صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۵۰۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۴ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۶
ایمان رنجکش؛ آزمون تیزهوشان حذف شد؛ این شاید پربازخورد‌ترین عنوانی باشد که در طول این سال‌های اخیر در حوزه نظام آموزشی کشور بر سرخط اخبار قرار گرفته است. خبر را معاون آموزش ابتدایی وزارتخانه نقل می‌کرد که بر اساس تصمیم شورای عالی آموزش و پرورش تمامی کتب کمک آموزشی و ورود موسسات مختلف به مدارس ابتدایی ممنوع و دیگر آزمون ورودی مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان برگزار نخواهد شد.
 
سازمان ملی پرورش استعداد‌های درخشان در طول بیش از ۴ دهه حضور خود در نظام آموزشی کشور همواره با فراز و نشیب‌های بسیاری دست به گریبان بوده است. سمپاد در سال ۱۳۵۵ بنیان نهاده شد و در جهت پرورش و بهره برداری از دانش آموزانی با بهره هوشی بالا گام برمی‌داشت. سال ۵۸ منحل و در ادامه به همت دکتر جواد اژه‌ای و تصویب نخست وزیر وقت در سال ۶۶ مجددا احیا شد.
 
سمپاد جسته و گریخته به فعالیت خود ادامه می‌داد، اما همواره شمشیر داموکلس انحلال را بر گردن خود میدید و هر وزیر آموزش و پرورشی که روی کار می‌آمد با توسعه آن مخالف بود و به نوعی منتقد تفکیک استعداد‌ها بودند و این سازمان را به چشم نهادی تحمیل شده و هزینه بردار می‌دیدند.
 
در اواسط دهه هفتاد بحث تجمیع و واگذاری به استان‌ها پیش کشیده شد و شرایط تا حد بسیاری برای سمپاد دشوار گردید. تحلیل‌ها از آن ایام به نوعی بود که حتی هزینه‌ها و گردش مالی یک مدرسه پرورش استعداد‌های درخشان مساوی بود با کل هزینه‌های یک اداره کل. همه این‌ها دست به دست هم داد و سرانجام در دوره وزارت حسین مظفر که مخالف جدی سمپاد بود با تهیه بولتن معروف «استعداد‌های درخشان کج‌راهه‌ای در آموزش و پرورش» رسما توسعه این مدارس در کشور متوقف شد.
 
اما با آغاز دهه هشتاد بار دیگر قطار سمپاد بر ریل رونق قرار گرفت و مدارس آن در سراسر کشور در حال توسعه بود. حساسیت آزمون‌های سمپاد به یک کابوس برای دانش آموزان و خانواده‌ها تبدیل شده بود و شهوت رقابت در دانش‌آموزانی که میل به تحصیل در مدارس متفاوت‌تری داشتند سال به سال بیشتر می‌شد.
 
تنها اشتباه شدن پاسخ‌های چند سوال در آزمون سمپاد سال ۸۷ باعث شد تا کار حتی به مجامع بین المللی هم کشانده شود و سازمان را مورد تهاجم شدید دانش آموزان و خانواده‌های معترض آنان قرار دهد. این پایان ماجرا نبود و باعث شد تا جواد اژه‌ای که از ابتدای احیای سمپاد سکاندار آن بود از این سمت برکنار شود. 
 
شاید تامل برانگیزترین قسمتِ نامه خداحافظی جواد اژه‌ای که پس از ۲۱ سال از سمپاد رخت بر می‌بست همین یک جمله باشد: (وقتی فرزند استانداری در آزمون ورودی سمپاد موفق می‌شد، چندان خوشحال نمی‌شدم، اما وقتی فرزند بلال‌فروش روبروی همان استانداری قبول می‌شد، از شادی در پوست خود نمی‌گنجیدم!)
 
جمله بالا بیان شد تا به تیتر مطلب بازگردیم. در مشروح خبر حذف آزمون ورودی پایه هفتم تیزهوشان دلایل قابل توجهی بیان شد که از تصمیم وزارت آموزش و پرورش دولت حسن روحانی به سمت تغییر جهت در تعلیم و تربیت نظام آموزشی کشور خبر می‌دهد.
 
بدون شک آن‌چه که ده سال پیش در نامه خداحافظی اژه‌ای از سمپاد بیان شد، خود گواه تفاوت‌های بسیار سال‌های قبل با دوره‌های کنونی است و دیگر نشانی از اهداف اصلی سمپاد مبنی بر هدایت استعداد‌هایی که توان مالی مناسب برای تحصیل بدون دغدغه ندارند در آن دیده نمی‌شود. مثلا دانش آموزی که دارای استعداد خاص است و از شرایط اقتصادی مناسب برخوردار نیست بدلیل جو حاکم از گردونه این رقابت‌ها حذف می‌شود.
 
ماجرا تا آن‌جایی پیش رفته که یک خانواده ده‌ها میلیون حاضر است برای حضور فرزند خود در این مدارس خرج کند و در طول این سال‌های اخیر با رشد موسساتی مواجه بودیم که به مدارس به شکل یک بنگاه اقتصادی می‌نگرند و این استدلال در جامعه جا افتاده که با پول خرج کردن می‌توان به استعدادی ناب مبدل شد که معیار‌های ارزیابی وضعیت آموزشی را ۱۸۰ درجه با دهه‌های گذشته متفاوت کرده است.
 
