صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۲۶۲۱
چهارشنبه‌سوری از فرهنگ ایرانی حذف نخواهد شد
جامعه‌شناسان معتقدند که سنت‌ها، برآمده و زاییده شرایط، نیازها، ضرورت‌های اجتماعی و سیاسی یک جامعه هستند. سنت‌هایی که به شکل و شمایل گوناگون درمی‌آیند و روزی را در گاه‌شمار شمسی، قمری یا میلادی به نام خود ثبت می‌کنند. گاهی می‌شوند 7 شبانه روز عروسی و گاهی می‌شوند جشن چهارشنبه‌سوری و دید و بازدیدهای عید.
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۳ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۶

جامعه‌شناسان معتقدند که سنت‌ها، برآمده و زاییده شرایط، نیازها، ضرورت‌های اجتماعی و سیاسی یک جامعه هستند. سنت‌هایی که به شکل و شمایل گوناگون درمی‌آیند و روزی را در گاه‌شمار شمسی، قمری یا میلادی به نام خود ثبت می‌کنند. گاهی می‌شوند 7 شبانه روز عروسی و گاهی می‌شوند جشن چهارشنبه‌سوری و دید و بازدیدهای عید.

به گزارش ابتکار، اما در گذار زمان تنها سنت‌هایی بر جا می‌مانند که با ضرورت‌های جامعه انطباق داشته باشند، در غیراین صورت یا از بین می‌روند و یا متناسب با ضرورت‌ها و نیازهای مردم، دچار تغییر و تطور می‌شوند. بخش‌های نامنطبق حذف می‌شوند و بخش‌های ضروری و منطبق بر جای می‌مانند و تقویت می‌شوند.

چهارشنبه‌سوری که چند دهه‌ای است رسانه‌ها نامش را به چهارشنبه‌سوزی تغییر داده‌اند، از این اصل تبعیت کرده است. سنتی که در طول چهار دهه به سنتی خانمان‌سوز بدل شده است. اما چه شد؟ این سوالی است که بسیاری از کسانی که طعم چهارشنبه‌سوزی چهل‌سال پیش را چشیده‌‌اند در ذهن می‌جویند. سوالی که حسن محدثی، جامعه شناس دین و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با «ابتکار» به آن پاسخ می‌دهد.

نسل ‌انقلابی برای ما نسل‌های بعد انقلاب همیشه از قاشق‌زنی، فال‌گوشی و گره‌گشایی، آجیل‌خوران و پریدن از آتش چهارشنبه آخر سال می‌گویند. از بچه‌هایی که پشت در خانه چادر به سر و قابلمه به دست می‌ایستادند، از گرمای آتشی که همه را به دور هم جمع می‌کرد و هر چه بود مهر بود و محبت. اما حالا ما نسل‌های بعد از انقلاب از چهارشنبه‌سوری دست‌های خونین، انگشتان پریده، چشمان کور و شماتت‌های بزرگ‌ترها را به یاد‌ داریم، شماتت‌هایی که در اولایل انقلاب از سوی بزرگان دین آغاز شد.

سخنان آیت‌الله مطهری در نکوهش این سنت بعد از سال‌ها همچنان شنیدنی است که می‌گوید: «پدران ما در گذشته چنین می‌کردند ما هم چنین می‌کنیم. چهارشنبه آخر سال شمسی بسیاری از خانواده‌ها که باید بگوییم خانواده احمق‌ها، بسیاری از خانواده احمق‌ها آتشی روشن می‌کنند، هیزمی روشن می‌کنند و آدم‌های سر و مر گنده با هیکل‌های چنین و چنان از روی آتش‌ها می‌‌پرند و می‌گویند «ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من»؛ چقدر حماقت است.

می‌پرسیم چرا چنین می‌کنید؟ می‌گویند سنت است. قبل از این پدران ما چنین می‌کردند. قرآن می‌گوید «اولو کان آباو هم لا یعقلون شیئا و لایهتدون» اگر هم پدران شما در گذشته چنین کاری می کردند وقتی می‌بینید یک کار احمقانه است و دلیلش خری پدران شما است چرا شما دوباره این سند حماقت را سال به سال تجدید می‌کنید این فقط یک سند حماقت است و شما کوشش می‌کنید این سند حماقت را زنده نگه دارید.»

حالا اما از زمان بیان این سخنان سال‌هاست که می‌گذرد، سال‌هایی که از سوی نظام سیاسی و حتی بزرگان دین تلاش بر حذف این سنت صورت گرفته اما چه شده که این تلاش ناکام مانده است؟ حسن محدثی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس دین در گفت‌وگو با «ابتکار» پاسخ می‌دهد.

