صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۵۵۲۹
خاتمی در نامه‌ای به رهبری و رئیس‌جمهور راه‌حل‌هایش را برای شرایط کشور تشریح کند/ اصلاح‌طلبان نسبت به فعل و انفعالات کشور عقب ماندگی پیدا کرده‌اند/ خواستم بگویم اصلاح‌طلبان اولویت‌های روزمره مردم را هم درک می‌کنند/ فقط یقه وزیر اقتصاد را می‌توانستیم بگیریم/ فقط در استیضاح می‌شود حرف‌های اساسی زد/ کرباسیان لابی قوی در مجلس داشت/ به عارف گفتم فراکسیون امید مرتکب اشتباهی تاریخی شد /خواستم بگویم اصلاحات تنها پیگیر موضوع رفع حصر نیست/ راهی جز استعفا نداشتم/ برکناری کرباسیان به اسم اصلاح‌طلبان تمام شد/ کلمه دیکتاتوری را در خصوص لاریجانی قبول ندارم/ تمام تصمیمات کشور یک رگش به ۱۴۰۰ وصل است
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۴ - ۰۷ مهر ۱۳۹۷
 
یک فعالی سیاسی اصلاح‌طلب گفت: در سطح کشور از الان یا شاید هم از یکسال قبل تمام تصمیمات، اتفاقات و مباحث، یک نیم نگاه و یک رگش به ۱۴۰۰ وصل است. امکان ندارد شما تصمیمات و مسائل سیاسی کشور، تندروی‌ها، کند‌روی‌ها و ... را بررسی کنید و در نهایت به آیتمی به نام ۱۴۰۰ نرسید.

الیاس حضرتی در گفتگو با ایلنا با روایت اتفاقات روز استیضاح وزیر اقتصاد و استعفای خود از فراکسیون امید، از دغدغه‌هایش در رابطه با جریان اصلاحات سخن می‌گوید.

حضرتی معتقد است اصلاح‌طلبان در سال‌های ۷۶ و ۸۸ فریز شده‌اند و همین موضوع هم باعث شده تا در شرایط فعلی کشور، دیگر آن محبوبیت و اقبال سابق را نداشته باشند.

قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی همچنین در تشریح برنامه‌هایش برای حزب اعتماد ملی می‌گوید: برنامه انجام کار‌هایی را داریم که به نظر من در نوع خودش جدید خواهد بود و ان شاءالله به سمتی حرکت می‌کنیم که حزب را از سیاسی بودن صرف به حزبی سیاسی اجتماعی تبدیل کنیم.

متن کامل گفت‌وگو با الیاس حضرتی در ادامه می‌آید:

در روز استیضاح وزیر اقتصاد کمتر کسی گمان می‌کرد کرباسیان با وزارت‌خانه اقتصاد خداحافظی کند؛ فضای مجلس نیز حکایت از این داشت که وزیر اقتصاد دولت دوازدهم در کابینه خواهد ماند، اما بعد از نطق شما عده‌ای می‌گویند که بیان برخی از مسائل جاری کشور آن هم توسط یک عضو اصلاح‌طلب مجلس ورق را برگرداند. آیا واقعا چنین است؟
من براساس یک تحلیل و یک نگاه اساسی به موضوعات اجتماعی و سیاسی کشور تصمیم به استیضاح وزیر اقتصاد گرفتم. آن تحلیل هم این است که معتقدم اصلاح‌طلبان نسبت به فعل و انفعالات و مشکلات کشور و نیاز‌های مردم یک عقب ماندگی پیدا کرده‌اند؛ یعنی اصلاح‌طلبان همچنان در فضای سال ۷۶ و سال ۸۸ ماندگار شدند. شاید علت این موضوع، فشار‌های وحشتناکی باشد که حکومت بر بدنه اصلاح‌طلبی، سران اصلاح‌طلب و اندیشمندان اصلاح‌طلب وارد کرده است و باعث شد که آن‌ها پراکنده شدند و تشکل‌ها و احزاب بهم خورد، هسته‌های فکری و اتاق‌های فکر بهم خورد، تعداد زیادی زندان رفتند تعداد بیشتری محدودیت پیدا کردند و همچنان موضوع اصلی‌شان مباحث سیاسی صرف آن هم در حیطه‌های خاصی است. در حالی که نیاز‌ها و اولویت‌های مردم عوض شده است. در حال حاضر دغدغه‌های زندگی و دغدغه‌های روزمره مردم چیز دیگری است. سنسور‌های مردم برای مسائل دیگری تنظیم شده است و مباحث و موضوعات دیگر را نمی‌شنوند و برایشان اولویتی ندارد و لذا اگر اصلاح‌طلب ها، یک جبهه سیاسی و یک حزب سیاسی نتواند اولویت‌های نیاز‌ها و دغدغه‌های مردم را درک کند قطعا از صحنه سیاسی کشور حذف می‌شود.

به نظر شما مردم از اصلاح‌طلبان فاصله گرفته‌اند؟
الان اصلاح‌طلب‌ها دیگر مثل سابق مورد اقبال بخشی از جوان‌ها نیستند؛ علاوه بر جوان‌ها مردم عادی و عامه جامعه هم دیگر مثل گذشته اقبالی به اصلاح‌طلبان ندارند. البته این را هم متذکر شوم که عدم اقبال به سمت اصلاح‌طلبان به معنای گرایش آن‌ها به سمت اصولگرایان نیست، چون به طور ریشه‌ای اصولگرایان مورد اقبال نیستند. انتظار، اما بر این بوده و هست که اصلاح‌طلبان همچنان محبوب دل جوان‌ها، تحول‌خواهان، مردم عادی، بخش کسبه و آن‌هایی که زندگی روزمره عادی خود را طی می‌کنند باشند؛ ولی در حال حاضر سطح محبوبیت اصلاح‌طلبان به شدت پایین آمده و این دلیلی ندارد جز اینکه جریان اصلاح‌طلبی نتوانسته اولویت‌ها را درک کند. اولویت دغدغه‌های مردم را درک نکردند و همچنان ذهنشان در سال ۸۸ فریز شده است.

حضور فعال شما در روند استیضاح وزیر اقتصاد که نهایتا منجر به عدم رای اعتماد مجدد به او هم شد ناشی از همین دغدغه بود؟
داستان استیضاح از اینجا شروع می‌شود که من به دنبال این بودم و هستم که اصلاحیه‌ای بر مباحث سیاست‌ها، نگرش‌ها، اولویت‌ها و توجه اصلاح‌طلبان انجام دهم. به مردم بگویم که اصلاح‌طلب‌ها فقط فریز شده در حصر، حقوق شهروندی و مباحث جامعه مدنی نیستند، بلکه اولویت‌های روزمره، ثانیه به ثانیه و دغدغه‌های مردم را هم درک می‌کنند، توجه دارند و نسبت به آن‌ها حساس هستند. اصلاح‌طلب‌ها هم نسبت به آن ضربان قلب مردم که فشارسنجش متاسفانه با بالا و پایین رفتن قیمت دلار، بالا و پایین می‌رود و در این نوسان از خانم‌های خانه‌دار گرفته تا دانش آموز دبستان، تا کارگر تراشکاری، همه اقشار ملت تحت تاثیر قرار می‌گیرند، حساس هستند. اصلاح‌طلب‌ها هم ناله و هم جهت با اقشار ضعیف جامعه هستند؛ تمام استیضاح پیامش این بود.

