صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۱۷۷۳
گفتگوی فرارو با سعید حجاریان درباره پیوندهای سست شده جامعه ایران
اولین وظیفه اصلاح‌طلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوند‌های اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۹ - ۰۵ شهريور ۱۳۹۷
فرارو- کیاوش حافظی؛ "فروپاشی اجتماعی" دوباره به میان گفتگو و نوشته‌های پژوهشگران و تحلیل‌گران اجتماعی بازگشته است. طرح بحث "فروپاشی اجتماعی" به گفتگویی از عباس عبدی برمی‌گردد که در آن از اعتقاد دیرین خود یعنی قرار گرفتن جامعه ایران در مسیر فروپاشی اجتماعی دفاع می‌کند. (اینجا) به اعتقاد این تحلیل‌گر سیاسی اصلاح‌طلب اغلب نهاد‌های اجتماعی کارکرد خود را از دست داده اند. ابراهیم فیاض، تحلیل‌گر سیاسی اصولگرا نیز معتقد است امروزه بسیاری از ساختار‌ها دچار فروپاشی از درون شده اند.

فرارو این موضوعات را با سعید حجاریان که به مغز متفکر اصلاحات شهرت یافته در میان گذاشته است. تئوریسین اصلاحات از دو مفهوم فروپاشی و فراپاشی استفاده می‌کند. او فروپاشی را وضعیتی می‌داند که در آن فرد پیوند‌های اجتماعی و عاطفی اش را از دست داده و منفعل می‌شود، اما در وضعیت فراپاشی فرد به انتظار هرج و مرج می‌نشیند. در تفکیک واژگان و تعاریفی که ارائه می‌دهد نوعی هشدار نیز نهفته است. او می‌گوید" فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی نمی‌انجامد، اما فراپاشی ممکن است به جنگ داخلی، تجزیه و هرج‌ومرج بیانجامد. "

بحث فروپاشی اجتماعی چندی است به یکی از موضوعات داغ در میان تحلیل‌گران تبدیل شده است. پیش‌تر افرادی مانند عباس عبدی، محمد فاضلی، ابراهیم فیاض و... در این‌باره اظهار نظر کرده‌اند. عبدی می‌گوید ما در حال فروپاشی اجتماعی هستیم. فیاض معتقد است این فروپاشی رخ داده است. تعریف و نظر شما از فروپاشی کدام است؟ آیا شواهد و قرائن فروپاشی اجتماعی وجود دارد؟
من معتقدم پیش از بحث درباره «فروپاشی» باید نخست درباره «پیوند‌های اجتماعی» سخن گفت. پیوند‌های اجتماعی که یک جامعه را قوام داده و کارایی می‌بخشند، عبارتند از: تعلق، تعهد، عقیده و رابطه عاطفی. چنانکه می‌بینیم، هر یک از این چهار عنصر در یکی از سطوح جامعه نمود دارند؛ خانواده، محیط کار، زندگی مشترک و... اگر شرایطی به وجود آید و این پیوند‌ها از یکدیگر گسیخته شوند، آنگاه مسائل اجتماعی بروز پیدا می‌کنند. مثلاً در اروپا، به‌خصوص در زمان انقلاب صنعتی، بسیاری از روستاییان به شهر مهاجرت کردند و به این ترتیب در پیوند‌های اجتماعی اختلالاتی به‌وجود آمد. برای توضیح بیشتر در این‌باره می‌توان به تفاوت‌های میان دو واژه اجتماع و جامعه توجه کرد. فرد در اجتماع فاقد هویت و تشخص است و به‌نوعی در قبیله، عشیره یا دیگر اجتماعات مضمحل است، اما در جامعه، فرد به شهروند تبدیل و از میزانی استقلال برخوردار می‌شود. پیوند‌های اجتماع و جامعه نیز متفاوت از یکدیگرند. مثلاً، در عشیره، عرف حاکم است، اما در شهر، قانون حرف آخر را می‌زند.
 

