صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۲۹۹۰
در خود غرفه‌های بازیافت شهرداری هر کیلو پلاستیک ۴۵۰ تومان، هر کیلو کاغذ و مقوا ۹۰ تومان و هر کیلو آلومینیوم ۲۲۰۰ تومان خریداری می‌شود. حالا، چون هر پیمانکار نمی‌خواهد افراد دیگری غیر از خودشان از زباله‌های آن منطقه استفاده کنند، با کودکان کار برخورد می‌کنند. این فیلمی هم که دیدیم احتمالا نتیجه برخورد همین نیرو‌های پیمانکار با یک کودک کار است. اما نکته جالب توجه دیگر اینکه باز خود این پیمانکاران در ازای دریافت مبالغی به افراد دیگر هم اجازه بهره برداری از زباله‌های منطقه خودشان را می‌دهند.
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۵ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۷
دیروز فیلمی منتشر شد از یک کودک زباله گرد که در آن می‌گوید، ماموران شهرداری منطقه... گوش او را با تیغ اصلاح بریده اند. حالا الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران و مدیر کل بهزیستی استان تهران گفتند، این موضوع را از طریق شهردار منطقه پیگیری می‌کنند.
 
به گزارش هفت صبح، معاون شهردار منطقه ... هم در مصاحبه دیگری اعلام کرده که دنبال این کودک هستند و در صورت اثبات این مسئله با فرد خاطی برخورد می‌شود.
 
فعلا تا پیگیری‌های مسئولان به نتیجه برسد، بد نیست ببینیم چرا اصلا چنین اتفاقی رخ داده و پشت پرده ماجرا چیست؟
 
 
نکته اول اینکه منظور از مامور شهرداری در حقیقت نیرو‌های پیمانکاران شهرداری است. شهرداری تهران در هر منطقه و در قالب مزایده، جمع آوری پسماند‌های خشک را به شرکت‌های متقاضی واگذار می‌کند. پس زباله یک کسب و کار پررونق برای شهرداری است و البته در بقیه نقاط دنیا هم به همین ترتیب است.
 
یک فعالیت پژوهشی نشان می‌دهد، روزانه از درون زباله‌های شهر تهران ضایعاتی به ارزش تقریبی دو میلیارد و ۲۴۰ میلیون تومان استخراج می‌شود؛ بنابراین اینکه بخواهیم بگوییم کلا زباله گرد نباید وجود داشته باشد، چندان منطبق بر واقعیات موجود جامعه نیست.
 
در حال حاضر سه گروه برای جمع آوری پسماند خشک در سطح شهر حضور دارند؛ گروه اول نیرو‌های پیمانکاران هستند که با کاور مخصوص و وانت و چرخ دستی به سراغ سطل‌های مکانیزه می‌روند. دو گروه دیگر هم داریم که در ادامه برایتان می‌گوییم، چه کسانی هستند و ارتباطشان با این گروه اول چطور است.
 
علاوه بر نیرو‌های شهرداری بعضی نیرو‌های غیررسمی هم حضور دارند که آن‌ها هم دنبال درآمدزایی از جمع آوری پسماند خشک هستند. پسماند «تر» خیلی ارزشی ندارد، اما پسماند خشک با قیمت قابل توجهی خرید و فروش می‌شود. به طور مثال در خود غرفه‌های بازیافت شهرداری هر کیلو پلاستیک ۴۵۰ تومان، هر کیلو کاغذ و مقوا ۹۰ تومان و هر کیلو آلومینیوم ۲۲۰۰ تومان خریداری می‌شود. حالا، چون هر پیمانکار نمی‌خواهد افراد دیگری غیر از خودشان از زباله‌های آن منطقه استفاده کنند، با کودکان کار برخورد می‌کنند. این فیلمی هم که دیدیم احتمالا نتیجه برخورد همین نیرو‌های پیمانکار با یک کودک کار است. اما نکته جالب توجه دیگر اینکه باز خود این پیمانکاران در ازای دریافت مبالغی به افراد دیگر هم اجازه بهره برداری از زباله‌های منطقه خودشان را میدهند.
 
