صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۴۲۰۹
او مشتاق کمک کردن بود و من مشتاق‌تر بودم که به او اجازه دهم کمک کند. ما در کوچه پس کوچه‌ها پرسه زدیم تا اینکه به یک ساختمان خاموش رسیدیم. شامی در کار نبود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۰ - ۲۲ دی ۱۳۹۶

فرارو- یک گزارشگر استرالیایی که اخیرا به ایران سفر کرده؛ خاطرات خود از این سفر را منتشر کرد.

به گزارش فرارو به نقل از نیوزیلندهرالد، روهان اسمیت، گزارشگر وبگاه خبری نیوز دات کام‌ای یو، که در حال قدم زدن در خیابانی در یک شهری که قبلا هرگز به آنجا نرفته بود، ناگهان توسط یک غریبه کنار کشیده شد. چند ساعت بعدی دیدگاه او درباره ایران را تغییر داد.

اسمیت درباره سفرش به ایران نوشت: هوا تاریک شده بود، در کنار یک خیابان شلوغ بودم که دستی آستین مرا گرفت. من در جستجوی غذا در یکی از مراکز منطقه‌ای ایران، بی‌هدف در حال قدم زدن بودم. شهری که هرگز قبلا به آن نرفته بودم. جایی که پیدا کردن یک وعده غذای ساده غیرممکن به نظر می‌رسد.

حتما شبیه گمشده‌ها بودم.

مردی که در دهه هفتم عمرش بود مرا کنار کشید و غافلگیرانه با زبان سلیس انگلیسی از من پرسید اهل کجا هستم، دنبال چه می‌گردم و آیا او می‌تواند به من کمک کند.

او مشتاق کمک کردن بود و من مشتاق‌تر بودم که به او اجازه دهم کمک کند. ما در کوچه پس کوچه‌ها پرسه زدیم تا اینکه به یک ساختمان خاموش رسیدیم. شامی در کار نبود.

رستوران در شب بسته بود، اما چند حرف سریع به زبان فارسی آن را باز کرد. من جوجه و سبزیجات خوردم. سعی کردم یک نوشیدنی محلی را هضم کنم. یک نوشیدنی که از ماست و چیز‌های دیگر ساخته شده که فقط خدا می‎‌داند چیست!. سپس صورتحساب را دریافت کردم. چیزی کمتر از هشت دلار بود با این حال، او پیشنهاد کرد که (به جای من) پرداخت کند.

سخاوتمندی او غیر منتظره بود. چیز‌های زیادی درباره ایران غیرمنظره است. ایران یک محیط خصمانه نیست؛ آنطور که اغلب استرالیایی‌ها تصور می‌کنند. چندی بعد، در منزل او به اتفاق همسر و پسرش چایی نوشیدیم. من شوکه شده بودم که این چقدر "غیرایرانی" است.

همسر او با لبخند، میوه و شیرینی تعارف کرد. در طی چند هفته (که در ایران بودم) این اولین زنی بود که من او را بدون روسری دیدم. او در کنار خانواده راحت بود.

پسرش به نوعی حامی دونالد ترامپ است (او از ذکاوت تجاری این مرد تجلیل می‌کند). پسری که علیرغم ممنوعیت قانونی موسیقی زنده، آهنگ‌های دانس الکترونیک می‌سازد و با اینکه فیسبوک و توئیتر فیلتر هستند، از آن‌ها استفاده می‌کند.

جنتلمن پیر که در خیابان به من پیشنهاد کمک کرد، اکنون بر اجرای آهنگ فرانک سیناترا، خواننده آمریکایی، بر روی دستگاه قدیمی‌اش برای من اصرار می‌کند. او هوادار پروپاقرص آهنگ مای وی از فرانک سیناترا است. همزمان با اجرای این آهنگ به طور مکرر حرکات موزون از خود نشان می‌دهد.

او و خانواده‌اش به من درباره ایران گفتند. کشوری که عاشق آن هستند، اما در دارای مشکلات عمیق است. گویی آن‌ها منتظر بودند چیزی را از سینه‌هایشان خارج کنند: مکالمه‌ای که آن‌ها نمی‌توانستند علنا با همسایگان‌شان داشته باشند.

اسمیت در ادامه با اشاره به گله‌مندی این خانواده نوشت: این چیزی نبود که من فکر می‌کردم در ایران پیدا کنم. با این حال به من کمک می‌کند تا بفهمم چرا اکنون ایران در یک حالت نزاع قرار دارد.
برچسب ها: خاطرات ایران
ارسال نظرات