با توجه به تفکیک‌های موجود، پرسش این است که پیوند‌های اجتماعی ایران امروز در چه سطحی و از کدام ناحیه آسیب دیده است؟
بعضی معتقدند پیوند‌های اجتماعی به‌کلی از هم گسیخته شده‌اند. اما برخلاف نظر این گروه همچنان شاهد هستیم پیوند‌های اجتماعی میان اقوام و همچنین اقلیت‌های دینی آسیب ندیده است. یعنی پیوند‌ها در سطح باقی مانده است. اما در سطح جامعه تغییراتی رخ داده است در حدی که می‌توان گفت: پیوند‌های مناطق تحصیل‌کرده شهری، سست شده یا از میان رفته است؛ لذا معتقدم، نمی‌توان عنوان فروپاشی را به کل جامعه ایران تعمیم داد. در اینجا باید به تمایز میان فروپاشی (implosion) و فراپاشی (explosion) نیز اشاره کرد. فروپاشی برابر است با تکیدگی؛ این مفهوم را می‌توان به اوتیسم یا درخودماندگی اجتماعی ترجمه کرد؛ یعنی فرد به نقطه‌ای می‌رسد که پیوند‌های اجتماعی و عاطفی‌اش از دست رفته و فقط در دنیای خویش سیر می‌کند. چنانکه از این توضیح برمی‌آید، تکیدگی نوعی ناهنجاری است، ولی از آنجایی که عاملیت فرد خدشه‌دار شده است، به مطالبه‌گری و نزاع ختم نمی‌شود. مانند آمیش‌ها که خود را از کلیه امکانات رفاهی محروم کرده‌اند. فراپاشی، را می‌توانیم به برون‌ریزی ترجمه کنیم. در این وضعیت، پیوند‌ها گسیخته می‌شوند، ولی برخلاف فروپاشی، فرد دیگر منفعل نیست و به دیگران آسیب می‌رساند. به عبارت دیگر، فرد به انتظار هرج‌و‌مرج می‌نشیند و در بزنگاه به‌دنبال سرقت، غارت و... می‌رود. ما می‌توانیم، هر دو مفهوم را «اضمحلال» بنامیم، اما مساله چگونگی برخورد با آن است.

آرنولد توین‌بی در تعریف فروپاشی اجتماعی می‌گوید این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که جوامع دیگر نمی‌توانند مسائل خود را حل کنند. به نظر شما مهمترین مسائل پیش روی جامعه ایران کدام است؟ کدام یک از آن‌ها حل شدنی و کدام حل ناشدنی هستند؟
جامعه ایران از گذشته تا امروز، با بعضی مسائل ساختاری مواجه بوده است؛ مسائلی که بعضاً حل نشده باقی مانده اند. یکی از این مسائل، انباشت سرمایه است. جمعیت از مقطعی به دلیل انقلاب بهداشتی رو به ازدیاد گذاشت، مرگ و میر نیز کاهش یافت و اقتصاد معیشتی و روستایی کفاف اداره زندگی خانوار را نمی‌داد. در نتیجه، مهاجرت به شهر‌ها زیاد شد در حالی که خبر از جذب نیروی کار نبود. ما در شرق با جمعیت مازاد و پیامدهایش مواجه هستیم، اما در غرب، به‌واسطه انقلاب صنعتی چنین پیامد‌هایی را نمی‌بینیم. چرا که اگر فرد از روستا به شهر می‌آمد، به کارخانه و معدن و... می‌رفت. پس اولین مشکل ما انباشت اولیه است که خود را در بیکاری نشان داده است. ببینید! ترکیه بعد از جنگ دوم جهانی و کشته شدن سرباز‌های آلمانی، کارگران زیادی را به آن کشور صادر کرد. شاید ایران نیز بتواند همچون هند و چین کارگر ماهر صادر کند و مشکل بیکاری‌اش را به غربی‌ها بسپارد. عقب‌ماندگی صنعتی نیز یکی از مسائل است که حکومت قادر به برطرف کردن‌اش نیست. دولتی و رانتی بودن اقتصاد و همچنین فساد نیز از جمله همین موارد حل‌ناشدنی است و ما خودمان دست به اصلاح آن نمی‌زنیم الا با فشار غرب؛ یعنی تا زمانی که بحث FATF مطرح نشود، شفافیت معطل می‌ماند؛ این بدان معناست که فساد جهان سوم را باید غرب برطرف کند. بعضی بنا بر همین تجربه‌ها می‌گویند، بن‌بست‌های سیاسی نیز باید از بیرون بر طرف شوند چرا که جامعه مدنی در ایران ضعیف مانده است.

