عباس عبدي در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: اتفاقات روزهاي گذشته يك واقعيت را برجستهتر كرد كه از اصل اغتشاشاتی که در ادامه اعتراضات بهوجود آمد، مهمتر بود. بيتفاوتي كساني كه به طور قطع از چنين رفتارهاي غيرمدني و خشونتآميز ناراحت بودند، از اصل اين رفتارها بدتر بود.
در واقع شايد بتوان گفت كه ريشه رفتارهاي اغتشاشي برخي افراد در برداشتي است كه آنان از وجود اين انفعال داشتند. به نظر میرسد که كل حكومت بايد متوجه اين ماجرا باشد.
در سال ١٣٦٠ و هنگامي كه سازمان مجاهدين با آن سازماندهي و تشكيلات مخوف و حتي مسلح اقدام به عمل مسلحانه عليه حكومت كرد و دهها هزار نفر را در سراسر كشور بسيج و وارد ميدان كرد، بلافاصله با واكنش خودانگيخته و نيمهسازماني طرفداران انقلاب مواجه شد، در حالي كه نيروهاي نظامي و بخش عمدهاي از طرفداران انقلاب در جبههها سرگرم جنگ بودند، ولي در داخل شهرها نيز به سرعت بساط آنان را جمع كردند.
اكنون چه شده است كه وضعيت منطقه و تجربيات زنده را ميبينيم، ولي اقدامي جدي در مقابله با آن نميكنيم؟ اين پرسش يك پاسخ حاضر و آماده دارد. اول انقلاب نه اين تبعيضها بود، نه اين سطحينگريها و خودمحوربينيها، نه اين فسادها و نه حتي اين قدرتطلبيها. ولي اكنون و پس از گذشت اين سالها طبيعي است كه بنده نيز اين توصيف از وضعيت را نفي نميكنم و با كساني كه چنين مشكلاتي را طرح ميكنند، همدل و همزبان هستم.
حتي معتقدم كه نيروهاي اصولگرا كه از برخي جهات اعتراض آنان به وضع كلي حكومت كمتر است، آنان نيز در جريان اين قضيه بسيار منفعل عمل كردند. شايد بخشي از آن به خاطر ضديتي بود كه با دولت داشتند و بسياري از آنان از اتفاقات روز شنبه خوشحال هم بودند، لذا نتوانستند تشخيص درستي دهند كه اين تظاهرات مثلا خودجوش مشهد كه كاملا برنامهريزي شده بود، به سرعت ميتواند به شاخههاي ديگر منتقل شود و لذا نتوانستند در برابر ماجرا واكنش درستي نشان دهند، حتي تا روز يكشنبه هم رسانههاي رسمي آنان همچنان سادهانگارانه مساله را به اعتراضات مردم نسبت به وضع اقتصادي ربط ميدهند.
با اين حال براي اين كه ساكت نباشيم و در عين حال كه از حق اعتراض همه مردم و در هر زمينهاي دفاع ميكنيم، بايد با تمام توان نسبت به اغتشاش و تخريب، واكنش تند نشان دهيم. گمان نكنيم كه اين مساله فقط مشکل عدهاي افراد در حكومت است. اين انتقامي است كه كشورهاي مرتجع منطقه ميخواهند از ايران بگيرند و لحظهشماري ميكنند كه تمدن ايراني را نيز در وضعيت ليبي و سوريه و عراق ببينند. مشكل آنان فقط دولت و حكومت ايران نيست، مساله آنان تمدن و تماميت ارضي ايران است. مساله ما نيز بايد همين باشد. هيچ خطري را كوچك فرض نكنيم.