چرا سنت چهارشنبه‌سوری به این حال درآمده است؟
یکی از بحث‌هایی که در کتاب دین و شادی به آن اشاره کرده‌ام مقابله با جشن‌های ایرانی است که از دو موضع صورت گرفته است: یکی از موضع علمای دین و فقها که این جشن‌ها را بت‌پرستانه، مشرکانه دانسته‌اند و یا با تعبیر خرافی و ابلهانه توصیف کرده‌اند. به طور مثال آیت الله مطهری تند و شدید با سنت چهارشنبه‌سوری برخورد می‌کند و برخی از فقها آن را مرتبط با آتش‌پرستی دانسته‌اند و خواسته‌اند این سنت‌ها را طرد کنند و ضد اسلامی معرفی کنند.

در کنار این نگاه که در آن از موضع شرعی و دینی سختگیرانه به جشن‌های ایرانی پرداخته شده است، نظام سیاسی نیز تلاش کرده تا متولی این نگاه دینی شریعت‌مدارانه‌ سخت‌گیرانه باشد و این نوع جشن‌ها را حذف کند. همه‌ ما می‌دانیم که این جشن‌ها ریشه‌های ملی و تاریخی دارند و در طی قرون متمادی حفظ شده‌اند و مردم از رهگذر جامعه‌پذیری آن را پذیرفته‌اند و این جشن‌ها جزو خاطره و ایام خوب و دوست‌داشتنی‌شان بوده است. آنها به بهانه‌ این سنت‌ها در کنار هم جمع می‌شدند و لحظات خوش و شیرینی را در کنار هم می‌گذراندند.

بنابراین، این جشن‌ها مورد قبول توده‌ مردم بوده و برای‌شان ارزش و اهمیت داشته و دارد. لذا نگاه آمرانه که قصد حذف این سنت‌ها و جشن‌ها را دارد با مقاومت مواجه می‌شود. اساسا کسانی که در ایران معاصر و چند دهه‌ اخیر می‌خواهند فرهنگ را از بالا و به‌نحو آمرانه مهندسی کنند با مقاومت و شکست روبه‌رو می‌شوند. چنان که در عصر پهلوی نیز زمانی که حکومت قصد داشت تا به‌نحو آمرانه کشف حجاب کند یا برخی از موارد فرهنگی دیگر را حذف کند کامیاب نبوده است و با مقاومت روبه‌رو شده است.

در ایران بعد از انقلاب نیز با این موارد روبه‌رو هستیم و درباره‌ امور مختلف فرهنگی این شکست را می‌بینیم که نظام سیاسی یا کسانی که از بالا و با نگاه متولی‌گرانه‌ دینی خواسته‌اند این عناصر فرهنگی را حذف کنند کامیاب نبوده‌اند. به‌عنوان مثال، همین نگاه باز هم در امر قمه‌زنی و حذف آن موفق نبوده و با مقاومت روبه‌رو شده و همچنان مردم در خفا یا در فرصت‌های گوناگون این عمل را انجام می‌دهند.

چطور شده که ماجرا به این سمت پیش رفته که مردم دست به این کار زده‌اند که به شکل خشونت آمیزی این جشن را برگزار کنند؟
داستان آن به دهه‌های اول انقلاب باز می‌گردد که جلوی برگزاری این جشن گرفته شد. تا پیش از این مردم خیلی ساده به خیابان‌ها و کوچه‌ها می‌آمدند و آتشی برپا می‌کردند و از روی آتش می‌پریدند و کنار هم جمع می‌شدند. در واقع با مداخله‌ نظام سیاسی به این جشن جلوی آن سد شد و مردم دیگر نتوانستند مثل سابق جشن بگیرند.

بنابراین روند به سویی رفت که مردم آرام آرام از راه‌های دیگری شادی خود را اظهار می‌کردند. به خاطر دارم که در اولین سال‌ها نوجوانان و جوانان از داخل خانه‌ها و از پنجره ترقه به بیرون پرت می‌کردند و آرام آرام به همین ترتیب روند افزایش پیدا کرد و پرتاب ترقه، مواد محترقه و منفجره از درون خانه‌ها به بیرون و به خیابان‌ها کشیده شد. بعد از آن دیگر ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره تبدیل به یکی از مولفه‌های اصلی چهارشنبه‌سوری شده است.

