صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۶۴۶۶
«والدین، کودکانشان را در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام می‌کنند و این انتظار را دارند که در همه زمینه‌ها کودکشان توانایی‌هایی پیدا کند، در حالی که این مسیر دیدگاه اشتباهی است و باید به کودکان این اطمینان را داد که از او انتظار به‌عنوان مثال پیانیست یا نقاش معروف‌شدن نیست».
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ - ۱۶ مهر ۱۳۹۷
آن وقت‌ها از این خبر‌ها نبود؛ بچه‌ها وقتی به هفت‌سالگی می‌رسیدند، ٩ ماه سال تحصیلی بود و بعد؛ سه ماه تابستان که در آن از انواع و اقسام کلاس‌ها، خبری نبود.

به گزارش شهروند، این خاطره مشترک تعداد زیادی از دهه شصتی‌هاست؛ آن‌ها که حالا وقتی یاد دوران کودکی و مدرسه‌شان می‌افتند و وقت مقایسه با سبک بزرگ‌کردن بچه‌ها در دهه ٩٠، یک جمله مشترک می‌دود میان حرف‌هایشان: «آن وقت‌ها از این خبر‌ها نبود.»

استعدادیابی بچه‌ها میان خانواده‌های ایرانی، آن‌ها که عضو طبقه متوسط و متوسط رو به بالایند، حالا تبدیل به یک دغدغه شده، دغدغه‌ای گاه با چاشنی چشم و هم‌چشمی. حالا مدارس غیرانتفاعی و غیردولتی جایشان را میان پدر و مادر‌ها باز کرده‌اند و تعداد زیادی از آنها، همه تلاششان را می‌کنند که هرطور شده پولی جور کنند و بچه‌هایشان را به مدارس و کلاس‌های فوق‌برنامه‌ای بفرستند که قرار است رویا‌های بازمانده آن‌ها را در کودکی خودشان به زندگی بچه‌هایشان بیاورد.
 
عناوین برنامه‌ها و کلاس‌هایی که کودکان امروزی، روزهایشان را در آن‌ها می‌گذرانند بسیارند: کلاس‌های استعدادیابی، چرتکه، شنا، اسکیت، نقاشی، زبان، رقص، موسیقی و نمایش خلاق. در این میان، کلاس‌های استعدادیابی که حالا، هم به صورت حضوری برگزار می‌شود و هم به صورت آنلاین، یکی از پرطرفدارترین کلاس‌هاست؛ کلاس‌هایی که هر جلسه‌اش گاهی تا ٥٠٠‌هزار تومان برای پدر و مادر‌ها خرج برمی‌دارد و قرار است شناخت پدر و مادر‌ها از فرآیند فعال‌سازی و آموزش هوش مالی فرزندانشان، کانالیزه کردن هوش کودکان، آمادگی کودک برای تبدیل هوش به استعداد و ... را ارتقا و پرورش دهند. در این مراکز معمولا از آزمون اندریافت کودکان CAT، تست ثروتمند، آزمون دیوید وکسلر، تست هوش گاردنر، تست هوش یا آزمون استنفوردبینه، تست هوش گودیناف و ... استفاده می‌شود.

از موسیقی تا استعدادیابی با چرتکه
«آنیتا» ترم٦ یوسی‌مس (محاسبات ذهنی با چرتکه) است و در هشت سالگی با چهار شنای اصلی آشنا شده. او از دوسالگی به رسم هم‌سن‌وسال‌هایش فضای مهد را تجربه کرده، آن هم با ماهی ٣‌میلیون‌تومان. آنیتا هم برای عقب‌نماندن از قافله پیشرفت و استعدادیابی که سال‌های گذشته یکی از بخش‌های لاینفک زندگی اقشار متوسط و متوسط روبه بالا بوده، کلاس‌های مختلف را تجربه کرده؛ از چرتکه تا شنا، اسکیت و ... را در برنامه روزانه خود داشته است، البته بعضی از کلاس‌ها مختص تابستان هستند و بعضی دیگر دایمی مثل زبان، چرتکه و موسیقی.
 