هم اکنون عواملی وجود دارد که بتواند مانع فروپاشی شود؟
نیچه می‌گوید، در وضعیتی که خدایان قدیم مرده‌اند و خدای جدیدی زاده نشده است، باید منتظر ابرمرد بود یا به بیان دیگر، خدای دیگر ساخت. البته نیچه تذکر می‌دهد، در چنین وضعیتی ممکن است هر هیولایی سربیاورد. در نگاه هابز نیز چنین مسأله وجود دارد و شاید بتوان گفت، لویاتان هابز همان ابرمرد نیچه است. در بحث ما، ساخت خدای دیگر مرادف بازسازی پیوند‌های اجتماعی است. به اعتقاد من اولین پیوند اجتماعی که باید بازسازی شود، اخلاق است. ولی ممکن است گفته شود، مردم گرسنه و تشنه، ایمان و اخلاق ندارند و به ابرمردی احتیاج دارند که هم معیشت و هم امنیت‌شان را تأمین کند. اما باید به جامعه نهیب زد و گفت: این قبیل ابرمرد‌ها نمی‌توانند مشکلات ساختاری را برطرف کند؛ اگر کسانی به این نتیجه برسند که مشکلات لاینحل‌اند، ممکن است دست به جدایی بزنند و فروپاشی سرزمینی رخ دهد و این وضعیت خطرناکی است.

توصیه افراد زیادی این بوده است که حکومت باید دست به یک بازسازی بزند. اما به نظر می‌رسد حکومت برای این بازسازی نیازمند اعتماد اجتماعی است. در حال حاضر که به نظر می‌رسد اعتماد مردم به حکومت به سطح پایینی رسیده است چه می‌توان کرد؟ اولا بازگرداند اعتماد اجتماعی مقدور است؟ در این باره حکومت باید چه کند؟ ثانیا گام‌هایی که برای بازسازی باید بردارد کدام است؟
در این باره صحبت‌های بسیاری مطرح شده است. آخرین آن‌ها، راهکار‌هایی است که می‌توان آن‌ها را در بیانیه نجات دو و دیگر اعلام مواضع اصلاح‌طلبان جستجو کرد.

فکر می‌کنید فرصتی برای بازسازی باقی مانده است؟
مادامی که فروپاشی سیاسی رخ نداده است، می‌توان از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کرد. اما اگر نظام سیاسی فرو بپاشد، امکان کنترل و مدیریت جامعه وجود ندارد. برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی، حکومت باید بیش از پیش نرمش نشان دهد. ببینید! مورگان شوستر زمانی برای ترمیم وضعیت مالی و جلوگیری از فروپاشی به ایران آمد؛ یعنی سیستم یک خارجی کاردان را پذیرفت هر چند از داخل و خارج سنگ‌اندازی‌هایی صورت گرفت. در دوره کنونی نیز دیدیم، تیم ملی فوتبال ایران فروپاشیده بود؛ اما از مقطعی به حضور کیروش تن دادند و وضعیت تا حد زیادی تغییر کرد. من از این دو مثال استفاده کردم تا بگویم ما در موارد بسیاری به امثال شوستر و کیروش نیاز داریم. ممکن است این گفته برای بعضی ثقیل و قابل هضم نباشد؛ بنابراین می‌توان از ایرانیان خارج کشور کمک گرفت. اما امروز می‌بینیم مبارزه‌ای سخت در جهت بیرون راندن دوتابعیتی‌ها و ممانعت از ورود ایرانی‌های خارج از کشور در گرفته است. از این گذشته شاهد هستیم، حتی به داخلی‌های کاردان نیز بها داده نمی‌شود!
 

فروپاشی اجتماعی با فروپاشی سیاسی چه نسبتی دارد؟ آیا لزوما فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی می‌انجامد؟ ویژگی‌های مشترک‌های این دو نوع از فروپاشی کدام است؟
برای پاسخ به این پرسش به تفکیک فروپاشی و فراپاشی باز می‌گردم. فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی نمی‌انجامد، اما فراپاشی ممکن است به جنگ داخلی، تجزیه و هرج‌ومرج بیانجامد. شاید هم قدرت خارجی از این اوضاع استفاده کند و بر اثر جنگ نظام سیاسی را سرنگون کند.

نیرو‌های اجتماعی اصلاح‌طلب در این شرایط چه باید انجام دهند؟
اولین وظیفه اصلاح‌طلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوند‌های اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.
 