کودکان و نوجوانانی که به این رویداد آموزشی نزدیک می‌شوند با موج گسترده‌ای از مسائل مواجه اند که رنگ طمع و سودجویی بسیار در آن موج میزند. موسساتی که از این طریق کاسبی خاصی را به راه انداخته اند و با بازاریابی حرفه‌ای میان دانش آموزان و قرارداد‌های پنهانی با مدیران برخی مدارس، خانه‌های تعلیم را به تجارت خانه مبدل ساخته‌اند و موجبات فراهم شدن یک رقابت ناسالم را رقم زده و این پروسه استرس زا اثرات اجتماعی بسیار منفی و مخربی میان آینده سازان کشور ایجاد کرده است. موضوعی که به نوعی زجرکشی به بهای تیزهوشی عنوان می‌شود که با اصل رویکرد سمپاد مغایر است.
 
متاسفانه رویکرد نظام آموزشی به سمت نمره محوری پیش رفت و سایر ظرفیت‌های رشد و بهره برداری از توانمندی محصلان به بن بست خورد. اینگونه شد که مدرسه‌های ما تنها در درس و کتاب و فرمول خلاصه می‌شود و این درحالی است که عوامل اجتماعی همچون مهارت‌آموزی و نشاط میان دانش آموزان به دست فراموشی سپرده شده‌است.
 
این‌جا با دونوع بازخورد مواجه بودیم که از یک سو خانواده‌هایی بودند که به سبب وضعیت اقتصادی خود می‌توانستند وارد برخی کلاس‌های خاص شوند که عرصه سودجویی برخی موسسات را فراهم کرده بود و از سوی دیگر والدینی که شرایط مالی مناسب نداشتند برچسب ناتوانی و باهوش نبودن به فرزندشان می‌خورد که به لحاظ اصول تربیتی آسیب رسان بود.
 
در مجموع فراگیری این رویکرد به سمی مهلک در نظام آموزشی ما مبدل شد که با تحمیل اثراث اجتماعی ویرانگر آن به دانش آموزان، روز به روز سرمایه‌های اجتماعی بیشتری را از دست می‌دهیم و اقدام اخیر وزارت آموزش و پرورش مبنی بر توقف این آزمون گام موثری در جهت جایگزینی و ساماندهی وضعیت فعلی می‌باشد. هر چند در ابتدای انتشار خبر حذف سمپاد، مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش شاهد تجمع‌های اعتراضی بودیم. تجمع‌هایی که حضور معترضانی که حتی سال‌ها قبل از سمپاد فارغ التحصیل شده‌اند در آن قابل تامل بود و اثر چندانی از دانش آموزانی که در سال تحصیلی جاری قرار بود در این آزمون شرکت کنند در آن دیده نمی‌شد!
 
شاید با حذف آزمون سمپاد دولت به دنبال آن است تا طرح شهاب را پیگیری نماید. با نگاهی به نظام‌های آموزشی مختلف در سایر کشور‌ها که در جهت پرورش استعداد‌ها پیشتازند، استعداد نخبه به دانش آموزی اطلاق می‌گردد که توانایی‌اش منوط به یک حوزه خاص نیست بلکه کسی است که توانایی‌های منحصر به فردی بر اساس الگو در حوزه‌های مختلف استعدادی از خود بروز می‌دهد و از مهارت، خلاقیت و پشتکار نیز بهره‌مند باشد نه اینکه مثلا در کشور ما با حفظ کردن چند فرمول و موفقیت در چند رقابت تحصیلی ردای نخبه بودن بر تن کند.
 
شهاب طرحی است که در سال تحصیلی ۹۱-۹۲ در هفت استان به صورت آزمایشی و محدود انجام گرفت که به طور کلی با رصد توانمندی‌ها و استعداد‌های دانش آموزان در پایه‌های مختلف تحصیلی، شناسایی می‌کنند که یک فرد طبیعتا به سمت کدام توانمندی‌ها گرایش دارد و هدایت استعداد‌ها به صورت عمومی و برای همه آن‌هاست و نباید هیچ‌گونه جداسازی در کلاس درس و امتیاز مادی و تحصیلی ویژه‌ای برای هیچ‌یک از آن‌ها لحاظ شود.
 
اقدامات مورد نیاز برای فرایند هدایت دانش‌آموزان به طور جدی از پایه چهارم ابتدایی توسط آموزگارانی که متون علمی - آموزشی تدوین‌شده دوره‌های مختلف را گذرانده‌اند انجام می‌شود سپس چک‌لیست‌های شناسایی استعداد‌ها در هشت حوزه استعداد کلامی، ریاضی، هنری، فضایی، حرکتی، اجتماعی، علوم‌تجربی و فرهنگ دینی توسط معلمان آموزش‌دیده تکمیل و به مدیر مدرسه ارائه می‌شود و برای هدایت عمومی دانش‎آموزان و اولیای آن‌ها مورد بررسی قرار گرفته و گزارش تحلیلی، آماری دقیقی از طرف مدرسه به اداره آموزش و پرورش شهرستان ارسال می‌شود که همه این مستندات در پرونده سوابق تحصیلی فرد به صورت منظم بایگانی و نگه‌داری می‌شود.
 
با اجرای این طرح که به نظر می‌رسد جایگزین خوبی برای سمپاد باشد، دانش آموزی که ذاتا یا براساس مهارت کسب کرده خود، دارای استعدادی بالقوه است شناسایی می‌شود و برای بهره‌برداری و پروش آن در ادامه مسیر مورد هدایت قرار می‌گیرد و دیگر شاهد استعداد‌های مصنوعی و تحمیلی نخواهیم بود و نخبگان در یک پروسه با رویکرد اجتماعی مثبت و هدایت شده مورد بهره برداری صحیح قرار گرفته و بدون شک روحی جدید در کالبد نظام آموزشی کشور دمیده می‌شود و خانواده‌ها، کودکان و نوجوانان را از فشار‌های سوداگرایانه دور می‌کند.
ارسال نظرات