من فکر کردم ببینم چه کاری می‌توانم انجام دهم؛ در این شرایط بد اقتصادی یقه چه کسی را می‌توانم بگیرم که فریاد این یقه گرفتن به عنوان یک اصلاح‌طلب و پیام اصلاح‌طلب‌ها سریع و فراگیر به مردم منتقل شود. اولین فکر این بود که یقه رییس‌جمهور را بگیرم، یقه آقای رییس‌جمهور را طبق قانون می‌توانیم بگیریم، ولی استیضاح رییس‌جمهور یک تبعات سیاسی برای کشور، برای منافع ملی و مصالح ملی دارد که شاید ضرر و خسارتش به مراتب بیشتر از منفعتش باشد؛ نفر بعدی آقای جهانگیری بود که طبق قانون نمی‌توانیم یقه‌اش را بگیریم، نفر بعدی آقای نهاوندیان که به همین شکل، بعدی آقای نوبخت و آقای سیف هم به همین شکل، نفر بعدی وزیر اقتصاد بود که تنها کسی از تیم اقتصادی دولت بود که مجلس می‌توانست در این امور یقه‌اش را بگیرد؛ تنها کسی از این تیم اقتصادی که تصمیم می‌گیرد، برنامه‌ریزی می‌کند، استراتژی و خط و خطوط اقتصادی را مشخص می‌کند و براساس آن باقی بخش‌ها مثل صنعت، کشاورزی و سازمان‌های دیگر در ذیل آن حرکت می‌کنند.

چرا استیضاح را برای انتقال این پیام انتخاب کردید؟
فقط در استیضاح می‌شود حرف‌های اساسی زد؛ پژواک استیضاح می‌توانست این پیام را به گوش آحاد و اقشار مختلف ملت برساند و این کار صورت گرفت. طوفان این پیام آنقدر قوی بود که آن خانم خانه‌دار، آن کارگر و آن دانشجو هم متوجه شد. به همه منتقل شد که یک اصلاح‌طلبی که جزو اولین اصلاح‌طلبان است، تازه اصلاح‌طلب نشده، باری به هرجهت نیست و اینگونه نیست که خطش را هر روز عوض کند و جزو بنیان‌گذاران بحث اصلاح‌طلبی است؛ بیانش و صحبتش این بود که ما در کنار اقشار ضعیف جامعه هستیم، ما مشکلات آن‌ها را درک می‌کنیم و در بخشی از مشکلاتی که دست دولت است، ما وزیر دولت را استیضاح می‌کنیم و این تمام داستان بود.

البته در این مسیر تعداد زیادی از دوستان ما توصیه‌هایی داشتند؛ وزیر لابی بسیار قوی داشت که از ۹۰ امضاکننده اولیه بحث استیضاح، تنها ۱۶ نفر باقی ماندند و تلاش‌ها در این جهت بود که امضا‌ها به زیر ۱۰ نفر برسد و استیضاح به طور کلی منتفی شود. روی خود من به طور ویژه فشار سنگینی بود و من تمام تلاشم بر این بود که این حرکت من یک حرکت فردی قلمداد نشود و این پرچم تنها به دست من بلند نشود بلکه به دست فراکسیون امید بلند شود.

تلاش کردید تا فراکسیون امید را برای رساندن این پیام با خود همراه کنید؟
به همین جهت صبح که در فراکسیون جلسه داشتیم و وزیر آمده بود در زمان حضور وی صحبتی نکردم، اما وقتی وزیر رفت گفتم با فراکسیون صحبت دارم؛ به آن‌ها گفتم این فرصت خوبی است که مردم بدانند نماینده‌های آن‌ها مخصوصا فراکسیون امید که یک فراکسیون اصلاح‌طلبانه است در کنار غم و سختی آن‌ها قرار گرفته است و این پیام در قالب یک استیضاح که پرچمش را فراکسیون امید بلند کرده به آن‌ها خواهد رسید. گفتم بیایید افتخار این کار نصیب شما شود که قبول نکردند. تلاش من این بود که در این داستان پرچم را به دست فراکسیون امید بدهم، اما در یک فرآیند دموکراتیک و طی رای‌گیری به سمتی رفتیم که این موضوع در فراکسیون رای نیاورد؛ من هم اعتراضی نکردم فقط استعفا دادم.

به چه علت از فراکسیون استعفا دادید؟
اگر استعفا نمی‌دادم نمی‌توانستم کارم را انجام دهم کما اینکه افرادی هم استعفا ندادند، اما به نفع استیضاح صحبت کردند؛ ولی من آدمی تشکیلاتی و مقید به تشکیلات هستم و نمی‌توانستم تصمیم تشکیلات را زیر پا بگذارم. در یک سطر به جناب دکتر عارف نوشتم جناب به این علت که فراکسیون تصمیم گرفته به استیضاح رای ندهد و داخل پرانتز هم نوشتم که اشتباه تاریخی مرتکب شده است؛ لذا به این وسیله مراتب استعفای خودم را از فراکسیون اعلام می‌کنم. نامه را به ایشان دادم که مجاز به صحبت کردن باشم. من که نیامده بودم تنها یک امضاکننده باشم و از ۹۰ امضا یک امضا هم برای من باشد؛ من آمده بودم برای بیان یک راه جدید، برای اصلاح یک اشکال که فعلا در استراتژی اصلاح‌طلبان وجود دارد و به مردم بگویم اصلاح‌طلبی تنها پیگیر موضوع رفع حصر نیست، فقط پیگیر موضوع دانشجو‌ها نیست، در کنار همه این کار‌ها که در حال انجامش هستیم؛ توجه به مسائل روزمره زندگی و معیشت و مشکلات و بیکاری و تورم هم در دستور کار ما قرار دارد.

راهی جز استعفا نداشتم؛ بعد از استعفا هم تعدادی از دوستان آمدند و خواستند که صحبت نکنم یا حتی در صورت صحبت، حرف تاثیرگذاری نزنم. من فقط این‌ها را شنیدم، چون تصمیمم را گرفته بودم و رفتم پشت تریبون و یکی از مواردی که ایمان آوردم به این موضوع که هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند همین مورد بود. من از روی کاغذ که صحبت نکردم. حتی روز قبل نطق تایپ شده‌ام را به یکی دیگر از دوستان داده بودم که خواسته بود. من می‌دانستم پشت تریبون چه می‌خواهم بگویم چرا که به اندازه کافی در حوزه اقتصاد و مشکلات مردم حرف برای گفتن زیاد است که نیازی به نطق مکتوب نیست و لذا الحمدالله خداوند عالم لطف کرد و نطق تاثیرگذاری بود. پیش از صحبت من وزیر تقریبا خیالشان راحت بود با یک رای بالایی مجددا رای اعتماد می‌گیرد، ولی آن صحبت فضای مجلس را دگرگون کرد و مجلس به سمتی رفت که تصمیم درست را اتخاذ کند و این به اسم اصلاح‌طلب‌ها تمام شد.

