صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۶۷۷۵
دونالد ترامپ سفر آسیایی خود را با قراردادهایی به ارزش 250 میلیارد دلار میان آمریکا و چین به پایان رساند. ترامپ که هویت سیاسی خود را بر توانایی‌های مذاکره و تمایل به ایستادگی در برابر چین بنا کرده، اکنون می‌تواند به خانه بازگردد و پیروزمندانه بگوید در مقابل چین ایستاده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۲۶ آبان ۱۳۹۶

فرارو- روسای جمهور آمریکا و چین بدون شک در آینده باهم درگیر می‌شوند، زیرا جهان‌بینی اقتصادی بسیار مشابهی دارند.

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالیسی، دونالد ترامپ سفر آسیایی خود را با قراردادهایی به ارزش 250 میلیارد دلار میان آمریکا و چین به پایان رساند. ترامپ که هویت سیاسی خود را بر توانایی‌های مذاکره و تمایل به ایستادگی در برابر چین بنا کرده، اکنون می‌تواند به خانه بازگردد و پیروزمندانه بگوید در مقابل چین ایستاده است.

اما این پیروزی کاملاً توخالی است. بعید است تمام این معاملات اجرایی شوند. حتی اگر تمام این 250 میلیارد دلار محقق شود، تأثیر کمی بر جبران کسری بودجه دارد و در رقابت با شرکت‌های خارجی در چین بر سر دسترسی به بازار، راه به‌جایی نمی‌برد. ترامپ و رئیس جمهور شی از بحث‌های عمومی درباره مسائل اساسی‌تر اجتناب می‌کنند.

شی که هویت و دولت خود را به‌عنوان یک قدرت بزرگ و هم‌سطح با آمریکا طرح‌ریزی کرده و اهمیت جهانی را به کشورش بازگردانده، اهداف گسترده‌تری در ذهن دارد. در کنفرانس خبری مشترک، شی از "ترویج هماهنگی و همکاری میان کشورهای بزرگ" سخن گفت تا به مخاطبان داخلی خود نشان دهد با ترامپ در مقام یکسان و هم‌سطح مذاکره کرده است.

اما حرف‌هایش درباره مشارکت درگیری اصلی میان او و ترامپ را پنهان نکرد. اختلافی که به‌جای تفاوت‌های سطحی، از شباهت‌های بنیادی آن‌ها ناشی می‌شود. به نظر می‌رسد ترامپ به‌عنوان یک ستاره تلویزیون و غول املاک و مستغلات و شی به‌عنوان رهبر یک حزب سیاسی شباهت‌های اندکی داشته باشند. اما جهان‌بینی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بسیار مشابهی دارند.

شی و ترامپ هر دو شدیداً ملی‌گرا هستند. شعار "اول آمریکا" ترامپ در شعارهای شی برای "ارتقا ملی" یا "رویای چینی" قابل تشخیص است. هر دو از دورانی در تاریخ می‌گویند که کشورشان قدرت و احترام بیشتری در جهان داشت. هرگز در سخنانشان جزئیات کلیدی تاریخی وجود ندارد، اما هر دو می‌خواهند به شکوه و افتخار گذشته بازگردند.

ملی‌گرایی برنامه‌ها و تمام اهداف آن‌ها را هدایت می‌کند. به دلیل ذهنیت ناسیونالی که دارند، اقتصاد جهانی را در شرایط "مرکانتیلیسم" (بازاربست گرایی) می‌بینند. ترامپ کسری بودجه بازرگانی آمریکا را نشانه ضعف اقتصادی کشورش می‌داند. شی بازارهای بسته چین را در اولویت کار خود قرار داده و همزمان بازارهای بین‌المللی را وادار می‌کند انباشت سرمایه لازم برای رشد اقتصادی کشورش را فراهم کنند. 

مرکانتیلیسم ناسیونالیستیِ مخفی آن‌ها نشان می‌دهد هر یک چه اهدافی را دنبال می‌کنند. از دیدگاه آن‌ها مذاکرات اقتصادی فرصتی برای گسترش سطح و دامنه فرصت‌ها نیست، بلکه تلاش‌هایی کاملاً بیهوده‌اند. هر پیشنهادی که خواهان باز کردن بازارها باشد، به معنای تضعیف ملی است. این رویکرد شانس توافق میان کشورها را محدود می‌کند.

