صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

نقطه‌ حضیض یک سینمای ایدئولوژیک
به‌وقت شام، به‌یقین بدترین و نازل‌ترین اثر در ژانر سینماییِ اتوبوسی و لُپ‌لُپی خواهد بود آنجا که خواب را بر مسافران خسته‌ی اتوبوس‌های بینِ‌جادّه‌ای حرام خواهد کرد. در ضمن جان می‌دهد برای بازیِ کامپیوتری. آن‌وقت با این فضاسازی و شخصیّت‌پردازیِ بچه‌گانه، حاتمی‌کیا جواب والدین بچه‌هایی را که غفلتا با پرسوناژ‌های داعش هم‌ذات‌پنداری خواهندکرد را چه می‌دهد؟
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۹ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۶
فرارو- آرمان شهرکی؛ وقتی امثال احمدی‌نژاد بشوند اپوزیسیون وقتی کیارستمی با رفتنش سینمای ایران را یتیم بکند آنوقت عرصه برای امثال حاتمی‌کیا باز می‌شود که بیاید و با به‌وقت‌شام سیمرغ بلورین بگیرد؛ مملکتی که مدام بدبیاری بیاورد همین می‌شود دیگر.
 
صدرحمت به آن سینمای دفاع مقدسی که داد امثالِ شادروان سیف‌الله داد را درآورده بود که اگر تیری به رزمنده‌ای می‌خورد خون از بدن، مانند آب از آب‌نما فوّاره می‌زد (مقایسه کنید با برون‌رَویِ ناتورالیستی و به‌شدت واقع‌گرایانه‌ی خون در نجات سرباز رایان بیست سالِ قبل)، عراقی‌ها مشتی کودنِ احمق بودند با سیبیل‌هایی آنکادرشده حتی در خط مقدم، و مرگِآدم‌ها با اسلوموشون‌های شاعرانه و نطق‌های وزین تصویر می‌شد.

هر انسان منصفی درمی‌یابد که در جنگ، نبود سلاح مشکل‌آفرین است؛ همگان با شادی از روی میدان مین رد نمی‌شوند چراکه می‌ترسند (کاش حاتمی‌کیا لیلی با من است را چندباره ببیند)؛ و مخاطب نمی‌تواند چشم به روی این واقعیّت ببندد که اگر در جبهه‌ها همه‌چیز وفق مراد آدم‌ها و فیلم‌سازِ سانتی‌مانتال باشد؛ پس اصولن چرا اینهمه فیلم و اثر ضدِّ جنگ خلق می‌شود.
 
جنگ جنگ است شوخی هم ندارد مگر اینکه آقای کارگردان بخواهد آن را ناجور به شوخی که چه عرض کنم به مسخره بگیرد.

به‌وقت‌شامِ حاتمی‌کیا نقطه‌ی حضیض یک سینمای ایدئولوژیکِ بی‌مایه است اثری که جای آنکه دست‌ِکم پروپاگاندا و ایدئولوژی‌اش را همچون داروی بیهوشی آرام‌آرام به خورد مخاطب بدهد آن را به‌نحوی ناشیانه جار می‌زند.
 
با این محصول آخری، امید بایستی داشت که کارگردان وصیّت‌نامه‌ی سینمایی‌اش را نوشته باشد که دیگر دست به دوربین نبرد.
 
 
خدا می‌داند که این‌روز‌ها در ساختار حاکم بر سینمای ایران چه می‌گذرد (و این را می‌شود با نگاهی به اوضاع اسف‌بار جشنواره‌ی فجرِ ۹۶ به فراست دریافت) که یک فیلم‌ساز خوش‌فکر را بدل به کارگردانی می‌کند که دست به ساختِ یک مضحکه‌ی تمام‌عیار می‌زند. پول و بودجه را به جوی آب بریزی بهتر از ساخت فیلمی، چون به‌وقت‌شام است. اثری که از برادرخوانده‌اش اخراجی‌ها نیز چندین رده پایین‌تر، اما در یک چیز مشترک و آن خنداندن مخاطب است.

