وقتي «معصومه ابتكار» معاون رييسجمهور درامور زنان و خانواده شد بيشتر فعالان حوزه زنان انتظار داشتند او نيز نظير «شهيندخت مولاوردي» معاون روحاني در دولت يازدهم نسبت به هر موضوعي در حسابهاي شخصي خود در شبكههاي اجتماعي واكنش نشان دهد.
حالا ابتكار در پي منتشر و دست به دست شدن فيلمي كه در آن دختري بهشدت از سوي يك زن مورد حمله قرار ميگيرد و گفته ميشود مامور گشت ارشاد است، نخستين واكنش در شبكههاي اجتماعي را نشان داد. گ
فتوگو با سياستمدار كاركشتهاي كه روزهاي تولد، طفوليت و كمكم دوران بلوغ انقلاب اسلامي را ديده است فراتر از مساله چگونگي برخورد گشت ارشاد با زنان به بحث آسيبپذيري جامعه در روزهايي پس از اتفاقات ديماه 1396 پرداخته است. ابتكار با تاكيد ميگويدكه شخص رييسجمهور نسبت به اين قبيل اتفاقات جامعه بيتفاوت نيست ولي صلاح هم نيست كه همه مسائل اطلاعرساني شود. او ميگويد:
گفتگوی روزنامه اعتماد را با معصومه ابتکار می خوانید:
در مورد فيلمي كه از برخورد با دخترجواني در شبكههاي اجتماعي منتشر شده دو فرض مطرح است. يكي آنكه برخي ادعا كردهاند برخورد ميان دخترجوان و ماموران طراحي شده بوده و دوربيني در لباس دختران كارگذاشته شده تا از ماجرا فيلم بگيرند و اين حاشيهسازي را درست كنند. فرض ديگر اينكه اين برخورد بهطور طبيعي صورت گرفته است و ماموران ارشاد رفتار خشني ابراز كردهاند. در هر دو حالت يك مساله پيش روي ماست؛ آيا در شرايطي كه به همين سادگي جامعه ما از حوادثي از اين دست آسيبپذير و حتي ملتهب ميشود باز هم ما بايد به شيوه گذشته رفتار كنيم؟ اگر كمي عميقتر نگاه كنيم خواهيم ديد از ديماه گذشته و آنچه در آن زمان شهرهاي كشور را به ناآرامي كشيد ما با پتانسيلي آماده براي التهاب روبهرو هستيم. در چنين شرايطي كه نياز به هوشياري همه لازم است چنين اقدامي توسط ماموران تا چه اندازه معقول است؟
شما به درستي اشاره كرديد كه آسيبپذيري در جامعه ما به دلايل متعدد، كه برخي دروني و برخي بيروني است و تحولاتي است كه در همه جوامع اتفاق ميافتد، در جامعه ما بيشتر انعكاس پيدا ميكند. گاهي حس اين مسائل از واقعيت آن شديدتر است. وقتي واقعيت را بررسي ميكنيم، ميبينيم كه حسي كه در قالب آن القا ميشود در جامعه از واقعيت قويتر است و نا اميدي يا حس امنيت يا مسائلي كه همه را نگران ميكند، تشديد ميشود و به نظر ميرسد در هر صورت بخشي از اين اتفاقات ساختگي است. البته در اين مورد خاص من نميتوانم قضاوت كنم. با وجود اينكه بررسيهاي اوليه من نشان داد كه يك واقعيتي وجود داشت و بعد هم كه با آقاي دكتر رحماني فضلي صحبت كردم، در توييتر هم نوشتم كه «منتسب به گشت ارشاد»، چون تا زماني كه از تمام ابعاد موضوع اطمينان نداشته باشيم نميتوانيم به صراحت راجع به اين موضوع اعلام نظر كنيم. اما در هر صورت اتفاقي كه در ظاهر افتاده و موارد ديگري كه شاهد آن بوديم، اينگونه نيست كه بخواهيم آن را به كلي انكار كنيم و بگوييم اصلا چنين مسائلي در جامعه اتفاق نيفتاده است، اما در يك دورهاي نسبت به اين مساله فضاي آرامي در جامعه ايجاد شد. در عين حال اين موضوع جزو وعدههاي آقاي دكتر روحاني هم بود و آقاي رييسجمهور اعلام كرده بودند كه نسبت به اين روش برخورد، انتقاد دارند و سعي ميكنند با روشهاي صحيحي با اين مسائل در جامعه مواجه شوند و فضا هم به اين سمت ميرفت.
