امروز ژستهایی که سوغات مارکسیستها به ماست را به ارث میبریم به این معنا که اگر کسی در گذشته فقیر بوده در جنوب شهر زندگی کرده حتما مسئول شایسته و بزرگواری است و اگر کسی در جردن و سعادت آباد بوده، آدم خائن و وطنفروش. ای کاش کمی عمیقتر فکر و افق اندیشهمان را گسترده کنیم. میبایست یاد بگیریم ملاک انتخاب یک کتاب خوب، قضاوت از روی جلد آن نیست.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، در یادداشتی در روزنامه آفتاب یزد نوشت: «این روزها در شبکههای مجازی کمپینی با عنوان «فرزندت کجاست؟» با موضوعیت شفافسازی زندگی مسئولین راه افتاده است و اتفاقا برخی مسئولین، نمایندگان و وزرا هم به آن پیوسته و با افتخار از این میگویند که فرزندان آنها در داخل ایران هستند و در این ماجرا سعی دارند از یکدیگر سبقت بگیرند.
اما من در ماهیت چنین چیزی لایههای خاصی از پوپولیسم میبینم. حواسمان باشد اسیر چنین جریانی نشویم.
ممکن است همه فرزندان یک مسئول در واشنگتن باشند و همه فرزندان مسئول دیگر در اصفهان یا قم یا تهران یا... از کجا معلوم که مسئول دومی به کشور خدمت میکند؟ و از کجا معلوم مسئول اولی که همه فرزندانش در خارج کشور هستند، خادم نیست؟ به چه دلیل اگر کسی فرزندانش در اسلامشهر و شوش زندگی میکند، لزوما به کشور وفادار است و اگر فردی فرزندانش در پاریس است به ایران خیانت میکند؟
من معتقدم که نباید تسلیم این گونه فضاهای پوپولیستی شویم. چه کسی ملاک خادم و خائن بودن را حضور فرزندان مسئولین در واشنگتن و تهران تعیین کرده است؟ چرا باید کسی که تا کنون از کشور خارج نشده باشد را خوب بنامیم؟ چرا فکر میکنیم هر کس که ثروتمند باشد فاسد است و اگر مستضعف، حتما شخص درستی است. تسلیم این غوغاسالاریها و عوامفریبیها نشویم.
ای کاش خیلی از مسئولینی که فرزندانشان در داخل کشورند به اندازه برخی از مسئولین که فرزندانشان خارج از کشور هستند، خدمت میکردند. ملاک، درست بودن آدمهاست نه این که ببینیم فرزندان فلان شخص در کجا زندگی میکنند، یا مدل حجاب همسر فلان مسئول چگونه است یا او مستحبات را انجام میدهد یا خیر؟ به نظر من چنین ملاکهایی به اندازه کافی رنگ باختهاند. کم نبودند کسانی که در انقلاب حضور داشتند اما بعدها شروع به مالاندوزی کردند. از آن سو کم نبودند کسانی که به جنگ نرفتند اما زندگی سالمتری داشتند.
رسانهها به جای آن که در غوغاسالاری و رفتارهای پوپولیستی و عوامفریبانه بدمند باید محکم بایستند و از حقیقت دفاع کنند.
البته شخص من، سه فرزند دختر دارم که هر سه آنها در ایران زندگی میکنند اما چنین موضوعی خواست خود آنها بوده است ولی اگر دختران من در واشنگتن زندگی میکردند چه چیزی را اثبات میکرد؟ اگر صادق زیباکلام به جای تهران در کالیفرنیا بود آیا خوب یا بد بودن من را به کسی میتوانست ثابت کند؟
این که یک انسان در کجا زندگی میکند حوزه شخصی یک انسان است و نباید بیدلیل به احوالات شخصیه آنها ورود پیدا کنیم. بسیاری از مسئولان که از همان ابتدا در خانوادهای ثروتمند زندگی کردند به مستضعفین توجه بیشتری دارند تا بسیاری از کسانی که در گذشته مستضعف بودند و اکنون مسئول شدند اما یک ریال برای مستضعفین هزینه نمیکنند. بنابراین این که فرزند یک مسئول کجاست را نباید ملاک قضاوت قرار دهیم.
