صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

مرد کلاهبردار پس از ٤‌ سال تعقیب از سوی پلیس دستگیر شد. این جوان تبهکار از سال ٩٢ مورد اتهامات گوناگون پلیس قرار داشت.
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۰ - ۱۳ دی ۱۳۹۶

کلاهبرداری از چند صرافی، سرقت و اخاذی از زنان، خرید و فروش صوری خودرو و سرکیسه‌کردن دختران جوان با وعده‌های پوچ تنها بخشی از پرونده سیاه این جوان فریبکار است.

به گزارش شهروند، مرد کلاهبردار پس از ٤‌ سال تعقیب از سوی پلیس دستگیر شد. این جوان تبهکار از سال ٩٢ مورد اتهامات گوناگون پلیس قرار داشت. کلاهبرداری از چند صرافی، سرقت و اخاذی از زنان، خرید و فروش صوری خودرو و سرکیسه‌کردن دختران جوان با وعده‌های پوچ تنها بخشی از پرونده سیاه این جوان فریبکار است. پرونده‌ای که برای نخستین‌بار با شکایت یک دختر جوان در‌ سال ٩٢ به جریان افتاد و طی این سال‌ها با مراجعه شاکیان و مالباختگان مختلف روز به روز قطورتر شد. پلیس پایتخت طی این مدت با بررسی پرونده‌های مختلف به دنبال سرنخی از این کلاهبردار بود؛ اما این متهم حرفه‌ای هیچ ردی از خودش باقی نمی‌گذاشت. درنهایت این جوان کلاهبردار که به‌ طور اتفاقی توسط یکی از مالباختگان در خیابان فردوسی تهران شناسایی شده بود، به دام پلیس افتاد.

کلاهبرداری از خانواده یک بی‌ام‌و سوار
اوایل‌ سال ٩٢ بود که دختر جوانی با مراجعه به پلیس از ماجرای یک کلاهبرداری پرده برداشت. برادر این دختر چند ماه پیش در جریان یک نزاع در سعادت‌آباد تهران به اتهام قتل بازداشت شده بود؛ همان نزاع خونین سرنشینان دو خودروی لوکس در حوالی میدان کاج. حادثه‌ای که آن زمان سر و صدای زیادی به پا کرد و بر سر زبان‌ها افتاد.

اشکان برادر این دختر همان راننده معروف (BMW) بود که پس از درگیری با سرنشینان خودروي بنز در حال فرار از صحنه درگیری یکی از سرنشینان بنز را با خودروي خود زیر گرفت و به قتل رساند. خواهر این دختر بعد از این حادثه به دنبال راهی بود تا برادرش را نجات دهد. تا این‌که او در فیس‌بوک با پسر جوانی آشنا شد.

این پسر وقتی در جریان مشکل این دختر قرار گرفت، به او قول همکاری داد و مدعی شد که می‌تواند برادرش را خلاص کند: «آن پسر خودش را کیانوش معرفی کرده بود. از آشنایی ما مدتی گذشت تا این‌که من داستان اشکان را برای او تعریف کردم؛ البته او خودش هم درباره آن حادثه اطلاعاتی داشت.

وقتی فهمید من خواهر همان راننده (BMW) هستم به من گفت می‌تواند برادرم را نجات دهد. او به من گفت که آشناهای زیادی در دادگاه و دادسرا دارد و با کمک آنها پرونده اشکان با پرداخت رقم ناچیزی بسته می‌شود.» این دختر جوان در ادامه اظهاراتش به ماموران گفت: «بعد از مدتی کیانوش گفت که همه چیز برای آزادی اشکان فراهم شده ولی این کار کمی خرج دارد. کامران در ازای آزادی اشکان ٣٠‌میلیون تومان درخواست كرد.

البته او گفت که این پول را باید به چند نفری بدهد تا آنها کارهای پرونده برادرم را انجام دهند، اما تهیه این رقم برای من کار سختی بود. من هم یک چک ٦‌میلیون تومانی به او دادم. او هم چک را نقد کرد، چند روزی گذشت اما خبری از کیانوش نشد، با موبایلش تماس گرفتم اما خاموش بود. چند پیام در فیس‌بوک برای او فرستادم اما هیچ خبری از او نشد. تازه آن موقع بود که فهمیدم بازی خوردم و کیانوش مرا فریب داده است.»

به دنبال اظهارات این دختر جوان پرونده‌ای با عنوان کلاهبرداری تشکیل شد و ماموران آگاهی برای پیگیری و شناسایی متهم وارد عمل شدند؛ اما در بررسی‌های اولیه مشخص شد که این پسر جوان هیچ ردی از خودش باقی نگذاشته است.

اخاذی همزمان از مادر و دختر
در حالی که پلیس به دنبال سرنخی از این پرونده بود، دختر جوان دیگری با مراجعه به پلیس مدعی شد که پسر جوانی ٣٠‌ میلیون تومان از اموال او را به سرقت برده است. این دختر جوان هم مدتی پیش با پسر جوانی به نام اندیشه در فضای مجازی آشنا شده بود و در یکی از ملاقات‌های حضوری مورد سرقت قرار گرفته بود.