با این حال و اوصاف حاتمی‌کیا که خود فهمیده چه دسته گلی در سینما به آب داده کماکان متوقع است که دست پیش را بگیرد تا پس نیافتد. اگر او از دستِ چند منتقد به خدا پناه می‌برد مای مخاطب از دست فیلم‌های اخیر او به کجا پناه ببریم؟ از جریانی که بر سهمی ناموزون از پول و تبلیغات تکیه زده؟ از گونه‌ای فیلم‌سازی که اصطلاحا بدان Staatsauftragsfilme گویند یعنی فیلم‌سازیِ مستظهر به حمایت‌های همه‌جانبه‌ی دولتی؟

از همین‌حالا هم مشخص شده که تمنّای حاتمی‌کیا برای مطرح‌شدنِ فیلم‌اش حتی در خاورمیانه هم نقشِ بر آب است. پیش‌بینی اینکه بازسازی احتمالیِ کارگردانِ فهیم ما از فاجعه‌ی سانچی به آبروریزیِ فرهنگی دیگری در عرصه‌ی سینمای ایران بدل خواهد شد حتی از پیش‌بینی رسیدن عاشق و معشوق به یکدیگر و در یک درام هندی آسانتر است!

شاید حاتمی‌کیا لحظه‌ای از خود نمی‌پرسد چرا بیننده‌ی امروزی باید جای واکینگ دِد walking dead به تماشای به‌وقت شام بنشیند؟ او چه پاسخی دارد؟ او هیچ‌گاه نخواهد توانست حتی به گردپای کارگردان‌هایی همچون الم کلیموف Elem Klimov برسد کسی که تصویرگریِ دوزخ جنگ در بهشت سینما به دستان او خیره‌کننده و مسحورکننده است.
 
 
خالقِ جهانی کابوس‌وار که درآن بازماندگان، به مرگ و مرده‌ها حسادت می‌کنند. در این شاهکار تاریخ سینما (بیا و ببین فیلمی از الم کلیموف)، دشمن/آلمانی‌ها از درون مه صبح‌گاهی، چون اشباح بیرون می‌زنند در سکوتی کشنده.
 
اما حاتمی‌کیا را گویا گمان بر این بوده که با حرف‌های آزاردهنده‌زدن به منتقد و خبرنگار، با پرخاشگری، با تدارک حاشیه‌ی صوتیِ آزاردهنده‌ای برای اثرش و خلاصه با ایجاد آلودگی صوتی می‌توان برای هنر و هنرمند آبرو خرید.
 
در اثری بی‌بدیل همچون بیا و ببین نه از پیروزی طاقت‌فرسای قوای روس در جنگ با آلمان‌ها (که در نوع خود ستایش‌انگیز است) که از هزینه‌های وحشتناکِ جنگ سخن گفته می‌شود. حاتمی‌کیا کِی می‌خواهد از هزینه‌های وحشتناکِ فیلم‌اش سخن بگوید؟ و کِی سخن خواهد گفت: از لطمه‌ای که به سینمای جنگ -باستثنای آثار قابل قبول نخستین‌اش- وارد ساخته؟

حاتمی‌کیا بهتر است تا برای همیشه از کار در ژانر دل‌خواه‌اش با هرنامی که بر آن می‌گذارد دست بشوید؛ و این فیلم آخری نشان داد که در او تمایلاتی برای ساخت فیلم‌های ترسناک با رگه‌هایی از فارس و مضحکه هست. شاید دست‌آخر به چیزی در مایه‌های جان کارپنتر John Carpenter بدل شود.

شخصا بر این عقیده‌ام که او اگر پیش از ساخت آخرین اثرش جنگجوی سیزدهم The 13th Warrior را شده سرسری هم می‌دید شاید فیلم آبرومندانه‌تری در ژانر دلهره می‌ساخت.

به‌وقت شام، به‌یقین بدترین و نازل‌ترین اثر در ژانر سینماییِ اتوبوسی و لُپ‌لُپی خواهد بود آنجا که خواب را بر مسافران خسته‌ی اتوبوس‌های بینِ‌جادّه‌ای حرام خواهد کرد. در ضمن جان می‌دهد برای بازیِ کامپیوتری. آن‌وقت با این فضاسازی و شخصیّت‌پردازیِ بچه‌گانه، حاتمی‌کیا جواب والدین بچه‌هایی را که غفلتا با پرسوناژ‌های داعش هم‌ذات‌پنداری خواهندکرد را چه می‌دهد؟
 