پس از پایان جلسه استیضاح وزیر اقتصاد، هجمه‌های زیادی علیه شما شکل گرفت که بخشی از آن نیز از جانب جناح اصلاح‌طلب بود.
بعد از آن داستان تعدادی از دوستان اصلاح‌طلب که تعدادشان هم زیاد نبود انتقاد‌هایی نسبت به من داشتند؛ من هم گفتم دستتان درد نکند، از هیچ کدام هم ناراحت نیستم. در جریان اصلاح‌طلبی ما فضای نقد همدیگر را به راحتی می‌پذیریم و مثل اصولگرا‌ها نیستیم که از یک نقد آشفته و ناامید شویم. من مرد پذیرش تمام نقد‌های منطقی و غیرمنطقی هستم.

در خصوص اختلافات داخلی حزب اعتماد ملی هم تمام سخنان، مطالب بی‌ربط، تهمت و دروغ‌هایی که علیه من زده شد فقط به آن‌ها سلام گفتم و تقدیرشان کردم و خسته نباشید گفتم؛ یک کلمه هم جواب ندادم و رسم من هم نیست که به حرف‌های بی معنا جواب بدهم، ولی برای حرف‌های منطقی و انتقاد‌های درست که نسبت به نطق من وجود داشت از دوستان روزنامه‌نگار تا دوستان اصلاح‌طلب دیگر از همه ممنون هستم. این‌ها همه هدیه‌هایی بوده که از طرف دوستان من برای تشکر از زحماتم داده شد. من دست تک تک آن‌ها را می‌فشارم و از همه آن‌ها ممنونم. زنده بودن ما در اردوگاه اصلاح‌طلبی به همین نقد‌ها است. دوستان می‌دانند مطالبی که در نقد من نوشته می‌شود جزو مواردی است که بی هیچ عنوان در روزنامه اعتماد سانسور نمی‌شود. من با انتقاد‌ها مصمم می‌شوم که در مسیر درست حرکت می‌کردم چرا که مسیر اصلاح‌طلبی همراهی با مردم است، بهترین نسخه‌ها را هم بپیچیم باید مورد وثوق مردم باشیم که نسخه مارا اجرا کنند.

زمان زیادی تا پایان دوره مجلس دهم نمانده است؛ تا این زمان چه نمره‌ای به اصلاح‌طلبان مجلس می‌دهید؟ فکر می‌کنید آیا فراکسیون امید توانسته از ظرفیت مجلس شورای اسلامی برای پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبان استفاده کند؟
نمره خوبی به اصلاح‌طلبان مجلس می‌دهم. البته این را باید مدنظر قرار دهیم که دوستان اصلاح‌طلب ما استراتژی‌شان در انتخابات و در تهیه لیست یک استراتژی دست باز نبود؛ چراکه جمع زیادی از کاندیدا‌های استخوان‌دار، شاخص و باسابقه توسط شورای محترم نگهبان رد شدند که البته همین جا بگویم کار اشتباهی هم بود چراکه نیرو‌های قوی می‌توانند مجلس را قدرتمند کنند، مجلس قوی برای نظام مفید است نه مجلس ضعیف. نظام جمهوری اسلامی اگر یک مجلس قوی و قدرتمند داشته باشد برایش آینده‌ساز و راهگشا است. مجلس ضعیف و مجلس سطح پایین جز دردسر و مشکل چیزی برای نظام ندارد.

در همین روند بود که بخشی از دوستان خوب ما را رد کردند. در آن موقعیت نشستیم لیستی تهیه کردیم و با ذره‌بین به دنبال این بودیم که چه کسانی از لابلای چرخ دنده‌های شورای نگهبان به سلامت در آمده‌اند. لیستی آماده شد که به نظر من به لطف خدا لیست خوبی شد. لیست تهران همیشه تعدادی چهره مشهور و تعدادی نزدیک ۲۰ نفر هم چهره‌های جدید دارد که شناخته شده نیستند و این در همه دوره‌ها نیز وجود داشت. این بار هم همین اتفاق افتاد و هفت الی هشت نفر چهره مشهور وجود داشت و باقی نیز چهره‌های جدید بودند. این چهره‌های جدید اول کارشان بود، آمدند در مجلس و الان بحمدالله همه‌شان آدم‌های قوی و کارشناس شده‌اند و الان نیرو‌های خیلی خوبی در فراکسیون امید داریم، انسان‌هایی شجاع، جسور و آشنا به مسائل و مصالح ملی و منافع شخصی تقریبا برایشان پاک شده است.

در سال ۹۴، اما لیستی تهیه شد که صددرصد اصلاح‌طلب نبود و همین موضوع هم انتقاداتی را ایجاد کرد که افرادی با لیست امید وارد مجلس شدند، اما با مواضع و تصمیمات اصلاح‌طلبان همراهی نکردند. دلیل این موضوع را چه می‌دانید؟
تقریبا استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات این بود که اگر اصلاح‌طلبی باقی مانده در لیست قرار بگیرد، اگر به تعداد نبود افراد اعتدالی اگر نه مستقل باشند و اگر دست آخر هم به مشکل برخوردیم اصولگرای معتدل را در مقابل اصولگرای تند پایداری قرار دهند. تصمیممان این بود که اصولگرای تند کمتر وارد مجلس شود و حاکمیت آن‌ها را در مجلس از بین ببریم. با همین استراتژی افرادی با لیست امید وارد مجلس شدند که اصولگرای معتدل بودند و به همین دلیل هم از آن‌ها انتظار نداشتیم در حرکت‌های اصلاح طلبانه با ما همکاری کنند. انتظار این بود که در صورت ورود به مجلس هم اصولگرای معتدل باقی بمانند. این افراد در برخی شهر‌ها وارد لیست امید شدند، در برخی شهر‌ها هم علیرغم عدم حضور در لیست از نیرو‌های اصلاح‌طلب خواستیم به این افراد رای دهند. البته این استراتژی در مجلس و در وهله اول در انتخاب هیات رییسه خودش را نشان داد و در انتخاب رییس مجلس موفق نشدیم آقای عارف را برای این سمت انتخاب کنیم که البته مقصر بخشی از این شکست هم بخشی از دوستان اصلاح‌طلب خودمان بودند که می‌توانستند با لیدری و ریش سفیدی در جریان اصلاحات به ما کمک کنند که به جای آن این سمت و آن سمت صحبت کردند که باید به آقای لاریجانی رای دهیم و آقای عارف اشتباه کرد که کاندیدای ریاست مجلس شدو تخریب را علیه فراکسیون امید آغاز کردند.