وقتي سال گذشته اين مسووليت را به عهده گرفتم برداشت و تصورم اين بود كه در مورد موضوع گشت ارشاد فضا در جامعه رو به بهبود است و حوادثي كه در گذشته اتفاق افتاده است نسبت به آن متعادلتر شده و فضاي بهتري داريم و تنشها و برخوردها كمتر است. اين موضوع و موارد ديگري كه از گوشه و كنار گزارش ميشود، گزارشهايي كه افراد داشتهاند، برخوردهاي سليقهاي كه بوده، تنها همين مورد نبوده است. در ماههاي گذشته چندين مورد از برخوردهاي سليقهاي كه با افراد شده بود، و دليل برخورد صورت گرفته هم نوع پوشش فرد نبوده، داشتهايم. از اين جهت ما يك شرايط خاص اجتماعي داريم كه بايد بتوانيم در يك جامعهاي كه هم براي حصول مردمسالاري ديني احترام و ارزش قائليم و هم براي اصول و ارزشهاي موازين ديني و شرعي، ارزش قائليم رفتار درستي از خود نشان دهيم. مخصوصا با توجه به تحولات اجتماعي و نسل جديد، ما بايد بتوانيم اين نوع مناسبات را كه جلوه ظاهري آن بحث پوشش است، اما خيلي عميقتر از اين مسائل است، به درستي تنظيم كنيم. ما در واكنش به همين چالشها بود كه از سال گذشته موضوع گفتوگوي ملي خانواده و گفتوگوي بين نسلي را به عنوان يك روش و راهكار براي مواجهه صحيح با اين تنشها و مطالباتي كه وجود دارد و تفاوت ديدگاههاي كه مطرح كردهاند پيشنهاد كرده و اجرا ميكنيم.
به هر حال چنين اتفاقاتي به ويژه در مورد خانمها حس منفي در جامعه ايجاد ميكند. زنان و دختران هم در سال ۱۳۹۲ و هم در سال گذشته بيشترين رأي را به «حسن روحاني» دادند تا رييسجمهور شود و مطالباتي از ايشان داشتند. با وقوع چنين اتفاقاتي و انتشار آن در فضاي مجازي آسيب جدي به جامعه و به ويژه زنان و دختران وارد ميشود و اين مساله مطرح ميشود كه دولت هيچ حمايتي از زنان نكرده است، اين پروژه نااميدسازي ماست كه هر روز وجوه تازه و اشكال متنوعي به خود ميگيرد. مردم دوست دارند بدانند وقتي اين مسائل در هيات دولت مطرح ميشود، آقاي روحاني چه اقدامي انجام خواهد داد؟ همين كه مردم بدانند آقاي روحاني در جريان اين مسائل قرار ميگيرد شايد قوت قلبي برايشان باشد.
آقاي رييسجمهور كاملا در جريان اين مسائل هستند و هم نسبت به تمام اين اتفاقاتي كه در جامعه افتاده و ميافتد با حساسيت برخورد ميكنند اين تلقي و تصور كه ايشان بيتفاوت هستند و از برنامهها و وعدههايشان عقبنشيني كردهاند، درست نيست. آنچه كه ما ميبينيم، نه دولت اينگونه فكر ميكند و نه جريان اعتدال و اصلاحات كه در دولت و مجلس فعال است. دولت با پشتوانه سياسي- اجتماعي سر و كار ندارد، يك پشتوانه فكري دارد و يك جريان پشت اين دولت قرار گرفته و يك آرمانها و اصولي دارد كه اصلاح و اعتدال است كه الان بايد با استراتژي و برنامه به اين موضوعات ورود كند. اين تلاش و اين نگاه وجود دارد، اينكه بيتفاوت باشند و نسبت به اين مسائل اولويتي قايل نباشند هرگز چنين رويكردي در دولت نيست. موضوعات مطرح ميشود اما استراتژي با تنش و آسيبهاي بيشتر و ايجاد نااميدي بيشتر همراه نباشد، يقينا از يك جانبي فعالانه براي ايجاد نااميدي و رو در رويي و تند كردن فضا اقداماتي انجام ميشود، اينكه با چه نيتي اين كارها انجام ميشود را نميدانم، اما قطعا نميتواند تاثير مثبت و خيرخواهانهاي براي جامعه ما داشته باشد. ميتواند آسيبها و تنشها را بيشتر كند و اين اصلا به نفع هيچ كس نيست. قطعا هم جوانان ما اين را نميخواهند، آنها ميخواهند وعدهها محقق شود، ميخواهند در يك فضاي سالم و آرام و به دور از تنش زندگي كنند و درس بخوانند و كار كنند.
