صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۳۹۱۷
تنها زیستی ایرانی‌ها در سال ٩٥ نسبت به سال ٨٥ دو برابر شده است
٦ میلیون مرد و ٥ میلیون و ٤٠٠ هزار زن، هرگز ازدواج نکرده‌اند دو سوم خانوارهای تک نفره در ایران زن هستند.
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۴ - ۰۳ آبان ۱۳۹۶
نتایج تحقیقی با موضوع «تجرد و تنهازیستی» در یک دوره ١٠ساله نشان می‌دهد که تعداد خانوارهای تک‌نفره در‌ سال ٨٥، ٨٨٠‌هزار نفر در‌ سال ٩٠، ١,٥‌میلیون نفر و در‌ سال ٩٥، دو‌میلیون نفر بوده است. 

به گزارش شهروند، به استناد همین آمار، تعداد خانوارهای تک‌نفره مرد سرپرست در‌ سال ٨٥، ٣٠٠‌هزار نفر بود که در‌ سال ٩٥ به ٦٨٠‌هزار نفر رسید و تعداد خانوارهای تک‌نفره زن سرپرست، ٥٧٤‌هزار بود که به یک‌میلیون و ٣٠٠‌هزار در‌ سال ٩٥ رسید. 

نتایج همین بررسی که از سوی شهلا کاظمی‌پور، پژوهشگر جمعیت انجام شده، نشان می‌دهد که نسبت خانوارهای یک‌نفره به کل هم از ٥.٢‌درصد به ٨‌درصد رسیده است. مرد سرپرست‌ها از ١.٩ به ٣‌درصد افزایش پیدا کرده‌اند و زن سرپرست‌ها از ٣.٦‌درصد رسیده‌اند به ٤درصد.

اینها تنها بخشی از نتایج پژوهشی است که عصر دوشنبه در نشستی با موضوع «تنهازیستی و زندگی مجردی جوانان» از سوی موسسه رحمان برگزار شد و سخنرانی شهلا کاظمی‌پور، جامعه‌شناس و پژوهشگر جمعیت و همچنین امیدعلی احمدی، جامعه‌شناس را به خود دید. بهروز اشرف سمنانی، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی، مجری برنامه بود. او دو پرسش را مطرح کرد؛ یکی این‌که چرا جوانان امروز ترجیح می‌دهند سال‌های زیادی از زندگیشان را مجرد بمانند و دوم تنهازیستی و مجردی چیست و آیا ما با مسأله تنهازیستی در کشور مواجه هستیم؟ که شهلا کاظمی‌پور، در پاسخ آمارهایی که نتیجه پژوهش‌هایش درباره تک‌زیستی در ایران بود، ارایه کرد. 

پژوهشی که آمارهای سرشماری کشور را از ‌سال ٨٥ تا ٩٥ مورد توجه قرار داده است: «ما در جمعیت‌شناسی تعریفی از خانوار داریم، خانوار عبارت است از گروهی از افرادی که زیر یک سقف زندگی می‌کنند و هم‌خرج هستند، البته موارد استثنایی هم وجود دارد که یک‌نفره‌ها را هم خانوار به شمار می‌روند. در سرشماری‌ها هم همین‌طور است، یعنی زمانی که پرسیده می‌شود چه کسی سرپرست خانوار است و آن یک‌نفر به تنهایی زندگی کند، همان می‌شود یک خانوار.» 

او ادامه داد: «بر این اساس ما خانوارهای تک‌نفره، دونفره تا ١٠نفره را داریم، در بررسی که مورد توجه قرار گرفت، ما به سراغ خانوارهای تک‌نفره در ١٠‌سال اخیر رفتیم. بررسی‌ها نشان داد که تعداد خانوارها در‌ سال ٨٥، ١٧‌میلیون نفر بود که در‌ سال ٩٠ به ٢١‌میلیون رسید و در‌ سال ٩٥، ٢٤‌میلیون خانوار ثبت شد که ٩٠‌درصد این خانوارها مرد سرپرست هستند و حدود ٩‌درصد خانوارها در‌ سال ٨٥، ١٢‌درصد در‌ سال ٩٠ و ١٢,٧‌درصد در‌ سال ٩٥، زن سرپرست هستند.»