ارسال نظرات
علی میسیو از آزادیستان
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
چرا نظرات من را چاپ نمی کنید.
آیا دلیل خاصی دارد؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
عجالتا جناب عضد الدوله وضع از اینایی که مرقوم می فرمایید رد شده و به قول قدما قمر در عقرب است سدی که تراشیدید سوراخ شده و انقریب که فرو بریزد و همه را از خرد و درشت با خود ببرد الا گرگ زاده هایی که با ماسک گوسفند بره را گله را تا سر حد مرگ و گدایی و خود زنی و خودکشی و.. به مرز پلیدی و تبهکاری کشاندند و اینک با نشت اولین سوراخ وسنبه ها سوار کشتی نوح و قالی سلیمان در بهشت شداد اشیان می گزینند به فضل الهی
علی
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اصلاح طلبان همیشه نق میزنن
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
وظیفه اصلاح طلبان، اصلاح مردم برای پذیرش فجایع پی در پی بوده و هست. فقط دیگر مردم حوصله شان سر رفته!
ناشناس
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اصلاحات مرد! از اول هم دروغ و برای فریب ملت بود! راست و چپ از یک آخور میخورند هدف عوامفریبی ست!
ناشناس
۰۷:۱۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
طوری میگن ما نباشیم هرج مرج میشود که انگار الان هستن مملکت گل و بلل هستش
ار جان مردم چه میخواهید؟!
ناشناس
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
من فکر میکنم مردم از سراب درآمدند ایکاش مسئولین هم در آیند و امکان باز سازی اخلاق در جامعه وجود ندارد چون عامل و مروج بی اخلاقی از سال ۸۸ در جامعه وجود دارد و البته این روزها مدعی هم است . تا آن باشد و برخورد مناسب صورت نگیرد گسترش بی اخلاقی افزایش میابد
ناشناس
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اتفاقن دقيقن خود شماها مانع سربلندي كشور هستين
x365
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
اولین وظیفه اصلاح‌طلبان ماله کشی است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون.
منبع
ناشناس
۰۲:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
رنگ آمیزی هم خوب انجام می دادند.
علی میسیو از آزادیستان
۲۰:۵۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
این جمله آقا برای من خیلی جالبه ؛ چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند؛
پش شما کجای این معادله ۳ مجعولی قرار دارید که تز می دهید؟
ناشناس
۰۴:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
درود بر شما. ياد همه مبارزان دلير ديار آزاديستان گرامى.
ناشناس
۱۸:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
سلام درود براقاسعید کی ایت که به حرفهایش این روزهااهمیت بدهد همه درحال پرکردن جیب هایشان هستند ازبالای قدرت تاپایین کشورمن بازنشسته حداقل بگیر می گویم تمام حرفهای اقای حجاریان برای این روزهای کشوردرست است ای کاش مسولین بالای کشوراویزه گوش خودکنند حرفهای ایشان را
رویان
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
بهترین راهکار را دکتر ارائه داده است .زیرا در صورت بروز مشکلات مردم بازنده اصلی هستند .
امروز مشکلات اخلاقی اعم از دزدی،دروغ ،اختلاس و... در جامعه بیداد می کند .
امروز برای خروج از بحران ما به امثال ایشان نیاز داریم
ناشناس
۰۲:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اکثرمردم همین الان هم بازنده اند. آقای حجازی برای خودش و یارانش نگران است.
ناشناس
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
دشمن دانای خارجی بسیار بهتر است از اصلاح طلب و اصول گرا و هر چناح بی عرضه و بی لیاقت داخلی . چهل سال است در اکثر امتحانات نمره صفر گرفته اید. دیگر به شما اعنماد و امیدی نیست. پایان نزدیک است.
کیشو
۱۶:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
باز هم جای شکرش باقیه که پس از خرابی بصره، بالاخره متفکرین اصلاحات اوجب الواجباتی شستشون خبردار شد که اوضاع خیلی خرابتر از اونیه که قبلاً فکرمیکردن!
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
آقاى حجاريان شما هم به نوبه خودت به قدر كافى به ملك و ملت خدمت كردى. بسه ديگه. برو استراحت كن. برو.
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
شما دخالت نكنيد و دل نسوزونيد لطفا" بريد پي كارتون مردمو راحت بذاريد
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
شما دخالت نكنيد و دل نسوزونيد لطفا" بريد پي كارتون مردمو راحت بذاريد
ناشناس
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
اصلاح‌طلبان یکسری موجوداتی هستند که هیچ‌گونه تأثیری توی جامعه و صحنه سیاسی ندارند.فقط برخی از افراد بی‌خطر اونها رو در مواقع انتخابات می‌آورند و کمی می‌چرخانند تا که شاید برخی از مردم گول بخورند.
البته دیگه مثل گذشته نیست و واقعاً خیلی از مردم آگاه شدند که این‌جور افراد کارکرد مؤثر و ثمربخشی برای کشور ندارند.
با این حال،دست‌های پشت پرده که در واقع قدرت اصلی در سیاست ایران رو در دست دارند،در تلاش هستند برای شرایط بحرانی این موجودات منقرض شده را دوباره احیاء کنند که تا شاید به قول سعید حجاریان اوضاع بهنجار شود(بخوانید آرام شود).
آیا در آن روز مردم به حرف‌های اصلاح‌طلبان گوش خواهند کرد؟

