روز گذشته (۱۷ آذرماه) خبر رسید که تعدادی از کوهنوردان در اشترانکوه در برف و کولاک کوهستان گرفتار شدهاند و نیاز به امداد رسانی دارند. فوت ۷ نفر از اعضای این تیم کوهنوردی ۱۴ نفره تایید شد. یک راهنما هم کشته شده است و ۶ نفر نیز نجات یافتهاند. سرنوشت ۱ نفر تا لحظه تنظیم این گزارش در هالهای از ابهام قرار دارد.
به گزارش ایسنا، اما این اولین باری نیست که ورزشکاران ایرانی دل به کوه میزنند و گرفتار باد شدید، کولاک، خستگی و گرسنگی میشوند و ناقوس مرگشان در دل کوهستان نواخته میشود. خیلیهایشان برای همیشه در قلههای بلند مدفون میشوند و خیلیهای دیگر هم پیکرشان از کوهستان خارج میشود.
جلال رابوکی جلال رابوکی یکی از کوهنوردان قدیمی ایران بود که به دلیل صعودهای پیاپی و ماهرانه به قله دماوند بین کوهنوردان شهرت داشت. رابوکی پایهگذار صعودهای سرعتی چندباره یک روزه با تغییر جبهه به قله دماوند بود و رکورد چهار صعود از چهار جبهه به دماوند در طول ۲۶ ساعت را به جای گذاشت. یعنی در طول ۲۶ ساعت چهار بار از قله از چهار مسیر پایین آمده و مجدداً به آن صعود کرد. او از نسل اول هیمالیانوردان ایرانی است که سال ۱۳۵۲ در برنامه شناسایی اورست از یخچال «خومبو» شرکت داشت.
رابوکی فروردین ۱۳۸۱ هنگام صعود به قله دماوند در شرایط بسیار نامناسب آبوهوایی جان سپرد و بعد از شش ماه جسد او را در دره «یخار» پیدا کردند. تیمی ۳۰ نفره با مشکلات فراوان پیکر جلال رابوکی را از ارتفاع ۴۳۰۰ متری دره مخوف یخار پایین آوردند. تنها توضیحی که میتوان برای چگونگی رفتن او از جبهه جنوبی به جبهه شرقی دماوند در آن هوای طوفانی و حرکت به داخل دره یخچالی و ریزشی یخار آورد، این است که شاید باد شدید او را به آنجا پرت کرده بود.
محمد اوراز محمد اوراز در سال ۱۳۶۷ در اولین تجربه پیش از ورود به دنیای حرفهای کوهنوردی گروه «قندیل» را بنا نهاد و بعد از آن فعالیتهای خویش را در گروه کوهنوردی «سامرند» ادامه داد تا بالاخره در سال ۱۳۷۳ به همراه جمعی از دوستان پیشکسوت این رشته در سطح شهرستان گروه کانون کوهنوردان نقده را تأسیس کرد. آغاز فعالیتهای این گروه را میتوان سر آغاز ورود محمد اوراز به زندگی حرفهای در رشته کوهنوردی قلمداد کرد.
او سال ۱۳۷۶ برای اولین بار در اردوهای آمادهسازی تیم ملی جهت اعزام به قلههای «گاشربروم ۲» و «راکاپوشی» در کشور پاکستان شرکت کرد و موفق به عضویت در تیم اعزامی به قله راکاپوشی با ارتفاع ۷۷۸۸ شد. در همان سال به اتفاق ۶ نفر از دوستان و اعضای تیم موفق به صعود این قله شد و اولین تجربه هیمالیانوردیش را با موفقیت پشت سرگذاشت. سال ۱۳۷۷ را میتوان نقطه عطف تاریخ زندگی محمد اوراز دانست. در این سال وی به همراه سه نفر از اعضای تیم ملی کوهنوردی ایران توانست به قله اورست یعنی بلندترین قله جهان صعود کند. به این ترتیب وی به عنوان اولین صعودکننده تیم ملی ایران به قله اورست شناخته شد.