در واقع نوع عمل‌کرد نظام سیاسی و عملکرد متولیان فرهنگ مقصر این وضع هستند. اگر به گذشته رجوع کنیم می‌بینیم که برخوردها و سختگیری‌ها نه تنها موفق به توقف و حذف این جشن‌ها نشد که وضع بسیار آسیب‌زا و ناامنی را برای مردم در خیابان‌ها و مجامع عمومی پدید آورد. منتقدان دلسوز بارها گفته‌اند که این راه‌ها نتیجه‌بخش نیست اما این نقدها مورد بی‌اعتنایی قرار گرفت و برخی به صورت آمرانه و بی‌اعتنا به ویژگی‌های عناصر فرهنگی و اجتماعی در فرهنگ و امور اجتماعی مداخله کردند و چنین آسیبی را پدید آورده‌اند و اکنون عملاً در چنان وضعی گرفتار هستند که فقط تلاش می‌کنند که این آسیب‌ها کمتر شود.

شما اشاره کردید به بحثی که این جشن نوعی شادی است و از زمانی این عناصر به این سنت اضافه شد که جلوی جشن گرفتند. حال این سوال مطرح می‌شود که چرا مردم از این سنت دست بر نمی‌دارند و نه کسانی که سعی در حذف آنها داشتند موفق شده‌اند و نه کسانی که سعی در بازگشت این آیین به گذشته دارند کامیابند؟
قرن‌ها است که این جشن‌ها در ایران وجود داشته و دوره‌ به دوره در آنها تغییراتی وارد شده است. اما در کل این جشن‌ها سابقه‌دار است. به یاد دارم که در خانه مذهبی ما جمع شدن اعضای خانواده در کنار هم و کپه کردن کاه‌، آتش‌زدن و پریدن از روی آن توسط پدر خانواده که روحانی بود انجام می‌شد و او همه‌ ما را دعوت می‌کرد که از کوچک و بزرگ از روی آتش بپریم و دعا کنیم و از خداوند گشایش مادی و مطالبه‌ معنوی داشته باشیم.

به عبارتی این سنت با نگاه دینی و اخلاقی مذهبی خانواده، فرهنگ و جامعه‌ ایرانی درآمیخته بود. بنابراین، در طی قرون این سنت به ما رسیده بود و از کودکی با آنها بزرگ شدیم و آن را پذیرفتیم. بنابراین وقتی سنت، اعتقاد یا باوری که در طی دوره‌‌ طولانی از زندگی پذیرفته می‌شود، نمی‌تواند با یک بخشنامه یا دستور و یا در مدّت و دوره‌ کوتاه حذف شود.

مثالی می‌تواند این موضوع را واضح‌تر بیان کند. مرسوم است که در سفر حج از پیش از اعزام، به حاجیان گفته می‌شود که وقتی به مراکز مقدس رفتید از آنجا خاکی برای تربت برندارید تا مشکلی پیش نیاید و شرطه‌های عربستان با شما برخورد نکنند، اما این گفت‌وگو‌ها و تذکرات حاجیان را متنبه نمی‌کند چراکه 30، 40 یا 50 سال به آنان گفته شده که خاک امام مقدس است و حالا بعد از این همه انتظار او به مراد دل رسیده است. بنابراین آن چیزی که در طی دوره‌ طولانی به مردم آموخته می‌شود و مردم با آن فرهنگ‌پذیر و جامعه‌پذیر می‌شوند، قابلیت آن را ندارد که با یک بخشنامه یا در دوره‌ کوتاهی آن را از بین ببریم یا به کلی کنار بگذاریم.

بنابراین مشکل از سوی مردم نیست چراکه این یک روند تاریخی بوده و بسیاری از عناصر فرهنگی چه آنهایی که دینی بودند، همانند عزاداری عاشورا و چه آنهایی که ملی بودند و ماندگار شده‌اند، به همین ترتیب به ما رسیده‌اند. بسیاری از جشن‌ها مانند مهرگان هنوز هم پابرجا مانده‌اند اما کمرنگ‌تر شده‌اند اما جشن‌های مربوط به ایام نوروز به دلیل آنکه با تغییر طبیعت و سال همراه هستند، جذابیت ویژه‌ای دارند و بار معنوی خاص خود را دارند و برای مردم بسیار جذاب هستند.

بنابراین تغییر این سنت‌ها به این شیوه یا از بین بردن آنها (صرف‌نظر از این‌که چه موضعی داریم) به این سادگی‌ها نیست. لازم است نظر صریح خود را هم بگویم که من شخصاً این مجموعه‌های فرهنگی و سنّت‌ها را بخشی از میراث ارزشمند و سرمایه‌ فرهنگی و اجتماعی کشور می‌دانم و با مواجهه‌ حذفی با آنها مخالف‌ام.