ارسال نظرات
رضا الف
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
منتقد جان
اصلا خودتان فیلم را دیده اید؟؟؟
حتی یک سطر نظر کارشناسی و دقیق و تحلیل منصفانه در این مقاله مشاهده نمی شود.
چطور می توان باور کرد که با حقد و کینه و ... این سطور نگاشته نشده است؟؟
وقتی با این ادبیات لپ لپی نقد نوشت می شود معلوم است که حتما باید فیلم را دید و اتفاقا ظاهرا فیلم زیبایی است
ناشناس
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
تو بت شکن سینمایی ایران ابراهیم که مافیای فاسد رو بدجوری سوزنده این تحلیل ناشی از سوختن بیش از حده
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
حاتمی کیا در مورد هزینه یکساله فیلم از بیت المال بگه.
آیا در این شرایط بحرانی نیاز به این هزینه ها در مورد موضوعی که همه قبولش دارن لازمه؟؟؟؟
صالح
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
آقای منتقد
شما بدون نقل حتی یک صحنه از فیلم، بدون ذکر اشکال ابعاد فنی فیلم
فقط و فقط ناسزا گفتید و بس.
گمانم مشکل شما شخصی است و اصلا ربطی به فیلم ندارد.
ناشناس
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
تحلیل بیشتر هیجانی بود تا منصفانه
شهنام
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
فیلم به وقت شام یک اثر امپرسیونیسم قابل دفاع و چشمگیر در فرم و محتوا است. محصولی که نگاه و افق بکر و دست نخورده‌ای را پیرامون دواعش آدمخوار به روی مخاطب گشوده و صورت‌بندی می‌کند. جای این فیلم در آرشیو سینمای ایران و جهان خالی بود. نقد فرارو هم منصفانه و فنی نبود و بیشتر به یک بیانیه سیاسی علیه فیلمساز شباهت داشت.
ایرانی
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
نویسنده کاملا معلومه با بغض و کینه نوشته
ادبیاتش از ادبیات جشنواره حاتمی کیا خیلی بدتر بود ، متاسفانه فقط همه به هم توهین و بی ادبی می کنیم
هم حاتمی کیا و هم حالا این جناب منتقد
ولی حداقل حاتمی کیا چیزی برای عرضه کردن داره , این جناب منتقد لاف در غریبی میزنه , یه فیلمش رو رو کنه بعد اینجوری از فیلمهای حاتمی کیا انتقاد کنه ؛ من فیلم به وقت شما رو دیدم , بنظرم اینقدری که این جناب بهش تاخته فیلم مزخرفی نبود
ناشناس
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
بازی کامپیوتری درست کرده اونم از نوع تخیلی. بعد هم بابتش اونهمه فریاد کشید تو جشنواره. واقعا خجالت آوره
ناشناس
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
از همین تحلیلی اتوبوسی سراسر بغض و عقده گشایی که صدای دندان بهم سایئدن های نویسنده توش موج میزد مطمئن شدم حاتمی کیا با "به وقت شام" زده تو خال!
زده تو چشم فتنه! حقیقتی که واسه نویسنده متن هم سوزناکه و هم دردناک!
فقط در تعجبم فرارو چطور همین نقد مهملی رو منتشر کرده!
يك ايراني
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
بايد بعد از ديدن فيلم بتوانيم در باره اينگونه نقدها داوري كنيم؛ البته كه حاتمي كيا در جشنواره رفتارش سخت آزاردهنده و زشت بود اما اميدواريم فيلمش به آن زشتي نباشد.
ناشناس
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
جناب نويسنده ناراحت نشي ها ولي من در اين سينماي قاطي پاتي چند سالي است ياد گرفتم خودم تا فيلم را نبينم قصاوت نكنم .
فيلم خوب كه در اين سينما ساخته نميشه ولي آنقدر مطالعه و آگاهي دارم كه يك فيلم متوسط و شسته رفته را تشخيص بدهم .
متاسفم ولي من به هر نوشته اي چه در باره اين فيلم چه هر فيلم ديگه اي اتكا نكرده و چشم بسته قضاوت و دست و هورا نميكشم .
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
در زمان جنگ تحمیلی که قحطی تبادلات فرهنگی وهنری با دیگر ممالک بود ،اکران یک فیلم خارجی هر چند جنگی در سینمای شهر بسیار برایم غیرمترقبه بود، بدون معطلی و در غیاب رفقای دوره جوانی به سینما رفتم،بعد از حدود سی سال هنووز بند بند وجودم از آنهمه قدرتنمائی الم کلیوف در نشان دادن مصائب جنگ و فلاکت آن و در عین حال در یک اثر ناب هنری می لرزد .
ناشناس
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
تحلیل جناب عالی هم از این فیلم تحلیلی ابکی ونقدی در سبک لپ لپی است
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
عالی بود.
باید اسم فیلم را می گذاشتند "به رنگ قهوه ای".
ناشناس
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
آفرین از این مقاله خوب.