صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۲۳۰۷
در نشست «نگاهی تبارشناسانه به بحث سکولار، عرفی، امر قدسی و مسئله ایران» از یک سو مطرح شد که برداشت حداکثری از دین به عرفی‌شدن می‌انجامد و از سوی دیگر مطرح شد که عرفی‌شدن معنای سکولار ندارد و ما باید از ظرفیت عرف استفاده کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۹ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۶

نشست «نگاهی تبارشناسانه به بحث سکولار، عرفی، امر قدسی و مسئله ایران» ۱۹ اسفند در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در بخش دوم این نشست قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی کردند.

به گزارش ایکنا، پورحسن در آغاز سخنانش گفت: نکته اول بحث من این است که بر خلاف خیلی از آثاری که نوشته شده است، معنای واحدی برای سکولاریسم و عرفی‌شدن وجود ندارد. معنای سکولاریسم می‌تواند طیفی از معنا را در بر داشته باشد و ما باید توضیح دهیم مرادمان از سکولاریسم چیست. نکته دیگر این است که سکولاریسم تنها به معنای سیاسی را فهمیده‌ایم. سکولاریسم سیاسی مربوط به نیمه دوم سده هفدهم میلادی است و سکولاریسم در اخلاق، معرفت‌شناسی و دین و ... بررسی نشده است. آیا ما می‌خواهیم اخلاق‌مان را بر مبنای مقدس بنا کنیم و یا دین را با اخلاق می‌سنجیم؟ باید بپذیریم که امروز همه ساحات با سکولاریسم نسبت می‌یابد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: سکولاریسم دوره‌هایی دارد. دوره اول این مفهوم دوره تفکیک است. کلیسا دو سنخ زمین داشت، زمینی برای امور مقدس از جمله ساخت کلیسا بود و مقداری از زمین‌ها نیز سکولار بودند یعنی کارهای غیردینی انجام می‌شد تا پشتوانه کار دینی باشد. در سده دوازدهم پاپ دستور می‌دهد گردن شاه فرانسه را بزنند و در قرن چهاردهم برعکس اتفاق می‌افتد. در دوره اول ما بحث نظری در مفهوم سکولاریسم نداریم. دوره دوم، دوره شکل‌گیری بنیادهای نظری نخستین این مفهوم همراه با رنسانس و در سده شانزدهم است که در این دوره مسئله قدسیت‌زدایی و عرفی‌شدن را تحت تاثیر پروتستانتیسم، مطرح می‌شود. شما با روند واحدی از سکولاریزاسیون روبرو نیستید. اصلاح دینی کمک کرد که برخی بیان کنند که دین آیا باید در تمام حوزه باشد و یا نه؟ سکولاریسم در این دوره معتقد است که دین ساحت ویژه‌ای برای خود دارد. جامعه آمریکایی نیز خود را دیندار می‌داند که آن را در ساخت خاص خود قرار داده است.

وی تصریح کرد: در دوره سوم ما با جریان رادیکال سکولاریسم به معنای ضدیت با دین روبرو هستیم. در این دوره ما با ساحت قدسی کاملا منقطع هستیم. ما امور زندگی را در عرصه عمومی، با خرد جمعی پیش می‌بریم. هابرماس معتقد است که دوران سکولاریسم به پایان رسیده است. او عنوان می‌کند که مذهب به عرصه عمومی باز می‌گردد که ابتدایی‌ترین کار سرکوب کردن است که این کار آن‌ها را رادیکال می‌کند که البته این برخورد ایدئولوژیک است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با طرح این پرسش که مراد از سکولاریسم چیست؟ گفت: در سال ۱۸۴۶ اولین بار این اصطلاح به کار برده شد و عنوان شد که وضعیت انسان کنونی در درون عرفی‌شدن قرار دارد. در اواخر سده هیجدهم ما با این مسئله روبرو هستیم، هرچند ما پیشتر با این معنا روبرو بوده‌ایم. متفکر درجه یک ما امروز می‌گوید راه توسعه برای ایران از طریق غرب است. توسعه در ذیل غرب غلط است هر چند می‌توان توسعه را از طریق داد و ستد پذیرفت. ما می‌توانیم دیندار باشیم اما نقش حداقلی برای دین قرار دهیم. به نظر می‌آید ما سکولاریسم را جریانی ضد دینی می‌دانیم و عرفی‌شدن را قطع از حوزه ماورا می‌دانیم.

