فرارو- استاد دانشگاه راتگرز مدعی شد که ظرف چند ماه آینده بین ایران و آمریکا ابتدا درباره مسائل منطقهای و سپس درباره موضوع هستهای گفتگوهایی انجام خواهد شد.
به گزارش فرارو، یک توئیت اخیر از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، باعث موجی از تنشهای لفظی بین ایران و آمریکا شد. ترامپ با لحنی تند از همتای ایرانیاش، حسن روحانی، خواست که آمریکا را تهدید نکند. مقامات سیاسی و نظامی ایران در پاسخ به توئیت ترامپ، سخنان تهدیدآمیزی علیه آمریکا بیان کردهاند.
این تنشهای لفظی باعث شد که برخی ناظران، تهدیدات "خشم و آتش" ترامپ علیه کره شمالی را به یاد بیاورند. برخی با استناد به تنشهای واشنگتن و پیونگیانگ و سپس مصالحه آنها، امکان حصول مذاکرات بین ایران و آمریکا را هم مطرح کردند.
در ادامه این گمانهزنیها، هوشنگ امیر احمدی، استاد دانشگاه راتگرز، در گفتگو با خبرگزاری اسپوتنیک، از انجام گفتگوها بین ایران و آمریکا در ماههای آینده خبر داد.
امیر احمدی در پاسخ به این پرسش که آیا در آینده نزدیک بین ایران و آمریکا مذاکرات اتفاق خواهد افتاد، گفت: "به این زودیها اتفاق نمیافتد. راهی که دو طرف در پیش گرفتهاند، مذاکرات را دشوار ساخته است. اما ممکن است در ۳ تا ۶ ماه آینده (بین دو طرف) گفتگوهایی انجام شود. وضعیت کنونی، اندکی دشوار است. دو طرف، درگیر لفاظی شدید علیه یکدیگر شدهاند".
به گفته امیر احمدی، مقامات ایران موضعی گرفتهاند که توجیه انجام مذاکرات بر سر توافق هستهای را سخت میکند. آنها در حال حاضر درباره مسائلی، از جمله یمن، و احتمالا بزودی درباره سوریه، گفتگو میکنند. بنابراین، به جای توافق هستهای، آنها به احتمال زیاد درباره سایر مسائل، بخصوص مسائل منطقهای، گفتگو خواهند کرد. انتظار میرود که این گفتگوها زودتر از گفتگوهای هستهای انجام شود.
امیر احمدی عنوان کرد: " رئیسجمهور ترامپ، خواستار مذاکرات جامع شده و همه چیز را روی میز قرار داده است. پذیرش این امر برای ایران دشوار است. زیرا این به معنای سازش درباره همه مسائل مرتبط با (توان) دفاعی ایران -مانند مسئله هستهای، موشکی، خروج از منطقه و احتمالا محدود کردن سپاه - است".
سردییر محترم ......
با سلام . دو روز پیش و در اوج نگرانی و اخبار مربوط به بالا رفتن ارزش دلار در برابر ریال یادداشتی خدمت شما ارسال نمودم تحت عنوان "قیمت واقعی دلار در اقتصاد ایران" . اگر فرصت مطالعه ان را نموده باشید در ان یادداشت با اوردن استنادات کافی به پیش بینی قیمت دلار در سال 97 پرداخته شده است. ولی در این فاصله ما با تصمیم کاملا اصطراری و فوری تعطیل صوری بازار ارز و یک نواخت کردن ظاهری قیمت ارز از سوی دولت روبرو هستیم. از این رو و در این فضا جدید کاملا قابل درک است که شاید انتشار ان یادداشت به صلاح نباشد. البته همین تصمیمات اخیر نیز نشان می دهد متاسفانه در حتی مسئولین رده بالای مدیریت و اقتصاد کشور تصویر روشنی از قیمت واقعی دلار وجود ندارد و متاسفانه شاهد تصمیمات بسیار مخرب و خسارات امیز از روی نداشتن این تصویر و دیگر الزامات مانند همین تلاش برای پاک کردن صورت مسئله و تعطیل دستوری بازار ارز هستیم. بنا بر این امیدوارم در فرصت مناسب یا به طریقی که خود صلاح می دانید و شما را دچار مشکل نکند حداقل به انعکاس برخی از مفاد ان یادداشت در ان سایت محترم و یا به مسئولان مربوطه اقدام فرمایید.
با تشکر- علی امیری فراهانی
منبع
مأمور جواب میده: قربان، میگه 10 سکه بهت میدم، یواشتر بزن!
آقا محمد خان هم سریع جواب میده: احمق! 5سکه به خودم بده اصلا فلکت نمیکنم!
حالا حکایت امروز ماست.داریم به روسیه، چین و اروپا و... باج میدیم که از ما حمایت کنند.نصفش را به آمریکا بدیم (بصورت قراردادهای اقتصادی) مشکل حل میشه
ضمنا تشکر از حکایتی که تعریف کردید ایکاش این حکایت ها پندها و اندرزها هر روز گفته میشد جای حرف های بی سروته در صدا و سیما
و اینکه در داخل کشورش کاملا موفق بوده که ۴ سال دیگه رو هم باید به این ۳ سال اضافه کرد
دلار اگه 100هزار تومن هم بشه ما ایستاده ایم
مرگ بر وطن فروشان مزدور
نامرد تنکه باب المندب بسته شد دوستان امریکایی غلطی نتونستن بکنن
مردم عزیز ایرانم پیروزی نزدیکه
این دروغ ها را باور نکنید قدرت نداشته باشیم امریکا و هر خر دیگه ریشه ما را میزننن
باور می کنید امریکا برای نجات ما میاد؟؟؟؟؟
اگر امریکا دلش به حال ملت ما می سوخت با محمد رضا شاه چکار کرد؟؟؟
پیروزی نزدیک هست چند ماه صر کنید
فقط چند ماه.
