صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۶۱۴۴
از آسیب به آثار باستانی در حفاری، فروش 20 هزار تومانی سکه ساسانی در جمعه بازار تا کشت و زرع بر تپه های باستانی
بدون شک بخشی از افتخارمان به میراث باستانی‌مان را مدیون فعالیت باستان شناسان هستیم. اما بعضی از همین باستان‌شناسان می‌توانند در بین حفاری‌های اکتشافی‌شان آثار باستانی را تخریب کنند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ - ۰۲ آذر ۱۳۹۶
فرارو- کیاوش حافظی؛ در یکی از خبرها می‌خواندم که «‏از سنگ قبرهای سده هشتم و نهم هجری قمری در گورستان تاریخی روستای بنادک سادات یزد به عنوان لاشه سنگ دیوارسازی استفاده شد که همه از بین رفتند.» انگار این جور داستان‌ها تمامی ندارد. یاد سفری به سیستان و بلوچستان افتادم؛ منطقه‌ای از کشور که ظرفیت گردشگری‌اش بسیار غنی است اما بی‌مهری‌ها امروز به یکی از فقیرترین نقاط کشور تبدیلش کرده است. «شهر سوخته» فقط یک مورد آن است. فقط کافی است وارد صفحه ویکی پدیای استان سیستان و بلوچستان شوید تا از دیدن آثار تاریخی سرتان سوت بکشد. اما آنچه می‌خواهم بگویم از خاموش ماندن ظرفیت سیستان و بلوچستان نیست، بلکه از بی‌مهری‌هایمان به آثار و بناهای تاریخی است.  
 
 
 
با آثار باستانی چه می‌شود؟
قدمت یکی از شیک‌ترین آثار باستانی ایران به بیش از پنج هزار سال می‌رسد و در میانه راه زابل - زاهدان است. تقریبا کسی نیست که نام «شهر سوخته» را نشنیده باشد. شهر سوخته در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است و به همین خاطر در میان آثار باستانی سیستان و بلوچستان از آنهایی است که به خوبی از آن حفاظت و حراست می‌شود. 280 هکتار وسعت دارد. بازدید از آن چندین ساعت طول می‌کشد. در میان مسیر بازدید، هنوز تکه‌های سفال بر روی بسیاری از تپه‌ها دیده می‌شود. لیدر میراث فرهنگی می‌گوید: این تکه‌های سفال به این معنی است که هنوز زیر بسیاری از این تپه ‌ها اماکنی تاریخی است که مدفون مانده و کشف نشده اند. وقتی از او می‌پرسم چرا؟ سکوت می‌کند. بعد از چند لحظه که می‌خواهد بگوید بودجه، نیروی کم و قس علی هذا، یکی دیگر از بازدید کنندگان جوان وسط مکالمه‌مان می‌آید. چند دقیقه که صحبت می‌کند به نظر می‌آید که او هم دستی بر آتش دارد. از او می‌پرسم این همه اطلاعات را از کجا داری که می‌گوید ترم آخر باستان شناسی است. قرار می‌گذارد تا آثار تاریخی دیگر استان را نشانم دهد.  
 
کیفیت رسیدگی به بعضی از آنها در نقطه مقابل شهر سوخته است. مثلا آتشکده کرکویه نه حفاظی دارد و نه کسی که آن را می پاید. در گوشه و کنار آن از دمپایی پاره دیده می‌شود تا بطری رها شده آب معدنی. بر روی بعضی از آثار باستانی دیگر هم مثل خیلی جاهای دیگر یادگاری دیده می‌شود. احتمالا یادگاری‌نویسان قصد داشته‌اند نامشان را با درج کردن بر روی دیواره‌های آثار باستانی جاودانه کنند. چند سال پیش بود که پاسارگاد حصار کشی شده بود. اما با وجود همان حصارهای شیشه ای کسانی پیدا شده بودند که بر روی دیوار سنگی کاخ نامشان را به یادگار گذاشته بودند. در بین آثار باستانی سیستان و بلوچستان اما چشمم به یکی از یادگاری‌ها می‌افتد؛ کسی که در کنار نامش شماره تلفنش را هم نوشته بود.  
 
