فرارو- یک فعال اصلاحطلب در واکنش به یادداشت اخیر عباس عبدی گفت:« اگر میخواهیم در 1400 یا 98 حامیان خودمان را پشت سر خود داشته باشیم، ضمن حمایت از منتقدان آقای روحانی بایستی که انتقادات خود را در راستای عدم ریزش هواداران و پاسخگویی به مطالبات مردم ادامه بدهد.»
به گزارش فرارو چند روز پیش عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی عنوان کرد: «موضع اصلاحطلبان نسبت به اعتراضات و رويدادهاي اخير، يكي از اصيلترين مواضعي است كه يك گروه سياسي ميتوانست اتخاذ كند. منظورم از موضع اصيل، صرفا درست بودن آن نيست، هرچند معتقد به درستي اين موضعگيري نيز هستم ولي منظور از موضع اصيل، خالص بودن آن نسبت به ايدهها و ارزشهاي يك گروه و فارغ از منافع سياسي و جناحي است.»
وی در ادامه نوشت: «ولي وجه مهمتر در موضعگيري آنان، توجه به ريشههاي عميق اجتماعي و سياسي بروز اين رفتارها بود. در مجموع ميتوان مدعي شد كه مواضع آنان در اين جريان سازنده و نيز بسيار موثر بود. به ويژه در شرايطي كه مجموعه اصولگرايان در انفعال و درماندگي به سر ميبردند. مساله اصلي از اينجا به بعد است. اين مواضع را هر روز نميتوان اتخاذ كرد. اين مواضع سلبي كاركردهاي محدودي دارند. به علاوه طبقه متوسط جامعه و نيز بسياري از مردم كه در برابر اين اعتراضات موضع روشني نداشتند و حتي بعضا همدلي نيز ميكردند ولي از همراهي عملي پرهيز داشتند، به مرور احساس مثبتي نسبت به مواضع اصلاحطلبان پيدا كردند و حتي در فضاي مجازي نيز با اعتماد به نفس شايستهاي حضور يافتهاند و بخشي از كساني كه در روزهاي اول نيز به جمع خشونتورزان پيوسته و آن را تحريك ميكردند، در ادامه عذر خواستند و از اين جريان كنارهگيري كردند.»
اما نکته بسیار مهمی عبدی در این یادداشت خود به آن اشاره کرد این بود که اين مجموعه از نيروها اكنون نيازمند يك برنامه عملي و مشخص حول يك ايده روشن از سوي جريان اصلاحطلب هستند كه با تحليلي دقيق ريشه مشكلات را بشكافد و با ايدهپردازي و جمع شدن نيروها حول اين ايده و برنامه نشان دهد كه به تناسب مواضع سلبي در برابر حركات تخريبي و خشونتآميز، قادر است كه ايدههاي روشن براي عبور از اين وضعيت ارايه كند. اصلاحطلبان در يك موقعيت سياسي تاريخي قرار دارند. آنان بايد نقش تاريخي خود را براي عبور از اين وضعيت ناپايدار ايفا كنند و افكار عمومي جامعه را نسبت به راهحلهاي خود موافق كنند. بطور طبيعي بخش مهمي از اصولگرايان نيز بايد مخاطب اين تحليلها قرار گيرند. به نظر ميرسد كه غالب آنان نيز متوجه مشكل جامعه هستند، هرچند در اولويت مشكلات و راهحلها ممكن است تفاوت نظر باشد ولي بسط يك گفتمان عبور از تنگناهاي موجود و گفتوگو پيرامون آن وظيفه اصلي هر نيروي سياسي است كه در شرايط كنوني ظرفيت اصلاحطلبان براي تحقق اين هدف بيشتر است. اين آخرين فرصت براي نيروهاي اصلاحطلب است.
اما آیا با توجه به اینکه اصلاحطلبان موفق شده بودند در اردیبهشت ماه امسال بار دیگر مردم را پای صندوقهای رای بیاورندو این به مراتب سخت تر از سال 92 بود و حالا نارضایتی بسیاری از دولت در سطح جامعه وجود دارد، میتوانند باردیگر افکار عمومی و آرای مردم را با خود همراه کنند؟ به هرحال اعتراضات اخیر به نوعی نشان میداد که گستردگی نارضایتی از سیاستمداران از اصولگرایان نیز گذشته است و به اصلاحطلبان رسیده است. بنابراین باز هم ممکن است جریان چپ بتواند مردم را با خود همراه کند؟
در همین خصوص اسماعیل گرامی مقدم تحلیل گر مسائل سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با فرارو عنوان کرد: «در شرایط فعلی بیراه نیست اگر بگویم که با وجود نارضایتیهایی که در کشور وجود دارد، شرایط جذب افکار عمومی برای اصلاحطلبان مناسبتر از اصولگرایان است. ما در اخرین انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم شاهد پیروزی آقای روحانی بودیم اما ایشان بعد از انتخابات چشمان خود را کاملا بر واقعیتهایی که ایشان را به ریاست جمهوری رساند، بستند. به طوریکه چیدمان دولت توسط ایشان با آنچه که قبل از انتخابات وعده میدادند متفاوت بود. به نحوی که آقای روحانی در گردش به راست و چیدمان دولتش، به دلیل اینکه زمینههای این چرخش را به وجود نیاورد و حامیان خود را نادیده گرفت و دولتی تشکیل داد که با مطالبات مردم فرسنگها فاصله داشت به نارضایتی بخش عظیمی از حامیانش منجر شد.»