شهید باکری همت کاوه و... شعار چهل ساله ما ..مرگ بر آمریکا چی میشه.. یعنی بریم بشینیم مذاکره کنیم و حرفامون پس بگیریم؟؟؟... اصلا دلار بشه یک میلیون و ...ولی عقب نشینی نمیکنیم تا آخرش ما هستیم و با آدم زورگو آب مون توی یه جوب نمی ره
ای بابا (؛ بعید میدونم مردم صبر کنند (:
همزمان مافیای ثروت و قدرت با ولع به انباشت دلار و طلا ادامه می دهد و به راحتی طلا و دلار را در درون و بیرون مرزها جا بجا می کنند
سرمایه گذاری و ثروتمند شدن مهمه ولا غیر
خواستم تعداد دیسا رو بشمارم
بساطشون تخته میشه که
2-آمریکا با ایجاد گروه های تروریستی منطقه رو به گند کشید،القاعده،داعش و...
این آمریکاست که باید از منطقه و تسلیح رادیکال ها و ایجاد گروه های تروریستی و دخالت در منطقه دست بردارهوایران به هیچ کشوری تجاوز نکرده و اگر در کشوری حضور داره به درخواست دولتیه که در سازمان ملل به رسمیت شناحته شده.کشتارها در یمن هم که نقش امریکا در اون قابل پنهان نیست نشون دهنده اینه که چه کسی باید سرش به کار خودش باشه.
هیچی تو حرفش نیست
ولی مردم چون نگران هستند فکر می کنند حرف خوبی زده
سوال اينجاست چرا ساليان پيش اينكار انجام نشد . ( مذاكره و تعامل با دنيا خيلي خوبه ولي باخت ان مربوط به كشور ماست )
وقتي بارها گفته ميشه ؛لجاجت خانمان سوز است بخاطر اين روزها و پيش بيني هاي درست است.
من سال 62 بارئیس دزدم درافتادم بیچاره ام کردندجبهه ای هم بودم ولی کسی به کاررسیدگی نکرد ورئیس دزدم به مقام بالاتری ارتقاء پیداکرد.
همی میردت عیسی از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری
ترامپ به خاطر احمق بودنش نمیتونه کشورهای اورپایی علیه ایران بسیج کنه و در نهایت اورپایی ایران انتخاب میکنند
دیدی درست در اومد فرارو
بسه دیگه
با این فرمون و راننده مستقیم ته دره ایم....
گیرم مذاکره هم شد مثل سری قبل، انوقت برای مردم چه منفعتی داره؟ قیمت دلار به زیر هزار تومان برگشت؟ماشین 4 برابر ارزان شد یا قدرت خرید مردم بالا رفت؟بیکاران سر کار رفتن؟اختلاس کم شد؟ شایسته سالاری شد؟و .....
لطفا همگی گریه کنیم به حال خودمون که اراده ای نداریم و ظلم پذیر شدیم و حداقل به اندازه ظلم کنندگان مقصریم....
عمرمان نابود شد با این سیاست های کثیف و تربیت بد و خرافات جامعه....
همه ما مدیونیم به خدا و خودمان و فرزندانمان و تمام آیندگان و این طبیعت و خاک نابود شده برای این سکوت و جهالت و فریب خوردنهای ساده.....
تاریخ از ما مردم در این برهه قطعا به نیکی یاد نخواهد کرد.
جوانی 32 ساله بیکار مجرد مستاجر با فوق لیسانس مهندسی از بهترین دانشگاه فقط به علت نداشتن پارتی....
فرارو لطفا جان مادرت بدون سانسور و حذف .... چاپ کن سعی کردم قسمتی از حقیقت را بنویسم
ریشه مشکلات کشور ما از تربیت و پرورش افراد شروع میشه که نه تربیت درستی دیدند نه آموزشی ونه سوادی دارند وقتی مسئول ی جایی میشوند شروع میکنند به دزدی و فساد و گند زدن متاسفانه ایرانی جماعت فقط ادعا دارد که باهوش ترین و مهمان نواز ترین و بافرهنگ ترین مردم دنیا هستند
اما در حقیقت ی چیری هستند تو مایه جهان سومی که توهم و شدیدی دارند
ولی گمان نمیکم ما جز مذاکره که قطعا برایمان پرهزینه خواهد بود و یا یک جنگ تمام عیار که قطعا یکطرف آن اعراب و اسرائیل هستند, راه سومی داشته باشیم.
چون نه در مقابل ما آدمای دستکم منطقی وجود دارد و متاسفانه نه در کنارما!
ما حتی نمیتوانیم ازکسانیکه روی موشک شعارنویسی کردند (که اصلا ضرورتی نداشت چون مواضع ما روشن است) بابت هزینه ای که برای کل کشور تراشیدند شکایت کنیم.
سالیان سال است که هزینه افراد را میپردازیم و هیچ مدیریت قاطعی وجود ندارد که مانع اینگونه هزینه ها گردد.
بروتاریخ بخوان بعداظهارفضل کن .
دلار تا سه ماه دیگه میرسه به 30 هزار تومان!
که اسم داداشش هوشنگی بود و رفته بود آمریکا درس بخونه ( ولی دارارام...) حالا باید بگیم هوشنگی تا اون موقع روده بزرگه روده کوچیکه را تیکه پاره کردس!!!
اتفاقا صلح و آرامش واقعی در کار هست، منتها واسه كسى كه بداند چطور به بهانه جنگ حق و باطل بار خودش را ببندد. اگه باورت نميشه از نكبتزادههاى ساكن بلاد دشمن جويا شو. آره فلسفه دنیا اينه.