 
وقتی با بهت به این یادگاری‌ها نگاه می‌کنم می‌گوید فکر نکن فقط مردم عادی از این کارها می‌کنند. ما هم که باستان شناسی می‌خواندیم از بعضی همکلاسی‌هایمان چیزهایی می‌دیدیم که باورت نمی‌شود. از حواس پرتی، بی‌دقتی و کم‌کاری بعضی از هم‌دوره ای‌های خود تعریف می‌کند.  
 
برایم از حفاری‌ها می‌گوید که بعضی از آنها جنبه آموزشی دارد و استاد درس حفاری سرپرست گروه است. او که دانشجوی سال آخر کارشناسی ارشد باستان شناسی است می‌گوید: در حفاری‌های آموزشی کلاس و دانشگاه کیفیت کار نسبتا پایین تر از دیگر حفاری هاست. مشکل را در نظام آموزشی می‌بیند و می‌گوید دانشجویان این رشته هم مثل بقیه رشته‌ها باید واحد‌های اجباری پاس کنند که یکی از آنها حفاری است. دانشجو خیلی خبره نیست و برای حفاری مجانی‌ کار می‌کند برای همین حتی اگر بخواهد خیلی دقت کند نمی‌تواند مثل یک حرفه ای کار کند.  
 
می‌گوید چند دانشجو بوده‌اند که سفال باستانی را از خاک تشخیص نداده‌اند. چون جنس سفال هم از خاک است. حالا همین سفال که سالهای سال مدفون شده حجم گلی به خود می‌بیند و دانشجو برای پاک کردن گلوله خاک با ابزارش به حجم باستانی می‌زند و آن را خرد می‌کند.  
 
بعد از کشف هم باید یافته‌ها برای شماره‌گذاری، ثبت و بازسازی به کارگاه بروند تا فرم کلی سفال به دست بیاید. بعضی دانشجویان کمتر علاقه‌مندی که یک نصفه سفال پیدا کرده‌اند ممکن است برای از زیر کار در رفتن، یافته خود را دپو کنند.  

می‌‌پرسم عکس‌العمل استاد چیست؟ می‌گوید استاد که نمی‌تواند بر روی همه دانشجویان نظارت دقیق داشته باشد. اما بعضا سخت‌گیری استادها هم می‌تواند کار دست آثار باستانی بدهد. به این صورت که اگر دانشجو به صورت سهوی در حفاری لبه کوزه‌ای را بشکند، از ترس استاد و نمره کل سفال را تخریب کند و لاشه‌های آن را در خاکروبه‌ها بریزد. گاهی لبه سفال از قبل شکسته شده است اما ارزش تحقیقاتی دارند. این فقط درباره اشیاء تاریخی نیست. ممکن است دانشجو در تشخیص یک بنای تاریخی که در خاک مدفون شده هم چنین اشتباهاتی را انجام دهد. یعنی کلنگ خود را اشتباهی بر سر یک دیوار یا یک اجاق باستانی فرود بیاورد.
 
وقتی از این دانشجوی باستان شناسی می‌پرسم استادهای این رشته در جریان این حجم از تخریب آثار باستانی هستند؟ می‌گوید: «آره. اصلا اسمش روشه. آموزشیه دیگه.» البته او می‌گوید معمولا دانشجویان را به جاهایی می‌برند که از آنها سفال کامل خارج نمی‌شود.  می‌گوید جنس خوب از قبرهای باستانی پیدا می‌شود.  می‌پرسم چرا پس نظارت دقیق‌تری نمی‌شود؟ می‌گوید: خودشان را به خواب می‌زنند.  خود استاد می‌داند که ممکن است اعصاب دانشجو خرد باشد. اما نهایت تلاشش را می‌کند. اما باز هم مطمئن است که این اتفاقات می‌افتد.  
 