پورحسن ادامه داد: تعاریف سکولاریسم چند رویکرد را بیان می‌کنند که من با یکی موافقم که می‌گوید اگر شما واجد دین حداکثری باشید، این آغاز عرفی‌شدن دین است چون دین چنین ظرفیتی ندارد و این محصول معرفت دینی است که در نسبت شما به جهان است. اگر شما ادعا کنید همه مناسبات را از منظر دین می‌بینید، شما فهم دین را به جای دین قرار داده‌اید، از این رو فقه به امری عرفی و بشری تبدیل شده است. اکثر جوامعی که نگاه رادیکال به دین دارند، زمینه مناسب‌تری برای عرفی‌شدن دارند. عرفی‌شدن یعنی شما به تدریج از خود دین به سمت فهم دین و از ماورا به سمت بشر می‌آیید. در این صورت شما بدون مراجعه به بنیان حقیقی دین، ادعای دینی می‌کنید.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: رشید رضا معتقد است که عقل بشر به کمک اصل دین آمده و تقنین می‌کند و از این رو خیلی از قوانین در کشورهای اسلامی بشری است. اگر ما نتوانیم دین را به دین حداقلی فروبکاهیم، عرفی خواهیم شد. مسیحیت کاتولیکی ادعای مطلقیت می‌کرد، لوتر و کالوین گفتند چرا فکر می‌کنید خداوند چرا تنها با شما سخن می‌گویند؟ ما تا بنیادهای درست غرب را نشناسیم در خیلی از مسائل عقیم خواهیم بود.

وی افزود: کاهش دین در عرصه عمومی ضدیت با دین نیست که جا باز کردن برای عقل بشر است. لاک، مهم‌ترین متفکر دلیل‌گرایی، در کتاب معقولیت مسیحیت بیان می‌کند که نسبت عقل و وحی چیست؟ او می‌گوید عقل ما را می‌تواند تا دروازه‌های وحی ببرد، اما در داخل دین این قدرت را ندارد که بگوید این درست و یا غلط است. ما از ابتدای انقلاب نگاه رادیکالی به دین داشتیم و معتقد بودیم مسئول و نماینده مجلس ما باید روحانی باشد. ما از چهل سال پیش تا کنون فهمیده‌ایم که این فهم می‌توانست نادرست باشد. فردی می‌تواند دیندار باشد اما ناکارآمد باشد. ما همچنان در درون حداکثرگرایانه نقش دین در جامعه هستیم که بیشتر به سوی عرفی‌گرایی هستیم، مگر اینکه بگوییم این ساحت دین و ساحت عقل است.

وی افزود: در آمریکا نگاه حداقل‌گرایانه حذف دین وجود داشت که این نگاه در تنها بعضی از ساحات حضور دین را حذف می‌کند. ما گاهی می‌گوییم سکولاریسم به معنای عدم دخالت و ورود دین و گاهی مرادمان عدم مرجعیت جزمیت‌های دینی است. برنارد لوئیس معتقد است که سکولاریسم ابتدا در قرن ۱۹ بار ایدئولوژیک داشت و به معنای این بود که همه ساحات زندگی باید مبتنی بر بشرانگاری باشد. در نوشته ویلسون می‌خوانیم سکولاریسم جریانی است که می‌گوید آگاهی دینی در جامعه وجود دارد، نهادهای دینی اهمیت خود را از دست می‌دهد، دین در اداره جامعه کم اهمیت می‌شود و ابزارهای اداره جامعه باید عقلانی باشند تا دینی.

پورحسن تصریح کرد: مسئله بعدی من بحث دئیسم یا دین طبیعی است. در غرب یک بحث این بود که دین را کنار بگذاریم و یا به جای دین سنتی دین طبیعی را بگذاریم. ما الان در دنیا با دین طبیعی مواجه هستیم. اوج دین طبیعی با هیوم است و الان نمی‌توان گفت اوجش در مغرب زمین است. ما امروزه در دنیای عرفی‌شدن زندگی می‌کنیم و با ظهورات دین واجد ویژگی قدسیت مواجه نیستیم. اگر شما در جامعه امروز با نهادهای بشری مواجه هستید، نهادها جای دین را گرفته‌اند و ما هر چه بیشتر به سمت نهادسازی برویم عرفی‌تر می‌شویم.