ترجیح میدیم همه پایگاه های امریکا و رژیم کودک کش اسراییل را بفرستیم اون دنیا تا با شیطان دوست شویم!
اونا هم میشینن شما بزنی!
اگر واقعا می توانی بسم الله!
چه پیروز شوی و چه ببازی به نفع مردم عادی است!
اگر هم نمی توانی، بهتر بود از همان اول سکوت می کردی و مارا در این وضعیت قرار نمی دادی!
ما درقبال خود و نسل آینده مسئولیم
قرار هم نیست خودمون رو بفروشیم. هرچند مذاکره دراین شرایط سخت هست ولی چاره ای نیست عده ای نخواستند تنش از کشور دور بشه.
فقط باید یه مذاکره درست کرد و در مورد مسائل دیگر دایه عزیزتر از مادر نشد
سایپا مطمئن
تا اون موقع شما دنبال سوراخ موش و پوشک باش!
برجام موجب شد تلاطم بازار 5 سال نباسد و دلار قیمتش تغییر چندانی نکند
فقط قشر ضعيف ، بدبختر و ضعيفتر ميشوند...
انشاالله به حق 5 تن ، هر كس موجب اين حرج و مرج شده ، هر كي ميخواهد باشد به خاك سياه بنشاند ...
دلیل
ترامپ هیئت مخفی و ازین داستانا قبول نمیکنه
فقط و فقط مذاکره حضوری با سران مملکت
نمونش کره شمالی
آیا مسئولین رده بالای ما میرن با ترامپ جلوی دوربینا بشینن دور یک میز؟؟؟؟
عزيز من شما فكر ميكنيد كه فرضاً در ملاقات سنگاپور همه چيز از لحظه ديدار ترامپ و اون آغاز شد و پيش از آن هيچ زمينهچينى و مذاكرات مخفيانهاى در كار نبود؟ اونها توى همون چند دقيقه با همديگه شروط تفاهمنامه را بستند و تموم شد؟ توى اون چند دقيقه تا ميخواستند روى مبلهايشان مستقر شوند و خوش و بش و حال و احوالى كنند كه وقت تموم شده بود. اين نوع مذاكرات علنى با رژيمهايى شبيه اون و .. مثل نوك كوه يخه كه من و شما فقط همون ده درصدش را كه بالاى آبه ميبينيم. نود درصدش همون مذاكرات پشت پرده است كه گاهى خبرايى ازش درز ميكنه مثل مكفارلين.
رفراندوم داخلی...همه ظیفها بیان...قانون اساسی در سایه همین نیروهای نظامی و... تغییر کنه...
ببینیم مردم چی میخان...بینیم دهه هایی که در سرنوشتشون در قانون اساسی لحاظ نشده چی میخوان
میشه...خیلی راحت میشه
مگه سپاه و ناجا و ارتش برای تمام عرضی مملکت نیستن
حتی خارج نشینها رو بگیم بیان..اونایی که دستشان به خون الوده نیست
همه طیفها...حزب بزنن تو ایران کارکنن...برای ملت...چقدر تحصیلکرده وب
داریم خارج...چقدر سرمایه دار داریم؟همه بیان
قانون انگل زا را بزاریم کنار... جای درمان ...پیشگیر کننده انجام بدیم
ببین کشور چی میشه
لازمم نیت به دنیا باج بدیم..با دنیا رفیق بشیم با هم کارکنیم...میشه ..اقا میشه
این وضعیت شکننده تا کی ادامه خواهد داشت، یک سال، دو سال .. چند سال؟
در انتها به کجا خواهد رسید؟
تازه تحریمها شروع نشده است.
وطن فروش کسی است که آبادانی ایران را رها کرده است
او ل اینکه اگر کل کشور رو هم بدین تا با فساد و ناکارآمدی سیستم اقتصادی مقابله نشه چیزی درست نخواهد شد. دوم اینکه آمریکا تا ایران رو مثل عثمانی تکه تکه نکنه دست بردار نیست. سعی کنید بفهمید کار خیلی سختی نیست
آقا اونا وضعشون خیلی بهتر از ماست
بیا آبادان ببین
نمونه واقعی این امر پاکستان است که با اسراییل اصلا رابطه ندارد اما هرگز نه تهدید میکند و نه شعار می دهد .
حتی بمب اتم هم ساخت ولی کسی کاری به کارشان نداشت . .
تا زمانی که اینقدر ساده باشید اوضاع کشور بهتر از این نخواهد شد.
ثانیا مذاکره با ترامپ چیزی عاید مملکت نمیکند
اگر در مذاکره طرف آمریکایی درخواستهای غیر قابل پذیرش داشته باشد، تکلیف چیست؟ آن وقت دیگر ترک مذاکره یعنی جنگ
تنها راه، مقاومت در برابر قلدری ترامپ است تا رییس جمهور بعدی آمریکا و البته تلاش برای جلب حمایت داخلی از راه هایی که همه کم و بیش میدانیم
از قياسش خنده آمد خلق را
مسئولان ژاپن در اون زمان پرچم آتش ميزدند و عربده ميكشيدند در حاليكه بچه ها و ايل و قبيله خودشان مقيم آمريكا بودند؟ روى ارزش پول ملى كشورشان معلق ميزدند؟ اختلاس ميكردند؟
اونها وطنپرست افراطى بودند و همون افراطشان آنها را به جنايات بيشمار واداشت و در نهايت خودشان را هم به ورطه تباهى كشيد، اما هرچه بودند خائن نبودند. حرف ابلهانه ميزدند اما مثل مرد پاى همون حرف ابلهانهشان مىايستادند. غيرت خودكشى هم داشتند.