 
 
کارشناس زبده کم داریم
می‌گوید فکر نکن اینها فقط در حفاری آموزشی اتفاق می‌افتد. «در بعضی حفاری‌های بزرگ تعداد کارشناسان بیشتر می‌شود و چون در ایران کارشناس زبده کم داریم، از کارشناسان درجه پایین‌تر استفاده می‌شود. بعضی‌ از آنها هم در کاوش هایشان خیلی احتیاط ندارند. من خودم به چشمم دیدم در حفاری گورستان‌ ... شهر سوخته خانمی که کارشناس بود کمچه را به شیوه ناشیانه‌ای وارد خاک کرد و به جای آنکه استخوان‌ها ثبت و ضبط کند آنها را مانند یک سنگ ریخت داخل پلاستیک. در حالی که باید فرم تدفین حفظ می‌شد و همه استخوان‌ها باید در همان سایت قالب گیری می‌شد.  
 
سکه ساسانی می‌‌خواهی؟ 20 هزار تومان
در یکی از اماکن تاریخی رها شده به چاهی برمی‌خوریم. می‌گوید این حفاری غیرمجاز است. توضیح می‌دهد: «به هرحال نرخ بیکاری بالا رفته است و در مناطقی، بعضی افراد بومی کلنگ بر دوششان می‌گذارند، به محوطه‌های باستانی می‌روند و با این هدف که چیزی نصیبشان شود شروع به کندن می‌کنند. البته این دیگر شانس آنهاست. ممکن است سکه و طلا گیرشان بیاید و یا اینکه اصلا دست خالی برگردند و فقط آن قسمت را خراب کند.»  
 
از او می‌پرسم اگر سکه و طلا پیدا شود به چه دردشان می‌‌خورد؟ می‌گوید: بازار عتیقه فروشی کم نیست! می‌گوید یک سایت خارجی را می‌شناسد که برای فروش این اجناس در اروپا قیمت گذاشته شده است. اما در تهران قیمت این‌ها شاید یک پنجم قیمت در اروپا باشد.  یک سکه ممکن است در اروپا 200 دلار فروخته شود اما در ایران 40 دلار قیمت داشته باشد. از تعجب می‌گویم یعنی حدودا 160 هزار تومان که می‌گوید تعجب ندارد! همین الان سکه ساسانی با 20 هزار تومان می‌خواهی؟!
 
ادامه می‌دهد: سالها پیش این سکه‌ها را به قیمت نقره می‌فروختند. آن موقع‌ها، فروشنده‌ها متخصص نبودند اما الان فهمیده‌تر شده‌اند. حالا مثلا اینها را به یک سری افراد خاص و با قیمت دوبله و سوبله نقره می‌فروشند!
 
به منوچهری تهران سر بزن تا باور کنی
می پرسم فروشنده‌ها متوجه هستند که این سکه‌ها آثار باستانی است؟ می‌گوید: حدود 10 سال پیش به چشم خودم دیدم که این سکه‌ها را ذوب می‌کردند و با آن انگشتر درست می‌کردند. الان باز بهتر می‌فهمند. ذوب نمی‌کنند و در عوض گران می‌فروشند. سری به منوچهری تهران بزن تا باور کنی! جمعه‌ها هم برو اطراف اداره پست میدان توپخانه؛ آنجا جمعه بازار سکه است؛ فرقی ندارد هم باستانی می‌فروشند هم جدید. پارکینگ پروانه هم اگر بروی شاید گیرت بیاید.  
 
دلال‌های هم متخصص داریم
می پرسم مگر دلال‌ها اصل و فرع بودن سکه‌ها را تشخیص می‌دهند؟ می‌گوید: بعضی دلال‌ها متخصص‌اند! می‌پرسم حالا تو خودت بگو یقه چه کسی را باید گرفت؟ می‌گوید: آخر اگه طرف پولدار باشد که نیاز ندارد برود محوطه باستانی را تخریب کند. ولی نمی‌شود یقه میراث فرهنگی را گرفت. چون نه نیروی دارد نه بودجه. فقط اسما یک اداره است. کارشناسان و مسئولین میراث فرهنگی هم تا حدودی در جریان این اتفاقات هستند. اگر میراث فرهنگی بخواهد جلوی خرید و فروش سکه را بگیرد باید خودش اینها را بخرد اما پول ندارد.  
 