به هر حال همه رايدهندگان به ويژه جوانان و بهطور خاص زنان و دختراني كه به آقاي رييسجمهور راي دادهاند انتظاراتي دارند و هنوز آن جمله طلايي آقاي روحاني را به خاطر دارند كه گفت «من سرهنگ نيستم، حقوقدانم». براي همين انتظار دارند از آنها حمايت كند.
انتظاراتي دارند كه براي تحقق آن همه بايد تلاش خودمان را بهكار گيريم. حتي ما فرض كنيم كه وعدهها نبود، وقتي ميبينيم كه جايي به دور از اخلاق، برخوردهايي صورت ميگيرد كه از همه اصول و موازين خارج است، بايد موضعگيري كنيم و از آنچه كه حق ميدانيم دفاع كنيم. جوانان ما نبايد احساس كنند كه هيچ مرجع و پشتوانه و حامي ندارند و همه در مقابل آنها قرار گرفتهاند و ما آنها را افراد مسالهداري ميشناسيم. اصلا چنين چيزي نيست. جوانان سرمايه ما هستند و اين سرمايه و دغدغههاي او و اعتماد اين سرمايه به دولت براي مسوولاني كه انتخاب كردهاند مهم است و اين موضوع در حرف، سخن و زبان ما نيست، در رفتار ما چه بسا اگر رفتارهاي درستي از خودمان نشان دهيم، ميتوانيم اين اعتماد و فضاي سالم و تعاملي را ايجاد كنيم. يكي از اين موارد هم اين است كه در مقابل چنين اتفاقاتي به تناسب خواهان رسيدگي و شفافيت شويم. در مورد اتفاقي هم كه اخيرا افتاده است موضوع بايد مورد رسيدگي كامل قرار گيرد و به صورت شفاف بررسي شود، ميتواند زمينهساز اعتماد بيشتر در جامعه شود و هم موجب ايجاد اميد شود.
شايد بايد به صراحت و شفافيت گفته شود كه چه بخشهايي تحت رياست و نفوذ شخص رييسجمهور و آقاي روحاني نيست. مثلا در مورد دستگيري فعالان زيستمحيطي آقاي تابش نماينده مجلس گفت كه بخش كارشناسي دولت معتقد است كه اين افراد مرتكب جرمي نشدهاند. اما ميبينيم كه اين عده هنوز تحت بازداشت هستند. در مورد برخورد ماموران نيروي انتظامي نيز ممكن است وزارت كشور براي هماهنگي با نيروي انتظامي درارتباط باشد اما تصميمگيرنده نيست.
شايد مشخصترين انتظار از شخص آقاي رييسجمهور شفاف سخن گفتن باشد. اينكه بگويند اين كارها در سيستمي صورت ميگيرد كه تحت دستور او نيست. اين تقسيم كار و مناسبات در جمهوري اسلامي ايران و تعريفي كه در قانون اساسي درباره آن شده وجود دارد. آنچه كه در واقعيت اتفاق افتاده، موازيكاري دستگاهها و اتفاقاتي از اين دست را كم و بيش همه با آن آشنا هستيم. آقاي رييسجمهور هم اختيارات مشخص و محدودي دارد و همه اموري را كه دوست دارد را نميتواند انجام دهد. اما در هر صورت قدرت تاثيرگذاري دارد. اين قدرت تاثيرگذاري از طريق مذاكره و گفتوگو با روساي قوا و مقامات مختلف به دست ميآيد، از طرفي ايشان مجري قانون اساسي است و در اين زمينه با جديت پيگير هستند، به خصوص اينكه ايشان منشور حقوق شهروندي را آوردهاند. فكر نميكنم ايشان بخواهند فرافكني كنند، اما خب و اقعيتهايي وجود دارد و موازيكاري در اين مسائل زياد است. من در مورد نهادهاي مدني و فعالان محيط زيست هم گفتم ما بدترين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم اين است كه سرمايههاي اجتماعي را كه داوطلبانه و بدون هيچ چشمداشتي فداكارانه فعاليت ميكنند، را سرخورده كنيم. من هنوز هم خودم را در عرصههاي اجتماعي و زيستمحيطي يك فعال محيطزيستي ميدانم. از نزديك ميبينم كه اين جريان چقدر آسيبپذير است؛ در حوزه تشكلهاي زنان و خانواده هم همين شرايط حاكم است. اين نهادها خدمات گستردهاي در سطح جامعه ارايه ميكنند و ما گاهي اين خدمات را ناديده ميگيريم و نميبينيم كه چقدر تاثير عميق و ارزندهاي دارند و چه خدمات باكيفيتي را ارايه ميكنند. اين تشكلها منفعت خاصي به غير از علاقهاي كه دارند، نميبرند، گاهي حتي از جيب خود هزينه ميكنند. مسائلي وجود دارد، گاهي تهديد ميشوند و با مشكلاتي مواجه ميشوند و به نوعي از نظر آسيبهايي كه از طرف گروههاي مختلف منفعت طلب متوجه آنهاست، آسيب ميبينند. در اين مورد هم هنوز حكمي صادر نشده است اما فضاسازيهايي كه انجام شده است، ابهام زيادي وجود دارد. اين موضوع براي همه كساني كه دلشان براي ايران ميسوزد و نگران اميد و اعتماد مردم هستند، نگرانكننده است. ما نگران آسيب رسيدن به اين سرمايهها هستيم. من در جريان هستم كه دولت تلاش كرده و ميكند و بيتفاوت نبوده و نيست، اما اينكه اين موارد رسانهاي شود و اعلام عمومي شود شايد به صلاح نبوده، اما اين اطمينان را ميدهم كه تلاشهايي صورت گرفته و دولت نسبت به اين موضوعات بيتفاوت نبوده است.