حالا كه كمى سواد تاريخيت بالا رفت مقايسه كن!
رييس جمهور بعدى آمريكا هم اگر مثل بيل كلينتون و حسين اوباما از آب دربيايد چه؟ اونوقت مسئولانت با دستان پر و بقول معروف اهرمهاى فشار، براى اجتناب از روبرو شدن با او ميروند در توالت سازمان ملل بست مينشينند! اينها را براى كسى بگو كه رفتار مسئولانت را نديده باشد يا ديده و از ياد برده باشد. خلاصه بگم اين بازيهاتون بدجور نخنما شده.
اصولا غیر از کره و بن سلمان و ناتانیاهو کسی نتوانسته با ترامپ به هیچ توافقی برسد
به همان دلیل که زمان اوج جنگ و شورش در کردستان در سال 1360 مشغول خدمت سربازی برای وطنمان در روستای خورخوره در گردنه خان در محور سقز و بانه بودیم و در همان زمان برخی مشغول گذراندن خدمت سربازی در خیابانهای نیویورک و دادن شعار در امریکا و انجام ندادن خدمت سربازی زمان جنگ برای کشور به دلیل نیاز نمایندگی ایران به مترجم ساعتی انگلیسی به فارسی بودند. کسانی که خورخوره کردستان را می شناسند می دانندخورخوره کمی تقاوت با خیابان کوئین نیو یورک یا رزیدنت اختصاصی نمایندگی ایران در نیو یورک دارد. اسناد ان موجود است!
در این روزها دوباره شاهد پر کشیدن دلار به نرخهای بالای 5500 تومان هستیم و هیچ چشم انداز قابل استنادی هم برای توقف رشد ارزش دلار وسایر ارزها در برابر ریال هم وجود ندارد و باز همه از اساتید فن تا مدیران بانک مرکزی و تحلیلکران سیاسی و فعالین اقتصادی و مردم از این به ظاهر مجهول بزرگ اقتصاد ایران و سوال بی پاسخ صحبت می کنند که به راستی نرخ واقعی و علمی دلار بر اساس استانداردهای اقتصادی در سال 1397 چیست و یا چه اندازه باید باشد؟
در مقام پاسخ و روراست و بسیار ساده باید گفت نرخ حقیقی دلار در اقتصاد ایران در حال حاضر رقمی حدود 11 هزار تومان با ده درصد بالا یا پایین است! قطعا بسیار از خوانندگان با تعجب و حتی عصبانیت این رقم را توهم و خیالپردازی و به قول معروف داغ کردن تنور بازار ارزیابی خواهند کرد و انها یی که منطقی تر و علمی تر با حقایق کنار می ایند از نویسنده توقع به حقی دارند که مبنا این قیمت و استدلال خود را اعلام نماید. ما نیز در این یادداشت تلاش خواهیم کرد استدلال خود را بیان کنیم تا شاید اسیب شناسی شود و برای یکبار و همیشه این مجهول بزرگ اقتصاد ایران به معلوم تبدیل شود تا بتوان بر اساس ان به نقشه راهی برای اصلاح کلان اقتصاد و وضیعت معیشت و بهبود شاخص های بسیار کلیدی و مهم دیگر اقتصاد ایران رسید. اما استدلال بسیار ساده و به زبان همگانی:
نرخ دلار در ایران از زمانی که امار نقدینگی برای اولین باز از دهه چهل شروع به گرداوری و انتشار شد برابر است با تقسیم نقدینگی کل بر مجموع درامد سالیانه ارزی کشور( نفتی و غیر نفتی و وام و سرمایه گزاری و کارگران ایرانی خارج از کشور و...) .
بر این اساس نقدینگی کل کشور در اسفند 96 به حدود 1500 هزار میلیارد تومان رسیده و اگر مجموع درامد ارزی کشور از همه منابع را تخمینی حدود 130 میلیارد دلار است (50 میلیارد دلار نفت خام و 50 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی و گاز و-پتروشیمی و میعانات گازی و حداقل 30 میلیارد دلار درامد بخش سرویس و ترانزیت و جهانگردی و قاچاق کالای سوبسیدی و پولهای ارسالی خانواده ها و کارگران ایرانی به داخل و حتی درامدهای خلاف باندهای قاچاق و پولشویی که به هر حال بخشی از ان به اقتصاد ایران وارد میشود) با تقسیم این تقدینگی به دلار وارده به اقتصاد ایران نرخ ارز که همان حدود 11 هزار تومان حاصل خواهد شد.
اما قطعا حالا برخی خوانندگان خواهند پرسید استنادات علمی و فنی این استدلال چیست؟ بدون اینکه بخواهیم خود را درگیر فرمولها و نظریات پیچیده افتصادی نماییم بهترین استناد همان رجوع به تاریخ این سه شاخص و این نسبت در اقتصاد ایران از دهه چهل تاکنون است.اگر برای تک تک سالهای 1340 تا کنون این معادله را بر قرار کنیم جواب بسیار دقیق( در مقیاس اقتصاد کلان) یعنی قیمت دلار را خواهیم یافت. فقط برای مثال به نسبت ارقام این معادله در سالهای مختلف و به عنوان نمونه توجه کنید:
1343 نقدینگی 9.2 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 1.3 میلیارد بوده که نرخ دلار از نسبت این دو می شود 7 تومان.
1345 نقدینگی 12.8 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 1.8 میلیارد بوده که نرخ دلار می شود 7.1 تومان.
1348 نقدینگی 20 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 2.7 میلیارد بوده که نرخ دلار می شود 7.4 تومان.