«اردلان»، کودک ٩ ساله‌ای با شرایط مشابه است. «بچه‌ها عقلشان به این چیز‌ها نمی‌رسد که. الان غر می‌زنند، اما در آینده حتما تشکر خواهند کرد.»
 
پدر «اردلان» با قاطعیت این را می‌گوید و باورش این است اگر خودش هم به اجبار این کلاس‌ها را رفته بود، حتما درحال حاضر میان هم‌سن‌وسال‌هایش وضعیت و جایگاه بهتری برای خودش دست‌وپا کرده بود. «هر دورانی مسائل خاص خودش را دارد و بچه‌های این زمانه باید با زبان و حداقل یک ساز آشنا شوند. دوست دارم در آینده‌ای کاش‌های من را نداشته باشد.» پدر اردلان مدیر یک شرکت بازرگانی بزرگ است و در طبقه‌بندی جامعه جزو اقشار متوسط روبه‌بالا به حساب می‌آید.

مادر «مهیار»، اما چون کودکش از همان ماه‌های ابتدایی به موسیقی واکنش مثبت نشان می‌داده، کلاس‌های موسیقی را جزو برنامه‌های همیشگی‌اش قرار داده است. «مهیار ٩سال بیشتر ندارد و از ٦سالگی وارد دنیای موسیقی شده و در تمام این سال‌ها من و پدرش شاهد پیشرفت او بوده‌ایم. زبان هم بخش لاینفک کودک امروزی است، ورزش را هم فقط برای سلامتش انجام می‌دهد.»

«بارانِ» ١٢ ساله، اما در رفتن به کلاس‌ها آزادی عمل داشته و در ادامه دادن هرکدام از آن کلاس‌ها هیچ‌گاه اجباری از سوی خانواده متوجه او نبوده است. «هم تجربه پدر و مادر‌های هم‌نسل خودم را دیده‌ام هم اینکه از گذشته پدر و مادر‌هایی را به یاد دارم که چنین کار‌هایی را برای فرزندانشان انجام داده‌اند.»
 
پدر «باران» اعتقادی به شلوغ کردن برنامه «باران» با کلاس‌های مختلف ندارد. «تلاش کرده‌ام متوجه شوم علایقش در چه زمینه‌هایی است تا در مهیا کردن فضای مناسب آن تلاش کنم.» «هادی»، پدر «باران»، بعضی کلاس‌ها را پایه‌ای می‌داند، مانند کلاس زبان اگرچه «باران» کلاس موسیقی را هم از چهارسالگی تجربه کرده، آن هم به واسطه علاقه‌ای که در این زمینه داشته است و حالا آواز را امتحان می‌کند.
 
هادی هزینه‌های این کلاس‌ها را کم نمی‌داند، اما باورش این است که انسان یک‌بار دنیا می‌آید و از هر سن یک‌بار عبور می‌کند. «دوست ندارم کاری کنم زمانی که بزرگ شد این ای کاش را داشته باشم که اگر فلان فضا را مهیا کرده بودم، امروز جایگاه بهتری داشت.»

«بامداد» کودک دیگری است که تنها چهار سال دارد و پدر و مادرش برای هر سال مهدش حدود ٥میلیون هزینه کرده‌اند تا بعضی از آموزش‌ها را در مهدکودک ببیند؛ یعنی از دوسالگی. آموزش‌هایی که شامل بازی‌هایی برای استعدادیابی و آموزش الفبای انگلیسی است؛ البته والدینش برنامه‌های گسترده‌ای برای او در نظر دارند تا در عرصه‌هایی مانند موسیقی، ورزش و ... استعدادش را بشناسند تا بعد از دیپلم گرفتن راهی انگلیس شود و با حمایت عمویش ادامه تحصیل بدهد.