وی افزود: اگر ما امروزه از ادیان و عرفی‌شدن حرف می‌زنیم، شما چیره‌شدن خرد را می‌بینید. خرد خرد است و قدسی نیست مگر اینکه خرد را لوگوس عارفان بدانید. میان عرفی‌شدن از حیث معرفت‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخی و دینی تمایز بگذاریم و اگر این تمایزات را قائل نباشیم، دچار مشکل جدی خواهیم شد.

پورحسن در پایان گفت: مسیحیت چه کرد؟ مسیحیت با ۳ جریان مواجه بود، اصلاح مذهبی ، انقلاب علمی و جنبش روشنگری که بنیادهای سکولاریسم‌اند. کیوپیت، کشیش مسیحی می‌گوید مسیحیت ابتدا خواست مقابل عرفی‌شدن بایستد دچار مرگ شد. ما چاره‌ای جز عرفی‌شدن نداریم، مسیحت باید از مفاهیم کهن دل برکنیم. مفهومی خاصی از خدا وجود داشت که دیگر وجود ندارد و مفهوم جدیدی از خدا وجود دارد. بر ماست که در جستجوی فهم و امر جدید و اصلاح مسیحیت تلاش کنیم. مواجه دوم مواجهه پروتستانتی بود که معقول‌تری بوده و قائل به عرفی‌شدن در معنای حداقلی است. ما در ایران این دو مواجهه را داریم. اگر ما نتوانیم دست به اندیشه مجدد بزنیم و فهم مبتنی بر خرد به معنای عام داشته باشیم در آن صورت می‌توانیم وفاق ایجاد کنیم، و الا شکست خواهیم خورد.

عمل سکولار عمل عرفی نیست

سخنرانی بعدی این نشست میری، در آغاز سخنانش گفت: تاملاتی در خصوص مفاهیمی که ما با عنوان سکولاریسم سکولار امر قدسی، ترجمه مفهوم سکولار با امر عرفی دارم. چطور می‌توانیم امر سکولار را صورت‌بندی کنیم. آیا به راحتی می‌توانیم بگوییم امر سکولار عرفی است؟ ما کجا باید بایستیم اگردر نظام معنایی کاتولیسیسم بایستیم نتیجه‌ای می‌گیریم و اگر در ایران بایستیم به نتیجه دیگری می‌رسید.

وی افزود: وقتی می‌خواهند بگویند یک سیستمی ضددینی است، می‌گویند لائیک است یا به یک بی‌دین می‌گویند لائیک، آیا لائیک این معانی را می‌دهد؟ اگر مقداری لائیک را واکاوی کنیم طور دیگری می‌توانیم ببینیم. مسیحیان عالم را در دو ساحت روحانی و دنیوی تقسیم کرده‌اند. مسیحیان عربی لبنان، سکولاریسم را «علمانیة» تعریف کرده‌اند. ما در فارسی یا ترجمه‌کرده‌ایم سکولار و یا عرفی را به کار برده‌ایم. اما ما عالم سکولار را چطور باید تعریف کنیم.

میری تصریح کرد: کسانی که خود را وقف کلیسا به معنای پیکر مسیح می‌کردند، روحانی خوانده شده و سلسله مراتبی داشتند. یکی از صفت‌های پاپ به معنای پل میان ساحت سکولار و ساحت دنیایی بود. حال روحانیون مسیحی کارهایی را انجام نمی‌دهند، اما برخی هستند که مسیحی هستند و همه باورهای مسیحی را دارند، اما نمی‌توانند خود را کاملا وقف کلیسا کنند، این‌ها بیرون امر روحانی قرار می‌گیرند، این‌ها را افراد «لائیک» می‌خوانند.