1355 نقدینگی 160 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 24 میلیارد دلار که نرخ دلار می شود 6.7 تومان.
1364 نقدینگی 800 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 14 میلیارد دلار که نرخ دلار می شود 57 تومان.
1370 نقدینگی 2865 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 19 میلیارد دلار که نرخ دلار می شود 150 تومان.
1380 نقدینگی 32100 میلیارد تومان بوده و درامد ارزی کشور 35 میلیارد دلار که نرخ دلار می شود 900 تومان.
اینها فقط نمونه هایی از این سالها بود و اگر تمام این سالها را به صورت تک به تک ملاحظه کنیم متوجه خواهیم شد که این نسبت در تمام طول 60 سال گذشته در اقتصاد ایران کمابیش و با تاخیر زمانی حداکثر ششماه تا یکسال حاکم بوده و به همین دلیل هیچ دلیلی ندارد که حالا نباشد .
.....ششماه تا یکسال حاکم بوده و به همین دلیل هیچ دلیلی ندارد که حالا نباشد . البته با چند ملاحظه:
1- در بین سالهای 1340 تا 1357 به دلیل ثبات نسبی اقتصاد کلان, ما می توانیم هر سال و فقط با کمی تاخیر صحت دقیق این معادله را شاهد باشیم ولی در سالهای بعد از انقلاب به دلیل بی ثباتیهای طبیعی ناشی از انقلاب و جنگ و استفاده از مدیران داخلی که اغلب تجربه یا دانش لازم را نداشتند که نتیجه ان دخالت بی حساب و کتاب دولتها بعد از انقلاب برای به هم زدن این معادله به نفع تثبیت مصنوعی نرخ ارز بود ما عوض دقت سالانه این معادله شاهد عقب افتادن چند ساله بر قراری این معادله هستیم ولی در تمام این دوران و در میانگین های 5 ساله ما باز شاهد بر قرار شدن مجدد این معادله و تصحیح و تعدیل شوک گونه نرخ ها مانند سه برابر شدن قیمت دلار در طول سالهای 1391و 1392 یا در همین ماهها و ماههای پیش رو تحت عناوینی همچون در رفتن فنر نرخ ارز یا تاثیر روانی تحریم یا ترامپ و انواع توجیهات دیگر از سوی دولتمردان هستیم.
2- در سالهای قبل از انقلاب به دلیل شفافیت بیشتر امارهای اقتصادی و حضور کمتر سایر متغیرها و درامدهای ارزی مانند درامد قاچاق فراورده های نفتی یا عدم وجود تحریمها و... می توان تخمین دقیقی از درامد ارزی هر سال داشت ولی در سالهای بعد از انقلاب و به خصوص سالهای اخیر با بزرگ شدن اقتصاد و پیچیدگیهای اماری و اطلاعاتی و در برخی موارد فقدان این امار , تخمین دقیق میزان درامدها ارزی مثلا در مورد فعالیتهای پولشویی و قاچاق حتی برای مسئولان و دستگاههای دولتی بسیار مشکل است و در نتیجه شاهد عدم پیوستگی ظاهری دقت این معادله هستیم ولی قطعا این عدم دقت در برخی از سالها و دوره های زمانی پیش از انکه دلیل عدم صحت این معادله باشد بیشتر به خاطر عدم داشتن تخمین درست از سطح درامدهای ارزی است . به عنوان مثال در سالهای بعد از 1376 و مطابق بهبود روابط با غرب تجت عنوان گفتگوی تمدنها سالانه چندین میلیارد دلار درامد از ناحیه سرمایه گزاری و بیع متقابل و خطوط اعتباری مثلا در پارس حنوبی علاوه بر صادرات نفتی و غیر نفتی وارد چرخه اقتصاد کشور شد و سپس با افزایش قیمت جهانی نفت از حدود سال 1384 تا 1391 سیل افزایش درامد ارزی در کشور به وجود امد که اطلاعات دقیق ان را کارشناسان بانک مرکزی حتما می توانند بهتر از ما استخراج و در این معادله استفاده کنند.
3- و از همه مهمتر در مطالعه این معادله در همه سالهای قبل و بعد از انقلاب ما می توانیم متوجه اسیب بزرگی در چگونگی بر خورد مدیران و کارشناسان اقتصادی و سیاسی همه دولتها بعد از انقلاب شویم به این معنی که در سالهای 40 تا 57 ما شاهد ان هستیم که مدیران اقتصادی برای ایجاد و تزریق نقدینگی ابتدا معادل دلاری ان را تامین می کردند و سپس اقدام به ایجاد نقدینگی می کردند که نتیجه ان ثبات واقعی ارزش برابری ریال برای همه این سالها در حد 70 تا 90 ریال بود ولی در سالهای بعد از انقلاب ما شاهد این هستیم که دولتها عموما ابتدا هزینه ها را تعریف و ایجاد و مطابق ان نقدینگی ریالی را ایجاد می کردند و سپس به فکر تامین نیاز دلاری این نقدینگی بر می امدند که عموما قادر به ایجاد ان به دلیل منشا خارجی نبودند و در نتیجه ما شاهد رشد بی رویه نقدینگی و در نهایت افزایش نرخ دلار و در واقع سقوط بیش از پیش ارزش ریال و تورم های چند ده درصدی بودیم و هستیم.
