم کمک می‌کند. با آزیتا تنها دختر کلاس هم گپ کوتاهی زدیم. کلاس و مدرسه‌اش را دوست دارد. با وجود وضعیتی که دارند خوش‌بین است. می‌گوید که هرپنج نفر کلاس‌شان زرنگ هستند و همکلاسی‌هایش به برادرانش می‌مانند.
 


اگر بیرون دما پنج درجه باشد اینجا صفر است
سختی این مدرسه برای معلمانش بیشتر است. حسین عزیزی، معلم کلاس که مدیر مدرسه هم هست می‌گوید: "با شرایط کنار آمده ایم. خیلی از روستا‌ها وضع‌شان از اینجا بدتر است. همین چند روز پیش بود که دیوار یک مدرسه در کردستان فروریخت و منجر به مرگ دنیا ویسی شد. اما واقعا تدریس در داخل کانکس کیفیت آموزش را پایین می‌آورد. ما برای اینجا خیلی تلاش کردیم. من خودم سیمان‌کارم. فاضلاب اینجا را خودم کشیدم. سعی کردم از حداقل امکانات اینجا نهایت استفاده را ببریم. اما واقعا سخت است. اگر یک روز صبح زمستان بیایید و دمای بیرون از کلاس پنج درجه بالای صفر باشد داخل کانکس نزدیک صفر است. ظهر‌ها هم اگر دمای بیرون کانکس ۲۰ درجه باشد داخل کانکس نزدیک ۳۰ درجه است."

در چله زمستان با پای پیاده رفت و آمد می‌کردند
ویدئو پروژکتوری که داخل کانکس نصب شده بود توجه‌ها را به خودش جلب می‌کرد. معلم می‌گفت: "متعلق به آموزش و پروش است، اما دست آموزش و پرورش هم به قدری تنگ است که آدم خجالت می‌کشد چیزی بگوید. والدین دانش‌آموزان هم همین‌طور هستند. در تهیه پول سرویس آبادی مانده اند. در چله زمستان پارسال ۱۴ دانش آموز داشتیم که از آبادی‌های اطراف با پای پیاده می‌آمدند و می‌رفتند. ما دبیران هم اگر با یک ماشین بیاییم نهایتا برای سوار کردن دو یا سه دانش‌آموز ظرفیت داریم. وضعیت معیشت دانش‌آموزان آبادی ها‌ی اطراف به قدری فلاکت‌بار است که آدم رویش نمی‌شود از خانواده‌هایشان چیزی بخواهد. من پارسال با کلی شرمندگی نفری ۱۵ -۲۰ هزار تومان به عنوان کمک به مدرسه گرفتم. بودجه آموزش و پرورش هم تعطیل است. توانایی معلمین و همکاران هم تا حدی است. معلم نهایتا در ماه بتواند ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برای مدرسه هزینه کند. من خودم برای اینکه پول کارگر ندهیم کف کانکس را سیمان کردم. خودم اینجا را برق‌کشی کردم. برای نصب نرده‌های کلاس هم خودم رفتم جوانرود و پروفیل گرفتم و آمدم جوشکاری کردم."

دانش‌آموزم نامه نوشت تا الان اوستاکار بودی حالا معلم شدی
در بین گفتگویمان سعدالله رستمی، معاون آموزش و پرورش جوان جوانرود وارد کلاس می‌شود. معلم به او اشاره می‌کند و سخنانش را ادامه می‌دهد: "شرایط جوری است که اگر نتوانی گلیمت را از آب بکشی معاون اداره نمی‌تواند به دادت برسد. وضع جیبش را هم خوب می‌دانم. بودجه از مرکز نمی‌رسد." با این حال کلاسش را دوست دارد. از انس و الفت دانش‌آموزان و همکارانش حرف می‌زند. می‌گوید "همکاران معلم اینجا جزء نخبگان جوانرود بودند. داخل شهر دست‌شان را می‌بوسند. اما اینجا را انتخاب کرده اند. جو رسمی که بین معلم و دانش آموز در مدارس هست اینجا حاکم نیست. همه همدیگر را به چشم پسر خاله یا پسر عمو می‌بینیم. " و در ادامه بدون آنکه به دانش آموزانش اشاره کند می‌گوید: "دختر دانش‌آموزم بعد از این همه کار برایم نامه‌ای نوشت که اشکم را درآورد. می‌دید که من دو ماه لباس کار تنم بود و اینجا کار می‌کنم. بعد از اینکه لباس رسمی پوشیدم برایم نوشت که تا حالا اوستاکار بودی حالا معلم شدی. کنار نامه یک عطر کوچک، یک کارت پستال و یک شاخه گل هم گذاشته بود. آدم این چیز‌ها را که می‌بیند خستگی از تنش در می‌رود. "