مادر «گندم»، اما از هزینه‌های بالای کلاس‌ها و مهدکودک‌ها گلایه دارد. «قیمت مهد‌های کودک در سال‌های ٩٠ تا ٩٤ ماهی ٣‌میلیون تومان برایمان تمام شده، کلاس چرتکه هم ترمی ٢٠٠هزارتومان برای دوماه‌ونیم خرج روی دستمان گذاشته و برای ٣٦جلسه شنا یک‌میلیون و ٨٠٠هزار تومان پرداخت کرده‌ایم یا برای کلاس‌های سفال، ماهی ١٠٠هزارتومان، به همه این‌ها هزینه کتاب و وسایل مورد نیاز و هزینه ایاب و ذهاب را هم باید اضافه کرد.»
 
البته مادر «گندم» همه این هزینه‌ها را جزو الزامات می‌داند. «در شرایط فعلی همه کودکان از این کلاس‌ها استفاده می‌کنند و نمی‌شود کودکمان را از آن محروم کنیم، چون در آینده این کودکان با هم یک جامعه را شکل می‌دهند.»
 
البته گندم به باله و زبان علاقه شخصی دارد و از پنج‌سالگی در این کلاس‌ها شرکت کرده و تا به امروز که ٩سال دارد، آن‌ها را ادامه داده است. «باله به‌خاطر علاقه خودش و زبان نیز هم علاقه‌اش بود، هم اصرار من، چون معتقدم آدمی که بر زبان‌های مختلف مسلط است، نصف راه موفقیت را رفته است.»
 
«گندم» البته کلاس‌های اسکیت را هم رفته، تنها به این دلیل که دوستانش در این کلاس ثبت‌نام کرده بودند. «یک‌میلیون تنها پول اسکیتش شد، به‌جز هزینه کلاس.» از نظر مادر گندم آموزش در ایران در هر زمینه و هر سنی فوق‌العاده گران و به لحاظ کیفیت ضعیف است. «باید کلی پرس‌وجو کرد تا بالاخره بتوان کودک را در مکانی دور و در محیط آموزشی مناسب ثبت‌نام کرد.»

قبل از هفت‌سالگی خلاقیت فرزندتان را پرورش دهید
آگهی‌های تلویزیونی، بروشور‌های تبلیغاتی و گفته پدر و مادر‌های دیگر، کلاس‌ها و بسته‌ها و راه‌حل‌های آموزشی معمولا به پدر و مادر‌ها تلقین می‌کند که اجازه ندهند بچه‌هایشان از قافله عقب بمانند
 
«عاطفه کیانی‌نژاد»، روانشناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: «واقعیت این است که هیچ تستی وجود ندارد که در دوران کودکی استعداد کودکان را بسنجیم و براساس آن پدر و مادر‌ها کودک را پرورش بدهند. تنها راه‌حلی که وجود دارد این است که کودک در کلاس‌های مختلف شرکت کند، البته در مقابل پدر و مادر باید صبور باشند، چون در مورد کودکان به‌سرعت نمی‌توان به نتیجه رسید. به‌عنوان مثال یک کودک شاید باید سال‌ها کلاس موسیقی یا ورزشی برود تا متوجه پیشرفت قابل‌توجه او در آن زمینه باشیم.»
 
این روانشناس بر این باور است که ما کودکانی را در خانواده‌ها داریم که قربانی چشم‌وهم‌چشمی‌ها می‌شوند، چون کلاس‌هایی که در آن‌ها شرکت می‌کنند، نه مناسب سنشان است، نه اینکه لزومی به این کلاس‌ها احساس می‌شود و نه به توانایی‌هایش چیزی اضافه می‌کند.»
 
واقعیت قابل تامل دنیای این کودکان این است که والدین سعی دارند کودکانشان در زمینه‌های موردعلاقه آن‌ها یا عرصه‌هایی که خودشان به موفقیتی نرسیده‌اند، وارد شوند، بدون تامل بر این مسأله که شاید آن‌ها علایق دیگری دارند. «متاسفانه خانواده‌ها در این عرصه‌ها تحقیقات لازم را انجام نمی‌دهند و این در حالی است که ما در گام نخست متوجه این مسأله باشیم که کودک نیازمند چه نوع آموزش‌هایی است. در درجه نخست ساده‌ترین آموزش‌ها به‌عهده اسباب‌بازی‌های کودکان است، چون کودک به‌عنوان موجود زنده زمانی می‌تواند از استعدادهایش استفاده کند که دو ویژگی را داشته باشد؛ هوش و خلاقیت.
 