البته این فقط به دلیل سیاستهای مدیران قبل از انقلاب یا بحرانهای جنگ و انقلاب یا تحریم نبود. دلیل اصلی این بود که در سالهای پیش از انقلاب به دلیل فقدان کارشناسان خبره داخلی دولتها اغلب از کارشناسان خبره خارجی استفاده می کردند و از انجا که این کارشناسان خارجی اشراف کامل و علمی بر مسایل داشتند ما شاهد ثبات تورم و رشد علمی نقدینگی و در نتیجه ثبات نرخ ارز بودیم . دقیقا ما داریم همان الگو را در کشورهای جنگ زده عراق و افغانستان می بینیم که علیرقم سالها جنگ داخلی اما به خاطر استفاده از کارشناسان خارجی باز به نسبت ما دارای ثبات بسیار بهتری در ارزش برابری ارزها و نرخ تورم و رشد اقتصادی هستند. ولی ما در بعد از انقلاب با اخراج این کارشناسان خارجی و حتی داخلی به دنبال استفاده از مدیریت خودی و بومی افتادیم که هر چند ارزوی قابل تقدیری بود ولی از واقعیت دور بود و نتیجه را داریم متاسفانه در همه این سالها می بینیم. به هر حال هر اندازه علاقمند به استفاده از کارشناسان خودی و بومی باشیم ولی در برخی موارد اموزش و داشتن چنان کارشناسان و شرکتهای مشاوره خبره و حاذقی نیاز به زمان بسیار زیادی دارد که ما حتی با خالی کردن دانشگاههای خود از معدود اساتید اهل فن در سالهای ابتدایی انقلاب تحت عنوان انقلاب فرهنگی نه تنها به طرف اموزش و ایجاد چنین مدیران و شرکتهایی نرفتیم بلکه همان معدود افراد باقیمانده را هم بازنشسته یا به حاشیه در ایران و خارج از ایران راندیم.
به هر حال باز هم یقین دارم که بسیاری از کارشناسان و خوانندگان با استناد به دهها رفرنس علمی و غیر علمی منکر وجود این رابطه در اقتصاد ایران( و البته در اقتصاد همه کشورهای در حال توسعه مبتنی بر صادرات تک محصولی) خواهند شد. در پاسخ این عزیزان باید یاداور شوم که دقیقا در اوایل دهه هفتاد شمسی (25 سال پیش )که کشور و اقتصاد ما با همین مشکل کهنه یعنی گران شدن هر روز نرخ ارز دست به گریبان بود و در زمان مدیریت مرحوم نوربخش بر بانک مرکزی یادداشتی دقیقا با همین مضمون در یکی از معدود روزنامه های انزمان انتشار دادم که مسئولان روابط عمومی بانک مرکزی که بر خلاف امروز که کمتر درگیر شبکه های اجتماعی و توییت و... بودند لطف کردند و در پاسخی به ان یادداشت عنوان نمودند که برای این معادله و ارتباط ارزش ریال با میزان نقدینگی و میزان درامد ارزی هیچ استناد و رفرنس علمی و اقتصادی وجود ندارد. شاید درست می گفتند ولی استناد از این بالاتر که در انزمان 35 سال بود که این نسبت بر اساس امار خود بانک مرکزی بر قرار بوده و در همه این 25 سال اخیر هم علیرقم رد ان یادداشت از سوی بانک مرکزی باز ما شاهد بر قرار بودن کامل این معادله هستیم؟ ایا حتما باید این معادله به صورت دقیق در فلان تکس بوک مربوط به برندگان نوبل اقتصاد یا پدران و نظریه پردازان بین المللی علم اقتصاد باشد تا ما وجود ان را تایید کنیم؟ ایا این ارقام که در 60 سال گذشته در اقتصاد ایران پیش روی ماست همگی اشتباه است؟ به هر روی و حتی قبول عدم صحت این معادله برای شخص خودم باز بسیار دردناک است که می بینم بعد از 25 سال دوباره در مورد مسئله ای یادداشت می نویسم که 25 سال پیش بدنه مدیریتی و کارشناسی اقتصاد و بانک مرکزی ما با ان درگیر بوده و بعد از این همه سال نه تنها قادر به حل مسئله نبوده که حتی بیشتر از گذشته برای جامعه علمی و مدیریتی ایران تبیین صورت مسئله ای به این سادگی چنین دشوار است که وقتی بحث سقوط هر روز ارزش ریال یا قیمت واقعی دلار در ایران می شود انگار با یک مسئله فرا زمینی و مجهول ماورا طبیعی که هیچ منشا علمی و سابقه تاریخی در دنیا ندارد روبرو هستیم!