متاسفانه باید گفت امروز ژستهایی که سوغات مارکسیستها به ماست را به ارث میبریم به این معنا که اگر کسی در گذشته فقیر بوده در جنوب شهر زندگی کرده حتما مسئول شایسته و بزرگواری است و اگر کسی در جردن و سعادت آباد بوده، آدم خائن و وطنفروش. ای کاش کمی عمیقتر فکر و افق اندیشهمان را گسترده کنیم. میبایست یاد بگیریم ملاک انتخاب یک کتاب خوب، قضاوت از روی جلد آن نیست.»
هدف از انقلاب این نبوده که مسئولین در سویس و فرانسه و انگلیس و... ویلا بخرند و شرکت بزنند و بعد 50 میلیون ایرانی در فقر مطلق باشند .
قبل از اقلاب میگفتند که طاغوتیان در خانه های شیک زندگی میکنند و ماشینهای آنچنانی دارند و به اروپا و آمریکا سفر می کنند و ایشان بیت المال را غارت کرده اند و دشمن خداهستند . حالا چی شده ، افتخار حضرات عکس گرفتن با خانم موگرینی است و رفتن به سفرهای خارجی و ..... لطفا مردم را با گفته های نابخردانه عصبانی نکنید .
همه جای دنیا شفاف سازی ها برای نفرات شاخص اون مملکت انجام میشه و همه موظف به پاسخگویی هستند چه ثروتی و دارایی و چه زندگی اونها تحت نظارت و کنترل هست.
خواهش میکنم یکبار هم شده که اینجور کمپین برای شفاف سازی بوجود امده شما نکوبیدش و حرکت را پوپولیستی ننامیدش.
١- ايشان خيلي به پوپوليزم حمله مي كنند و معمولا مخالفين سياسي و فكري خود را نه بعنوان استاد كه بعنوان يك فعال سياسي با برچسب پوپوليست مي نوازند! و وقتي موضوعي را مطابق تبع خود
نمي يابند آن را عوام گرايانه توصيف مي كنند.
لازم است ايشان به يك سوال جدي و مبنائي يكبار براي هميشه پاسخ دهند كه اگر پوپوليزم و عوام گرائي را از جريان اصلاح طلبي حذف كنيم، چه چيزي جز گعده هاي پراكنده معدودي روشنفكر و فعال سياسي و چند نشريه بي تأثير باقي خواهد ماند؟ شما امروز حتي توان اقناع سمپات هاي عوام و معترض ديروزتان را نداريد!
٢- در رابطه با موقعيت فرزندان و ارتباط حقوقي و عاطفي شان با والدين صاحب منصب بايد گفت بطور اصولي و كلي حق با ايشان است كه بايد نگاهمان را عمق ببخشيم و مسائل و موضوعات را با روشن بيني بررسي كنيم. اما، وقتي موضوع را در بستر فرهنگ رايج و عرف سياسي كنوني جامعه ايران كه فعالين سياسي (بويژه اصلاح طلبان) در ساخت آن نقش اساسي داشته اند بررسي مي كنيم كارزار "فرزندنت كجاست" موضوعيت مي يابد و اين نه تنها نگاه ماركسيستي نيست كه اتفاقا راست اصلاح طلبانه است!
فرزندان وقتي بزرگ مي شوند و جايگاه حقوقي، موقعيت اجتماعي و افكار متفاوت از پدران صاحب منصب خود پيدا مي كنند حق دارند هر كجا كه ميخواهند بروند و به هر شيوه اي كه ميخواهند زندگي كنند.
اما وقتي اين فرزندان براي زيست الگوي متفاوت خود از موقعيت و رانت پدرانشان استفاده مي كنند و يا در خارج از كشور مأموريت هاي محوله پدرانشان را اعم از ارتباط گيري، فعاليت سياسي، شبكه سازي و سرمايه گذاري و تجارت را انجام مي دهند بايد و طبيعي است كه هدف كارزار فرزندنت كجاست قرار گيرند.