اسکلت باستانی داخل گونی و کیس کامپیوتر
خنده ندارد، اما لبخند می‌زنم و می‌پرسم حالا شما میراث فرهنگی‌کارها دیگر کجا می‌توانید ضرر وارد کنید؟ ظاهرا سوال سختی نبود. جوابش یک کلمه است؛ «موزه‌ها.» بعضی استخوان‌هایی که کشف می‌شوند در بدترین شرایط ممکن نگه داری می‌شوند. آنها را در هر چیزی که گیرشان بیاید می‌ریزند. فرقی نمی‌کند کیسه گونی باشد یا جعبه کامپیوتر. ادامه می‌دهد: من در موزه کار نکردم اما با امین اموال یکی از موزه‌ها رفیق بودم. تمام اجناس موزه در دست امین اموال موزه است. حتی رئیس موزه بدون اجازه او نمی‌تواند به یک اثر دست بزند.  
 
 
آسیب به آثار باستانی عجیب نیست اما ...  
اینها کمی تعجب آور است. برای همین وقتی از سفر برمی‌گردم نظر یک باستان شناسی دانشگاه را هم می‌پرسم. علی اسدی، عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه هنر شیراز، سرپرست کاوش آبراه‌های تحت جمشید و عضو هیات راهبردی تخت جمشید و پاسارگاد است. او می‌گوید: آسیب به آثار باستانی در حین کاوش‌های باستان شناسی گاهی پیش می‌آید. اما باستان شناسان تمام تلاش‌شان را می‌کنند که در کاوش‌ها اتفاقی رخ ندهد و فرآیند در کما دقت انجام شود. در کاوش‌های باستانی، مرمت‌گران هم حضور دارند.
 
اسدی ادامه می‌دهد: شرایط کاوش غیرمنتظره است. در حین کاوش شما ممکن است ناگهان با شیء خاصی برخورد کنید که ابزار کاوش در برخورد اولیه ممکن است با شیء برخورد کرده باشد و به آن آسیبی وارد کند. این جزء چیزهای معمول و اجتناب ناپذیر کاوش‌هاست. هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که در کاوشی که در آینده انجام داده یا قرار است در آینده انجام دهد هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اما عموما چون کاوش‌ها با صبر و حوصله زیاد انجام می‌شود آثار فورا شناسایی می‌شوند و مراحل حفاظتی از آنها انجام می‌شود. متولی مجوز کاوش‌ها پژوهشکده باستان شناسی است. همه افرادی هم که درخواست کاوش می‌دهند کسانی هستند که تجربه کافی برای سرپرستی کاوش را دارند و میراث فرهنگی استان‌ها اصلا نمی‌توانند مجوز انجام کاوش را صادر کنند.   
 
فقط پژوهشکده باستان شناسی مجوز حفاری می‌دهد
به گفته استاد باستان شناسی دانشگاه هنر شیراز، کاوش‌های آموزشی بهترین نوع کاوش‌ها هستند. هم آنکه توسط  دانشگاه‌ها انجام می‌شوند و هم اساتید پیش برنده این نوع کاوش‌ مجوز خود را از پژوهشکده باستان شناسی دریافت می‌کنند. اسدی معتقد است: دانشجویان باستان شناسی هم اتفاقا دقت بالاتری نسبت به کارگرانی دارند که در کاوش‌های دیگر از افراد محلی جذب می‌شوند.  بنابراین با دقت بالاتری انجام می‌شود. دانشجویان هم با انگیزه بیشتر نسبت به دیگران در کاوش‌ها حضور پیدا می‌کنند. هیچ عجله ای در انجام کار وجود ندارد چرا که کار تنها به قصد آموزش انجام می‌شود.  
 
این استاد دانشگاه تخریب عمدی یک اثر توسط دانشجو به خاطر ترس از نمره یا واکنش یک استاد را از موارد استثنایی می‌داند و می‌گوید: ما و همکارانمان سال‌ها کاوش آموزشی انجام داده ایم. اتفاقا جو حاکم بر کاوش‌های آموزشی بسیار صمیمی است. اساتید و دانشجو که در کلاس درس در فضای در تعامل رسمی قرار می‌گیرند، در کاوش با همدیگر صمیمی‌ترند و اصلا زندگی دانشجویان باستان شناسی به دو قسمت قبل و بعد از کاوش آموزشی تقسیم می‌شود.  
 