به هر روی تا اینجا تلاش شد که دلیل علمی و منطقی افزایش نرخ برابری دلار در برابر ریال ایران با استناد به داده های اقتصادی شصت سال اخیر کشور شرح داده شود و عنوان شود بر اساس همین داده ها و اگر بخواهیم به صورت واقعی و طبیعی و بدور از دست بردن مصنوعی , جریان اقتصاد را اداره کنیم نرخ واقعی برابری دلار برای سال 1397 همان 11 هزار تومان است . برای دوستانی هم که تصور می کنند این میزان تعدیل , بسیار زیاد و دور از ذهن است باید یاداوری شود که در سال 91 ما شاهد افزایش قیمت دلار به سه برابر از 1200 تومان به 3500 تومان بودیم پس نباید عجیب باشد که در 96 و 97 ما شاهد افزایش سه برابری قیمت دلار از 3600 تومان به حدود 11 هزار تومان باشیم. ولی قطعا برخی خوانندگان خواهند پرسید که در این صورت باز اگر قیمت دلار حتی به 11 هزار تومان برسید همنین نوعی ما خواهند گفت نرخ دلار 20 هزار تومان است. دقیقا این دوستان درست می گویند و شاید اگر به خود نیاییم و نخواهیم این روند را به صورت علمی تغییر دهیم و اگر در سال 97 و 98 باز ما شاهد افزایش نقدینگی با رشد 30 درصدی باشیم و منابع ارزی کشور نه تنها افزایش نیابد که با تهدید تحریم بیشتر تثبیت یا کاهش یابد شاید در یادداشت دیگری باید از پیش بینی قیمت دلار 20 هزار تومان یا بیشتر بنویسیم و این چرخه باطل در بهترین حالت مانند 60 سال گذشته و در بدترین حالت مانند ونزوئلا یا زیمبابوه ادامه خواهد یافت.پس راه حل چیست؟
تنها راه حل این است که مسئولان کشور و مدیران اقتصاد وجود این نقایص را بپذیرند و اماده پرداخت هزینه برای رفع انها در 1397 باشند.به این معنی که ما نیز مانند همه دنیا( نه ونزوئلا یا زیمبابوه) بپذیریم که راه درست برای تثبیت اقتصادی و تورم و نرخ دلار این است که به همان سیاست خرج مطابق دخل بر گردیم نه اینکه با چاپ پول و افزایش نقدینگی بخواهیم کشور را اداره کنیم. و برای این منظور به همان راه حلی که برای برخی از سیاسیون و دوستان به مانند داروی بسیار تلخ می ماند ولی چاره ای نیست می رسیم و ان هم تجدید نظر در سیاست خارجی و نحوه تعامل با دنیا و نگاه ما به مسایل روز دنیا و ایران و تغییران ان است. یکی ار تخصصهایی که در المان بسیار به ان نیاز دارند و از ایران وارد می کنند رفو گر و کارشناس فرش دستباف است! چون ما در ایران در این تخصص اولیم. حالا اگر در اقتصاد و مدیریت اقتصادی که کشورهای پیشرفته در ان اول و صاحب تجربه هستند اگر بخواهیم از انها متخصص وارد کنیم فوری برخی خواهند گفت ما طرفدار غرب و شرق هستیم یا ما نیاز به فضای سیاسی ارام و تعامل و همزیستی با غرب لیبرال یا شرق استعمار گر نداریم. بعد از بحران بانکی ژاپن در دهه 90 مسئولان ژاپنی برای نجات اقتصاد و سیستم بانکی خود از مسئولان صندوق بین المللی پول و دیگر کشورهای غربی و ... تقاضا کمک و همکاری کردند تنها به این دلیل ساده که انها قبلا تجربه چنین رکود و مسایل بانکی (رکود مالی 1929)و حل ان را داشتند ولی به هر حال مدیران ژاپنی علیرقم علم و خواندن بحران مالی 1929 در دانشگاه ولی تجربه ان را نداشتند! دنیا امروز دنیایی نیست که ما بتوانیم خود را در یک جزیره بدانیم و همه را نصیحت و اندرز کنیم و انتظار داشته باشیم در جزیره خود همه مشکلات را با دست و فکر و تجربه خود حل کنیم و به نصایح و تجارب دیگران نیازی نداشته باشیم.
همانطور که در یادداشت های "برای اقتصاد ایران، خرداد ۹۶، بسیار دیر است"و "اقتصاد ایران، فرود نرم یا سخت" امده بود ما در اقتصادی و مدیریت ایران نیاز به تغییر دید خود داریم .برای تثبیت نرخ دلار در ایران نیاز است که سیستم بانکی ما با قوانین علمی روز دنیا اصلاح و بازسازی شود. نرخ سود کاهش یابد. نرخ تورم تثبیت شود و بسیاری موارد دیگر. برای این امور ما نیاز به سرمایه علمی معتبر و امتحان پس داده و مالی بسیار گسترده داریم که فقط از طریق تعامل و همزیستی با دنیا حاصل میشود. اگر توانستیم نرخ سود بانکی را به زیر 3 درصد برسانیم نرخ تورم هم به زیر 3 درصد خواهد رسید و دلار تثبیت خواهد شد و لی برای اجرای این کاهش سود و تورم ما نیاز به سرمایه بسیار عظیم هم داریم. این سرمایه باز یا باید از منابع نفتی تامین شود یا از منابع خارجی یا هر دو! بازار نفت را که می بینید( همین جا باید افسوس فرصت عظیم و تکرارنشدنی گران شدن قیمت نفت بین سالهای 1384 تا 1392 را بخوریم که به بدترین صورت ممکن از بین رفت و مجریان و همفکران این خسران عظیم ملی حالا مظلوم شدند و بسط می نشینند و طلبکار و منتقد از وضع ایران امروز!) در مورد منابع خارجی هم مواضع سیاست خارجی و در نتیجه بازخورد ان در سیاستهای تهاجمی و تحریمی تیم ترامپ را می بینیم. قطع بدانید که تیم ترامپ بهتر از ما وضیعت اقتصاد ایران را می داند و مطابق ان به دنبال افزایش فشار و تحریم اقتصادی به عنوان بزرگترین برگ برنده خود هستند و اصلا به فکر جنک نیستند چون تحریم با وجود این مدیریت اقتصادی و سیاسی و داخلی از هر جنگی برای انها بهتر جواب می دهد. خلاصه تا نخواهیم واقعیت را بپذیریم باید انتظار دلار 11 هزار تومانی در سال 97 را داشته باشیم و بعد از ان دولت کنونی و مدیران ان مانند وزیر پیشین اقتصاد و همه 5 سال گذشته باسیاست روزمرگی و دادن مسکن و سودهای 30 تا 40 درصدی و مانور دیگری از نوع مذاکرات برجامی یا مانند ان و چاپ پول دوباره دور دیگری از ورود نقدینگی و فشار دادن فنر را اغاز خواهد کرد تا به قول خودش به 1400 برسانند و مدعی نشان خدمت شوند و در نتیجه در اینده نزدیک یا حداکثر بعد از خرداد 1400 دوباره شاهد نرخهای بالاتر خواهیم بود( حتی اگر خوش شانس باشیم و مانند ونزوئلا نشویم).