براي همه موارد و همه شرايط نمي توان نسخه واحدي تجويز كرد.
اول تجربه است که آنچه را بر خود میپسندی بر دیگران نیز بپسند. برای عموم بدیهیه که اگه خودشون تو اون شرایط باشن، چه کار میکنن، مسوولین هستن پس کار خوب نمیکنن
دوم بحث احتمالات و منطقه. مگه چندین تا عامل خیلی مهم برای وفاداری وجود داره؟ دین، خانواده و ناسیونالیسم: از دین که فقط اسم رو دارن. داشتن تابعیت دوگانه هم که یعنی کشور اول فقط برای مفت خوریه. خانواده هم که اونور. دیگه چی میمونه برای خیانت نکردن
وقتی شفافیت وحود ندارد همین کمپین ها کمک خواهد کرد که مردم از خیلی چیزها آگاه شوند.
به عبارت دیگر ثروتمندان اولا به شدت از مال خود مراقبت می کنند و به کسی ارزش زیاد قائل نمیشوند
ثانیا اگر احیانا قصد انفاق از مال خود داشته باشند بیشتر به فکر ترحم به فقرا هستند نه به فکر خدمت به فقرا با رفع فقر و برداشتن قدمی به سهم خود در ارتقا طبقه ی اجتماعی فقرا یا محرومین
اما این را هم آقای زیباکلام مطمئنا فرزندان شما سبک زندگی شان با کسانی که در کالیفرنیا زندگی میکنند تفاوت فاحشی نداره
همه سعی میکنن بگن فرزندانشون بیکارن یا نیمه وقت کار میکنن.
مشکل اصلی مملکت عدم شفاف اندیشیدنه
در این کمپین باید با دلیل و مدرک نشان داد نه اینکه با حرف . با قرآن مجید بیایند و دست بر روی آن بگذارند که ما فرزندی در خارج از کشور نداریم و اگر خلافش ثابت دادگاهی شوند .
دشمنشون بمیره روشون نمیشه بگن دلال هستند. میگن به صورت پروژه ای کار می کنند.
۲- باز اینکه ظریف در زمان شاه از بورسیه دولتی استفاده کردند و برای تحصیل در سال ۵۵ به امریگا رفتند اشکالی ندارد ولی اینکه کسی که خود را سرباز نظام می داند یک مدرک تحصیلی را ۱۲ سال طول می دهد ودر ۸ سال جنگ کشور و نظامش حتی یکروز به گشور بر نمی گردد نکند مجبور به خدمت سربازی شود و ففط در مرداد ۶۷ بعد از پایان جنگ برای فقط دو هفته به ایران بر می گردد و انهم فقط با ضمانت وزیر خارجه وقت که بتواند با گرفتن امریه برای خدمت سربازی در نیو یورک دوباره به محل ماموریت! یعنی نیویورک باز گردد جای اشکال است. حالا محل خدمت سربازی فرزند بماند
نه دوستان عزیز . ما همه این راهها را رفته ایم. می دانیم بین اقای ظریف و چمران از زمین تا اسمان تفاوت است. می دانیم در زمان جنگ چه کسانی با چه بهانه هایی از خدمت سربازی فرار کردند. می دانیم معنای دانشجو دولتی کشورهای جهان سوم برای دانشگاههای غربی چیزی جز قلک پول نیست و انواع و اقسام پذیرش و مدرک و تشویق نامه و جایزه به انها می دهند تا در برگشت تبلیغ ان دانشگاه را برای جذب این قلکهای پول بیشتر بکنند و از همه مهمتر فاجعه برجام را داریم می بینیم که حتی امضا دربان وزارت خارجه امریکا هم پای ان نیست و بزرگترین امنیازات را بدون دادن حتی یک امضا گرفتند و نتیجه ان را می بینیم . اگر قرار بود هر کسب به صرف داشتن مدرک بورسیه ای مرتبط و دانستن کمی زبان انگلیسی( در قیاس با کارشناسان و دانش اموزان در ابران) وزیر خارجه خویی شود امریکا چند میلیون وزیر خارجه در حد اقای ظریف دارد