یعنی برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند فراکسیون امید نباید برای انتخابات هیات رییسه ورود می‌کرد؟ نظر شما چه بود؟
به نظر من اگر فراکسیون در موضوع مهمی مثل ریاست مجلس ورود نکند و نتواند عرض اندام اولیه داشته باشد که اصلا نمی‌تواند ادامه مسیر بدهد. البته این جریان در وهله دوم هم سعی کرد در یک اشتباه تاریخی و محاسباتی اینگونه نشان دهد که فراکسیون امید هیچ عملکرد مثبتی نداشته است. ما در همان زمان هم گفتیم به دوستان به جای تخریب و پاشیدن بذر ناامیدی بیایید همکاری کنید. فراکسیون امید هم خانواده شماست درست است برخی اعضای اصلاح‌طلب از چرخ دنده شورای نگهبان رد نشده‌اند، اما بیایید اتاق فکر تشکیل دهید، طرح و لایحه بدهید، برنامه‌ریزی کنید برای نطق‌ها و مصاحبه‌ها، خوراک فکری ایجاد کنید؛ که این کار انجام نشد و فقط انتقاد کردن ادامه پیدا کرد.

در این مدت فراکسیون امید از هیچ اقدامی برای حمایت از دولت که یکی از اهداف خود قرار داده است مضایقه نکرد علیرغم اینکه بعضا از طرف دولت بی‌توجهی و گا‌ها برخورد‌های توهین‌آمیز با این فراکسیون صورت گرفت، ولی فراکسیون یک طرفه برای خودش ماموریتی تعریف کرد که در این شرایط هرچند دولت متوجه نشود و برخی مواقع غافل از داستان است و دوست و دشمنش را نمی‌شناسد یا شاید می‌خواهد دشمنان و مخالفانش را بیشتر تقویت کند؛ استراتژی من کمک به دولت است. باید دولت را در این شرایط تقویت و کمک کنیم و لذا چه در معرفی وزرا و چه در استیضاح وزرا، فراکسیون سعی کرد به دولت کمک کند. این بار هم در موضوع وزیر اقتصاد خواست کمک کند و با همین استدلال هم عمل کرد و همواره پشت دولت بود تا در مجلس به زمین نخورد.

اقدامات قابل دفاع و تلاش‌های فراکسیون امید از نظر شما چه مواردی هستند؟
همکاران من در فراکسیون امید و در بخش مسائل اجتماعی چندین کمیته تشکیل داده‌اند؛ برای مثال کمیته محیط زیست تشکیلاتی قوی دارد و در موضوع دوستان محیط زیستی که دستگیر شدند از روز اول لحظه به لحظه مسائل مربوط به خانواده‌هایشان، وزارت اطلاعات، دادگستری، زندان اوین و ... را دنبال می‌کنند و به مراتب قوی‌تر از مجلس ششم در این خصوص ورود کرده‌اند.

در خصوص مساله حصر یک کمیته مستقل تشکیل دادند؛ من مستقلا کار‌هایی را انجام داده بودم و گفتم اگر فراکسیون کمیته‌ای را تشکیل دهد من همه این اقدامات را در اختیار فراکسیون قرار می‌دهم و سریع کمیته‌ای تشکیل شد و دیدار با رییس مجلس، رییس قوه قضاییه و جلسات با آقای شمخانی را در دستور کار قرار داد.

کمیته‌ای داریم مربوط به دانشجو‌ها که اگر دانشجویی دستگیر شود سریع خانم سعیدی و باقی دوستان وارد عمل می‌شوند و در جهت احقاق حق دانشجویان، پیگیری و مصاحبه می‌کنند. تمام موضوعات اجتماعی اعم از دراویش که وقتی موضوعشان پیش آمد فراکسیون سریع وارد عمل شد.

من خودم نقد‌هایی را به فراکسیون دارم و خودم را جزئی از فراکسیون می‌دانم و به خودمان نقد‌هایی را دارم. اما باید تمام تلاش‌های این فراکسیون را مدنظر قرار دهیم. در اقدامات حمایتی از دولت، موضوعات سیاسی و اجتماعی، نطق‌های خوب اعضا مثل نطق اخیر آقای فتحی و نطق خانم سلحشوری و آقای حیدری و آقای هاشم‌زایی و تمام همکاران ما، برخی نماینده‌های شهرستان ما مثل آقای حسین‌زاده که نیروی فوق‌العاده قدری است. در انتخابات هیات رییسه فراکسیون خوب درخشید، یعنی در تمام بخش‌ها کارنامه خیلی خوب و درخشان و قابل دفاعی دارد.

با توجه به مسائل و اقداماتی که عنوان کردید، نقد عمده شما به فراکسیون چیست؟
یک عیب بزرگی که فراکسیون دارد این است که توان انتقال این فعالیت‌ها و این تحرکات و این زحمات را به افکار عمومی ندارد. نتوانسته با فضای مجازی، با خبرگزاری‌ها، با اهالی رسانه ارتباط برقرار کند که البته یک طرف قضیه ضعف با فراکسیون است که نتوانسته ارتباطات خوب داشته باشد یک طرف قضیه هم دوستان اصلاح‌طلب ما هستند که صاحب رسانه هستند و بخش قابل توجهی از فضای مجازی روی انگشت آن‌ها می‌چرخد که در صورت عدم تخریب فراکسیون امید می‌توانستند فوق العاده موثر باشند.

در مجموع من از فراکسیون دفاع می‌کنم و فکر می‌کنم کارنامه قابل دفاعی دارد و توانسته منظم‌ترین و تشکیلاتی‌ترین فراکسیون را در مجلس دهم به نمایش بگذارد. در مجلس ششم وقتی کاری صورت می‌گرفت پنج روزنامه می‌نوشتند و کار بزرگ تلقی می‌شد. در حالی که از آن دست کار‌ها در این فراکسیون به مراتب بیشتر انجام می‌شود، ولی توقعاتی که فضای مجازی ایجاد کرده است باعث شده که هر قدر هم که بدوید به آن خواسته‌ها نمی‌رسید و همیشه بدهکار هستید.

در فضای مجلس دهم فراکسیونی شکل گرفته است به نام "فراکسیون مستقلین" که به اعتقاد صاحبنظران توازن و نظم مجلس را برهم می‌زند و برخلاف دو فراکسیون امید و ولایی که هدف و نظراتشان مشخص است نظراتی متغیر در خصوص مسائل ارائه می‌کنند. آیا شما هم همین اعتقاد دارید؟
فراکسیون مستقلین در همه مجالس وجود داشته؛ در مجالس پیش از این هم چه دو جبهه جریان راست و چپ بود و چه بعد جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا همیشه جریان سومی وجود داشت که نمی‌خواست در هیچ کدام از این دو جریان تعریف شود؛ در این حالت است که تشکیل فراکسیون مستقلین اجتناب ناپذیر است. متاسفانه شرایط کشور ما به گونه‌ای است که افراد برای عضویت در احزاب و جریان‌های شناسنامه‌دار هزینه می‌پردازند به همین دلیل افرادی که حاضر نیستند هزینه‌ای بپردازند وارد جریان سوم می‌شوند. فراکسیون مستقلین به شکلی بینا بین است، نمی‌خواهد هزینه بدهد و فکر می‌کنند با توجه به شرایط کار عاقلانه‌ای انجام می‌دهند. من این را نمی‌پسندم، ولی آن‌ها این چنین فکر می‌کنند.