دوسوم خانوارهای تک‌نفره در ایران، زن هستند
براساس اعلام این جمعیت‌شناس، تعداد خانوارهای تک‌نفره در‌ سال ٨٥، ٨٨٠‌هزار نفر در‌ سال ٩٠، ١,٥‌میلیون نفر و در‌ سال ٩٥، دو‌میلیون نفر ثبت شد: «تعداد خانوارهای تک‌نفره مرد سرپرست، در‌ سال ٨٥، ٣٠٠‌هزار نفر بود که در‌ سال ٩٥ به ٦٨٠‌هزار نفر رسید و تعداد خانوارهای تک‌نفره زن سرپرست، ٥٧٤‌هزار بود که به یک‌میلیون و ٣٠٠‌هزار در‌ سال ٩٥ رسید. آمارها نشان می‌دهد که تعداد خانوارهای زن سرپرست افزایش پیدا کرده است.» کاظمی‌پور اما این افزایش را تنها برای زنان جوان نمی‌داند، به گفته او، گروهی از زنان تک‌سرپرست، زنان سالخورده هستند: «آمارها نشان می‌دهد که دوسوم خانوارهای تک‌نفره در ایران زن هستند که ٧٥‌درصد زنان ٧٥‌سال به بالا، به تنهایی زندگی می‌کنند.» 

او نسبت خانوارهای تک‌نفره به کل را هم در پژوهشی که انجام داده، در نظر گرفته: «نسبت خانوارهای یک‌نفره به کل هم از ٥.٢‌درصد به ٨‌درصد رسیده است. مرد سرپرست‌ها از ١.٩ به ٣‌درصد افزایش پیدا کرده‌اند و زن سرپرست‌ها از ٣.٦‌درصد رسیده‌اند به ٤درصد. البته از نظر تعدادی، کم هستند، به این صورت که از میان کل خانوارهای تک‌نفره، ٩٠درصدشان مرد هستند و تنها ١٠درصدشان را زنان تشکیل می‌دهند.» 

کاظمی‌پور در ادامه با بیان این‌که در این پژوهش، سن جوانی، ١٥ تا ٢٩‌سال درنظر گرفته شده است، ادامه داد: «میزان خانوارهای یک‌نفره برای مردان روی عدد ٢.٥ طی سال‌های ٨٥ تا ٩٥ ثابت مانده است، اما برای زنان از ٨١‌هزار خانوار به ١٤٠‌هزار خانوار رسیده است.»

وجود ٥‌میلیون و ٨٠٠‌هزار مرد و ٥‌میلیون و ٤٠٠‌هزار زن ازدواج نکرده
براساس اعلام این پژوهشگر در ادامه بررسی، دامنه سنی برای مجردها وسیع‌تر گرفته شد، به‌طوری که برای مردان ٢٠ تا ٤٤‌سال و برای زنان ١٥ تا ٣٩‌سال مدنظر قرار گرفته شد: «آخرین سرشماری نشان می‌دهد که جمعیت مرد ٢٠ تا ٤٤سال، ١٧,٥‌میلیون نفر و زنان ١٥ تا ٣٩سال، ١٧‌میلیون و ٣٠٠‌هزار نفر هستند، آمار افراد هرگز ازدواج‌نکرده مرد، ٥‌میلیون و ٨٠٠‌هزار نفر و هرگز ازدواج‌نکرده زن، ٥‌میلیون و ٤٠٠‌هزار نفر است که این عدد در مقایسه با آمار سال‌های قبل، کاهش پیدا کرده است. 

بعضی از مسئولان می‌گویند که باید سالانه یک‌میلیون ازدواج ثبت شود، درحالی ‌که با سالی ٥٠٠‌هزار ازدواج هم روند طبیعی طی می‌شود.» او به آمار تک‌زیست‌ها هم اشاره کرد: «از میان مردان ٢٠ تا ٤٤ساله، ٣٤٨‌هزار نفر تنها زندگی می‌کنند، یعنی هم مجرد هستند و تنها. در میان زنان هم ١٦١‌هزار نفر این وضع را دارند که نسبت مجردها به هرگز ازدواج‌نکرده‌های مرد ٦‌درصد است و زنان ٣درصد.»

کاظمی‌پور این آمارها را اعلام کرد و در ادامه با بیان این‌که در دنیای امروز گروهی از افراد هستند که خودخواسته تنها زندگی می‌کنند، گفت: «عواملی بر تنهازیستی افراد تأثیر دارد که یکی از آنها تأخیر در ازدواج است، اوایل انقلاب سن ازدواج زنان ١٩,٧ و برای مردان ٢٤‌سال بود، حالا سن ازدواج زنان به ٢٤.٧ و برای مردان به ٢٨‌سال رسیده است. عامل بعدی، نداشتن اتکای مالی به خانواده است. طلاق و مهاجرت شغلی و تحصیلی و همچنین کمرنگ‌شدن کارکردهای خانواده و شکاف نسلی را هم باید به سایر عوامل اضافه کرد.» 

