ایکنا نوشت: سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه مسجد در تاریخ اسلامی نقش مهمی داشته است و پیوند مسجد با حوزههای علمیه و بازار بخشی از جایگاه را نشان میدهد، در دوران گذار از سنت به تجدد و طرح مباحث جدید، مسجد چه نقشی دارد؟ پیش از پاسخ به این سوال، باید گفت سوال شما مبتنی بر پیشفرضهایی است که اگر مورد نقد و بازبینی قرار نگیرد، پاسخی کلیشهای را بازتولید خواهد کرد. اجازه دهید از زاویه دیگری به موضوع مورد بحث نگاه کنیم.
وی افزود: باید پرسید آیا ما اساسا میتوانیم به مفهوم مسجد به مثابه یک مفهوم تقریبا و نه دقیق لازمانی-مکانی در جهان اسلامی نگاه کنیم. ما زمانی از مسجد ذیل یک مفهوم لغوی صحبت میکنیم، اما زمانی از آن ذیل عنوان یک نهاد دینی-فرهنگی صحبت میکنیم. این نهاد دینی فرهنگی از ابتدا تا به امروز صورتهای مختلفی به خود گرفته است.
میری تصریح کرد: معمولا کسانی که در مورد مفاهیم دینی در جامعهشناسی و مطالعات ادیان به مفهومی مانند مسجد میخواهند بپردازند، تحت تاثیر نظام معنایی کاتولیکی یا مسیحی به معنای عام قرار گرفته و مسجد را به مثابه مفهومی مانند کلیسا میبینند و از آن منظر به مسجد به عنوان یک نهاد نگاه میکنند و بعد میخواهند نهاد کلیسا در مفهوم مسجد را بازخوانی کنند که این کار به برداشتهای نادرست و غیر تاریخی میرسد.
وی ادامه داد: در زیستجهان ایرانی وقتی به مفهوم مسجد نگاه میکنیم، میبینیم در دورانهای بسیار طولانی تا قبل از انقلاب اسلامی و دوران مدرن، مسجد تنها جایی نبوده است که مفهوم عبادت اسلامی در آن متبلور شود. اگر تاریخ صدر اسلام را معیار قرار دهیم که زمان حضور پیامبر (ص) بوده و تا حدودی تا قبل از برآمدن امویها، مسجد کارکردی داشته است که به صورت کانونی در دل جهان معنوی اسلام قرار میگرفته است، اما با ظهور امویان و عباسیان و دورههای سلطنت اسلامی در زیستجهان ایرانی، مسجد کارکرد اولیه خود را بهمثابه کانون معنوی در جهان اسلام از دست میدهد و به همین خاطر در برابر آن مشخصا در جهان ایرانی نهادهای دیگری مانند نهاد تکیه، خانگاه، حسینیه و زاویه متولد میشود. از قضا زاویه مفهومی را میرساند که نیازمند بازخوانی است. بعد از مسئله عاشورا اتفاقی در روح و روان ذهن شیعی روی میدهد که بعدها به برآمدن مکانهایی مانند حسینه، تکیه زاویه و خانقاه میشود.
میری با بیان اینکه در این میان مفهوم زاویه جالب است و دو معنا دارد، گفت: یک معنا گوشه و عزلت است و دیگری زاویه پیدا کردن از نگاه رسمی حاکمیت در خصوص خوب، بد، دین، خیر و... است. روایت رسمی از معنویت در خلافتهای اموی به بعد درست میشود که در مسجد شکل میگیرد و مسجد به عنوان جایی که حاکمان تلاش میکردند تودهها را کنترل و منکوب کنند مطرح میشود. در این راستاست که بهنوعی از طریق مضامین قرآنی و حدیثی کار کنترل توده شکل میگیرد.
وی ادامه داد: در این میان برخی از عرفا، اهل باطن و علما زاویه را در مقابل مسجد قرار دادند و بهنوعی با مسجد نه به مفهوم بنیادین خود به معنای محل سجده، عبادت و راز و نیاز با خالق، که به عنوان اینکه تبدیل شده بود به نهاد قدرت که مردم را سرکوب میکرد، ایستادند.