خاطره‌ای ذکر کنم برایتان؛ آقایی کاندیدا شده بود در طالش، به من زنگ زد که من با مصیبتی مواجه شده‌ام، در سخنرانی‌ها می‌گویم اصلاح‌طلب هستم هیات نظارت شورای نگهبان من را می‌خواهد و می‌گوید پرونده شما بسته شد و تایید صلاحیت نمی‌شوید. در سخنرانی دیگری می‌گویم اصولگرا هستم مردم من را بیرون می‌کنند که ما با اصولگرا‌ها کاری نداریم؛ این وسط مانده‌ام چه کنم. بعد از مدتی زنگ زد گفت: خودم را به عنوان مستقل معرفی کردم و راحت شدم. این شوخی است، ولی شوخی ریشه‌داری است.

عده‌ای از دوستان خودشان را به عنوان آدم‌هایی بالغ و عاقل و تحلیل‌گر قلمداد می‌کنند که می‌گویند اگر وارد کار‌های اصلاح‌طلبانه شویم با شورای نگهبان و برخی نهاد‌ها درگیر می‌شویم و حساسیت پیدا می‌شود و از سوی دیگر اصولگرایی را هم قبول ندارند و لذا در این وسط سعی می‌کنند جریانی با نام مستقلین راه بیندازند. این در همه دوره‌ها وجود داشت؛ الان هم جریانی در جامعه هستند که می‌گویند نه راست، نه چپ، نه اصلاح‌طلب نه اصولگرا و می‌خواهند جریان سومی را راه بیندازند. آقای محسن رضایی سال‌ها تلاش کرد تا بتواند این جریان سوم را تشکیل دهد و مدیریت کند. در گذشته هم جریان سوم وجود داشت مثلا در زمان ملی شدن صنعت نفت هم بود که عده‌ای با نام جریان سوم وارد عمل شدند.

به طور کلی خط فکری و مواضع فراکسیون مستقلین مجلس دهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در واقع فراکسیون مستقلین در این مجلس مستقیم به ریاست مجلس متصل هستند و سعی می‌کنند خود را با شخص رییس مجلس هماهنگ کنند و دلیل آن هم این است که لیدر‌های این فراکسیون مشاوران اصلی ریاست محترم مجلس هستند. آن‌ها هم البته سعی کردند در مسیر حمایت از دولت با فراکسیون امید همراهی داشته باشند. ما هم در خیلی موارد سعی کردیم از پتانسیل این فراکسیون استفاده کنیم. چون در مجلس سه فراکسیون است حال اگر دو فراکسیون در تصمیمی اتفاق نظر داشته باشند آن موضوع صددرصد حل می‌شود. البته استثنایی هم پیدا شد که در ماجرای استیضاح وزیر اقتصاد هر سه فراکسیون در جهت حمایت از وزیر تصمیم گرفتند، اما جواب نداد، اما فرمول کلی مجلس این است که اگر دو فراکسیون پشت موضوعی قرار بگیرند، قطعا رای می‌آورد.

برخی همکاران شما در مجلس شورای اسلامی به شکل‌گیری نوعی از دیکتاتوری اشاره می‌کنند که از سوی رییس مجلس شکل گرفته است و در این مسیر هر لایحه و طرحی که ایشان بخواهد رای می‌آورد یا سوال در صورت خواست ایشان اعلام وصول می‌شود. شما با این گروه از نمایندگان هم نظر هستید؟
من قبول ندارم دیکتاتوری در مجلس شکل گرفته است. اداره کردن مجلس خیلی سخت است. شما سازمانی را با ۵۰۰۰ نفر نیرو به راحتی می‌توانید اداره کنید به این علت که سلسله مراتب در آنجا تعریف شده است؛ کسی که آنجا رییس است معاونش را خودش انتخاب می‌کند؛ مدیرانش را خودش انتخاب می‌کند و بعد هم می‌تواند با یک حکم عزلشان کند، اما نماینده مجلس را رییس مجلس انتخاب نکرده است بلکه این رییس مجلس است که با رای نماینده‌ها به ریاست مجلس رسیده است و لذا باید با یک روش و با یک شیوه مدیریتی آن‌ها را با استناد به آیین نامه مجلس مدیریت کند.

در این بین هم طبیعی است که رییس یک نظر شخصی هم داشته باشد و سعی می‌کند این نظرات را با ظرافت‌هایی در کار‌ها اعمال کند. البته من خیلی کم دیدم چنین اتفاقی به صورت آشکارا رخ دهد که خب بخشی طبیعی است بخشی هم باید به حساب این گذاشته شود که اداره فضایی به این سختی نیازمند جمع‌بندی و تصمیم‌گیری‌هایی دارد و الا نمی‌توان بعضی جلسات و مباحث را مدیریت کرد. از این بابت من کلمه دیکتاتوری را در خصوص رییس مجلس قبول ندارم.

با این وجود که سه سال تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، اما شاهد این موضوع هستیم که جناح‌های مختلف فعالیت‌هایشان را آغاز کرده‌اند. شروع این فعالیت‌ها را در تصمیم‌ها و جناح‌بندی‌های مجلس چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در سطح کشور از الان یا شاید هم از یکسال قبل تمام تصمیمات، اتفاقات و مباحث، یک نیم نگاه و یک رگش به ۱۴۰۰ وصل است. امکان ندارد شما تصمیمات و مسائل سیاسی کشور، تندروی ها، کندروی‌ها و ... را بررسی کنید و در نهایت به آیتمی به نام ۱۴۰۰ نرسید. امکان دارد در برخی مواقع وزنش خیلی کم و در برخی موارد دیگر وزنش خیلی زیاد باشد. در مجلس هم این موضوع تجلی دارد چرا که انتخابات ۱۴۰۰ موضوع مهمی است. همیشه بحث ریاست جمهوری موضوع مهمی بود. الان هم در داخل جریان اصلاح‌طلب گاهی بعضی از احزاب و روزنامه‌ها حملاتی به فراکسیون امید وارد می‌کنند که شما باید ریشه‌هایش را در موضوع انتخابات پیش رو ببینید.

همین بحث استیضاح وزیر اقتصاد که از نظر من اتفاقی بسیار طبیعی بود را خیلی‌ها به انتخابات ریاست‌جمهوری ربط دادند. انتخابات ریاست جمهوری را می‌توان در درون خیلی از اتفاقات و اظهارنظر‌ها تحلیل کرد. ما در فراکسیون موضوع آقای عارف را داریم؛ در بیرون فراکسیون بحث آقای لاریجانی است در بیرون از مجلس موضوع آقای جهانگیری، ولی تا سال ۱۴۰۰ سه سال دیگر فرصت داریم که تا آن زمان متغیر‌های متعددی به این مباحث اضافه خواهد شد و امکان دارد چهره‌های جدیدتری وارد شوند و به طبع آن هم مباحث جدیدی مطرح شود.