اما در سال ۱۳۸۲، هنگام صعود به قله «گاشربروم ۱» در پاکستان، محمد اوراز به همراه «مقبل هنرپژوه» بر اثر ریزش بهمن، سقوط میکنند. مقبل هنرپژوه سالم ماند ولی محمد اوراز پس از انتقال به بیمارستان شفا در اسلامآباد پاکستان درگذشت.
اعضای تیم به علت وقوع حادثه برای همنوردشان از ارتفاع ۷۸۰۰ متری اقدام به بازگشت و انتقال پیکر وی به پایین کردند.
داوود خادم داوود خادم، کوهنوردی را به طور جدی از سال ۱۳۶۰ آغاز کرد و از سال ۷۷ تا ۸۲ عضو تیم ملی کوهنوردی کشور بود. او بیش از ۵۰ بار قله فوجی ژاپن را فتح کرده بود. «گاشربروم ۱ » را در سال ۸۲ تا ارتفاع ۷۸۵۰ متری و اورست را تا گردنه جنوبی صعود کرده بود. چوآیو، شیشاپانگما، ماکالو و لوتسه نیز هشت هزارمتریهایی هستند که او با موفقیت آنها را صعود کرد.
خادم در سال ۸۲ هنگام صعود به «گاشربروم ۱ » به گروهی که مجوز K۲ و برودپیک را داشتند، ملحق میشود و تا بارگاه چهارم در ارتفاع هشت هزارمتری یال آبروزی صعود میکند. الکساندر (کوهنورد قزاق) نیز یکی از اعضای این گروه بود که هنگام صعود نزدیک قله از رسیدن یک جبهه هوای نامناسب باخبر می شود ولی به آن اهمیتی نمیدهد و به صعود خود ادامه میدهد. در همان موقع سرگی سوکولوف روس و خادم در بارگاه چهارم در انتظار او بودند و این انتظار چهار روز ادامه مییابد و بیتوجه به هشدارهای هواشناسی تا اول آگوست منتظر الکساندر میمانند. اما متوجه میشوند که دیگر هیچ خبری از الکساندر نیست. برای همین بارگاه چهار را به قصد بارگاه سوم ترک کردند اما دیگر هیچ خبری از آنها نشد. چند روز بعد که یک گروه ژاپنی که اولین گروه صعود کننده بعد از این حادثه بودند اعلام میکنند، هیچ نشانی از حیات روی مسیر وجود ندارد.
سامان نعمتی سامان نعمتی متولد ۱۳۶۰ از همان دوران کودکی دل به کوه سپرده بود. او که در ۱۵ سالگی به سنگنوردی روی آورده بود با گذراندن کارآموزی سنگنوردی در هجده سالگی فضای وسیعتری را پیش روی خود دید. گشایش مسیری ۲۰ متری در دیواره کولوا (قروه) اولین تجربه جدی سنگنوردی او بود.
او در پاییز سال ۸۶ از طرف باشگاه دماوند جهت شرکت در گشایش مسیر در منطقه هیمالیا قله برودپیک دعوت شد و از آنجا که این صعود انجام نگرفت پیشنهاد شرکت در صعود به قله نانگاپاربات را پذیرفت و همراه اعضا تیم روز ۳۱ تیر به بیس کمپ نانگاپاربات وارد شدند تا تلاشی بزرگ را آغاز کند.
کوهنوردان باشگاه دماوند در صعودی مستقل موفق به فتح قله نانگاپاربات در پاکستان شدند اما سامان نعمتی در جریان این صعود جان باخت و پیکرش هم پس از جستجوهای فراوان پیدا نشد. خانواده او از اعضا و لیلا اسفندیاری سرپرست تیم شکایت کردند. پرونده از شعبه دوم بازپرسی قتل تهران برای انجام تحقیقات به آگاهی مرکز ارسال شد و کلیه اعضای تیم بازجویی شدند.
گفته میشود سامان در ارتفاع ۷۶۰۰ متری به خاطر بیماری از حرکت باز ایستاد و قرار شد مسیر را بازگردد. صعودکنندگان گفتند: «پس از فتح قله وقتی بازگشتیم، دیدیم او در همان نقطه قبلی است و حتی برایمان دست تکان داد. اما وقتی رسیدیم، اثری از سامان نبود.» حدس اسفندیاری بر این بود که او پشت سنگها پنهان شده تا پس از پایین رفتن گروه، به تنهایی برای پیمودن ۵۰۰ متر آخر اقدام کند.
