صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۷۸۹۷
آیت‌اللهی معتقد است که فلسفه میان‌فرهنگی به مثابه قربانی کردن قضاوت میان حق و باطل است و روش فلسفی پدیدارشناسانه آن صرفا بیان اعتقادات ادیان و بینش دینی است؛ در این صورت نخواهم توانست در خصوص صدق و کذب سخن بگویم، در حالی که ادیان معتقدند واقعا خدا و معادی هست.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۶

ششمین همایش بین‌المللی فلسفه دین معاصر دیروز ۱۷ بهمن در دانشگاه تربیت مدرس آغاز به کار کرد. در پلن اول این همایش حمید‌رضا آیت‌اللهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، با عنوان «فلسفه دین مقایسه‌ای در نسبت با فلسفه میان‌فرهنگی سخنرانی کرد.

به گزارش ایکنا، آیت‌اللهی در آغاز سخنانش گفت: در کشور ما هم فلسفه تحلیلی و هم فلسفه قاره رایج است. قائلان به فلسفه میان فرهنگ ادعاهایی دارند که باید به آن توجه کرد. این ادعاها مورد توجه اما ناقص است و برای فلسفیدن آینده ما مفید نیست.

وی افزود: در فلسفه میان‌‌فرهنگی که در سنت قاره مطرح شده است مانند فلسفه‌های تاریخ‌نگرانه، هرمنوتیک، پست‌مدرن و ... غایت آن است که فلسفه برای جوامع مختلف معانی متفاوتی دارد و عکس‌العمل‌های فلسفی نه برخاسته از حقانیت، صحت و ... بلکه از زمینه‌های فرهنگی ایجاد شده‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: شاید اولین کسی که این تفکر را مطرح کرد شوپنهاور بود که توانست در فضای هندی مدتی زندگی کرده و بر اساس اندیشه‌های هندی نگاهی به فلسفه غرب کند. او متوجه می‌شود که در این فلسفه خیلی از چیزها برخاسته از فضای فرهنگی غربی است، در حالی که فلسفه هندی برخاسته از فضای فرهنگی هند است.

وی افزود: این آگاهی شوپنهاور این اندیشه را برای او مطرح کرد که ما چگونه می‌خواهیم بین دیدگاه‌های فلسفی مختلف قضاوت کنیم. ابتدا غربی‌ها به این رسیدند که نمی‌توانیم فرهنگ‌های غیراروپایی را حذف کنیم. فلسفه میان‌فرهنگی بر آن است که ادعای اینکه درک هر ایده فلسفی با بیان تجزیه منطقی آن این‌همانی ندارد، این ایده مرکزی فلسفه میان فرهنگی است. بر اساس این مبنا برای نقد یک فلسفه مدتی باید در زمینه فرهنگی یک فلسفه گرفت و بعد به نقد آن پرداخت.

آیت‌اللهی ادامه داد: ایرادی که به فلسفه تحلیلی گرفته می‌شود، این است که شما می‌خواهید یک گزاره را بر اساس گزاره دیگر نقد کنید، در حالی که این دو برخاسته از دو زمینه فرهنگی هستند و نمی‌توان چنین مقایسه‌ای را انجام داد. اینکه گفته می‌شود خدا مهربان است، باید دید بر اساس کدام زمینه این جمله گفته می‌شود و خدا در تلقی ادیان مختلف معنای متفاوتی دارد. این ایراد به فلسفه تحلیلی درست است و من وقتی می‌توانم کسی را نقد کنم که زمینه فرهنگی او را بشناسم. از این رو ما باید از همدیگر فهم داشته باشیم از ان رو ملاحظات هرمنوتیکی به شدت خود را نشان می‌دهند.

وی با بیان اینکه بر اساس فلسفه میان فرهنگی هر کسی که ایده فلسفی دارد، فضای فرهنگی خود را بیان می‌کند، گفت: این مهم‌ترین استدلال‌های میان فرهنگی است. در فلسفه فرهنگ و میان فرهنگی مانند نوع نگاه فلسفی فمینیست فلسفی، بیان مسائل ایدئولوژیک است، به این معنا که مدعیان فلسفه میان فرهنگی مدعی هستند که در جدال دو فلسفه، دو طرف به دنبال حذف هم هستند. از این منظر فضای فلسفه تحلیلی بیشتر به دشمنی و خط و مرز حق و باطل می‌انجامد پس باید به جدای مجادله در خصوص حق و باطل بپذیریم که هر کسی در زمینه فرهنگی خود است و باید با هم تعامل و تفاهم داشته باشیم.