وی با بیان اینکه «لائیک»ها چه کار می‌کنند که روحانیون نمی‌کنند و کارهای سکولار به چه معناست؟ گفت: این‌ها زن می‌گیرند، بچه‌دار می‌شوند، به امور این جهان می‌پردازند اما خود را وقف کلیسا نکرده‌اند. اگر شما از درون نظام معنای مسیحیت به جهان اسلام نگاه کنید، پیامبر(ص) را سکولار در معنای مسیحی خواهید دید. وقتی شما در داخل تعالیم ائمه وارد می‌شوید، جزئیاتی در خصوص زندگی زناشوئی می‌یابید که از نظر میسحی این کارها آن سوی لذت‌گرایی است.

میری تصریح کرد: چرا نظام معنایی خودمان را از منظر مسیحی بررسی کرده‌ایم؟ تمایز بین امر قدسی و سکولار، ربطی به نظام معنایی اسلام ندارد. چنین نیست که تمایز قدسی و سکولار جهان‌شمول باشد. در نگاه قرآنی غیب و شهادت وجود دارد. مراد از غیب، غیرمحسوس و معقول است و مراد از شهادت امر محسوس است. بحث قرآن بحث معرفتی است و اینکه ذهن انسان چطور می‌توند به بنیان‌های هستی معرفت یابد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: آیا در نظام معنایی اسلام وقتی صحبت از امور سکولار می‌کنیم، به عرف فکر می‌کنیم؟ در زیست جهان ایرانی، وقتی قضات به شهرهای مختلف می‌رفتند، از جمله وظایف‌شان این بود که یا بنا به شرع حکم بکنند و یا بنا به عرف. از این رو عرف معنای سکولار نبوده و عرف ضد شریعت نبوده است. چیزی که باعث شده نتوانیم ما با عالم مدرن روبرو شده و از بن‌بست‌های جامعه خارج شویم این است که از ظرفیت عرف محروم کرده‌ایم و فکر می‌کنیم که هرجا به عرف تن بدهیم ضد دینی رفتار کرده‌ایم، در حالی که نظام معنایی اسلام و نظام معنایی مسیحی متفاوت است و باید قبل از اینکه بگوییم سکولاریسم ما را احاطه کرده و یا ما روشنفکران دینی و سکولار داریم و ... باید به مفهوم سکولار بپردازیم.

وی افزود: آیا نظام معنایی اسلام را باید مطابق نظام معنایی مسیحیت بازسازی کرد؟ بسیاری از مفاهیم در جامعه‌شناسی دین بر اساس یک مدل سنجیده می‌شوند در حالیکه این بدون توجه به تفاوت ادیان ناممکن است. بسیاری از تفکیک‌های جامعه‌شناسی دین بر اساس نظام کاتولیک یا مدرنیته غربی گرفته می‌شود و در جامعه ما اعمال می‌شود. مسجد جایگاه کلیسا در مسیحیت را ندارد. اینجا چه روی داده است. در مطالعات دین، ما امری عام و امری خاص داریم. برای مثال من از شما می‌پرسم این که دست من است چیست؟ می‌گویید سیب، فرد دیگری پرتقال، و دیگری موز در دست دارند، هر سه این‌ها میوه است. حال اگر به جای اینکه از مفهوم میوه استفاده کنیم از مفهوم سیب استفاده کنیم، چه روی می‌دهد؟ می‌گویی، سیب، پرتقال و موز، سیب هستند. در واقع پرتقال سیبی است که پوستش کلفت‌تر است. در خصوص هندوانه می‌گوییم بسیار بزرگ است، اما رنگش به سیب می‌خورد. شما اگر مقوله کلی‌تان را بر اساس خصوصیت یکی از اجزا تعریف کنید، مقوله‌بندی‌تان با مشکل مواجه می‌شود. نکته اینجاست که در مطالعات دین، چنین اتفاقی روی داده است و وقتی ما می‌خواهیم پدیده‌ای به نام دین را تعریف کنیم در مقام مقدمه‌چینی می‌آییم و به زبان جهانشمول حرف می‌زنیم، اما در خصوص مصادیق تقلیل به امر خاص می‌دهیم. اگر به خلط مفهومی خود آگاه نشویم از بن بست خود نمی‌توانیم خارج شویم.

میری در پایان گفت: عرف مساوی امر سکولار نیست، بلکه مفهومی است که به معنای فهم متعارف است و در اندیشه ایرانی و اسلامی به معنای امر سکولار گرفته نشده است و باید از ظرفیت آن استفاده کرد.

ارسال نظرات