به اعتقاد این پژوهشگر، افرادی که ازدواجشان را به تأخیر می‌اندازند، همواره دنبال تحصیلات بالاتر و به دست‌آوردن شغل بهتر هستند. این موضوع به‌ویژه در میان زنان بیشتر به چشم می‌خورد، چراکه نگرانند بعد از ازدواج، همسرانشان به آنها اجازه تحصیل در مقاطع بالاتر را ندهند.

٩٦‌درصد زنان و ٩٨‌درصد مردان بالای ٤٥‌ سال ازدواج کرده‌اند
کاظمی‌پور در ادامه صحبت‌هایش به میزان تاهل زنان ٤٥‌سال به بالا اشاره کرد: «میزان تاهل در این گروه سنی، ٩٦‌درصد است و برای مردان ٩٨ درصد.» به گفته او، سن ازدواج به تأخیر افتاده، اما از عمومیت آن کم نشده است: «بیشتر جوانان علاقه به ازدواج دارند، اما این‌که ازدواج چه زمانی برایشان اتفاق بیفتد، مشخص نیست، جوانان امروز می‌خواهند با پتانسیل بالا وارد زندگی مشترک شوند.» 

او بالاترین میزان ازدواج طی سال‌های اخیر را متعلق به‌ سال ٩٥ با ٨٩٠‌هزار ازدواج اعلام کرد: «تجرد و تنها‌زیستی به این معنی نیست که فرد هرگز نمی‌خواهد ازدواج کند.»

با کاهش و فرسودگی سرمایه‌های اجتماعی مواجه هستیم
امیدعلی احمدی، جامعه‌شناس، سخنران دیگر این نشست بود که همان ابتدا با استناد به آمارها اعلام کرد: «به‌نظر نمی‌رسد تنها‌زیستی در کشور، یک موضوع فوق‌العاده جدی و بحرانی است.» 

با این‌حال، ایرادهایی هم به آمارگیری خانوارهای تک‌نفره گرفت: «در آمارگیری‌ها، معمولا زنان تک‌زیست تمایلی ندارند که تک‌زیست بودنشان را اعلام کنند، البته باید این موضوع را هم در نظر گرفت زمانی که ما درباره تک‌زیستی حرف می‌زنیم، شاید تنها به معنی تک‌زیستی فیزیکی نباشد. گاهی افراد با خانواده زندگی می‌کنند، اما احساس تنهایی می‌کنند. این موضوعی است که خیلی وسیع‌تر از مسائلی است که در آمارها دیده می‌شود.» 

این جامعه‌شناس تجرد و تنهازیستی را به موضوع افزایش سن ازدواج و مشکلاتی که بر سر راه ازدواج وجود دارد، گره زد: «زمانی که درباره ازدواج صحبت می‌شود، به انگیزه‌های فردی ازدواج اشاره‌ای نمی‌شود. از سوی دیگر، ما در جامعه با کاهش و فرسودگی سرمایه‌های اجتماعی مواجه هستیم؛ موضوعی که در ازدواج اهمیت زیادی دارد، درحال حاضر مشارکت‌ها و روابط اجتماعی آسیب دیده‌اند و همین موضوع می‌تواند روی انتخاب افراد در ازدواج تاثیرگذار باشد. در کنار همه اینها امید اجتماعی مطرح می‌شود. این‌که یک جوان تا چه اندازه می‌تواند افق‌های آینده خود را پیش‌بینی کند؟ تا چه زمانی در همان حرفه‌ای که کار می‌کند، می‌ماند؟ و... متاسفانه برای جوانان افق‌های آینده‌ای که می‌توانند پیش‌بینی کنند، تنگ‌تر و محدودتر است. در کنار همه اینها باید این نکته را هم اضافه کرد که درحال حاضر معنای ازدواج در جامعه تقلیل و تنزل پیدا کرده است.»

در ملاک‌های ازدواج سرگشتگی دیده می‌شود
این جامعه‌شناس در ادامه صحبت‌هایش، یکی دیگر از مشکلات موجود در ارتباط با ازدواج را گره زدن این نوع رابطه با رابطه جنسی عنوان کرد: «هر جا درباره ازدواج صحبت کردند، آن را راهی برای رسیدن به رابطه جنسی دانستند، درحالی‌که ازدواج یک نهاد تاریخی است که بسیاری از مناسبات انسانی را شکل می‌دهد.» 