هوش کودکان از بدو تولد شکل می‌گیرد و باید به این نکته توجه داشت که هوش کودکمان در چه محیطی درحال شکل‌گیری است؟ بهترین محیط؛ محیط غنی است. به این معنا که کودک در همان خانه در محیط‌های مختلف با اشکال و اصوات متفاوت آشنا می‌شود، چون این عوامل کمک می‌کند تا کودک باهوش‌تر شود. یکی از راه‌حل‌های ساده بیرون بردن کودکان است و این مسأله را باید جزو اولویت‌های کودک مدنظر قرار داد.
 
واقعیت امر این است کودکی که با اصوات، بو‌ها و اشکال و محیط‌های مختلفی آشنا شده، ذهن پیچیده‌تر و باهوش‌تری خواهد داشت نسبت به کودکی که در محیط یکنواختی وقت گذرانده است. یکی دیگر از راهکار‌های ساده صحبت‌کردن با کودکان است تا به واسطه آن دایره لغات آن‌ها گسترش بیابد.
 
نباید فراموش کرد که دایره لغات یکی از فاکتور‌های مهم هوش است. اسباب‌بازی‌ها هم نقش مهمی دارند، البته اسباب‌بازی‌هایی که متناسب با سن کودک هستند؛ نکته قابل تامل در مورد اسباب‌بازی‌ها این است که اسباب‌بازی‌های بالاتر از سن کودک تاثیر منفی بر هوش و اعتمادبه‌نفس او دارد.»
 
این مدرس دانشگاه با تاکید بر این مسأله که والدین باید توجه داشته باشند که هفت‌سال نخست زندگی در محیط غنی‌ای بگذرد، اگرچه مهدکودک هم فاکتور خوبی است، چون زندگی اجتماعی را به او آموزش می‌دهد، ادامه می‌دهد: «کلا‌س‌های آموزشی باید بعد از هفت‌سالگی باشد؛ هفت‌سال نخست زندگی دوران بحرانی و طلایی کودک است، چون به‌عنوان دوران خلاقیت کودک از آن یاد می‌کنند و کلاس‌های آموزشی در این دوران سبب می‌شود کودک برای ثابت کردن خودش و جلب رضایت والدین از خلاقیت‌هایش دست بکشد و خودش را در یک چارچوب قرار دهد و دیگر آزادانه صحبت و عمل نکند، برای همین است که بعضی افراد در بزرگسالی آدم‌های باسواد، اما غیرخلاقیت هستند. بعد از هفت‌سالگی هم کلاس‌های مختلف تنها باید بابی برای آشنایی کودک با آن مبحث باشد.»
 
توصیه روانشناسان در مورد کلاس‌های کودکان این است که کودکان در دو زمینه هنر و ورزش فعالیت داشته باشند. یکی از اتفاقاتی که شاهد آن هستیم این است که والدین، کودکانشان را در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام می‌کنند و این انتظار را دارند که در همه زمینه‌ها کودکشان توانایی‌هایی پیدا کند، در حالی که این مسیر دیدگاه اشتباهی است و باید به کودکان این اطمینان را داد که از او انتظار به‌عنوان مثال پیانیست یا نقاش معروف‌شدن نیست.
 
کیانی‌نژاد معتقد است: «کودک در این زمینه‌ها نباید تحت‌فشار باشد. یادمان باشد که کودک ما در محیطی صنعتی و ماشینی زندگی می‌کند و اگر حتی در نقاشی یا موسیقی یا ورزش خاصی فرد معروفی نشود، می‌تواند در زمانی که استرس دارد به کمک همین آموزش‌ها خود را آرام کند.»