وی تصریح کرد: اهل باطن، عرفا و کسانی که به ابعاد دین و معنویت میپرداختند، آمدند و زاویهای از جریانهای رسمی اموی، عباسی و سلطنتهای بعدی شکل گرفت که خوانش و برداشت خود را از اینکه اساس دین چیست، بیان کردند. اینجا به نظر باید روی مسجد دقت کرد و این پرسش را مطرح کرد که چرا حسینیهها در جهان شیعه رشد میکند و مساجد کمرونقتر میشود. یکی از مسائلی که میتوان این مسئله را دید این است که شما میبینید که نماز جمعه که در اهل سنت بسیار مورد اهمیت بوده است، پیش از انقلاب حتی نزد فقها که تفسیر ظاهری از دین داشتند، منوط به ظهور امام قائم بود و اینکه تا منجی نیامده است واجب نیست، زیرا میخواستند از روایت رسمی واقعیت فاصله بگیرند و فضائی را ایجاد کنند که شیعیان بتوانند دیانت خود را حفظ کنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: در کنار این روند آرام آرام نهادهای دیگری از جمله حسینیه شکل میگیرد که نشان میدهد پارادایم کربلا مسیر دیگری را در مقابل شیعه قرار میدهد و طریقتهای تصوف و تکیه و خانگاه ایجاد میشود. تصوف و نحلههای عرفانی در مقابل مسجد نه بهمثابه محلی برای راز و نیاز بلکه به عنوان نماد سرکوب دینی حاکمیت رشد مییابند.
میری با بیان اینکه با ظهور مدرنیته و سنت در جهان ایرانی، آرام آرام قرائتهای دیگری از مسجد ایجاد میشود، گفت: این قرائتها تحت تاثیر تحولات جهانی است و مسجد در کنار خانگاه، حسینیه و تکیه آرامآرام جای خود را باز میکند و بعد از انقلاب قرائت دینی از حاکمیت مسجد دوباره به نهاد قدرت تبدیل میشود و نهادهای دیگری که برای خود معنایی قائل بودند قرار گرفت. بعد از انقلاب، چون ایده اصلی ولایت میشود، ولایتهای دیگر تخفیف داده میشود و ولایت رسمی نهادینه میشود و مسجد به سمت نقطه کانونی در زیست جهان ایرانی آمده و به یکی از مکانهای قدرت تبدیل میشود. امروز در تمامی مساجد ایران قسمت عمدهای زیر نظر پایگاههای بسیج است که پس از انقلاب پیوند قدرت و حاکمیت دینی را بازتولید میکند و در آینده بسیار نزدیک مسجد جایگاهی را که در یکی دو دهه پس از انقلاب به دست آورده بود را از دست خواهد داد و ما شاهد برآمدن نهادهای دیگر مردمی خواهیم بود برای اینکه بتوانند معنویت را به گونهای در فضاهایی که ذیل نفوذ مستقیم حاکمیت نباشد، بازسازی کنند. شاید حضور نحلههای عرفانی که بعضا عرفانهای کاذب خوانده میشوند که خود این اصطلاح در حوزه مطالعات عرفانی نیازمند خوانشهای انتقادی است، نشاندهنده این باشد که مسئله معنویت آن طور که حاکمیت روایت میکند، دچار چالشهای بنیادینی شده است که فضاهای نوینی را خلق و بازتولید خواهد کرد که فراسوی چارچوبهای مسجد خواهد بود و این نهاد دوباره به همان حالتی بدل خواهد شد که در تاریخ اسلام بود و کسانی که با روایت قدرت مخالفت دارند، دست به خلق نهادهایی خواهند زد که در طول تاریخ نمونههای آن شکل گرفته بود و من به بخشی از آنها اشاره کردم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا امروز با توجه به اینکه مسجد بخشی از نظام بروکراتیک است میتوان دوباره صحبت از کانونهای عینی معنویت به میان آورد، گفت: مادامی که مسجد از ذیل امر سیاسی بیرون نیاید و ذیل امر فرهنگی سیاستگذاری نشود، ما نمیتوانیم مسجد را مکانی بدانیم به مثابه کانونی که معرفت در آن حالت بالندگی دارد. خود این مسئله بحث جداگانهای میطلبد. این بدان معنا نیست که همه چیزهایی که اشاره کردید، ذیل عنوان اینکه مسجد جزئی از بافت شهری در نظر گرفته نشود، بلکه باید مدیریت مساجد ذیل امر قدرت باید تعریف شود یا ذیل فرهنگ سیاستگذاری شود.