ما پرس و جو کردیم افرادی به عنوان سرتیم هستند که با پرداخت ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان به پیمانکار شهرداری، اجازه پیدا می‌کنند از زباله‌های منطقه استفاده کنند. بچه‌ها را خودش با وانت در ساعت مشخصی پیاده می‌کند و آخر شب هر کیسه را بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان از بچه‌ها می‌خرد. با این تفاسیر شهرداری به صورت غیر مستقیم و بدون اینکه خودش متوجه باشد، زمینه سوءاستفاده و استثمار از کودکان کار را فراهم کرده.
 
در کنار این دو گروه یک گروه سوم هم هست که بدون پرداخت پول به پیمانکاران وارد عمل می‌شوند که خیلی از برخورد‌های خشن ماموران پیمانکار در حقیقت با همین گروه سوم است.
 
از مسئولان سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران پرسیدیم که شهرداری چرا اجازه می‌دهد، اینطور از کودکان سوء استفاده کنند و با سر تیم‌های این کودکان برخورد نمی‌شود؟ پاسخ دادند که بله، این تخلفات صورت می‌گیرد، اما قابل اثبات نیست. پیمانکار می‌گوید، این تیم‌ها غیرقانونی هستند و منکر قراردادی ثانویه مابین خودشان می‌شود. خود کودکان کار هم از صحبت در این مورد واهمه دارند و نگران از دست رفتن در آمدشان از این راه هستند.

در قرارداد شهرداری با پیمانکاران برای جمع آوری پسماند ذکر شده نباید از اتباع کشور‌های خارجی استفاده کنند و نیرو‌ها هم حتما باید مرد باشند. باز خود این بند‌های قرارداد خیلی از افراد را به سمت همان گروه‌های غیررسمی سوق می‌دهد. مشخص هم نیست که مثلا یک تبعه افغان اگر مجوز کار داشته باشد، چرا نباید بتواند با پیمانکاران رسمی کار کند؟
 
راه حل چیست؟ بعضی اساسا معتقدند که ما کلا نباید پدیده‌ای به اسم زباله‌گردی داشته باشیم. این نگرش خیلی جوابگو نیست، چون به هرحال جمع آوری و تفکیک پسماند کسب و کار پررونقی است. به همین دلیل کارشناسان معتقدند به جای انکار حضور کودکان کار، باید دنبال راه حلی باشیم که آسیب‌هایی که به آن‌ها وارد می‌شود را کم کنیم.
 
شاید بهتر باشد شهرداری بخشی از درآمدی که از این راه کسب می‌کند را صرف نظارت به کار پیمانکارانش کند. از نیروی انتظامی هم می‌شود کمک گرفت که شاهد اتفاقی مثل بریدن گوش یک کودک توسط ماموران خاطی نباشیم. یک دهه پیش بهزیستی خراسان رضوی روش جالبی را برای حل این معضل به کار بست؛ ایده این بود که بهزیستی روزنامه خراسان را با قیمت ارزان تری می‌خرید و در اختیار کودکان کار قرار می‌داد و آن‌ها با کاور‌های مخصوص در سطح شهر روزنامه می‌فروختند.
 
برای آن‌ها شروطی هم گذاشته بودند، از جمله اینکه هر روز برای حضور و غیاب در محل مشخصی حاضر شوند تا به آن‌ها صبحانه و غذای گرم داده شود. در عین حال خانواده شان هم شناسایی می‌شد و با حضور مددکار اجتماعی سعی می‌شد با حل مشکلات خانواده نیاز به کار کردن کودکان شان برطرف شود.
 
خود الهام فخاری، نماینده شورای شهر تهران هم دیروز در گفتگو با ایسنا به تجربیات موفق بعضی شهر‌های کشور خودمان اشاره کرد بود.
ارسال نظرات