بارها در جريان انتخابات با اين پرسش مواجه ميشدم كه چرا بايد راي بدهيم؟ پاسخ بنده روشن بود. ما راي نميدهيم، بلكه با راي خود واقعيت را ميسازيم. چنان نيست كه راي خود را از باب هديه يا تبرك به ديگران تقديم كنيم. راي ما با خودش پيام دارد و اين پيام را با خود به دلسختترين لایههای هستههاي قدرت خواهد برد. شنيدن آن دير و زود دارد ولي سوخت و سوز نخواهد داشت. در واقع ما با راي خود مشاركت ميكنيم و كدام بازي است كه مشاركتكنندگان به شیوه بازي شكل ندهند؟ امروز نيز همينطور است. ورود ما به ماجرا از منظر دفاع از ايران و تمدن ايراني است.
هر خطر كوچكي را براي آن مهم ميدانيم و از بغضی که نسبت به برخي افراد داریم و حق هم داریم، حاضر نيستيم كه حب خود را نسبت به اين واقعيت و مفهوم از دست بدهيم. امروز به وضوح ميتوان ديد كه دشمنان اين سرزمين و اين تمدن بيش از همه خوشحال هستند.
اگرچه بخشي از لبه تيغ انتقادات ما همچنان متوجه مسوولان امر و صاحبان قدرت خواهد بود كه چرا به گونهاي عمل نكردهاند كه امروز شاهد اين وضع نباشيم و شايد خودمان هم كمابيش در مقاطعي در اين فرآيند نقش داشتهايم، ولي هيچ عاملي دليل نميشود كه سكوت پيشه كنيم. شايد بسياري از افرادي كه در اين اتفاقات شركت كردند، ناآگاه يا عصباني باشند. آنان هم محصول عملكرد ما و حكومت هستند، ولي اين واقعیت نیز مسووليت ما را بيشتر ميكند كه در برابر هرگونه تخريبي كه ثبات و امنيت ايران و بقاي تمدن ايراني را نشانه ميرود واكنش نشان دهيم.
1- عزل مدیران فاسد و محاکمه سریع
2- عزل روحانیون تند رو و خشونت طلب مثل علم الهدی و احمد خاتمی و ستاندن تریبونها از آنان
3- تغییر در سیاست خارجی و کاهش هزینه های مالی و سیاسی آن
4- کاهش روحیه نظامی گری در قبال دنیا
5- اجازه ندادن به افراد بی مسئولیت برای ورود به عرصه های غیر مرتبط مثل سیاست خاجه و اعتماد به ظریف و تفکر او
6- موافقت با انجام برجامهای 2 و 3 با دنیا
7- تعیین و اعلام ضرب الاجل برای فساد زدایی از قوه قضاییه و عدم اغماض بر متخلفین
8- قطع بودجه های میلیادری حوزه ها و سازمان تبلیغات و ارگانهای مشابه
9- عدم افزایش قیمتها در بودجه
10 - میدان دادن به دلسوزانی مثل سید محمد خاتمی و دادن دست دوستی به آنان و دعوت آنان به حلقه تمیم گیری و قدرت
وای بر ما
فقط خواستم بگم 10-20 تا کامنت تو ذهنم هست که چون میدونم فرارو اجازه نداره منتشر کنه
ننوشتمشون
درد یعنی این...میفهمی
میشه بفرمایند در چه فضایی باید این اتفاق بیافتد ؟ کدام مجور تا بحال به کدامین تجمع داده شده ؟ این اعتراض یا بغض یا انرژی یا انتقاد یا هر چی چگونه باید بیان یا تخلیه شود ؟؟؟
ضمن اینکه تخریب اموال عمومی و به خطر انداختن امنیت کشوربه هیچ وجه قابل توجیه نیست و محکوم است. اما ذکر این نکته را یادور شوم که امثال آقای عبدی همان افرادی بودند که سال 88 مردم را تحریک به برپایی تظاهرات می کردند و پیشاپیش آنها خود نیز در خیابان ها حاضر می شدند. مگر در سال 88 اموال عمومی و امنیت کشور مورد تهدید قرار نگرفت؟؟؟؟؟ چرا سال 88 شما و هفکران تان اعتراض نکردید. سال 88 شما راه حل اصلاح امور را در کف خیابان می دیدید اکنون چه شده است که می گویید ما چاره کار را در کف خیابان ها نمی بینیم و به اصلاحات آرام و درازمدت اعتقاد داریم؟؟؟؟ جواب این سولات تنها یک جمله است: شما اکنون قدرت را دست دارید و از آن دفاع می کنید و سال 88 قدرت را در دست نداشتید و برای تصرف قدرت تلاش می کردید.