دانش آموزان از بهمن ماه دیگر در کانکس درس نمی‌خوانند
اما آنچه شرحش را خواندید وضعیتی است که دانش‌آموزان و معلمان مدرسه در این دو سال با آن سر و کار داشتند. آن روی دیگر سکه لبخند دانش‌آموزان و معلمان است که برای رفتن به مدرسه جدید آماده می‌شوند. مدرسه جدید‌شان با جایی که اکنون نامش را کلاس درس گذاشته اند شاید نهایتا ۵۰۰ متر فاصله داشته باشد. وقتی به سمت ساختمان جدید می‌رفتیم روستاییان کرد از خانه‌هایشان با شربت، چای و شیرینی به استقبال‌مان آمده بودند. یکی از آن‌ها پیرمردی به اسم رفعت بابایی بود که معاون آموزش و پرورش جوان جوانرود می‌گفت: زمینش را به مدرسه جدید بخشیده است. وقتی از او پرسیدیم "چرا این کار را کردی؟ " چند ثانیه مکث کرد و گفت: "نمی‌دانم."

مدرسه برکت سفیدبرگ ۶۸۰ متر مساحت دارد. برخلاف بعضی از مدارس آبادی که سه کلاس درس دارند این مدرسه شش کلاسه است. همه مقاطع تحصیلی را پوشش می‌دهد و دیگر نیازی نیست که دبیرستانی‌ها برای تحصیل به شهر بروند. برای این مدرسه آزمایشگاه، کتابخانه و سمعی -بصری نیز در نظر گرفته شده است. یکی از بومیان نقل می‌گوید این ساختمان به قدری مقاوم ساخته شده است که زلزله سال گذشته استان کرمانشاه کوچک‌ترین آسیبی به آن وارد نشده است.

همانطور که از نام مدرسه پیداست، بنیاد برکت زیرمجموعه ستاد اجرایی فرمان امام (ره) متولی ساخت آن بوده است. بنیاد برکت که یکی از وظایف خود را محرومیت زدایی می‌داند تا سال گذشته هزار مدرسه ساخته و بهره برداری کرده است. بنیاد برکت البته تنها در مناطق روستایی و محروم فعالیت می‌کند. سال گذشته نیز تصمیم به ساخت هزار مدرسه دیگر گرفت که ۱۱۰ مدرسه تا همین مهرماه بهره برداری شد. هزار مدرسه اول ۷۲۰ میلیون تومان و هزار مدرسه دوم نیز هزار میلیارد تومان هزینه داشته است. از بین دو هزار مدرسه‌ای که این بنیاد هزینه ساخت آن را تقبل کرده، ۵۷ مدرسه در استان کرمانشاه قرار دارد که تا کنون ۳۷ مدرسه آن افتتاح شده است که یکی از نمونه‌های آن را در تصویر زیر که مدرسه سه کلاسه برکت گنداب را نشان می‌دهد می‌بینید.


مدرسه برکت سفیدبرگ آنگونه که معاون آموزش و پرورش جوان جوانرود می‌گوید قرار بوده زودتر افتتاح شود، اما با تاخیر در بهمن ماه به بهره‌برداری می‌رسد. البته تا همین‌جای کار پروژه ۸۵ درصد پیشرفت داشته است. پیمانکار این مدرسه سازمان نوسازی مدارس است و بنیاد برکت یک میلیارد تومان بودجه برای ساخت این مدرسه تخصیص داده است. مسئولان بنیاد برکت می‌گویند که بعد از افتتاح و تجهیز این مدرسه، مثل دیگر پروژه‌ها مدرسه به آموزش و پروش تحویل داده می‌شود و بنیاد دیگر دخالتی نخواهد داشت. به عبارت دیگر بنیاد قرار نیست کار موازی با دستگاه‌های دیگر داشته باشد. مسئولان بنیاد برکت این را هم می‌گویند یکی از اهدافشان در ساخت و ساز‌ها این است که محکم‌ترین ساختمان هر منطقه ساختمان برکت آنجا باشد.
ارسال نظرات