در مورد آنچه در فيلم اخير ديديم و آنچه دختران و زنان با مقوله گشت ارشاد مواجه هستند، چطور؟
در اين مورد خاص ما خواستيم و موضع آقاي وزير كشور هم اين بود كه بايد شفافيت وجود داشته باشد و بايد رسيدگي شود و فكر ميكنم در اين مورد گشت ارشاد بايد در يك چارچوبي قرار گيرد، چون نيروي انتظامي يك سو است و گشت ارشاد يك سوي ديگر. درست است كه زيرمجموعه هم هستند اما ماهيت و جنس كاري كه انجام ميدهند، متفاوت است. عنوان هم متفاوت است، اين سو پليس است و سوي ديگري گشت ارشاد و هر كدام دستورالعملها و رفتارهايي جداگانهاي دارند. پليس ممكن است با مجرمان و جنايتكاراني سرو كار داشته باشد اما در مورد گشت ارشاد موضوع ارشاد است و بحث اخلاق. البته فقط موضوع پوشش نيست، ما همهچيز را سالهاست در مساله پوشش خلاصه كردهايم. در حالي كه بسياري از موازين وجود دارد كه اگر ما به كرامت ذاتي انسانها و حق نظر و سوال جوانان احترام بگذاريم و اجازه بدهيم جوانانمان پرسش خود را مطرح كنند، اگر خلاف سليقه و نظر ما حرف و ديدگاهي دارند، اجازه بدهيم مطرح كنند. اين موارد خيلي ميتواند فضا را تغيير دهد و ميزان تنشها را كاهش دهد. اما ما نسبت به اين مساله كاستيهاي زيادي داشتيم و از طرفي عدهاي تصور ميكنند ميتوانند به اين شكل جامعه را تغيير دهند و رفتارها را به سمت و سويي كه مدنظرشان هست، ببرند. ما جامعه خودمان را نسبت به مواهب و ابعاد مثبتي كه دين دارد با اين نوع رفتارها محروم ميكنيم. اين دينزدگي كه در نتيجه اين رفتارها اتفاق ميافتد هزينه بسيار سنگيني براي جامعه دارد. قانوني كه منبعث از دين است وقتي چنين رفتارهاي خشني در عرصه اجتماعي از خود نشان ميدهد، بسيار تاثير منفي دارد، در حالي كه تمام تعليمات ديني ما از قرآن كريم كه پيامبر را رحمهللعالمين و پيامبر رحمت و مهرباني خطاب ميكند، يا در جاهاي ديگر تاكيد شده كه با مومنين رئوف است و اگر شدتي هم در رفتار دارد در مقابل دشمنهاي بيروني است و در مقابل اعضاي جامعه و جوانان و كودكان با رأفت و رحمت و گذشت و مهرباني رفتار ميكند. شهرت پيامبر و ائمه ما و دينداريشان در اين نبوده كه به كسي تذكر دهند كه حرف نزن يا حجابت را رعايت كن، اگر حركت بدي را ميديدند با نيكي سبقت ميگرفتند و با نيكي بدي را دفع ميكردند و اين عين صراحت قرآن است كه با نيكي پاسخ يك عمل نادرست را بدهيد. خوبي و نيكي كه ميكردند عملا در ذهن طرف مقابل اين سوال را ايجاد ميكرد كه اين رفتار درست بود يا رفتار من؟ يا اين كسي كه من با آن مواجهم چقدر بزرگوار است كه رفتار بد من را با نيكي پاسخ ميدهد. اينها درسهايي است كه ما از دين داريم و اجراي اين آموزهها در عمل كار سختي است. ما اگر ميخواهيم مناسبات اجتماعي مان درست شكل بگيرد و موازين ديني مان در جامعه خوب اجرا شود و جامعهاي سالم با نشاط اخلاقي و ديني داشته باشيم، بايد كرامت افراد و عزت نفس افراد را مورد توجه قرار دهيم. كرامتي كه خداوند به انسان بخشيده، بخشي از اين كرامت در حق انتخاب و آزادي است.
