متهم اصلی این پرونده، مرد جوانی است که به طرز عجیبی به طرف سروان رئیسی حمله کرد و او را مورد ضرب و جرح قرار داد. او بعدازظهر یکشنبه درحالی که فکرش را هم نمیکرد در یکی از خیابانهای محل اختفایش از سوی پلیس دستگیر شد.
به گزارش شهروند، او بلافاصله پس از بازداشت به جرمش اعتراف کرد. از سروان رئیسی و همه ماموران عذرخواهی و تقاضا کرد تا او را ببخشند. او اما کمتر درباره انگیزهاش از این اقدام عجیب صحبت کرد. با این وجود خودش میگوید که برای یک لحظه کنترلش را از دست داده است.
چرا این کار را کردی؟
خودم هم نمیدانم. هنوز هم برای خودم جای سوال است، مثل این که برای یک لحظه اختیارم را از دست دادم. تصور میکردم که مامور راهنمایی و رانندگی مقصر این حادثه است. اما اشتباه میکردم.
چرا این فکر را کردی؟
وقتی ماشین واژگون شد، تصور کردم «سام» دچار حادثه شده. به همین دلیل به طرف سروان رئیس حملهور شدم.
سام هم از سرنشینان آن لندکروز بود؟
بله پسر کوچک خلیل است. خلیل راننده بود و من و سام هم داخل ماشین بودیم.
چطور خودرو واژگون شد؟
درست نمیدانم. اما سرعت ما زیاد بود. پلیس اعلام کرده حدود ١٣٧ کیلومتر بوده. نمیدانم چه شد، خلیل چند ترمز شدید زد، اما فایدهای نداشت، بعد هم ماشین واژگون شد. اما به من آسیبی نرسید. خلیل هم حالش خوب بود. بعد یک مامور نزدیک ما آمد و مدارک ماشین را از خلیل خواست. من هنوز گیج بودم و نمیدانستم که چه اتفاقی افتاده است. بعد از چند دقیقه از زبان خلیل شنیدم که پلیس دستور توقف داده بوده و به همین دلیل ماشین واژگون شده است. بعد هرچقدر دنبال سام گشتم او را پیدا نکردم، باخودم فکر کردم که او زخمی شده و بلایی سرش آمده و مسبب همه این اتفاقات مامور پلیس است. یک لحظه از خود بیخود شدم و به طرف او حمله کردم.
اما در صحبتهای پلیس و حتی اعترافات دیگر متهمان این پرونده هیچ اشارهای به واژگونی لندکروز به دلیل ایست پلیس نشده است؟
بله. بعدا متوجه شدم که پلیس هیچ دخالتی در این حادثه نداشته است.
در آن لحظه مواد یا مشروب مصرف کرده بودی؟
نه اصلا من اهل دود و الکل نیستم.
اما در پروندهات چند سابقه کیفری درخصوص مصرف مشروبات الکلی دیده می شود؟
این مربوط به خیلی قبل است. من چند سال است که دیگر مشروب مصرف نمیکنم.
اما حتی اگر پلیس به شما ایست هم داده باشد، کار غیرقانونی انجام نداده و به وظیفهاش عمل کرده؟
بله من اشتباه کردم. من از سروان رئیسی، همه ماموران راهور و نیروی انتظامی و حتی مردم که این فیلم را دیدند عذرخواهی میکنم. من از کارم خیلی پشیمانم و نباید این کار را میکردم. تقاضا دارم که من را ببخشند و عفو کنند.
چند سال داری؟
٢٨ سال.
متاهلی؟
بله چند وقتی است که ازدواج کردهام.
شغلت چیست؟
در شیراز لوازم یدکی میفروشم.
در این مدت کجا مخفی شده بودی؟
مدتی در اطراف شیراز بودم. بعد چند روز از استان خارج شدم. خانه دوستان قدیمی. اما میدانستم که بالاخره دستگیر میشوم. راستش خسته شده بودم، تصمیم گرفتم به شیراز برگردم. میدانستم که تحت تعقیبم و به زودی بازداشت میشوم. خانه یکی از آشنایان بودم و بعد هم در خیابان دستگیر شدم.