صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۴۷۰۷
"ما به کوه‌های دور سر به فلک کشیده، خیره شدیم. داراب گفت: این همه زمین‌ها را می‌بینی، ما حتی یک تومان هم نمی‌توانیم از آن در بیاوریم. ما آب نداریم. این را بنویس."
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۳ - ۲۵ دی ۱۳۹۶

فرارو- مرد روستایی با اندوه از بی آبی سخن گفت.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک‌تایمز، روستای زراس واقع در استان بختیاری، در یک دره‌ای قرار دارد که توسط کوه‌های زاگرس احاطه شده است. زراس که یک ساعت تا ایذه فاصله دارد، محل سکونت ۶۰ خانواده است. خانواده‌هایی که از طریق کشاورزی، کوچ‌نشینی و کارگری فصلی در شهر‌های ایران امرار معاش می‌کنند.

نویسنده گزارش ضمن اشاره به سفرش به این منطقه در سال ۲۰۱۴ نوشت: من در کنار دیوار گِلیِ یک باغ فندق در کنار داراب، کشاورز ۵۰ ساله اهل زراس، نشستم. داراب مردی با یک چهره جذاب و دستانی زبروخشن، گوجه‌فرنگی، لوبیا و پیاز می‌کاشت. با این حال، محصولات برای تامین غذای خانواده او - همسر، شش فرزند و والدین بزرگسال- کفایت نمی‌کرد. ایران در مقیاس عظیم، سیب‌زمینی و حبوبات وارد کرده و هر سال قیمت‌ها کاهش می‌یابد.

داراب برای جبران درآمد ناچیزش، به حفر چاه و کارگری چندماهه در شهر‌های مجاور روی آورد. او در سایت‌های ساخت‌وساز، برای ۱۰ ساعت کار، چیزی کمتر از ۲۰ دلار آمریکایی دستمزد می‌گرفت. کاری که در آن برای حوادث یا بیماری بیمه‌ای وجود نداشت.

روستای زراس مانند سایر مناطق ایران در دهه گذشته از خشکسالی رنج برده و محصولات کمتر شده است. داراب با اندوه درباره زمانی حرف زد که در آن به اندازه کافی برای باغ‌ها و مزراع روستا آب وجود داشت.

داراب گفت: " هر سال اوضاع بدتر می‌شود، امروزه آن‌ها مقداری آب دور درخت می‌ریزند. اما به ریشه نمی‌رسد. بسیاری از درختان فندق خشک شده‌اند.

خشکسالی، تعداد زیادی از مردم این منطقه را به دریافت وام مجبور کرده است. بانک‌ها مایملک این مردم - زمین، منزل یا تراکتور- که از بازپرداخت وام عاجزند و بدهی‌هایشان بیشتر می‌شود، را مصادره می‌کند.

قبل از اعمال تحریم‌ها علیه ایران، داراب و دیگران به مناطق خلیج فارس برای کار در شرکت‌های نفت و گاز می‌رفتند. اما پس از اعمال تحریم‌ها، شرکت‌ها از ایران رفتند و شغل‌ها بر باد رفت.

اغلب مردان جوان روستای داراب، به شهر‌ها رفتند. در بازار غیر رسمی کار، از آن‌ها به عنوان کارگران ارزان و مطیع سوء استفاده می‌شود. فقدان فرصت‌ها، مهاجرت از روستا به شهر را بیشتر کرده است. سرعت رشد این مهاجرت پنج برابر شده است. بر اساس آمار پارلمان ایران، تعداد ایرانیان زاغه‌نشین از سال ۱۹۷۹، ۱۷ برابر شده و به ۱۰ میلیون نفر رسیده است.

نویسنده در پایان با اشاره به مکالمه‌اش با داراب نوشت: ما به کوه‌های دور سر به فلک کشیده، خیره شدیم. داراب گفت: این همه زمین‌ها را می‌بینی، ما حتی یک تومان هم نمی‌توانیم از آن در بیاوریم. ما آب نداریم. این را بنویس.
ارسال نظرات