مسئولیت مدارس بردوش خانواده‌ها
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران| یکی از مسائلی که جامعه ایران از آن رنج می‌برد، نبود سیستم فرهنگی مناسب است و کار به‌جایی رسیده که والدین برای فخرفروشی طبقاتی کودکانشان را به کلاس‌های مختلف می‌فرستند و با گذشت زمان کلاس‌های جدیدی به قبلی‌ها اضافه می‌شوند و این در حالی است که در سایر جوامع روال اینگونه نیست.
 
واقعیت امر این است که هر کاری، سن خاص خودش را دارد و برای هر سن متناسب با آن باید برنامه‌ریزی داشت، اگرچه نباید بازی‌کردن را از دنیای کودکی حذف کرد. متاسفانه در خانواده‌های امروزی شرایط اقتصادی و سایر مسائل سبب شده کودکان هم‌صحبت نداشته باشند و بیشتر وقت خود را در کلاس‌های مختلف می‌گذرانند و پیدا کردن مدرسه و مکان‌های آموزشی جدید یکی از دغدغه‌های خانواده‌هاست.
 
یکی از نکاتی که بیشتر اوقات ساده از کنار آن رد می‌شویم این است که کودک زیر بار این همه کلاس و ... تحت‌فشار است؛ فشار‌هایی که از هفت‌سالگی شروع می‌شوند و تا پایان دانشگاه ادامه دارند و در نهایت هم آموخته‌هایشان متناسب با نیاز جامعه نیستند! و این در حالی است که در همه جوامع براساس سیستم مملکت و نیازهایش آموزش‌هایی ارایه می‌شود. رفتن به کلاس‌های مختلف هم در جامعه ایران به یک چشم‌وهم‌چشمی بدل شده و والدین فراموش کرده‌اند که کودکشان باید آموخته‌هایی داشته باشد تا به واسطه آن در بزرگسالی زندگی آرامی را تجربه کند.
 
اشکال بزرگ والدین امروزی این است که برای کودکان وقت نمی‌گذارند و بعد می‌گویند کودکمان ناسازگار است و در بعضی موارد کودکان به پیش‌فعالی محکوم می‌شوند، در حالی که علم روانشناسی در دنیا بر این باور است که برای تشخیص بیش‌فعالی روانشناس باید ٦ماه در آن خانه زندگی کند تا متوجه بیش‌فعالی کودک شود.
 
در واکاوی علت‌های جامعه‌شناختی رواج کلاس‌های متنوع برای کودکان در جهت استعدادیابی آن‌ها باید گفت: جامعه پر از معلول و علت است؛ معلم با دریافتی‌ای که دارد، تامین نمی‌شود، والدین برای رفاه بیشتر درگیر مسائل اقتصادی‌اند و کودکان از کلاسی به کلاس دیگر می‌روند تا خیال والدین آسوده باشد! کلاس‌هایی که تعدد آن‌ها در نهایت امکان دلزدگی کودک را شاید فراهم بیاورد.
 
در جوامع پیشرفته که پدر و مادر‌ها شاغل‌اند، مسئولیت کودکان با مدرسه است، در حالی که چیزی که ما شاهدیم، ارایه یک‌سری تئوری و دادن تکالیف به کودکان و درگیر کردن والدین با آموزش کودکان است. در جوامع پیشرفته این مدرسه است که با ارایه آموزش‌ها و تفریحات متناسب با سن کودکان به آن‌ها ایده و فکر می‌دهد، در حالی که این مسئولیت در ایران به عهده خانواده‌هاست. متاسفانه ما زیرساخت‌ها را نداریم و چطور توقع داریم کلاس‌های مختلف از کودکمان فرد خلاقی بسازند؟ واقعیت تلخ این است که ما برنامه تربیتی برای کودکان نداریم و هر زمانی صحبت از تغییر برنامه‌های تربیتی و آموزشی کودکان می‌شود، تنها تعدادی داستان از بعضی کتاب‌ها حذف می‌شوند و جای خود را به داستان‌های جدید می‌دهند؛ واقعیت این است که ما نمادی از آموزش‌وپرورش، دانشگاه و افراد متخصص داریم.
ارسال نظرات