از آقای جهانگیری نام بردید؛ مباحثی مطرح بود در خصوص اینکه ایشان در حال انجام اقداماتی هستند تا رابطه میان اصلاح‌طلب‌ها و حاکمیت نظام را ترمیم کنند. از این اقدامات مطلع هستید؟ نتیجه این اقدامات را چه می‌دانید؟
آقای جهانگیری جزو کسانی است که حتما در ارتباط این رفع کدورت‌ها و اختلافات بین اصلاح‌طلب‌ها با مدیریت کلی نظام و مسئولین نظام هم دلش می‌خواهد خیلی موثر باشد و هم تلاش کرده است، اما روند قضایا نشان می‌دهد توفیقی در کار نبوده است. امیدوارم که نا امید نشود و تلاش کند چرا که همه داریم تلاش می‌کنیم این موضوعات حل شود. برای حل مسائل داخلی کشور و تقویت اعتماد ملی و اعتماد مردم به کشور و نظام نیاز است این کدورت‌ها و مسائلی که وجود دارد و باعث محروم شدن مردم از حضور شخصیت‌های محبوب شده به نحوی حل شود.

اخیرا جلسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان بعد از یک وقفه طولانی تشکیل شد که انتقادات زیادی را هم در خصوص اعضای جدید الورود در پی داشت. موضع شما و حزب اعتماد ملی در خصوص این ترکیب چگونه است؟
زمانی که این اسامی که تحت عنوان چهره ملی وارد شورا شده‌اند را دیدم؛ فکر می‌کنم باید بگویم در یک شوک فرو رفتم. چهره ملی خصوصیاتی دارد که باید در این موارد آن‌ها را مدنظر قرار دهیم. چهره ملی، چهره‌ای است اثرگذار، با وجود یک عقبه فکری و جمعیتی که پشت سرش باشد. وقتی دبیرکل یک حزب وارد شورا می‌شود به این معنی است که حزبی حضور دارد که جمعیتی را در کنگره‌اش دیده، که دفاتری دارد، پژواک صدایی در سراسر کشور دارد. حال زمانی که ما یک شخصیت حقیقی را دعوت می‌کنیم، این دعوت باید منطق داشته باشد. مثلا باید ببینیم منطق دعوت الیاس حضرتی به شورای عالی چیست؟ یک شخصیت فوق اندیشمندان است، لحظه به لحظه طراوت فکری‌اش انقدر قوی است که راه حل‌ها و ایده‌های جدیدی بدهد و نباید بگذاریم جمع از حضورش محروم شود، به لحاظ قوت فکری و توان تحلیلی توان ارائه پیشنهاداتی را دارد که برای گریز از بحران‌ها خوب است. آدمی است که جمعیتی پشت سرش هستند، حزب ندارد، اما عقبه مردمی دارد یا نمایندگی جریان‌های قومی را به عهده دارد یا نماد قشر خاصی است پس دعوتش توجیه دارد.

اگر این فرد اطلاعیه بدهد، دعوت نامه بدهد لااقل ۱۰۰۰۰ نفر می‌آیند. مثلا در مود چهره‌ای مثل آقای محجوب که وقتی پرسیدیم ایشان را چرا دعوت کردید بگویند این آقا از صبح تا غروب کار صنفی برای کارگر‌ها انجام می‌دهد و لباس کارگری را هم هیچوقت از تنش درنیاورده است. آدمی است که شب و روزش را وقف کارگر‌ها کرده اینچنین است که آدم قانع می‌شود که این فرد جدای از حزب، حضورش در این جمع باعث دلگرمی و همراهی عده زیادی از کارگر‌ها می‌شود. یا فلانی آمدنش باعث شده قشر عظیمی از دانشجو‌ها خوشحال و همراه شوند.

اما من منطقی برای خیلی از اسامی موجود پیدا نکردم. هرچه بالا و پایین می‌کنم منطق حضور خیلی از عزیزانمان را در شورای عالی سیاستگذاری پیدا نمی‌کنم؛ و لذا گیج هستم و تصمیم دارم با آقای دکتر عارف و آقای خاتمی ملاقات کنم و بپرسم منطق این حرکت چیست و برای مثال به چه علت آقای حق‌شناس که عضو این شورا بود این بار اسمش در لیست نیست. فرق اینکه حسن آمده و حسین نیامده براساس چه منطقی است و داستانش چیست. واقعا به این لیست اعتراض دارم و اعضای حزب من هم به این لیست اعتراض دارند. منطق مشخص شود تا همه با خیال راحت شروع به همکاری کنند. ما اصلا در جریان تشکیل و اسامی این شورا نبودیم و دوستان باید ما را توجیه کنند.

سید محمد خاتمی در جریان جلسه شورای عالی سیاستگذاری و جلسات قبل و بعد از آن در سخنانی اعلام کرده است که نظام باید اصلاح شود و اگر تن به اصلاح ندهد شکست خواهد خود. ایشان پیش از این نیز راهکار‌های ۱۵گانه‌ای را برای برون رفت از شرایط فعالی کشور اعلام کرده بودند. تحلیل شما از این سخنان چیست؟ و فکر می‌کنید گوشی برای شنیدن این نهیب‌ها وجود دارد؟
آقای خاتمی جزو ذخایر و ثروت‌ها و پشتوانه محکم این نظام و جزو کسانی است که پرونده پاکی دارند و دلسوز هستند و در حوادث روزگار علی رغم نامهربانی‌های زیاد دست از دلسوزی‌ها و بحث‌های چهارچوب‌دارشان برنداشتند. ایشان علیرغم داشتن اختیارات زیاد، نه خودشان و نه خانوادشان سوءاستفاده‌ای نکردند و کوچکترین لکه ننگی در دامان این خانواده وجود ندارد.

آقای خاتمی در عین حال آدم صاحب نظر و عمیقی است؛ همچنین محبوب و موثر است که به نظر من همین باعث شده تا به یک ثروت عظیم برای نظام و یک ذخیره بزرگ برای کشور بدل شوند. حال در پاسخ به این سوال که چرا کشور به هر دلیل و بهانه‌ای خودش و مردم را از چنین شخصیت بزرگواری محروم کرده به نظرم پاسخ روشنی نداریم. آقای خاتمی همیشه دلسوزانه و در چهارچوب نظام صحبت کرده است. باید روی سخنانش تامل شود و قطعا حرف‌هایی که می‌زند با منطق و تحلیل درستی است. من مطمئن هستم مراتب مختلف نظام در جریان این صحبت‌ها قرار می‌گیرند، اما اگر فضایی پیدا می‌کرد تا حضوری این مطالب را در اختیار بزرگان نظام می‌گذاشت استفاده بیشتری از این مطلب می‌شد.


