سجاد تقیپور؛ در هر کشور حاکمیت و مردم هریک دارای حقوقی هستند که باید استیفا شود. افرادی که از آنها بعنوان ملت یا مردم یاد میشوند و در مرز جغرافیایی مشخص تحت نظر حاکمیت زندگی میکنند از سیستم مطالباتی دارند و در عوض حکومت هم تمایل به تعامل با مردم و شرکت مردم در برخی وقایع ملی را دارد که به حاکمیت وجهه قانونی میبخشد.
حکومتها موظفند برای مردم امنیت و آرامش، شغل، امکانات رفاهی و... جهت یک زندگی مطلوب را مهیا سازند و با اتخاذ تصمیماتی که مختص هر حکومت است مردم را از وضعیت موجود خود راضی نگه دارند.
متأسفانه برخی افراد در مجموعه حاکمیت در کشور ما حقوقهای ماهانه نجومی دریافت کرده و یا هنوز هم دریافت میکنند و از امکانات دولتی برخوردارند، اما اکثر مردم یا همان، ولی نعمتان بدلیل سوء مدیریت برخی مسولان در چهل سال اخیر همچنان در صف انتظار و بدنبال شغل و یک لقمه نان برای خود وخانواده هستند و کماکان دغدغه مشکلات لاینحل خود را داشته و در تأمین نیازهای اولیه زندگی خود مانده اند.
بحران اقتصادی و مدیران ناکارآمد اقتصادی که به آمریکا چشم دوخته اند.
توافق ایران با قدرتهای بزرگ دنیا تحت عنوان "برجام" به سرانجام "معامله برد -برد قرن"رسید و ملت منتظر اثرات رفع تحریمها و دلخوش به پسابرجام بودند که ترامپ در آمریکا بر سر کار آمد و علیرغم اینکه از آن بعنوان یک فرد دم دمی مزاج و ناخوش احوال در عرصه سیاست یاد میکردند در عمل میبینیم به آنچه که در دوران رقابتهای انتخاباتی با رقیبان به حامیان خود و مردم آمریکا قول داده بود عمل کرده و در عرصه بین الملل علیرغم تنشها و عدم همراهی با برخی متحدان همیشگی خود توانسته اسب سرکش خود را به جلو براند و رژیمی مثل کره شمالی را به پشت میز مذاکره بنشاند.
وی سوا از صحیح یا ناصحیح بودن سیاستهایش نشان داده به شعارهایش عمل میکند و شاید از این حیث میتواند الگویی مناسب برای برخی مسولان ما باشد که خوب حرف میزنند و بد عمل میکنند.
بپذیریم که همین ترامپ به قول برخیها " دیوانه" توانسته اقتصاد بیمار ما را به چالش و حتی بحران بکشاند.
بپذیریم که همین ترامپ به قول برخیها " روانی" توانسته چرخ اقتصاد ما را از حرکت باز دارد.
مردم آنچنان سر در گم هستند که نمیتوانند برای روز بعد خود برنامه ریزی کنند و فقط مجبوراً و از روی نیاز در تهیه مایحتاج روزانه زندگی خود تردید به دل راه نمیدهند چرا که نیازهای اولیه و حیاتی آنها محسوب میشوند.
در برخی شهرهای کوچک اقشار کم درآمد در محلههای فقیر نشین از نانواییهای محله نان قرضی میخرند.
در نبود و یا حضور کمرنگ دستگاههای نظارتی سوداگران اقتصاد و بازار هر کاری که برای خود سودمند میبینند انجام میدهند. کنترل بازار از دست خارج شده و تنها مردم هستند که میبایست تاوان این هرج و مرج را پس بدهند.
مسولان جلسهها میگذارند و مانورهای رسانهای میدهند که برای جلوگیری از وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی چنین و چنان کرده و برنامهها داریم، اما دریغ از یک ذره تأثیر گذاری برنامههای تئوری و غیرعملی که در عمل به بهبود اقتصاد کشور کمکی نکرده و به کاهش مشکلات اقتصادی و بهتر شدن وضع معیشت مردم منتهی نشده است.
مسولان ما خوب حرف میزنند و نوید فرداهای بهتر را میدهند، اما فرداها بدتر از دیروزها برای مردم میگذرد. گوش مردم بدهکار شعارهای پوچ همیشگی مسولان نیست و دیگر به وعدههای سر خرمن اقتصاد اعتماد نمیکنند.
ارز و سکه همچنان سیرصعودی و روند افزایش معمول چندماه گذشته خود را طی میکند.
نا امیدی از وضعیت اقتصادی مبهم که فردایش ناپیدا است در مردم روز به روز بیشتر میشود.
جالب است برخیها در این اوضاع قمر در عقرب با دل سیر خود روند قدرت طلبی منسوخ خود را دنبال میکنند و با به راه انداختن دعواهای سیاسی طیف مقابل و اشخاص دیگر را مسول وضعیت بحرانی موجود میدانند.
در هیچ چیز خودکفا نبوده ایم.
در حالیکه در طی سالیان گذشته بصورت مداوم در رسانهها از خودکفا شدن کشور در بخشهای مختلف صنعت و تولیدات سخن رانده شده در عمل چنین نمیبینیم و با یک امضای رییس جمهور آمریکا قیمت اقلام از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در ایران چند برابر میشود و این خود اکثر ادعاهای مطرح شده طی سالیان گذشته توسط مسولان را رد میکند چرا که خودکفایی یعنی از ابتدا تا انتهای تولید یک محصول و حتی قطعات دستگاههای خط تولید آن محصول بومی باشد.
هزاران پروژه و طرح پتروشیمی در کشور بدلیل نداشتن قطعات مورد نیاز خارجی نیمه کاره مانده اند و یا به کندی در حال تکمیل شدن هستند.
بسیاری از توربینها در تأسیسات نفتی ما هنگام خرابی یک قطعه خارجی، تا رسیدن قطعه مورد نیاز که از خارج تأمین میشود میبایست ماهها از سرویس خارج شود و مثالهای بسیاری که در اینجا نمیتوان به آنها پرداخت.
چگونه است که در این وضع به وجود آمده به یکباره قیمت آب معدنی دو برابر میشود.
نتیجهای که از موضوعات مطرح شده در خصوص خودکفایی و یا ساخت فلان کارخانه بصورت کاملا بومی میتوان گرفت این است که خودکفاییهای مطرح شده توسط مسولین شعاری بیش نبوده و ما در برخی از سادهترین تولیدات مانده ایم و واضحتر بگویم در این چند سال مسولان سر مردم را شیره مالیده اند که هیچ، مالچ پاشی کرده اند تا غباری از آنها بلند نشود و مبادا در چشم آنها فرو برود و بر سر و گوش آنها بنشیند.
مسولین هم دارند همه تلاششون را میکنند دیگه