تا وقتی اجازه نمی دیم
گفتگو شکل بگیره و نظرات مبادله بشه و بسیاری افراد تفکراتشون تو این تبادل آرا تفکر و نگرششون اصلاح بشه به هیچ کجا راه نخواهیم برد
به قول شاعر:
"نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم..."
تا وقتی اجازه نمی دیم
گفتگو شکل بگیره و نظرات مبادله بشه و بسیاری افراد تفکراتشون تو این تبادل آرا تفکر و نگرششون اصلاح بشه به هیچ کجا راه نخواهیم برد
به قول شاعر:
"نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم..."
آزمون خوبیه واسه دولت که پای تیم اقتصادیش میایسته یا مطالبه مردم
و نه مردم و نظرشون کوچکترین جایگاهی براتون داره...خوبه که هممون فانی هستیم
مستند جامعه را گفتی ولی چه راهی را به این مردم به قول خودت نا آگاه یا عصبانی پیشنهاد می کنید ؟
صاحبان اصلی قدرت گوش شنوا ندارند
ملت مردم جمعیت اکثریت برای آنها مهم نیست چون اعتبار وشان آنها از
مردم نیست
وقتي بخاطر دشمني با روحاني و عقده شكست و نافرجامي در بين مردم فرخوان ميدن بايد فكر اينجاشو ميكردن كه مملكت رو دارن بفنا ميدن
وقتي كيهان تيتر ميزنه هنوز بنزين گرون نشده تورم دو برابر شد كه دولت رو تخريب كنه حالا بايد تاوانشو پس بده
....
عده ای که تریبون در دست دارند (بخصوص صدا و سیما ) فقط دارند سیاه نمائی می کنند
چه شده است که دوره ای بالای 40 درصد تورم داشتیم باید اشگنه و دو وعده غذا می خوردیم تبدیل به سیاه نمائی این دوره شده است
مردم حق دارند ولی فقط و فقط به بیراهه کشانده می شوند و آتش زیر خاکستر می شوند
صدا و سیما بجای ایجاد فضای تفاهم ملی فقط آتش بیار معرکه است
انتقاد حق مردم است ولی هیچ فضائی برای ابراز آن وجود ندارد تا انتقاد می کنند عده ای برای آنان سوت بلبلی می زنند
فضا را مسدود می کنند
دانشگاه که فضای اصلی برای خالی شدن انتقاد هاست فضای بسته می گیرد
تصویر اشخاص را مسدود می کنند که مردم به کنار رانده شوند
حکومت بعد از 40 سال هنوز به بلوغ فکری نرسیده است زیرا عده ای هستند که فقط سودای ریاست و تسویه حساب و بگیر و ببند و حصر دارند
مردم همیشه در میدان هستند و باز اخشاشگران را به حاشیه خواهند راند ولی دوباره سرها به لاک خواهد رفت
اساسا این تمدن چیه خواهش می کنم با رسم شکل توضیح دهید
اما اکثریت معترضین حال حاضر مشکلات تبعیض و فساد و اقتصاد و نان رو مدنظر دارن. و این خیلی خطرناک تر هست اگر حکومت تن به اصلاح رویه هاش نده. کسی که حس تبعیض داره و داره می بینه بسیاری از پرونده های فساد و ..... ماست مالی میشه و خودش به نون شبش محتاجه چیزی برای از دست دادن نداره... درنتیجه در بلند مدت خطر بیشتری داره اعتراضات از نوع کنونیش
اصلا این دو برهه قابل قیاس نیست... خیلی از ما 88 معترض بودیم که شاهد شرایط کنونی نباشیم.... که متاسفانه راه به جایی نبرد
88 و 96 نداره