اما عملکرد نظام سیاسی با محدود کردن و برخورد کردن و تبدیل کردن آنها به یک جرم، سبب شد تا مردم از هر طریقی که می‌توانستند در برابر آن مقاومت و مقابله کنند و به‌نحو دیگری جشن خود را برگزار کنند. این اتفاقی است که در چند دهه‌ اخیر در کشور به وجود آمده و باید به سراغ کسانی رفت که این شیوه‌ ناصحیح را در پیش گرفته‌اند و آن را دنبال می‌کنند.

تنها کاری که در حال حاضر می‌توانیم انجام دهیم این است که شرایط را برای شادی مسالمت‌آمیز و دوستانه و مهربانانه‌ مردم و پذیرش فرهنگ سالمی که وجود دارد از طریق عدم مداخله‌ آمرانه در کار مردم فراهم کنیم.

در میان سخنان‌تان به این موضوع اشاره کردید که سنت یا جشنی مانند چهارشنبه‌سوری در ایران چهار دهه پیش جدای از مذهب و دین اسلام نبوده و به هم آمیخته بودند. اما چه شد که یک باره این سنت به امری غیرمذهبی بدل شد؟
تمام سنت‌هایی که تحت عنوان سنت‌های ملی و ایرانی از آنها یاد می‌کنیم، ریشه‌های دینی و مذهبی دارند و در دین زرتشت معانی خاص خود را دارند. دین زرتشت دینی توحیدی است و زرتشت از پیامبران موحد جهان بوده و دین زرتشت حتی در یکی از آیات قرآن به عنوان دین اهل کتاب معرفی شده است.

نگاه شریعت‌مدارانه‌ تنگ‌نظرانه‌ برخی فقها و روحانیون که مبتنی بر درک نادرستی از دین زرتشت است، همه این سنت‌ها را تحت برچسب آتش‌پرستی و شرک تلقی می‌کند و رد می‌کند، در حالی که زرتشتیان به هیچ وجه آتش‌پرست نیستند و این نوع مواجه نوعی تحریف در باب دین زرتشت است. در خود این سنت‌ها و در دین زرتشت ابعاد معنوی پررنگ بوده و هنوز هم اجرای این سنّت‌ها در میان زرتشتیان با امور معنوی و دینی همراه است. در میان زرتشتیان این جشن‌ها با انواع دعاها، مباحث دینی و مناسک دینی همراه است.

هیچ‌گاه از خاطر نمی‌برم که وقتی من و همسرم در آتشکده‌ یزد آیات گاتها را خواندیم به‌شدّت تحت تاثیر قرار گرفتیم، چون قرابت زیادی با آیات قرآن داشت. بنابراین اینگونه جشن‌ها ریشه در دین دارد و در فرهنگ اسلامی در ایران پس از اسلام نیز به دلیل بار معنوی‌ای که دارد با عناصر و آموزه‌های اسلامی آمیخته می‌شود و به اندیشه اسلامی گره‌ می‌خورد.

مثلاً در زمان تحویل سال نو وقتی دعای «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال» را می‌خوانیم نشان می‌دهد که تحول در طبیعت با فکر تحوّل در وجود، فکر و اندیشه و احساس ما پیوند می‌خورد و ما به‌واسطه‌ آن، تحولی وجودی را از خداوند طلب می‌کنیم.

بنابراین، به دلیل ویژگی‌های خاص، عناصر این مجموعه‌های فرهنگی، بار اخلاقی، معنوی و دینی پیدا می‌کنند. لذا بعد از ورود اسلام به ایران به‌تدریج و با گذشت قرن‌ها عناصر دینی به هم پیوند خوردند اما نگاه سختگیرانه‌ شریعت‌مدارانه که دین الهی را به یک نگاه و گرایش خاص اسلامی منحصر می‌کند این مشکلات را ایجاد می‌کند.

آیا نگاهی که آیت الله مطهری به سنت و جشن چهارشنبه‌سوری داشتند برآمده از همین موضوع است؟
دقیقا. آیت الله مطهری حرف‌های تندی درباره این نوع جشن‌های ملّی و ایرانی می‌زند که اولا نشانه عدم آشنایی درست او با دین زرتشت است و ثانیا نشان می‌دهد که بسیار غیر متساهل و غیر روادارانه راجع به سنت‌های ایرانی و عناصر باقیمانده از دین زرتشت سخن می‌گوید. من در فصل دوم کتاب نظریه‌ای در باب دین و شادی برخی از این‌گونه نظرات ایشان را مورد بحث قرار داده‌ام.

ارسال نظرات