فرارو- بدون شک تمامی پدیدههای اجتماعی مبتنی بر رویدادهایی هستند که در یک برهه زمانی رخ داده است و در قالب این پدیدهها ظهور پیدا کرده است و احتکار و خرید بیش از حد نیاز مردم طی روزهای اخیر یکی از پدیدههای جدید محسوب میشود که بدون شک دلایل جامعه شناختی در پس آن قرار دارد.
بعد از آغاز نوسانات در بازارهای ارز و سکه، نگرانیها در سطح جامعه روز به روز افزایش پیدا کرد و همین مسئله زمینه ساز بحرانهای دیگری شد. یکی از این بحرانها کمیاب شدن برخی کالاها بود که نگرانیهای بسیاری را به همراه داشت و بعد از آن هجوم مردم به فروشگاهها نیز آغاز شد.
اما سوال مهم این است که چرا جامعه در این شرایط واکنش این چنینی از خود بروز داده است که برخی این روزها بیش از میزان نیاز خریداری میکنند وبرخی دیگر ترجیح میدهند کالاها را در انبارها خود احتکار کنند؟
عدم امنیت مردم را به واکنش وا داشته است
در همین خصوص حسین باهر رفتار شناس طی گفتگو با فرارو اظهار کرد: «برای بررسی رویکردی که این روزها در جامعه وجود دارد باید به دو مقوله توجه کنیم. یکی اینکه وقتی مردم میبینند که روز به روز بر قیمت کالاهای مورد نیازشان افزوده میشود، سعی میکنند با پیشدستی کردن خود را از این وضعیت نجات دهند و کمی از نگرانیهای خود برای آینده بکاهند. این دسته متشکل از افرادی است که نگران هستند و چارهای دیگر برای خود نمیبینند. اما در این میان دسته دوم هم حضور دارند که اینها افراد سواستفادهگر هستند و برای سود و منفعت بیشتر وارد این ماجرا میشوند و سعی دارند امکانات پولی خود را تبدیل به امکانات مالی کنند. یعنی این گروه با وجود اینکه نیازی هم ندارند، اما برای سود بیشتر حتی حاضرند پول خود را تبدیل به سیگار، لوازم آرایشی و بهداشتی و... کنند. مجموع اینها به دلیل عدم اعتماد است.»
وی ادامه داد: «در چنین شرایطی جو روانی کشور به دو قسمت تقسیم میشوند. یک دسته افرادی هستند که شرایط موجود موجب افزایش داراییها و سرمایههایشان میشود و اینها راضی هستند و دسته دوم که دقیقا برعکس گروه اول، متضرر میشوند و این موجب عصبانیت در میان آنها میشود. حالا در این حالت چندین اتفاق ممکن است رخ دهد. مثلا رشد میزان قاچاق، مفاسد اقتصادی، دزدی، افزایش ارتشاء و اختلاس و مفاسد اداری دیگر، به هم ریختگی نظامهای اجتماعی از جمله ارکان خانواده و از همه شوربختانهتر رنگ پریدگی دینی و آیینی و از دست رفتن امنیت روانی جامعه که به بازتولید چرخه معیوب طمع یا نگرانی و احتکار منجر میشود.»
او در پاسخ به این سوال که چرا با وجود اینکه مردم تجربه خاصی در زمینه کمبود کالا ندارند و تا امروز در سطح گسترده این اتفاق رخ نداده است، اما چنین واکنشهای هیجانی از خود بروز میدهند، اظهار کرد: «چنین واکنشهایی نیاز به تجربه قبلی ندارد. همین که مردم احساس نگرانی و عدم امنیت به آنها دست بدهد کافی است تا رویکردی را در دستور کار خود قرار دهند که تا پیش از آن انجام نمیدادند. این مسئله کاملا مسری است. یعنی این بخش از جامعه باعث میشوند که افرادی که زندگی متعادلی هم دارند به این سمت و سو بروند که مانند دیگران واکنش نشان دهند. به همین دلیل خیلی سریع در تمام کشور گسترش پیدا میکند.»
باهر در پایان گفت: به طور کلی یکی از مسائلی که حاکمیت باید به شدت مورد توجه قرار دهد نقش امنیت روانی است که تاثیر مهمی در حوزههای مختلف اقتصادی از جمله سرمایه گذاری، تولید و توزیع سالم و حتی مصرف صحیح، دارد. زیرا اگر جامعه از نظر روانی در تشویش و اضطراب باشد، به خود اجازه نمیدهد ثروتش را در تولید سرمایه گذاری کند، بلکه آن را یا در گوشهای به شکل سکه و طلا میاندوزد و از چرخه اقتصادی بیرون میبرد، یا آن که در احتکار به کار میگیرد و با این رفتار نادرست، عرضه و تقاضا را از مسیر سالم خارج میسازد؛ بنابراین لازم است هوشیار بوده و در کنار محافظهکاری، به فکر شرایط کلی اقتصادی کشور و لطمه نخوردن هموطنانمان باشیم.»