وظیفه دینی و وظیفه اخلاقی آقای خاتمی است که همین راه حل‌ها، همین مباحث و همین نکته‌ها را مرتب بگوید ولو اینکه کسی گوش نکند. انتظار من از آقای خاتمی البته بیشتر است؛ تیم اقتصادی که آقای خاتمی دارد تیم قوی است؛ تیم‌های سیاسی و فرهنگی قوی در اختیار دارد و می‌تواند از این تیم‌ها نظر بخواهد و راه حل‌ها را به اسم آقای خودش در قالب نامه‌ای به رهبری، آقای روحانی و قوای دیگر بفرستد تا راه حل‌های کار کرده و چکش خورده و پخته به سران کشور ارائه شود و اگر خواستند عمل کنند و اگر نخواستند نادیده بگیرند.

به اعتقاد شما پیام دلسوزی و نگرانی آقای خاتمی و به طور کلی اصلاح‌طلبان در بدنه نظام شنیده می‌شود؟
امروز اگر با دقت نگاه کنیم جناح‌بندی‌های موجود در کشور دیگر به دو جناح براندازان و علاقه‌مندان به تداوم نظام تبدیل شده است. تکلیف جناح برانداز مشخص است؛ اما ملت ایران نشان دادند علاقمند به بقای نظام هستند. اصلاح‌طلبان نشان دادند علیرغم تمام نامهربانی‌ها علاقمند به تداوم نظام هستند و برای تداوم نظام هیچ راهی جز راه‌ها و روش‌های اصلاح‌طلبانه وجود ندارد؛ این را باید بپذیرند که تنها با روش‌های اصلاح‌طلبانه می‌توان کشور را از لابلای این تنگنا‌ها و بحران‌ها نجات داد و عمر جمهوری اسلامی را طولانی‌تر کرد. در روش‌های اصلاح‌طلبانه مسائل کاملا مشخص است و چیزی خارج از قانون اساسی نیست و ما چیزی جز شعار‌ها و فلسفه اولیه انقلاب نمی‌خواهیم. شعار‌های اصلاح‌طلبان تمام آن چیزی است که مردم بخاطرش انقلاب کردند. همه آن چیزی است که در بند بند قانون اساسی آمده است. چیزی جز این نیست که واقعا در بعضی موارد اعمال کردیم و نتیج مثبتش را هم دیدیم.

در جریان اجلاس اخیر مجلس خبرگان رهبری اقداماتی صورت گرفت که جای تامل دارد و آن تشکیل کمیته‌های مختلفی در این مجلس بود که وظیفه یکی از آن‌ها نظارت بر اقدامات دولت عنوان شد؛ به نظر شما مجلس خبرگان صلاحیت نظارت بر کار‌های دولت و سایر قوا را دارد؟
اصلاح‌طلبی یعنی اینکه هرکس و هر نهادی براساس قانون اساسی وظایف خودش را کامل و درست انجام دهد باید هرکس در هر جایی که هست وظیفه‌اش را خوب انجام دهد. من به عنوان نماینده مجلس باید وظیفه خودم را در خصوص مسائل تقنینی و نظارتی انجام دهم. مجلس خبرگان وظیفه‌اش مشخص است. وظیفه این نهاد نظارت بر دولت نیست.

شورای نگهبان چرا نمی‌تواند در خصوص دلایل و منطق رد صلاحیت‌ها و قوانین مجلس که رد می‌کند توضیح دهد. البته آقای کدخدایی خوب است که به عنوان سخنگو می‌آید در جمع خبرنگاران و اقدامات شورای نگهبان را به آن‌ها و مردم می‌گوید. این خیلی می‌تواند جو روانی که علیه شورای نگهبان است را خنثی کند. امکان دارد موردی که ایشان توضیح می‌دهد مورد قبول نباشد و جامعه نپذیرد فقط می‌گویند که از دید شورای نگهبان منطق این کار چه بوده است. من فکر می‌کنم مجلس خبرگان باید در روش کارش تجدید نظر کند.

در ماه‌های اخیر کلیدواژه جدیدی وارد ادبیات سیاسی کشور شده و آن کلمه "استخر فرح" است. نخستین بار این کلمه را در شعار روی پلاکارد تجمع مدرسه فیضیه دیدیم و بعد با سخنرانی روز عرفه یکی از مداحان و توییت‌های حمید رسایی ادامه پیدا کرد. این اقدامات را در راستای ایجاد سوال در خصوص ماجرای درگذشت آیت الله هاشمی و تهدید رییس‌جمهور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
باز هم باید از روش اصلاح‌طلبانه بگویم؛ تفکر اصلاح طلبی تاکید دارد قانون باید با همه یکسان برخورد کند. اینکه مثلا بگویند روزنامه اعتماد اگر بالا و پایین نوشت سریع شبانه تلفنی و حضوری احضار شود برای توضیحات، ولی روزنامه کیهان هرچه دلش خواست بنویسد و تذکری هم نگیرد؛ این تبعیض پاسخ نمی‌دهد.

من مصاحبه کردم، گفتم آقای خاتمی رفع ممنوعیت شده؛ سریع من را خواستند که چرا این حرف را زدید و عملا یک بازجویی از من صورت گرفت. ما در دولت قبلی بار‌ها به دادگاه احضار شدیم گفتیم در وزارت نفت ۲۰ میلیارد دلار گم شده است؛ بنده را بردند دادگاه، شکایت، بازجویی، محاکمه و جریمه، اما در مقابل عده‌ای به راحتی راهپیمایی تشکیل می‌دهد و رییس‌جمهور فعلی را تهدید به مرگ می‌کنند و البته بعد از فضایی که در محیط رسانه‌ای ایجاد شد حالا چند نفر به دادگاه احضار شدند؛ مردم این را نمی‌پذیرند این عدم پذیرش البته با راهپیمایی همراه نمی‌شود، اما تکه تکه جمع می‌شود و رسوباتش سدی از بی اعتمادی بین مردم و حکومت درست می‌کند.

اینکه آقای حجاریان را یک نفر در روز روشن ترور کرده و بعد چند ماه از زندان آزاد می‌شود و حالا هم دارد به ریش همه می‌خندد؛ اینکه مداح خاص در تمام سال‌های بعد اصلاحات همیشه توهین و تخریب و تهمت‌های آشکار پشت تریبون علیه سران مملکت و دولت آقای هاشمی و دولت اصلاحات انجام داده و تهمت زده، کسی تا حالا سوالی از ایشان نپرسیده است. طرف گفته آقای خاتمی ۵۰ میلیون دلار از عربستان گرفته، خب یک نفر باید یقه این آقا را بگیرد و بپرسد ثابت کن که این مبلغ گرفته شده است. باید یک جایی این بحث بررسی شود. یک مشت آدم آزاد هستند، دهانشان باز است و هر کس را خواستند تهدید می‌کنند هرکس را خواستند برخورد می‌کنند. این روند قابل تداوم نیست. تمام ملت باید در مقابل قانون یکسان باشند.