وی افزود:«به همین دلایل لازم است زمانی که ما در انتخابات 1400 با هویت کامل و اختصاصی اصلاحطلبی وارد رقابت میشویم به سرخوردگیهای ایجاد شده در کشور بسیار توجه داشته باشیم. این چرخشی که آقای روحانی انجام دادند باعث خواهد شد که ما برای جذب اعتماد افکار عمومی با مشکلات زیادی مواجه شویم. بنابراین اگر بخواهیم مردم را راضی نگه داریم و مطالباتشان را پاسخ دهیم، باید آنها را در جریان قرار دهیم که مثلا در ایام انتخابات بیش از 90 درصد روسای ستادهای انتخاباتی آقای روحانی اصلاحطلب بودند و تنها در 5درصد از دولت اصلاحطلبان را به کار گرفته است.»
او اظهار کرد: «همین مسئله موجب شده است که تیم انتخاباتی آقای روحانی و مردمی که تلاش کردند دیگران را به پای صندوقهای رای بیاوردند، رضایت کافی از عملکرد آقای روحانی را ندارند. بنابراین اگر میخواهیم در 1400 یا 98 حامیان خودمان را پشت سر خود داشته باشیم، ضمن حمایت از منتقدان آقای روحانی بایستی که انتقادات خود را در راستای عدم ریزش هواداران و پاسخگویی به مطالبات مردم ادامه بدهد.»
این فعال سیاسی تصریح کرد: «در این صورت میتوان امیدوار بود که مردم پشت سر اصلاحطلبان قرار گیرند و از آنها حمایت کنند. به همین دلیل هم من بارها گفتم که با توجه به اقدامات آقای روحانی در چیدمان دولت و... انجام دادند، اصلاحطلبان باید در زمان باقیمانده تا انتخابات به دنبال تبیین و ساماندهی هویت خود بپردازند تا بتوانیم همچنان در گردونه رقابت حضور داشته باشیم.»
گرامی مقدم در پاسخ به این سوال که در نقطه مقابل اصلاحطلبان، اصولگرایان چگونه با این موقعیت مواجه خواهند شد، گفت: «اصولگرایان قاعدتا تلاش میکنند از نقاط ضعف دولت بیشترین بهره را ببرند. اما به نظر میرسد بخش عمده اصولگرایان دچار توهم هستند و به صورت فضایی فکر میکنند. زیرا به عنوان مثال در اعتراضهای اخیر مشاهده کردیم که انها در تلاش بودند جو اعتراضی بر علیه دولت به راه اندازند اما چون تصویر درست و واضحی از مشکلات جامعه نداشتند، نمیدانستند که مردم منتظر جرقهای هستند تا اعتراضات خود را بروز دهند و همین مسئله موجب شد فضا از کنترلشان خارج شود.»
وی ادامه داد: «من بارها هم به این نکته اشاره کردم که اگر اصولگرایان به دنبال تقویت و افزایش پایگاه اجتماعی خود هستند باید تغییرات جدی در رویکرد و شعارها و برنامههای خود ایجاد کنند ولی هیچگونه امیدی به این وجود ندارد و همچنان تندروهای اصولگرا به دنبال تشدید ناامیدی در جامعه هستند و معتقدند که اگر مشارکت را کاهش بدهند میتوانند پیروز انتخابات باشند و در صدد این هستند که همواره بذر نا امیدی را میان مردم بکارند و مانع از حضور مردم پای صندوقرای شوند.»
او افزود: «اما در مقابل اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو باید توجه داشته باشند که در شرایط فعلی که یک طیف تندرو به دنبال ایجاد ناامیدی و کاهش میزان مشارکت در انتخابات هستند، آنها باید در عکس این مسیر حرکت کنند و اجازه ندهند این ناامیدی در جامعه نهادینه شود و همواره برنامههای اصولگرایان تندرو که بر خلاف مطالبات مردم است را نه تنها روشن و شفاف کنند بلکه در حوزههایی که مدیریت در اختیار آنها است، مطابق با مطالبات مردم پیش بروند.»
گرامی مقدم در پایان با اشاره به مطالبات موجود در جامعه عنوان کرد: «مطالبات مردم کاملا روشن است. به عنوان مثال یکی از مسائل، گشایش در فضای آزادیهای سیاسی ومدنی است یا در موضوع فعالیت رسانهها باید آزادی داده شود. یکی دیگر از مطالبات مردم مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی است و در حوزه شهرداریها مطالبات میتواند کاهش آلودگیها و کاهش ترافیک باشد. یا جلوگیری از حیف و میل شدن بیتالمال هم از مطالبات جدی مردم است. مردم باید درباره هزینهها و بودجهها توجیه شوند و آنها را در جریان محل خرج مالیات وپول نفت قرار بگیرند.»