صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

یک استاد ارتباطات در نشست نقد و بررسی مستند اینستاگرامر، گفت: من نمی‌دانم که چه اتفاقی می‌افتد و سرنوشت هویت شبکه‌ای چه چیزی است؟! اینستاگرامرها و کسانی که در این شبکه‌ها عضو می‌شوند، ذره‌ذره وجودشان را می‌فروشند تا لایک شوند و بعد از مدت‌ها کار آن‌ها ارزش اقتصادی نیز پیدا می‌کند.
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۲ - ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۷

یک استاد ارتباطات در نشست نقد و بررسی مستند اینستاگرامر، گفت: من نمی‌دانم که چه اتفاقی می‌افتد و سرنوشت هویت شبکه‌ای چه چیزی است؟! اینستاگرامرها و کسانی که در این شبکه‌ها عضو می‌شوند، ذره‌ذره وجودشان را می‌فروشند تا لایک شوند و بعد از مدت‌ها کار آن‌ها ارزش اقتصادی نیز پیدا می‌کند.

به گزارش ایسنا، یک استاد ارتباطات در نشست نقد و بررسی مستند اینستاگرامر، گفت: من نمی‌دانم که چه اتفاقی می‌افتد و سرنوشت هویت شبکه‌ای چه چیزی است؟! اینستاگرامرها و کسانی که در این شبکه‌ها عضو می‌شوند، ذره‌ذره وجودشان را می‌فروشند تا لایک شوند و بعد از مدت‌ها کار آن‌ها ارزش اقتصادی نیز پیدا می‌کند.

نشست اینستاگرامر با حضور مسعود کوثری، استاد ارتباطات، سیدمحمدمهدی خویی، استاد علوم اجتماعی و سینا کیان‌پور کارگردان مستند اینستاگرامر امروز دوم اردیبهشت‌ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدای مراسم، مستند اینستاگرامر که درباره زندگی اینستاگرامرها نمایش داده شد و زندگی و حرف‌های آن‌ها به تصویر کشیده شد.

سپس مسعود کوثری با اشاره به این مستند اظهار کرد: این مستند به موضوع تازه‌ای پرداخته است و مستند سرراستی بود و حرف‌های خود را زده بود و اینستاگرامرها حرف‌های خود را در آن به راحتی زده بودند. تمام این افراد اتفاقی در اینستاگرام عضو شده‌اند اما به تجاری بودن آن رسیده‌اند.

او ادامه داد: گره این مستند تکه آخر آن بود که می‌گوید تکلیف ما چیست و یک نوع تناقض دیده می‌شود. افرادی که در این مستند شرکت دارند، یا برای تبلیغ به اینستاگرام آمده‌اند که بعد به کاربرد تجاری آن پی می‌برند. آن‌ها افرادی هستند که زندگی‌شان نمی‌چرخد و از این طریق کسب درآمد می‌کنند؛ یا در آخر به پوچی می‌رسند. در واقع این واکنشی است که افرادی که به اینستاگرام می‌آیند، دارند.

وی ادامه داد: این تناقض نکته جالبی در مستند برای من بود به‌دلیل این‌که افرادی را نشان می‌دهد که در اینستاگرام عضو می‌شوند و بعد از مدتی افرادی حاضرند که از طریق آن‌ها کالاهای خود را تبلیغ کنند و به آن‌ها پول بدهند. من نمی‌دانم که چه اتفاقی می‌افتد و سرنوشت هویت شبکه‌ای چه چیزی است. برخی از افراد که کاربر اینستاگرام هستند ترجیح می‌دهند به سایه امن خود برگردند و در آن مسیر گام بردارند.

این استاد ارتباطات با اشاره به معایب این شبکه اجتماعی بیان کرد: اینستاگرامرها و کسانی که در این شبکه‌ها عضو می‌شوند، ذره ذره وجودشان را می‌فروشند تا لایک شوند و بعد از مدت‌ها کار آن‌ها ارزش اقتصادی نیز پیدا می‌کند. این مسائل شوک بزرگی به این افراد می‌دهد و سرنوشت‌های مختلفی را پیدا می‌کنند. این سرنوشت‌ها و واکنش‌ها خروجی این خودفروشی است که ضرورتا به وجود می‌آید. اینستاگرام یک شوخی است که گاهی تبدیل به جنگ واقعی خواهد شد و پیدایش حالتی در جامعه است که باعث به هم ریختن گفتمان‌ها می‌شود و افرادی را با عقاید مختلف بلاتکلیف می‌کند. به نظرم جایی که ما وارد می‌شویم یک نوع سیالی به گفتمان‌های سفت و سختی که داریم، می‌دهد و به نوعی در ارزش‌های‌مان تجدیدنظر می‌کنیم.

سیدمحمدمهدی خویی نیز در ادامه این نشست اظهار کرد: من ادعا می‌کنم که رویکرد اصلی اقتصاد سیاسی حاکم، نوعی از اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم است.

این استاد علوم اجتماعی با طرح این پرسش که سوژه مدنظر یک گفتمان نئولیبرال چیست؟، گفت: سوژه در این مقام هویتی است که معنای مطلوب و مرجع یک گفتمان را پیش می‌برد.

او با اشاره به دو شاخه اصلی برای سوژه نئولیبرال، بیان کرد: سوژه، امکان رهایی و آزادی فردی را می‌دهد و به این مساله می‌رسد که ساختار و نظام‌ها را متهم نکند بلکه زیبایی درونی خود را پیدا کند. در این منطق ساختار تولیدکننده نابرابری، بی‌عدالتی، مفاهیم سیاسی خصلت ثانویه خواهند داشت. بنابراین افراد باید زیبایی درونی خود را پیدا کنند و ساختارها و مسائلی را که در نظام ساختاری نابرابری تولید می‌کند، رها کنند و به بازآفرینی درون خود بپردازند.

