صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

بویژه این‌که در همان اوایل ضبط و وقتی می‌خواستیم سکانس‌های مربوط به بالن را فیلمبر‌داری کنیم، مهره کمرم شکست و آسیب دید. در ادامه تمام صحنه‌ها را با کمربند آهنی بازی کردم و این کار آسانی نبود. وقتی آن اتفاق رخ داد، به من گفتند باید چند ماه استراحت کنم ولی گرچه حرکاتم کمی محدودتر شد، اما باز در صحنه‌های دویدن و نشستن در نفربر و دیگر صحنه‌ها بازی کردم.
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۷

نسرین نصرتی مدت‌هاست به عنوان بازیگر در عرصه‌های گوناگون به فعالیت مشغول است. او در آثار تلویزیونی حضور داشته، سرکی به سینما کشیده و ایفای نقش روی صحنه تئاتر و حتی در پس صحنه و دستیاری کارگردانی انجام داده است، با این حال اتفاقی که نصرتی را در سطح جامعه و نزد مخاطبان معرفی کرد، پیوستن و همراهی‌اش با مجموعه پایتخت بود.

به گزارش خبرآنلاین، نصرتی با پایان این مجموعه تلویزیونی، از خاطرات بازی در «پایتخت 5» می‌گوید:

امسال پایتخت 5 متفاوت‌تر از هر سال دیگری بود و داستان متفاوت و جلوه‌های ویژه‌تری داشت. سخت‌ترین سکانس برای خودتان کدام بود؟

ما هیچ سکانسی را راحت بازی نمی‌کنیم. امکان ندارد عرق نریزیم و بدون تلاش سکانسی را پیش ببریم. برای تک‌تک پلان‌هایی که در این مجموعه بازی کردم و حتی بازخوردهایی که می‌دیدم، نگران بودم.

‌منظورتان بازخوردهایی از جانب مخاطبان است؟

بله. البته موضوع فقط بازخورد مخاطبان نیست؛ صداقتی است که در تک‌تک بازیگران و کارگردان و گروه تولید مجموعه وجود دارد و شرایطی حاکم است که هیچ‌گاه دلت نمی‌خواهد در کارت کم بگذاری. به جرات می‌توانم بگویم در هیچ سکانسی بی‌انگیزه بازی نکردم و این‌طور نبود که بدون آمادگی سر کار بروم. من برای تک‌تک صحنه‌ها فکر کردم و در مجموع این پایتخت برای ما فصل سختی بود؛ بویژه این‌که در همان اوایل ضبط و وقتی می‌خواستیم سکانس‌های مربوط به بالن را فیلمبر‌داری کنیم، مهره کمرم شکست و آسیب دید. در ادامه تمام صحنه‌ها را با کمربند آهنی بازی کردم و این کار آسانی نبود. وقتی آن اتفاق رخ داد، به من گفتند باید چند ماه استراحت کنم ولی گرچه حرکاتم کمی محدودتر شد، اما باز در صحنه‌های دویدن و نشستن در نفربر و دیگر صحنه‌ها بازی کردم. بازیگری به خودی خود در آن شرایط کار دشواری است و در ضمن دوری از شهر و گرما هم اذیتمان می‌کرد. با این حال همه این سختی‌ها چیزی از عشق من نسبت به کارم کم نکرد و خوشحالم که مجموعه ادامه پیدا کرد. هیچ‌چیز برایم مهم نبود جز انجام کارم و درست به پایان رساندن آن.

‌و حالا که پخش مجموعه به پایان رسیده، واکنش‌های مخاطبان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ عمده نظراتی که مردم در سطح جامعه و فضای مجازی نسبت به مجموعه دارند، چگونه است؟

من در فضای مجازی خیلی تازه‌واردم. احساس می‌کنم این فضا همان‌قدر که مهربانانه است، ترسناک هم هست. بازخوردها متفاوت بود و با این حال من واکنش‌ها را دوست داشتم. احساس می‌کنم بازخوردهای مجموعه نصف-نصف بود.‌ عده‌ای از تغییرات داستانش حسابی راضی بودند و عده‌ای دیگر می‌گفتند پایتخت فقط باید ما را بخنداند. هنوز نمی‌دانم که بابت این نظرات گوناگون باید چه احساسی داشته باشم و شاید بهتر باشد که این سوال شما را بی‌پاسخ بگذارم.

 

ارسال نظرات