به هر روی بسیار بعید است که مدیران و متخصصان بانک مرکزی این واقعیات را ندانند( هر چند عطف به سابقه مسایل بسیار بدیهی تری بوده است که درک انها برای برخی مدیران ما همانقدر دور از ذهن و نامانوس بوده که برای برخی مسئولان و نمایندگان با انواع دکترا و دانشنامه نام معروفترین موزه جهان و یا برای برخی از دیپلماتهای ما انجام تعهدات سیمانی برجام بدون امضا نه تنها هیچ یک از روسای جمهور کشورهای مدعی بلکه حتی مجالس این کشورها یا حداقل وزرای خارجه این کشورها! ) و طبیعی است که اقای سیف یا اقای روحانی یا اقای نیلی نمی توانند بیایند و در صدا وسیما اعلام کنند که ما انتظار قیمتهای بالاتری برای دلار داریم و راه دیگری وجود ندارد و از همین جا اطمینان می دهیم که دلار پایین بیا نیست! ولی به هر حال امیدوار باشیم که حاضر باشند خطر کنند و هزینه دهند و این واقعیات را بین خود در اتاق های در بسته و بدون تکدر ماطر مطرح کنند و از همه مهتر برای بسیار کوتاه مدت که همین چند ماه اینده و به خصوص با توجه به تصمیم ترامپ برای بر گرداندن ارام و تدریجی تحریمهای نفتی به صورتی که پوسته برجام با نقش افرینی و هنر نمایی اروپا حفظ شود است امیدوار باشیم که دولت در فرود نرم ریال ایران به این ارزش پایین ولی واقعی مانند راننده کامیون سنگینی که به سوی دره و نشیب می راند موفق و دارای برنامه باشد و خدای نکرده اقتصاد ایران حداقل در کوتاه مدت به سرنوشت ونزوئلا و خارج شدن کنترل کامیون در این سراشیبی نرسد و بعد از ان و در مرجله بعد از این فرو نشست اقتصادی باز امیدوار باشیم که مسئولان بالا به خطیر بودن زمان و تغییر شرایط به صورت اساسی به شکلی که هرگز در قبل از این کشور شاهد ان نبوده واقف شوند و خود را اماده فدارکاریهای عظیم در گفتار و عمل برای اولویت مهمتر که همان کیان و حفظ انسجام میهن است باشند.
۱.باروت نقدینگی وحشتناک ۶ساله.
۲.جرقه خروج ترامپ از برجام.
دولت باید پاسخگوی هم چند برابرکردن نقدینگی و هم امضا قراداد بدون ضمانت باشد که حیاتش تحریمی را برنداشت و مماتش جرقه انفجار باروت نقدینگی شد.
واقعیت این است که در تله برجام که با همین هدف(انفجار قیمتها و نارضایتی عمومی) توسط کری و شرمن بدون ضمانت تنظیم شد دست و پا میزنیم و تا رسما خارج نشویم وضع وخیمترمیشود.
پس دلیل اصلی مشکلات ناکارامدی مسئولان اقتصادی و دیپلماسی است نه دشمن خارجی.
تمام
سکه از 4میلیون و دلار از 10 هزار تومان گذشت !!!!1
بسرعت داره مثل ونزوئلا میشیم و سقوط ازاد ارزش پول ایران و کیلویی شدن ارزش پول!!!!
فقط 200 تا 300 هزار تومان به حقوفها اضافه شد و...
یروز میگن رفع حصر بعدا میگن خبری نیست
یروز میگن شهرام جزایزی بعدا میگن...
لیست مذاکراتی که به شکوفایی رسیدن؛
مصدق"کوتا و سرنگونی"
شوروی"تجزیه"
لیبی"حمله ناتو و جنگ داخلی"
عراق"خلع سلاح و حمله امریکا"
ایران ،هاشمی"محکومیت وحکم جلب در غرب"
ایران،خاتمی"محورشرارت و تهدیدبه حمله"
ایران ،روحانی"نابودی هسته ای و نقض توافق"
دوست عزیز دوگانه ی یا تسلیم یا جنگ استراتژی امریکا برای خلع سلاح و حمله به ایرانه!!!!
واقعا کدام کشور با مذاکره و تسلیم به پیروزی رسیده!!،
همین جناب امیراحمدی که به دلال رابطه با امریکا شناخته میشه ،بعد از برجام گفت؛
برای اولین بار در تاریخ بدون جنگ شکست خوردیم.
....... کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.....
آمریکا وغرب اگر آبی ازشون گرم میشد فکری بحال خودشون میکردند، دقت کن لطفا؛
دولت مستکبرامریکا 20هزار میلیارد بدهی داره ..... 40 میلیون گرسنه، میدنی یعنی چی؟؟؟؟؟
خواهشا قدری از رسانه های غربی فاصله بگیرید و حقایق سانسور شده ی غرب رو ببینید تا بدانید که غرب و امریکا ورشکست شدن و صدای شکستن اقتصادشون به هوا برخاسته!!!!
کمی تفکرلطفا
همینکارا رو میکنید رائفی پور میگه نفوذی های اسراییل وسیا توی سایتها کامنت می ذارند .
آخه داداش های من هر کامنت 5 صفحه آخه بی خیال بابا
سپاس
با این حساب اگر سال 97 تولید ناخالص کشور ما 370 میلیارد دلار بوده است و نقدینگی یک و نیم میلیون میلیارد تومان بوده است، قیمت هر دلار در حدود 4045 تومان خواهد بود