وی تصریح کرد: اگر این دو را از هم تمییز دهیم، شاید بتوانیم بگوییم در درازمدت مسجد بهتدریج به حال و هوای معنوی که مردم خودشان در طول تاریخ امور فرهنگی مدیریت، بازتولید و بازآفرینی کردهاند، نزدیک شویم. در حالت کنونی وقتی ما ستاد نماز، مسجد و ... داریم که همه چیز ستادی شده است تلاش بر آن است که معنویت ذیل امر بروکراتیک ساماندهی میشود. خیلی از کسانی که ستاد میزنند فکر میکنند کار بزرگی انجام میدهند، اما چون به این مسئله توجه نمیکنند که امر معنوی ذیل امر بروکراتیک تهی از معنا میشود، در عمل به جای اینکه بازآفرینی خلاقانه و معنوی صورت گیرد، به گونهای معنویت تخریب و آسیب میبیند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به این پرسش که اگر پیش از بروکراسی بحث سوبژه شدن مطرح است و این که انسانها فاعلیت یافتهاند، آیا عینی شدن معنویت در یک نهاد عینی مانند مسجد ممکن است؟ گفت: اساسا باید مسجد را در ذیل نگاه به کلیسا تعریف نکنیم. اینکه مسجد را مانند کلیسا بدانیم، اولین خلط معرفتی است، زیرا تنها جای عبادت برای مسیحیان کلیسا است، اما مسجد چنین جایگاه در نظام معنایی اسلام ندارد و مثلا شما میتوانید نمازتان را در خانه و محل کار بخوانید و این به این معنا نیست که شما در مکان مقدسی نماز نخواندهاید. امر مقدس و امر سکولار در نظام معنایی اسلام معنا ندارد و از این رو تعریف مکان به مقدس و نامقدس خلط معرفتی ایجاد میکند. مسجد بهمثابه جایی که کارکردی حداقل در ابتدا داشتند، محل جمع مومنان بوده وای امکان باعث میشد آنان از وضعیت همدیگر و جامعه باخبر شوند. صدا و سیما، رسانههای جمعی و فضاهای مجازی در روزگار پیشین نبوده است و مسجد کارکرد اجتماعی داشته است که به گونهای امروز در جامعه امروز از بین رفته است.
وی تصریح کرد: ما در کلان شهرها دیگر مسجد جامع نداریم و مساجد محل به گونهای چون بافت محلی وجود ندارد و نظام ماشینی محلات را تخریب کرده و شما بلوکهای ساختمانی دارید، کارکردی ندارد. در این جامعه برای باخبر شدن از وضعیت جامعه به رسانه رجوع میکنید، پس امروز چطور مسجدی میتواند امروز بازسازی شود؟ آیا آنچه ستادها در قالب امر بروکراتیک انجام میدهند، میتواند بازسازی مسجد باشد؟ یا نه، باید به کانونهای معنوی تبدیل شود و بخواهد جای حسینیه، تکیه و خانههایی که امروز مباحث دینی و عرفانی را مطرح میکنند بگیرد و برای این کار باید طرح دیگری انداخته شود و این طرح تا آنکه مذهب و مکانهای مذهبی ذیل امر سیاسی باشد نمیتواند، رخ دهد.
میری در پایان گفت: چیزی هم در مورد آینده نهتنها مسجد که دین مطرح است این است که آیا روندهای جهانی به سمت دینهای سازمانیافته میروند و یا به سمتی میرود که اساسا شما به جای اینکه سازماندهی داشته باشید، امر استعلایی در حوزه فردی داشته باشید و این سوبژه است که به دنبال استعلا بگردد، بدون اینکه بخواهد آن را به سازمانی به نام کلیسا، کنیسه و مسجد ربط دهد. امر سازمانیدهیشده و بروکراتیک با روندهایی که با سطح جهانی وجود دارد، ناسازگار است و هر چه دین تشکیلاتیتر میشود، فاصلهاش از مردم و تودههای مردم بیشتر میشود.