محمدمهدی خویی با اشاره به این‌که مفهوم رهایی سعدی با مفهوم مصرف ارتباط پیدا می‌کند و سوژه نئولیبرالیسم برای اهداف طبقه متوسط است، گفت: آزادی فردی در این‌که افراد چه کالایی را مصرف می‌کنند، خلاصه می‌شود و اینستاگرام بازنماینده اشکال مصرف است و افراد آن را به نمایش می‌گذارند. در واقع مساله مصرف نیست و سبک زندگی مردم است. این سبک زندگی وقتی با ساختار زندگی تعریف نمی‌شود می‌خواهد گونه‌ای از آزادی و سبک زندگی‌ای که افراد تمایز پیدا می‌کنند را، نشان دهد.

او ادامه داد: ادعای اینستاگرامرها این است که تمایز دارند، اما این افراد شبیه هم هستند حتی منطق نئولیبرالیسم از این افراد استفاده می‌کند و بازار آن‌ها را تحسین می‌کند، به‌گونه‌ای که به هر یک از آن‌ها وظیفه تبلیغ می‌دهد. بنابراین این مساله اشتباه است که این افراد ادعای تمایز و فردیت دارند. در واقع کلیت سبک زندگی به واسطه اینستاگرامرها نمایندگی می‌شود و بعد از مدتی در منطق اقتصادی قرار می‌گیرند که به آن‌ها سودی را واریز می‌کنند. آن‌ها برسازنده توده‌های یک شکلی هستند که نظام سیاسی را داخل سرنوشت خود نمی‌دانند. این افراد سبک زندگی کارگری و فرودست را هم نخواهند دید.

خویی ادامه داد: اینستاگرامرها نمودهای بارز منطقی هستند و یک سبک زندگی را بازنمایی و تکثیر می‌کنند و این مساله تکثیر حقیقت را می‌سازد.

او با اشاره به سوژه دوم نئولیبرال اظهار کرد: ادغام ایدئولوژی و خواست بازار، سوژه دوم نئولیبرال‌هاست. در منطق آن‌ها اصلی‌ترین حرف که منطق اجتماعی را می‌سازد، بازار است. در سرزمینی که ادعای ایدئولوژی دارد، وقتی ایدئولوژی با خواست بازار تناقض پیدا می‌کند، نشانه‌های ایدئولوژیک را حفظ کرده و معنای دیگری را ایجاد می‌کند که همان خواست بازار است. در اینستاگرام می‌بینیم چه سبک زندگی‌های عجیبی به وجود می‌آید.

این استاد علوم اجتماعی ادامه داد: منابع هویت‌یابی طبقه متوسط زیاد شده که با هم تناقض دارند و این تناقض‌ها به درون افراد راه پیدا می‌کنند. تنها راه‌هایی که می‌توان تناقض را حل کرد، این است که تناقض را موجه کنند که در منطق بازار است یا تناقض را به‌گونه‌ای در درون خود حل کنند. اینستاگرام هم می‌تواند تناقض را موجه کند و اینستاگرامرها قهرمان آن هستند.

او با اشاره به ویژگی نظارت شبکه‌های اجتماعی بیان کرد: شبکه‌های اجتماعی بر تمام اعمال و رفتار افراد نظارت دارند و دیده شدن و تایید شدن افراد توسط لایک اتفاق می‌افتد. همچنین این افراد در اینستاگرام سر بزنگاه‌های سیاسی، کمپین‌های سیاست‌ورزی را ایجاد می‌کنند و از این طریق فعالیت سیاسی انجام می‌دهند.

خویی اضافه کرد: سوژه نئولیبرال رهایی را فردی می‌داند و خواست بازار و ایدئولوژی را ترکیب می‌کند که به نفع بازار تمام می‌شود. در واقع آزادی فردی می‌گوید که با ساختار سیاسی کاری نداشته باشید اما فرهنگ این افراد فردیت را از بین می‌برد و زندگی‌شان شبیه هم می‌شود. این افراد رابطه خود با سیاست را از طریق کمپین‌های سیاسی و خیریه‌ها تامین و تعریف می‌کنند.

مسعود کوثری نیز در ادامه با اشاره به شبکه اجتماعی اینستاگرام اظهار کرد: نظریات چپ که در نقد اقتصاد سیاسی و جهان نئولیبرال هستند، در جای خود درست است اما این نظریات نمی‌فهمند چه اتفاقی می‌افتد. به نظرم بحث اینستاگرام فراتر از این حرف‌هاست و نوعی پیدایش تفکر و افراد جدید است. من از این‌که برچسبی به این روند بزنم، پرهیز می‌کنم و باید صبر کنیم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. به نظرم یک به‌هم ریختگی اجتماعی و گفتمانی در افرادی که با اینستاگرام سروکار دارند، می‌بینیم. در واقع این اتفاق بزرگ‌تر از سرمایه‌داری و توطئه سرمایه‌داری است.

سینا کیان‌پور نیز در پایان این نشست با اشاره به مستندی که ساخته است، گفت: اینستاگرام برای تمامی این افراد که در مستند دیدید، ابتدا نوعی ابزار بود اما در حال حاضر به زندگی تبدیل شده است. برخی کشورهای اروپایی کاری به اینستاگرام ندارند اما در روسیه و آمریکا مانند ایران کاربران اینستاگرام زیاد است.

ارسال نظرات