فراتر از نحوه مذاکره شی و ترامپ، مرکانتیلیسم درباره مشارکت یا عدم مشارکت آن‌ها در مذاکرات تصمیم می‌گیرد. دیگر دوران مذاکرات عمیق و انقلابی که رهبران به‌جای چانه‌زنی بر اهداف بزرگ‌تر تمرکز می‌کردند، به سر آمده. ترامپ و شی در بهار خبر از توافقی ده ماده‌ای دادند که بر مسائلی مانند صادرات گوشت آمریکا و تحقیقات بانکی چین در آمریکا تمرکز داشت. توافق به دنبال هیچ هدف بزرگ‌تری نبود. مثل همیشه حرفی از مسائل دسترسی به بازار به میان نیامده بود. این تغییرات عواقب قابل‌توجهی برای روابط اقتصادی دوجانبه خواهد داشت. علیرغم تمرکز ترامپ بر کسری تجارت با چین، بازهم امکان ندارد کسری بودجه 350 میلیارد دلاری را تنها با یک قرارداد جبران کرد.

این امر منافع چین را در یک نظام جهانی غیرآزاد به خطر می‌اندازد. با انزواطلبی‌ها ترامپ، جهان از مواضع شی در بستن بازارهای چین و سیاست‌های صنعتی ملی خشنود است. هر چقدر ترامپ بیشتر بر مذاکرات معامله‌ای تمرکز کند (و اصول را نادیده بگیرد)، فعالیت‌های بازار غیرآزاد چین عمق بیشتری می‌گیرد و برجسته‌تر می‌شود. حتی تلاش ترامپ برای کاهش کسری تجاری آمریکا از طریق معاملات یک‌به‌یک نیز فعالیت‌های بازار غیرآزاد چین را تقویت می‌کند.

این تغییرات در سبک و استایل دو قدرت بزرگ جهان، بر دیگر کشورها بی‌تأثیر نخواهد بود. ازلحاظ تاریخی آمریکا همیشه در نقش یک عنصر آزادکننده فعالیت کرده و دیگر کشورها را به مشارکت در توافقات چندجانبه تشویق کرده است. در حال حاضر شاهد فروپاشی تعاملات هستیم و هرروز کشورهای بیشتری مذاکراتشان را به این چارچوب نزدیک‌تر می‌کنند، از نهادهای چندجانبه فاصله می‌گیرند و برای دستیابی به توافقات گسترده‌تر دست‌وپا می‌زنند. دیگر کشورها مسیر رهبران دوقطبی را دنبال می‌کنند و به‌جای ارزش‌های لیبرال به دنبال مذاکرات تجاری دوجانبه می‌روند. اختلاف کره جنوبی و چین بر سر استقرار سیستم ضد موشکی THAAD در سئول، تمرکز زیادی بر بزرگ‌ترین تهدید امنیتی منطقه، کره شمالی، نکرده است و در عوض بیشتر بر معادلات تجاری پکن (که شرکت Lotte را هدف قرار می‌دهند) و محدود کردن سفر و گردشگری تمرکز کرده است.

بزرگ‌ترین فاجعه در مذاکرات دوجانبه ترامپ باهدف مقابله با حمایت گرایی چین این است که اگر اقدام به تشکیل یک ائتلاف کند، از حمایت گسترده‌ای برخوردار خواهد بود. ترامپ در داخل کشور، از حمایت گسترده دموکرات‌های کنگره و اتحادیه‌های کارگری برخوردار می‌شود. در عرصه بین‌المللی، از حمایت کشورهایی برخوردار می‌شود که همانند شرکت‌های آمریکایی با مشکلات حمایت گرایی مواجه‌اند. مقامات کره جنوبی، ژاپن، استرالیا، آلمان و انگلیس همگی از حمایت گرایی چین شکایت کرده‌اند.

حتی "شراکت ترنس- پسیفیک" که اخیراً توسط چند کشور امضا شد، عمدتاً واکنشی به حمایت گرایی چین است. ابتدا توسط آمریکا و در دوران باراک اوباما مطرح شد و سپس ترامپ آن را به فنا کشید. تغییر سیاست‌های ترامپ با اتهاماتی مانند حمایت گرایی اقتصادی برجسته‌تر می‌شوند، اما او هیچ طرحی برای رهبری جهانی یا واکنش به ناسیونالیسم چینی ندارد. مذاکرات تجاری ساده فواید و منافع کوتاه‌مدت خواند داشت، اما سرنوشت اهداف اقتصادی بزرگ‌تری که گروه‌های ائتلاف به رهبری آمریکا آن‌ها را در دستور کار خود قرار داده بودند، نامعلوم باقی می‌ماند.

منبع: فارین پالیسی

ترجمه: وب‌سایت فرارو


ارسال نظرات
وحید
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۶
فعلا که با روی کار اومدن ترامپ اوضاع اقتصادی مردم امریکا تغیر مثبت داشته
این حرف افرادی هست که اونجا زندگی میکند
ناشناس
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۶
اینا که گفتی یعنییییی چه؟