وی افزود: صلح تجویز فلسفی فلسفه‌های میان‌فرهنگی است. از این منظر بحث فلسفی وقتی خوب است که صلحی در میان باشد، از این‌رو پلورالیسم پذیرفته می‌شود. فلسفه‌های میان‌فرهنگی دو خصوصیت دارند، هرگونه بحث فلسفی برخاسته یک فضای فرهنگی است و اگر ما به حق و باطل فکر کنیم، به تضاد میان جوامع و فضای غیرصلح‌آمیز خواهیم رسید، اولی توصیف است و دومی یک تجویز برای فلسفه.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: از این منظر فلسفه دینی تطبیقی نخواهیم داشت و ما به جای فلسفه دین درک ادیان خواهیم داشت و اینکه بدانیم هر دینی چه می‌گوید. آیا ادعاهای فلسفه میان فرهنگی در فلسفه دین درست است و یا خیر؟ در رشته ادیان و عرفان سعی می‌کنید ادیان را درست بفهمید. در صورتی که در فلسفه دین چنین نیست، همچنین در جامعه‌شناسی دین شما اثر اجتماعی رفتار دینی را بررسی می‌کنید، اما در فلسفه دین نمی‌شود این کار را کرد.

آیت‌اللهی ادامه داد: ضرورت فلسفه دین فهمیدن طرف مقابل است، اما اینکه هیچ‌گونه ارتباطی میان فرهنگ‌های مختلفی نخواهیم داشت که خودش محل تردید است چون از بالا نگاه می‌کند و راه هرگونه مفاهمه‌ای را خواهیم بست. عملا تمام تلاش‌هایی که در فلسفه دین داریم مبتنی بر این پیش فرض است که می‌توان همدیگر را بفهمیم.

وی افزود: درست است که زمینه‌های فرهنگی مهم است اما اگر مانع شود ما هم را بفهمیم، لطمه زیادی به فهم فلسفی خواهد زد. همچنین آیا خشونت تنها برخاسته از مسائل میان ادیان است؟ نیز اگر برخی از اوقات خشونت باشد اشکالی هم ندارد و برای مثال با خشونت باید مقابل داعش ایستاد. فلسفه‌های مبتنی بر صلح کل در عمل مجبور به ترک صلح هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: فلسفه میان فرهنگی یعنی قربانی کردن قضاوت میان حق و باطل و فلسفه میان فرهنگی به صورت پدیدارشناسانه است و اعتقادات ادیان را صرفا بیان می‌کند و بینش دینی را بیان می‌کند. سوال ایجاد می‌شود اگر من پدیدارشناسانه نگاه کنم در این صورت نخواهم توانست در خصوص صدق و کذب سخن بگویم؟ در حالی که ادیان معتقدند واقعا خدا و معادی هست. در اینگونه موارد فلسفه میان فرهنگی راه را کج کرده نمی‌گذارد به داعیه ادیان بپردازیم.

وی افزود: در فلسفه‌های میان‌فرهنگی مطرح می‌شود دینداران احساساتی متعارف دارند، در حالی که دینداران اعتقاداتی دارند که مدعی صدق هستند. از آنجا که فلسفه دین به دنبال صدق و کذب مدعیات است، در فضای میان فرهنگی نمی‌تواند چنین کاری کند، از این‌رو ما فلسفه دین میان فرهنگی نداریم و این خلط بزرگی است که بخواهیم با فلسفه میان‌فرهنگی کار فلسفه دین انجام دهیم و تنها کاری که می‌توانیم بکنیم، این است که فلسفه دین مقایسه‌ای داشته باشیم و صدق و کذب را مشخص کنیم.

آیت‌اللهی در پایان گفت: در سنت جدید فلسفه دین قاره‌ای با رویکرد پدیدارشناختی و هرمنوتیک، صدق و کذب موضوعیت ندارد. در فلسفه دین تحلیلی صدق و کذب موضوعیت دارد. ما ضرورت فلسفه دین مقایسه‌ای را داریم و فلسفه میان‌فرهنگی دینی ممکن نبوده و باید فلسفه دین با نگاه میان فرهنگی را کنار گذاشت.

برچسب ها: دین فلسفه فرهنگ
ارسال نظرات