وقتي مساله به اسلام و اصول ديني برگردد صحبت كردن درباره آن سخت و پيچيده ميشود. اما واقعيت اين است كه بسياري مسائل سياسي بيش از آنكه ديني باشد ناشي از نگاههاي سنتي و مردانه است.
قرآن كريم مساله حجاب را با پوشش شروع نكرده، با حظ بصر مردان شروع كرده است. چرا ما اين مساله را فقط با خانمها مطرح ميكنيم آن هم با برخوردهاي سليقهاي؟ چرا سراغ آقاياني نميرويم كه در بسياري موارد كار را از حد گذراندهاند و با ادبيات سخيف نسبت به خانمها صحبت ميكنند؟ اين ادبيات سخيف وهن زن است، چرا با اينها برخورد نميشود؟ چرا نسبت به رفتار آقايان حساس نيستند؟ مثلا متلك گفتن در جامعه؛ چرا نسبت به واكنشهايي كه نسبت به حجاب وجود دارد در اين موارد هرگز نشنيدهايم واكنشي صورت گيرد؟ چرا در مورد عفت كلام حرفي نميزنيم؟ چرا از تحقير و شوخيهاي جنسيتي كه شأن انساني فرد را زير سوال ميبرد و روابط را در جامعه دچار خدشه ميكند، نميگوييم؟ بخشي از اين موضوع با تذكر دادن به انسان اعم از مرد و زن است و قرآن از مرد شروع ميكند. آيات قرآن در بحث نگاه از مرد شروع ميكند، اگر ما از اين منظر به موضوع نگاه كنيم، در اسلام قرار نيست زن تحقير شود و كنترل شود. در اسلام يك سلسله موازين اجتماعي برقرار ميكند براي حرمت و عزت زن و مرد براي اينكه روابط سالم و متعالي شكل بگيرد در جامعه و به تحقير جنسي منتهي نشود. نگاه ليبراليسم و آزاد در دنيا هم نميتواند الگوي ما باشد، اگر براي عدهاي آن الگو بود و بر طبل آن تفكر ميكوبند، الان با اين تجربه كه علني شد و هر روز صداي بيشتري از آن ايجاد ميشود در دنيا و اروپا و كشورهاي ديگر و جريان افشا كردن سوءاستفاده جنسي در محيط كار و استفاده از موقعيت شغلي براي تحقير زن مطرح ميكند، ما شايد الگوهاي خوبي داريم اما درست به سراغ آنها نرفتهايم، به شكلي يك سويه با الگوهاي خودمان برخورد كردهايم كه نتوانستهايم جامعيت نگاه ديني را پياده كنيم. شايد اگر نسل جوان ما درست اين الگو را ببيند و بداند كه كسي قرار نيست ديگري را كنترل يا محدود كند و آزاديهاي او را سلب كند شايد ارتباط سالمي با آن برقرار كند. چرا ما نميتوانيم با يك ادبيات عزتمندانه و با رعايت آزاديهاي شخصي افراد صحبت كنيم كه به اين نقطه منتهي شود؟
رسانهها ميتوانند اين تريبون را ايجاد كنند. يك ستون در نظر بگيريد و اجازه دهيد جوانان حرفهايشان را بزنند و در مقابل نسل گذشته هم ديدگاههايشان را بيان كنند و به عنوان گفتوگوي بين نسلي باب اين كار گشوده شود.
يقينا از يك جانبي فعالانه براي ايجاد نااميدي و رو در رويي و تند كردن فضا اقداماتي انجام ميشود، اينكه با چه نيتي اين كارها انجام ميشود را نميدانم، اما قطعا نميتواند تاثير مثبت و خيرخواهانهاي براي جامعه ما داشته باشد.
قرآن كريم مساله حجاب را با پوشش شروع نكرده، با حظ بصر مردان شروع كرده است. چرا ما اين مساله را فقط با خانمها مطرح ميكنيم آن هم با برخوردهاي سليقهاي؟ چرا سراغ آقاياني نميرويم كه در بسياري موارد كار را از حد گذراندهاند و با ادبيات سخيف نسبت به خانمها صحبت ميكنند؟