زیاده روی یک واکنش عادی و رایج است
همچنین حسن حسینی جامعه شناس در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «به طور کلی ناامنی اقتصادی در یک کشور موجب میشود که این حس عدم امنیت به جامعه نیز سرایت کند و فرد به تبع تجربیات خود، ترجیح میدهد در نقطه زمانی که در آن قرار دارد اقداماتی انجام دهد که پیش از آن انجام نداده است. ضمن اینکه این افراد معتقدند که هیچ اقدام عجیب و خاصی انجام نمیدهند و صرفا به دنبال جبران مافات و ممانعت از ضرر و زیان است. خرید ارز، طلا، سکه و کالاهای مختلف، تماما منوط بر همین مسئله است. نکته قابل توجه این است که چه جامعه در چنین شرایطی اینگونه واکنش نشان دهد و چه ندهد، متضرر میشود. زیرا به طور کلی در صورت رجوع به بازارها و خرید کالاهای مختلف بیش از حد نیاز زمینه ساز افزایش قیمتها میشود؛ لذا درست است که مردم به دنبال جبران مافات هستند، اما از سوی دیگر به دلیل افزایش قیمتها متضرر میشوند.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا این قبیل رفتارها مختص جامعه ایرانی است یا در نقاط دیگر جهان هم مردم نسبت به چنین شرایطی همین گونه واکنش نشان میدهند، گفت: «به طور کلی پدیدههای اجتماعی مانند پدیدههای فیزیکی، شیمیایی، فیزیولوژیکی و... یک حالت جهانی دارد. به عبارت دیگر وقتی در حوزه جامعه شناسی صحبت میکنیم درست است که در خصوص یک مسئله در یک مکان محدود صحبت میکنیم، اما این وجه محلی بودن به مفهوم این است که اگر در نقطه دیگری هم چنین شرایطی به وجود بیاید، قطعا همین واکنشها را در بر خواهد داشت.»
او ادامه داد: «به عنوان نمونه شما یک کشوری را در نظر بگیرید که درگیر یک جنگ شده است. بدون شک در این کشور طی روزها و هفتههای اول جنگ مردم به فروشگاهها هجوم خواهند برد تا بتوانند مایحتاج خود را تامین کنند. به عبارت سادهتر هر زمان که یک جامعه با یک بحران مواجه شود همین واکنش را از خود نشان میدهد. اجازه دهید یک مثال ساده و عینی برایتان بیاورم. چند سال پیش در فرانسه، کامیون داران اعتصاب و تظاهرات کردند و با توجه به نقشی که این کامیونداران در حمل و نقل کالاهای اساسی داشتند، مردم از ترس اینکه اعتصاب موجب کمبود یک سری کالاهای مورد نیازشان شود به فروشگاهها حمله کردند و بیش از نیاز روزمره خرید انجام دادند. زیرا اعتصاب کامیونداران این نگرانی را در ذهن بازیگران اجتماعی که مردم هستند، ایجاد کرد که ممکن است طی چند هفته آینده با کمبود کالا مواجه شوند. به همین دلیل چنین واکنشی نشان دادند.»
این جامعه شناس تصریح کرد: «اما یک تفاوت عمده میان ایران و فرانسه وجود دارد و این مانع از ضرر و زیان مردم میشود و این است که در چنین کشورهای کنترل بر روی قیمتها بسیار زیاد است؛ بنابراین دیگر در چنین جوامعی مانند ایران مردم زیاده روی کنند هم با مشکل افزایش قیمت مواجه نمیشوند. البته بخش دیگر ماجرا واکنشهای لایههای مختلف است که وظیفه تهیه و توزیع کالاها را برعهده دارند. آنها در چنین شرایطی قاعدتا مانند مصرف کنندگان دچار نگرانیهایی از این فضای عدم امنیت میشوند و به همین دلیل برای اینکه مانع از ضرر خودشان شوند، قیمتها را بالا میبرند. زیرا به عقیده آنها وضعیت بازار ارز مشخص نیست و آنها نمیتوانند کالاها را به عنوان مثال با قیمت ارز ۴۲۰۰ تومان ارائه کنند. چراکه اگر قرار باشد در مرحله تهیه کالا آنها هزینه بیشتری نسبت به روز گذشته پرداخت کنند، دچار ضرر و زیان بسیاری میشوند؛ بنابراین یا قیمتها را افزایش میدهد یا فروش کالا را متوقف میکند.»
حسینی در پایان اظهار کرد: «در این میان حتی احتکار کردن برخی خرده فروشان یا وارد کنندگان هم به همین دلیل اتفاق میافتد. ببینید اگر هر فرد دیگری در جایگاه آنها قرار داشت همین کار را انجام میداد. زیرا با توجه به نوساننات بازار ارز که همه نگران خودشان هستند و به دنبال راهی برای جلوگیری از ضرر و زیان هستند، یک واردکننده یا فروشنده خرد و عمده هم این نگرانیها را دارد. به عبارت سادهتر آنها هم مانند مردم ساده بازیگران اجتماعی هستند و قصد ندارند به دلیل عدم امنیت دچار مشکل و ضرر شوند؛ لذا تصمیم میگیرند تا زمانی که بازار به ثبات و آرامش نرسیده، کالاهای خود را در انبار نگه دارند.»