صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۶۳۵۱۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۷
دکتر حمید حیدرپناه*؛ خاطرم هست زمانی که نوجوان بودم و مسابقات فوتبال جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۹۶ در امارات برگزار می‌شد، چند اتفاق باعث شده بود که تب و هیجان فوتبال ملی بیش از گذشته بالا برود، چرا که این بار به لطف تاسیس شبکه سوم سیما می‌توانستیم مسابقات ملی را بصورت زنده ببینیم و هم اینکه «محمدمایلی‌کهن» تیمی نوگرا در دوران «پساپروینی» آماده کرده بود، که با سال‌های قبل متفاوت و دیگر خبری از بازیکنان کهنه‌کار و عمدتاً ریش‌دار با چهره‌های اخمو و هیکل خشن نبود، حالا با چهره‌های جوان، لاغراندام با صورت‌های تیغ‌زده مواجه بودیم، تیمی که در ابتدای مسابقات خیلی جدی گرفته نمی‌شد، اما به مرور با بازی‌های کوبنده و پرگلش توانست خیلی زود شادی و هیجان را به فوتبال‌دوستان هدیه کند.
 
آن‌سال با وجودی که شایسته قهرمانی بودیم، اما به لطف ناداوری‌ها سوم شدیم، ولی بعد از آن و با شروع مسابقات مقدماتی جام‌جهانی ۹۸ فرانسه حس و حال عجیبی در بین جوانان و نوجوانان ایجاد شد، هنگام پخش مسابقات، خیابان‌ها خلوت می‌شد، لباس تیم ملی پرفروش بود، کمتر خانه و مغازه‌ای بود که دیوارهایش به پوستر بازیکنان و عکس تیم ملی آراسته نشود. حتی سوپرمارکت‌ها هم این عکس‌ها را می‌فروختند، به مرور شاهد تولید و فروش جاسوییچی، آدامس، تی شرت و بسیاری از محصولات دیگر با عکس و چهره فوتبالیست‌ها بودیم.
 
آن‌زمان بازیکنان، عکس‌های زیادی هم نداشتند و خیلی از این عکس‌ها به مدد فتوشاپ بر روی عکس بازیکنان معروف دنیا مونتاژ می‌شد، آن هم عمدتاً به شکلی ناشیانه، اما هر چه بود ما دوست داشتیم و پول‌های توجیبی‌مان را جمع می‌کردیم و می‌خریدیم تا آرشیو و آلبوم‌هایمان را تکمیل کنیم.
 
پس از آن صعود تاریخی مقابل استرالیا و قطعی‌شدن حضورمان در فرانسه، شور و هیجان فوتبالی به بالاترین سطح ممکن رسید و بعد آن بازی‌های تاریخی و خصوصاً برد مقابل آمریکا و...
 
خیلی قصد تشریح کامل آن وقایع را ندارم، اما هدف از یادآوری و شرح مختصرش، مقایسه آن‌روز‌ها با شرایط فعلی است، در آستانه جام‌جهانی روسیه هستیم، اما آن‌طور که باید رد و نشانی از آن هیجان و اشتیاق دیده نمی‌شود که البته می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد، اینکه نسبت به قبل راحت‌تر به جام‌جهانی رفتیم، دیگر خبری از انتظار و وقفه‌های سی‌ساله برای صعود نبود، با رشد تکنولوژی و رسانه‌ها، شاهد افزایش مشغولیات و سرگرمی‌ها هستیم و اینکه دیگر آلبوم عکس‌ها به صفحات اینستاگرام کوچ کرده‌اند و....
 
اما با وجود همه‌ی این دلایل بازهم این حجم از بی‌تفاوتی و سردی نسبت به تیم‌ملی حتی در مقایسه با جام‌جهانی قبلی هم طبیعی به نظر نمی‌رسد.
 
با وجودی که این‌بار با حریفان نامدار‌تر و چهره‌های جذاب‌تری قرار است روبرو شویم، ولی انگار از الان خیلی‌ها تیم را از پیش‌باخته می‌دانند و تلخ‌تر اینکه برخی‌ها ممکن است منتظر باخت‌های سنگین باشند و عده‌ی معدودی هم شاید از از این اتفاق خوشحال هم بشوند!
 
البته در همه‌ی این تحولات نمی‌توان از نوع رفتار‌های سرمربی تیم و خصوصاً برخورد شوکه‌کننده و ظاهراً لجبازانه‌اش در خط‌زدن چند بازیکن شاخص مانند «سیدجلال»، «وریا»، «کاوه» و تداوم قهر با «رحمتی» و... چشم‌پوشی کرد.
 
واقعیت این است که بخش زیادی از طرفداران فوتبال دیگر تماشاچی صرف نیستند، آن‌ها به صورت مداوم و عمدتاً حرفه‌ای پیگیر تحولات فوتبالی هستند و چه بسا هرکدام در حد خودشان تبدیل به کارشناس و مفسران فوتبالی هم شده‌اند، نکات فنی را خوب می‌فهمند، بنابراین خیلی از آن‌ها برخی تصمیم‌های «کی‌روش» را فنی و فوتبالی نمی‌دانند!
 
ضمن اینکه نمی‌توان از ضعف آشکار فدراسیون در حوزه رسانه‌ای و فرهنگی، رفتاری و... هم چشم‌پوشی کرد که نتوانسته آن‌طور که باید به صورت حرفه‌ای و اصولی رفتار و جو مناسبی در آستانه جام‌جهانی ایجاد کند و البته افزایش ناکامی‌ها، مشکلات اقتصادی و سختی‌های زندگی که شور و شوق را در جامعه کاهش داده است.
 
از طرفی هم نمی‌توان گفت که به صورت کلی تب فوتبال در جامعه فروکش کرده چرا که شاهد افزایش هیجان و کری‌خوانی‌های آبی و قرمز، حتی در فصل نقل‌وانتقالات و تعطیلی لیگ، بیش از همیشه هستیم؛ بنابراین در شرایطی به استقبال جام‌جهانی روسیه می‌رویم که شور و هیجان فوتبال ملی به کمترین حد خود رسیده، مگر اینکه یک اتفاق مانند شروعی غافلگیرکننده در بازی با مراکش یا حوادث دیگر بتواند آن فضای مورد انتظار را ایجاد کند، باید منتظر ماند و دید.
 
*جامعه‌شناس
ارسال نظرات