بعید است.
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
اصلاح طلبان گرامی، اردیبهشت 96 بهترین زمان برای عبور از اعتدالیون بود اما تعلل کردید و به جای انجام این کار مردم را به سمت سراب کشاندید تا اینکه امروز کار به جایی رسید که مردم از هر دوی شما و سرابتان عبور کردند. اشتباه بزرگی کردید که دیگر با این حرفها جبران نمی شود.
ناشناس
۰۲:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اصلاح طلب ها حاضرند خود را در آب اندازند مشروط بر اینکه خیس نشوند.
حسین
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
اگر همه وزرا ورییس جمهور هم استیضاح و برکنار شوند اوضاع بهتر نمی شود. آن کسانی که هدفها و سیاستهای اصلی را تعیین می کنند، و وضع موجود نتیجه مستقیم و غیر مستقیم همان سیاستهاست، بیرون هیات دولت و مجلسند.
ناشناس
۰۳:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
درود به شما

زدی ه هدف
ناشناس
۰۴:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
اگر اوضاع خوب میشد نتیجه سیاست های دولت و مجلس بود ولی اگر بد ، نتیجه افرادی در خارج از هیئت دولت و مجلس!
ناشناس
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
وظیفه «اصلاح طلبان» تحمیق و منفعل کردن مردم است و بس!
ناشناس
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۶
برای اکثریت مردم اصولگرا اصلاح طلب معنی و مفهوم یکسان دارند . همه سروته یک کرباسند فساد و دزدی و رانت خواری . بابا بسه دیگه والا بخدا خسته شدیم چرا نباید با این همه ثروت و متابع طبیعی گرسنه باشیم .
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
اقای حجاریان خودش از اصلاح طلب ها نا امید شده دست به دامن خارجی ها شده.
هر کس بخواهد تغییر جزئی ایجاد کنه با برچسب ها منافق نفوذی و ... سریع از گود خارجش می کنن. البته این رفتار هوچی گری اصلاح طلب و اصول گرا نمی شناسد هر دوی اینها به وقتش ازش استفاده کردن.
از اصلاحات و یا تز های دیگر را فراموش کنید.جهد بر این داشته باشید که تو کشور تعدد احزاب باشد.
با هر منش سیاسی چه ناسیونالیسم چه سوسیالیسم و ....
قضاوت در مورد کارایی احزاب و منش هایشان را هم به مردم بسپارید.
مردم خودشون تصمیم می گیرن.
فکر اینو نکنید که مردم سال 96 فقط بخاطر حرف شما و همفکران شما پای صندوق رای رفتند.
خییر عزیز بخاطر شرایط سنجی که از اوضاع و احوال معیشتی که داشتن به طرف روحانی رفتن چون حداقل 4 سال ثبات رو تو زندگیشون دیدن.
محبت اله زارع
۱۵:۵۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
الان یکی از ناراحتیهای ایرانیان! از هر جنس و دین و مرام و مسلک و باور و .... اینه که چرا امریکا مانع از ورود دارو به ایران میشه!!
چرا؟ چون معتقدند این کار جان و سلامت بیماران نیازمند را به خطر میندازه..
هیچکس هم در ضرورت و انسانی بودن واردات دارو تردید نداره!
دارو ی وارداتی چیه؟ مگه غیر از اینه که حاصل اندیشه و کار بیگانه هاست؟
چطور حاصل اندیشه و کار دانشمندان سیاسی بیگانه نه تنها وارد نمیشه بلکه ممانعت هم میشه و بدتر از اون اگه کسی معتقد باشه که اگه از این علم و اندیشه هم وارد کنیم، اشکالی نداره.. هزار انگ بهش میزنیم..
براستی آیا مقدار جان و سلامتی هایی که از بی تدبیری و کارنابلدی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دامنگیر مردم شده و میشه، کمتر از پیامد داروهاست؟
ما نیاز به خانه تکانی جدی اندیشه نه تنها در سطح عامه بلکه مدعیان خاصه داریم.
بهره مندی از هر نوع دانش و دانایی انسانها در هر جا که باشند، نشانه خرد است نه خودباختگی و وادادگی و...
مگر حضرت پیامبر نفرمود علم را بیابید حتی اگر در چین باشد؟
مگر علم سیاست و مملکت داری علم نیست؟
نسرین
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۵
جامعه را متلاشی کردید بهنجارکردن بخورد توی سرتان