در خصوص حزب اعتماد ملی بفرمایید؛ فراز و نشیب‌های زیادی را گذرانده‌اید، افق فعالیت حزب متبوع خود را چگونه می‌بینید؟
در واقع ما در حزب اختلاف نداشتیم؛ بلکه یک طرف به دنبال ایجاد تنش بودند و یک طرف هم که بنده و سایر اعضا باشیم سکوت کرده بودیم. بنده در این جریان، جز عزت و احترام چیز دیگری از زبانم جاری نشد و الان هم بنا ندارم چیزی بگویم.

ما با تمام این داستان‌ها با یاری خداوند و فضل پروردگار برنامه‌های حزب را با قدرت پیش برده و در آینده هم پیش می‌بریم. روز گذشته کنگره داشتیم تا با رای گیری، شورای مرکزی جدید را انتخاب کنیم ولو اینکه جریان مقابل باز هم ان قلت‌هایی داشته باشند؛ چرا که نمی‌خواهیم وقتمان را صرف این مسائل کنیم.

بعد از کنگره، حزب حتما باید خودش را از این مباحث خلاص کند و آزادانه برای توسعه تشکیلات، برای بخش آموزش نیرو‌ها و سازمان دادن و برنامه‌ریزی برای کادرهایش و همینطور در حوزه سیاسی و اجتماعی کشور وظایفش را انجام دهد. برنامه انجام کار‌هایی را داریم که به نظر من در نوع خودش جدید خواهد بود و ان‌شاءالله به سمتی حرکت می‌کنیم که حزب را از سیاسی صرف به حزبی سیاسی اجتماعی تبدیل کنیم.

وجود یک حزب حتما باید خیرات و برکات برای مردم مخصوصا قشر ضعیف جامعه داشته باشد. مباحث جدی ما رفع تبعیض‌هایی است که در اشکال مختلف در کشور وجود دارد. رفع فقر مطلقی و کاهش فاصله طبقاتی از اهداف ما است؛ و کشور را در جهت بازگشت به سمت آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی کمک خواهیم کرد.

کنگره‌های اخیر احزاب در حالی برگزار می‌شوند که باید اساسنامه و مرامنامه خود را با قانون جدید احزاب تطبیق دهند. نظر شما در خصوص این قانون چیست؟
وجود قانون خوب است، اما فکر می‌کنم این قانون، چون در مجلس قبلی با عجله تصویب شده است اشکالاتی دارد که باید در اولین فرصت و با همکاری وزارت کشور، ضعف‌های این قانون را با کمک احزاب شناسایی کرده و بتوانیم در همین دوره این اشکالات را رفع کنیم. بنده قطعا برای این اصلاح پیش قدم خواهم شد.

با توجه به شرایط فعلی که در آستانه شروع تحریم‌های جدید هستیم، افق آینده ایران را چگونه می‌بینید؟
کشور با مشکلات خیلی زیادی مواجه است، ولی ما انشاءالله از این مشکلات عبور خواهیم کرد. مشکلات عمدتا اقتصادی است؛ دولت دارد خودش را جمع می‌کند، اگر چه نتوانست از اول سال برنامه‌ریزی کند، درست این بود که از سال قبل و حتی پیش از روی کار آمدن رسمی ترامپ اقداماتی را انجام می‌داد و خودش را آماده‌تر می‌کرد. با این حال، اما طی یک ماه گذشته کار‌های خوبی در حال شکل‌گیری است. سازمان برنامه و بودجه برنامه‌های خوبی را برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر تدارک دیده است. در بانک مرکزی، آقای همتی با یک روحیه خوب و تازه نفس سعی دارد کار‌هایی انجام دهد که اگر به نتیجه برسد می‌تواند مثمرثمر باشد. باقی وزرا هم خودشان را جمع کرده‌اند و بقیه نهاد‌های حکومت هم تا حدودی در قالب شورای هماهنگی سران سه قوه در حال تطبیق خودشان هستند. ما از این داستان مشکلات تحریم‌هایی که ترامپ شروع کرده با موفقیت عبور می‌کنیم و اگر کمی عرضه نشان دهیم از این تهدید‌ها فرصت خواهیم ساخت.

در این خصوص توضیح می‌دهید؛ تهدید تحریم‌ها چگونه به فرصت تبدیل می‌شود؟
در این فضا، ورود کالا‌های خارجی به علت گران بودن ارز به طور طبیعی کاهش پیدا می‌کند؛ کاهش واردات به تنهایی یک آلارم و پیام مثبت است. در همین راستا به خاطر قیمت ارز صادرات بیشترخواهد شد و این پیام نیز مثبت است. مسافرت‌های خارجی بیهوده که جز اتلاف منابع مالی کشور چیزی به همراه ندارد نیز کاهش یافته و به مرور این مقدار پول وارد چرخه گردشگری داخلی می‌شود. برای نمونه در سال گذشته شاهد خروج ۱۱ میلیون نفر از کشور بودیم که اگر هرکدام مبلغی بالغ بر ۳۰۰۰ دلار با خودشان به همراه برده باشند یعنی تنها در سال گذشته ۳۳ میلیارد دلار از کشور خارج شده است.

همچنین از سال‌های پیش باید سعی می‌کردیم تا از منابع داخلی‌مان به خوبی استفاده کنیم که حالا در این شرایط دشمن ما را مجبور به این کار نکند. باید بتوانیم از ظرفیت معادن و سایر منابع کشور به خوبی استفاده کنیم. در این شرایط اگر کمی دولت و مجموعه حکومت با هم هماهنگ باشند و همه به یک تصمیم جدی برسند در جهت همین مسیر حرکت خواهیم کرد.

باید سیاست‌های تشویقی برای تولیدکنندگان اتخاذ کنیم و ذهنشان را راحت کنیم. تولیدکننده داخلی باید برای سال‌های بحران معافیت مالی ویژه داشته باشد. حتی باید بگوییم کسانی که نیرو جذب می‌کنند شامل کمک‌های دولتی می‌شوند و تسهیلات ویژه دریافت خواهند کرد.


به طور کلی باید سیاست‌هایی را در پیش بگیریم که اقشار محروم کمرشان در این مباحث خم نشود. باید در خصوص قیمت سوخت و حامل‌های انرژی برای اقشار کم درآمد که مصرف پایین دارند بخشودگی اعمال شود. همه این موارد در دستور کار است که اگر کشورمان خودکفا باشد و تولید داخل کشور تقویت شود شکس‌ناپذیر خواهیم بود.

اصلاح‌طلبان هم حرفشان همین است که در کنار مسائل معیشتی و ثبات قوانین در حوزه‌های اقتصادی باید فضا را برای همه آحاد ملت در مرحله اظهار نظر، در تحلیل دادن و پیشنهاد دادن و در مرحله شراکت در همه کار‌ها و حوزه‌ها مهیا شود و مردم فکر نکنند کشور تنها متعلق به بخشی از جامعه است.
ارسال نظرات