صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۷۰۶۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۷ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۶

زنی که بعد از برقراری رابطه پنهانی با همکارش در قتل شوهرش مشارکت کرده بود، به همراه همدستانش دستگیر شد.


به گزارش شرق، زنی جوان روز ٢٣ دی‌ماه با مراجعه به کلانتری انقلاب به مأموران گفت: «همسرم به نام مهدی (٤٠ساله) صبح امروز برای رفتن به محل کارش در جاده مخصوص کرج، از خانه خارج شد و پس از آن پاسخ‌گوی تماس‌های تلفنی من نبوده است».

با آغاز رسیدگی به پرونده و در شرایطی که این زن به نام «لیلا» (٣٦ساله) در اظهاراتش مدعی بود از علت مفقودشدن همسرش هیچ‌گونه اطلاعی ندارد، کارآگاهان در تحقیقات پلیسی از محل کار لیلا واقع در یک شرکت خصوصی اطلاع پیدا کردند وی با یکی از همکارانش به نام «خلیل» (٣٨ساله) طرح دوستی ریخته است.

به همین دلیل تحقیقات درباره ارتباط این دو نفر در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت و پس از یک سلسله اقدامات پلیسی، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند خلیل هم‌زمان با طرح شکایت لیلا در محدوده محل زندگی مهدی حضور داشته است.

در ادامه، مشخصات خودروی سواری متعلق به مهدی که بنا بر اظهارات همسر و دیگر اعضای خانواده‌اش از آن برای رفتن به محل کارش استفاده می‌کرد، در سیستم جامع پلیس ثبت و پس از گذشت مدت کوتاهی مشخص شد خودرو به صورت پارک‌شده در یک پارکینگ عمومی در شهرستان کیانشهر شناسایی شده است. کارآگاهان هم‌زمان با کشف خودرو با بررسی سوابق پرونده‌های افراد مفقودشده در سیستم جامع پلیس اطلاع پیدا کردند جسد سوخته‌ای در بیابان‌های نطنز در شهرستان بادرود به وسیله تعدادی از اهالی محل پیدا شده و درحال‌حاضر پرونده آن تحت عنوان «کشف جسد ناشناس» در پلیس آگاهی شهرستان مربوطه در حال رسیدگی است.

با اعزام کارآگاهان به شهرستان بادرود و بررسی جسد کشف‌شده، هویت مهدی شناسایی و با توجه به شواهد و دلایل به‌دست‌آمده درخصوص ارتکاب جنایت پرونده با موضوع «قتل عمـد» تشکیل شد و برای ادامه رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. با انجام سلسله اقدامات پلیسی و جمع‌بندی اطلاعات به‌دست‌آمده درباره مشارکت احتمالی خلیل در ارتکاب جنایت، وی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

در شرایطی که خلیل در تحقیقات اولیه منکر هرگونه اطلاع از جنایت و همچنین ارتباط با همسر مقتول شده بود، کارآگاهان با بررسی تصاویر به‌دست‌آمده از دوربین‌های مداربسته محل کشف خودروی مقتول موفق به شناسایی او شدند. در ادامه با ارائه مستندات جدید، خلیل که چاره‌ای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، صراحتا به داشتن ارتباط با همسر مقتول و مشارکت در جنایت اعتراف کرد.

خلیل در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «لیلا از من خواسته بود برای چندین ماه همسرش را در محل ناشناس حبس و نگهداری کنم تا او بتواند پس از گرفتن امضا و اثر انگشت از همسرش نسبت به انتقال اموال وی اقدام کند. روز حادثه به درِ منزل مقتول در خیابان جمال‌زاده شمالی رفتم. لیلا طبق هماهنگی قبلی درِ خانه را باز گذاشته بود. وارد خانه شدم. لیلا قبل از آمدن من، همسرش را با داروی خواب‌آور بی‌هوش کرده بود. زمانی که بالای سر مقتول رسیدم، به نظر فوت شده بود. او را بسته‌بندی کردم و داخل ماشین گذاشتم. داخل ماشین بود که اطمینان پیدا کردم مهدی جان باخته است. جسد را به بیابان‌های نطنز بردم و پس از انتقال جسد به داخل یک گودال، آن را آتش زدم. قصد فروش ماشین مقتول را داشتم؛ ماشین را به کیانشهر بردم و پس از آن به تهران آمدم».

با اعتراف صریح خلیل به مشارکت در جنایت، لیلا نیز دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل منتقل شد. این زن در اعترافاتش عنوان کرد: «به هیچ‌عنوان جنایت به دست من انجام نشده است. زمانی‌که خلیل وارد خانه شد، من را به داخل اتاقی هدایت کرد. پس از آن به همراه یکی از دوستانش، همسرم را از خانه خارج کردند». با توجه به اظهارات جدید لیلا، تحقیقات از «خلیل» درباره حضور افرادی دیگر در محل جنایت در دستور کار قرار گرفت و او به‌ناچار به همراهی یکی از دوستانش به نام «سهیل» در انتقال مقتول به خارج از خانه و محل کشف جسد اعتراف کرد.

با شناسایی «سهیل» به‌عنوان سومین متهم پرونده، او نیز در شهرستان کرج شناسایی، دستگیر و به اداره دهم منتقل شد. «سهیل» در اعترافاتش ضمن اقرار صریح به همراهی در انتقال مقتول، در اظهاراتی متفاوت به کارآگاهان گفت: «قرار شد تا در ازای مبلغی مناسب، همراه خلیل شوم. خلیل ابتدا وارد آپارتمان شد و پس از مدت کوتاهی من نیز به دنبال وی وارد خانه شدم. زمانی‌که داخل آپارتمان رفتم، مقتول به حالت نیمه‌بی‌هوش روی زمین افتاده بود اما هنوز زنده بود؛ پس از بستن دست‌وپای مقتول، دو نفری او را به داخل ماشین شخصی‌اش منتقل کردیم و پس از آن به راه افتادیم».

سهیل در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «در طول مسیر، هر نیم‌ ساعت، خلیل سرنگی را به مقتول تزریق می‌کرد؛ خلیل مدعی بود که داروی بی‌هوشی است». سهیل در اعترافاتش با معرفی یکی از دوستانش به نام فرشاد عنوان کرد: «از آنجایی که ماشین ندارم، به همراه یکی از دوستانم به نام فرشاد که پژو ٢٠٦ داشت به تهران آمدم؛ پس از آن، در زمان انتقال مقتول به خارج از تهران، فرشاد از ما جدا شد و من به همراه خلیل به راه افتادیم». با توجه به حضور فرشاد در محل سکونت مقتول، او نیز دستگیر شد و برای تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: تحقیقات در این پرونده در مراحل مقدماتی قرار دارد و متهمان با قرار بازداشت موقت و برای بررسی صحت اظهاراتشان در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شده‌اند».

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۰:۳۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۲
خدایا به کجا میرویم !!!!!!!!!!
ناشناس
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۲
عواقب کار کردن زنان در جامعه

الان یه عده میان همینو میگن