اینها نگران کننده‌ است ...  
وقتی به این استاد می‌گویم حتی همین استثنائات نمی‌تواند نگران کننده باشد می‌گوید: نگران کننده این است که روزانه ده‌ها تپه باستانی از بین می‌رود. وقتی یک تپه از بین می‌رود ده‌ها اثر را در داخل خود نابود می‌کند وگرنه اگر لبه یک سفال از اثر جدا شود می‌توان آن را بازگرداند. نگران کننده وضعیت میراث فرهنگی، عدم محافظت از سایت‌ها و تپه‌ها و کشت و زرع بر روی تپه‌های باستانی است. او معتقد است معضلات حوزه باستان شناسی و میراث فرهنگی به مدیریت ضعیف برمی‌گردد.  صریحا می‌گوید: «ما مدیران نالایق داریم؛ مدیرانی که دلسوز نیستند، انتصابی اند و با فشار فلان نماینده یا زد و بند سیاسی مدیر میراث شده‌اند.»
 
دقت کاوش به مدیر و سرپرست کاوش بستگی دارد
بعد از نظر این استاد دانشگاه، نظر یک فارغ التحصیل ارشد باستان شناسی از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی را می‌پرسم. او نیز آنچه در حفاری‌های آموزشی اتفاق می‌افتد را نگران کننده نمی‌داند. می‌گوید: «معمولا دقت بالاست. وقتی در یک کاوش فکر می‌کنیم به یک اثر نزدیک می‌شویم، فقط با فرچه کار می‌کنیم. اگه خاک سفت باشد، کلنگ را خیلی ملایم روی خاک می‌زنیم که به آثار کوچک‌ترین آسیبی وارد نشود. اگر آسیبی وارد شود، معمولا غیرعمد و ناشی از این است که کاوشگر نمی‌دانسته آثار نزدیک سطحند. اما باز هم درجه دقت و حوصله به مدیر تیم و سرپرستهای گروه‌های حفاری بستگی دارد. مثلا کاوش‌های اضطراری چون نیازمند سرعت بیشتری است دقت کمتری دارد. کاوش‌های آموزشی برای دانشجوها هم ممکنه دقت پایین‌تری داشته باشند، چون دانشجو در حال آموزش است و ممکن است حرکت اشتباهی انجام دهد.»
 
از بودجه کم تا ممنوع‌الکلنگ شدن باستان‌‌شناس
او درباره خطاهای سهوی یا عمدی دانشجویان در کاوش هم می‌گوید: من در این مورد از کسی نه دیده ام و نه شنیده‌‌ام.اما پیش می‌آید که در طول کاوش، آثار چه در حین حفاری، چه موقع شستشو، چه انتقال به آزمایشگاه مرمت شکسته یا حتی گم شوند. نمی‌شود گفت همه کاملا حرفه‌ای‌اند. اما معمولا در همان تیم به سرپرست اطلاع می‌دهند و به بیرون هم درز پیدا نمی‌کند. به گفته او «اصولا اگر لازم باشد سر سایت، خود باستان‌شناس یه مرمت سطحی انجام می‌دهد، بعد شیء به بخش مرمت می‌رود و مرمتگر آن را مرمت می‌کند. ولی همه تیم‌ها به خاطر مشکل بودجه کم مرمت‌گر اختصاصی ندارند.»
 
این کارشناس ارشاد باستان شناسی در نقد خود به کاوش‌های رشته‌اش می‌گوید: بخشی از نقدها به خود سرپرست کاوش برمی‌گردد. مثلا نظارت و حضور بعضی سرپرست‌ها در کاوش خیلی پایین است. نیروها هم بر اساس شایستگی انتخاب نمی‌‌شوند. بخشی هم به سیاست‌های دولت مثلا بودجه کم برمی‌گردد. از باستان‌شناس زن کمتر استفاده می‌شود. بعضی باستان‌شناسان حرفه‌ای هم ممنوع الکلنگ می‌شوند.  
 

ارسال نظرات