مقبل هنرپژوه مقبل هنرپژوه کوهنورد جوان بوکانی بود که در آخرین سفرش به هیمالیا سرپرستی تیم ملی کوهنوردی ایران را در صعود به قله برود پیک بر عهده داشت. او رکورددار جوانترین صعود کننده به کوه «لوتسه» چهارمین قله رفیع جهان به ارتفاع هشت هزار و ۴۱۶ متری در سن ۱۹ سالگی بود. وی در سال ۱۳۸۲ و در قله گاشربروم ۱ در حالی که هم طناب محمد اوراز بود در اثر سقوط بهمن حدود ۶۰۰ متر سقوط کرد اما زنده ماند ولی به دلیل صدمات وارده تا مدتی از رفتن به کوهستان محروم بود.
سرانجام در پاییز ۱۳۸۶ و در حالی که در ارتفاعات کوه برده زرد بوکان در حال کوهنوردی و آموزش بود که به فاصله حدود ۸ متر سقوط کرده به اغما رفت و چند روز بعد در بیمارستان «عارفیان» ارومیه درگذشت.
لیلا اسفندیاری
لیلا اسفندیاری در سال ۱۳۸۰ کوهنوردی را به صورت تفریحی آغاز کرد. در سال ۸۱ به عضویت باشگاه اسکی و کوهنوردی دماوند درآمد. وی با این گروه توانست به بیشتر قلههای ایران صعود کند و اغلب غارهای ایران را بپیماید و موفق شد ۲۲ مرتبه قله دماوند را صعود کند که این صعودها از ۳ مسیر مختلف انجام شده است. وی همچنین در سال۱۳۸۶ با همطنابی منیره رفیعی به عنوان نخستین صعود مستقل زنانه موفق به صعود دیواره علمکوه شد.
لیلا اسفندیاری که برای صعود به قلههای گاشربروم ۱و۲ به این کوهستان رفته بود، در دومین تلاش خود، ۳۱ تیر ۱۳۹۰ موفق میشود به قله گاشربروم ۲ صعود کند اما در حین فرود دقایقی بعد در بازگشت تیمی (۶ مرد و لیلا) از قله به سمت کمپ ۳، در حدود ساعت ۱۴:۳۰ به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی زیر قله سقوط میکند که طول سقوط لیلا ۳۰۰ متر بود و در حدود ارتفاع ۷۶۵۰ متری در مکانی خارج از مسیر در میان صخرهها، بین دو شیب یخی متوقف میشود.
او به دوستان و بستگان خود به صورت زبانی میگفت اگر در کوه جان خود را از دست دادم همانجا بگذارید، بمانم. نمیخواهم دیگران به خاطر من جانشان را به خطر بیندازند. میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد. پیکر وی در همان روز در ارتفاع ۷۶۵۰ متری پیدا شد.
مهدی اعتمادفر
مهدی اعتمادفر از کوهنوردان نامدار ایرانی بود و فاتح قلههای متعدد با ارتفاع بیش از ٨٠٠٠ متر محسوب میشد. مهدی اعتمادفر در آخرین صعود بزرگ خود، در تاریخ یازدهم اردیبهشت ماه سال ١٣٨۸ در حالیکه فقط حدود صد متر با قله «دائولاگیری» در رشته کوه هیمالیا با ارتفاع ٨١٦٧ متر فاصله داشت، بر اثرسقوط از آن نقطه درگذشت و پیکر وی همچنان مفقود است. این دومین تلاش وی برای فتح قله دائولاگیری بود.
فرشاد خلیلی خوشهمهر
فرشاد خلیلی خوشهمهر مربی کوهنوردی و سنگنوردی بود. او برای برگزاری دوره آموزشی در محور شمشک دیزین حضور داشت اما پس از سقوط بهمن در این منطقه برای نجات شاگردانش اقدام کرد و بر اثر سقوط دومین بهمن، جان خود را از دست داد. رئیس هیات کوهنوردی استان تهران گفت که این حادثه در پی فعالیت لودر رخ داده و جای سوال است که وقتی چنین فعالیتی انجام میشده، چرا جاده را نبستند و تردد همچنان در آن ادامه داشته است.