این دختر جوان در اظهاراتش به پلیس گفت: «پس از مدت کوتاهی رابطه من و اندیشه بیشتر شد. چند بار حضوری همدیگر را ملاقات کردیم. جوان شیک‌پوش و خوش‌برخوردی بود؛ اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که قصد سرقت از من را داشته باشد. یکی از روزهایی که با هم بیرون رفته بودیم، من حالم بد شد، سرم گیج رفت و فشارم افتاد. اندیشه هم مرا تا نزدیک خانه همراهی کرد. وقتی به خانه رسیدم و حالم کمی بهتر شد، متوجه شدم که ساعت و انگشترم نیست.

با خودم فکر کردم که شاید در ماشین اندیشه افتاده باشد، با او تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردیم. بعد از چند دقیقه با من تماس گرفت و گفت که وسایلم را در ماشینش پیدا کرده. همان موقع آنها را با پیک برایم ارسال کرد اما وقتی انگشتر و ساعت به دست من رسید، متوجه شدم که آنها بدلی هستند. همان موقع با اندیشه تماس گرفتم، اما دیگر جواب تلفن‌های من را نداد.»

کلاهبرداری از صرافی‌های تهران
در حالی که ماموران به دنبال سرنخی از این دو پرونده بودند، چندی بعد مادر و دختر جوانی با مراجعه به پلیس مدعی شدند که از سوی پسر جوانی مورد اخاذی قرار گرفته‌اند. درواقع این دختر و مادر فریب پسر جوانی را خورده بودند که به ‌طور همزمان با هر دوی آنها رابطه برقرار کرده بود. آنها بی‌اطلاع از نقشه پسر شیاد برای سرپوش‌گذاشتن بر رابطه‌‌شان به او پول می‌دادند. در پی اظهارات این مادر و دختر و در بررسی‌های بیشتر مشخص شد که عامل هر سه پرونده یک شخص واحد است که با شناسایی افراد مختلف و با استفاده از شگرد‌های متفاوت اقدام به کلاهبرداری می‌کند.

تحقیقات در خصوص شناسایی این کلاهبردار سریالی ادامه داشت، که این‌بار ماموران در برابر پرونده عجیبی قرار گرفتند؛ کلاهبرداری چند ‌هزار دلاری از چند صرافی در تهران با شگردی مشابه. اجاره چند ساعته آپارتمان‌های لوکس در مناطق شمالی تهران، تماس با صرافی‌های معتبر و درخواست چند‌هزار دلار. مراجعه شاگرد صرافی‌ها و تحویل دلارها و متواری‌شدن فرد تحویل گیرنده. در همه این پرونده‌ها پسر جوانی پس از دریافت دلارها به بهانه‌آوردن پول به داخل ساختمان می‌رفت و از در دیگر ساختمان خارج می‌شده است.

ماموران در همان تحقیقات اولیه متوجه شدند که در این پرونده‌ها هم پای کلاهبرداری سریالی در میان است. چندی بعد هم مرد سالخورده‌ای با مراجعه به پلیس مدعی شد که فریب پسرجوان دغل‌کاری را خورده و ماشین لندکروزش را از دست داده است. این مرد در اظهاراتش به پلیس گفت: «چندی قبل آگهی معاوضه خودرو را در روزنامه دیدم. تماس گرفتم و قرار شد تا لندکروز مدل ٢٠١٠ را با یک لندکروز ٢٠١١ تعویض کنیم و ٨٠‌میلیون هم سر بدهم. پسر جوانی پیش من آمد و با نشان دادن مدارک ماشین، خودروی مرا برای تست گرفت. همان موقع قولنامه نوشتیم و ٨٠‌میلیون تومان هم به‌عنوان مابه‌التفاوت به او پرداخت کردم؛ اما پس از چند ساعت انتظار هر چه با موبایل او تماس گرفتم جواب نداد و بعد هم گوشی را خاموش کرد.»

ماموران با توجه به گفته‌هاي این مرد مالباخته و مشخصاتی که او از جوان شیاد به آنها می‌داد، دریافتند که عامل این پرونده هم همان کلاهبردار سریالی است.

در حالی که پلیس بیش از ٤‌سال در تعقیب این جوان تبهکار بود، درنهایت چند روز پیش این کلاهبردار به‌طور اتفاقی توسط یکی از صرافی‌های مالباخته خیابان فردوسی شناسایی شد. این صراف بلافاصله به سمت این متهم حمله‌ور شد و پس از گلاویز‌شدن با او و تماس شهروندان با پلیس این جوان دستگیر شد. رسیدگی به پرونده سیاه این کلاهبردار حرفه‌ای در دادسرای جنایی تهران در جریان است.

ارسال نظرات