مهدی عمیدی
مهدی عمیدی، هیمالیانورد مستقل و اولین ایرانی است که توانسته قله اورست را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کند. او بلافاصله بعد از اورست، قله «لوتسه» را فتح کرد. در ۲۲ مهر ۱۳۹۱، مهدی عمیدی که برای صعود قلل «مونبلان» عازم فرانسه شده بود، در این منطقه مفقود شد و با گذشت چند هفته بیخبری از او، ژاندارمری منطقه شامونیکس فرانسه گزارش عملیات خود برای یافتن این کوهنورد را اینگونه اعلام کرد: «با توجه به زمان سپری شده از تاریخ ناپدیدشدن «مهدی عمیدی» و بارش برف تا سطح یک متر در ارتفاعات مونبلان احتمال زنده پیداکردن وی بسیار ضعیف است. برهمین اساس دادگاه بوننوال اطلاعات مهدی عمیدی شامل DNA را در فهرست ناپدیدشدگان قرار داده تا در صورت پیداکردن وی در آینده بتوان مهدی عمیدی را شناسایی کرد تا بستگانش مطلع شوند.»
آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان
مسیر ایران نام مسیر جدیدی در رخ جنوب غربی قله ۸۰۵۱ متری برودپیک است که سه کوهنورد ایرانی به نامهای آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی در سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۲ موفق به گشایش آن شدند اما این سه کوهنورد در مسیر بازگشت راه را گم کردند و مفقود شدند.
اسکات پاوری، کوهنورد آمریکایی که در مسیر فتح قله برودپیک هیمالیا با مجتبی، آیدین و پویا همراه بوده، در وبلاگ شخصیاش درباره آنها مینویسد: «کوهنوردان با استعدادی بودند. نخستین بار آنها را در ۱۰ ژوئن در اسلامآباد دیدار کردم و از همان اول حس کردم که تیم ایران نمیخواهد صبر کند. تیم آنها متشکل از مردان بزرگ و با سخاوتی بود که برای بالا رفتن مصمم بودند. در طول صعود وقتی پای یکی از دوستانم از ۶ جا شکسته بود، با اینکه خودشان خیلی خسته بودند بازهم به او کمک کرد تا او را پایین بیاورند. آنها غذاهای ایرانی که برای کل سفرشان آورده بودند را با بچهها تقسیم کردند. آنها میخواستند نشان بدهند که ایرانیها چقدر مهمان نوازند و در نهایت هم پرچم ایران را آن بالا برافراشتند.»
توماس لامل کوهنورد و جستجوگر مشهور کوهستان که برای پیدا کردن کوهنوردان مفقود شده ایرانی در قله برودپیک پاکستان چند روزی را مشغول کار بود و با بالگرد به عکسبرداری از منطقه مورد نظر پرداخته بود با انتشار نامهای به باشگاه آرش، اعلام کرد که هیچ شانسی برای پایین آوردن این سه کوهنورد وجود ندارد.
او در نامهای نوشت: «من میدانم که در فرهنگ ایرانیان انتقال اجساد به کشورشان چقدر مهم است ولی به عنوان یک کوهنورد، اعتقاد راسخ دارم که هیچکدام از این سه نفر راضی نبودهاند که کسی برای پایین آوردن اجسادشان جان خود را به خطر بیندازد. آنها عاشق کوهستان بودند؛ پس چرا نگذاریم آنها در جایی که اینقدر دوست داشتند در آرامش بمانند. دو نفر باربر ارتفاع، پرچم ایران را در بالای قله اصلی پیدا کردهاند، بنابراین مسیر ایرانیان به روی قله برودپیک به طور کامل و موفقیت آمیز توسط این سه کوهنورد صعود شدهاست.»
کوه به انسان شجاعت،صداقت،ایمان،شرف و درستکاری اعطا می کند.
روح این عزیزان شاد.
فرارو میدونست اگه این تلگرام نبود خبلی از خبرها رو اینجوری نمی تونستی پخش کنی!
این گونه مرگ خودکشی است