نداشتن برنامه مشخص برای زندگی از سوی جوانان، موضوع دیگری بود که از سوی این جامعه‌شناس مطرح شد: «یک بررسی در ارتباط با ازدواج انجام شد که نشان می‌دهد جوانان برنامه مشخصی برای زندگی‌شان ندارند؛ امیدی به حمایت‌های رسمی ندارند. برخی می‌گفتند پول ندارند، برخی عنوان کردند که روابط متعددی دارند و نمی‌خواهند ازدواج کنند، حتی عده‌ای اعلام کردند که نمی‌خواهند آرامششان با ازدواج از میان برود. متاسفانه آنچه مشاهده می‌شود این است که در ملاک‌های ازدواج یک سرگشتگی دیده می‌شود.» 

به گفته او، افرادی که تنها زندگی می‌کنند دلایل خودشان را دارند، ازجمله دوری از نظارت خانواده، زندگی در شهری غیر از شهری که والدینشان زندگی می‌کنند، فرار از اصرار خویشاوندان برای ازدواج، داشتن روابط منظم یا نامنظم با دیگران و پیدا نکردن فرد مورد نظر برای ازدواج.

زمانی که قوانین سخت می‌شود تمایل به ازدواج کم می‌شود
در ادامه، سمنانی که مسئولیت نشست را به عهده داشت، این سوال را مطرح کرد که اساسا چرا باید ازدواج کرد؟ ازدواج چه امتیازاتی دارد که می‌تواند برتر از زندگی مجردی باشد؟ علی احمدی این‌گونه پاسخ داد: «شرایطی که در خانواده ایجاد می‌شود، درهیچ نهاد دیگری نمی‌توان آن را پیدا کرد. یکی از آنها آرامش است، دیگری این‌که خانواده محل تولید نسل بعدی است، فرد زبان را در درون خانواده می‌آموزد، همین‌ها را در کنار دلایل دیگر قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که حتی کسانی که مدت طولانی تنها زندگی کرده‌اند باز هم تمایل به ازدواج دارند.» 

در همین‌جا، مجری نشست بار دیگر از سخنران‌ها سوالی پرسید. او گفت چرا با این‌که جامعه به سمت مدرنیزه پیش می‌رود، اما تمام آداب و رسوم ازدواج به شکل سنتی است و همین هم بر سر راه ازدواج موانعی ایجاد کرده است؟

این‌بار کاظمی‌پور پاسخ داد و به تحقیقی که در دهه ٨٠ از سوی مرکز تحقیقات صداوسیما انجام شده، اشاره کرد: «در این تحقیق سوال شد که افراد از چه طریقی می‌خواهند با همسرشان آشنا شوند. ٧٠‌درصد پاسخ داده بودند از طریق دوستی. پس متوجه می‌شویم که راه آشنایی با طرف مقابل کاملا مدرن است، اما زمانی که موضوع به خانواده کشیده می‌شود، همه چیز شکل سنتی پیدا می‌کند. ما به‌عنوان فعالان اجتماعی باید تلاش کنیم که اگر ٥٠‌درصد ماجرا به شکل مدرن جلو رفته، ٥٠‌درصد مابقی هم به همان شکل ادامه پیدا کند.» 

به اعتقاد این پژوهشگر جمعیت، مادی‌گرایی در جامعه کولاک کرده است: «در تمام کشورها زمانی که قوانین سفت و سخت می‌شود، تمایل افراد به ازدواج هم کمرنگ می‌شود.» 

کاظمی‌پور در ادامه این نشست در پاسخ به سوال یکی از حاضران که پرسید آسیب‌های ناشی از زندگی مجردی چیست؟ توضیح داد: «من از زندگی مجردی تحت عنوان استتار نام می‌برم. افراد برای این‌که از ملأعام دور باشند، به‌طور مجرد زندگی می‌کنند، چرا که تنگناهای زیادی برای جوانان در جامعه وجود دارد. ما بحث هم‌باشی را در غرب داریم، اما در ایران این هم‌باشی بیمارگونه است. در کشورهای غربی دو نفر به هم علاقه دارند و با هم دوست هستند، از این‌رو با هم زندگی می‌کنند و در ٩٠‌درصد هم با هم ازدواج می‌کنند، اما در ایران هم‌باشی یعنی انحراف. پسری که با دختری زندگی می‌کند، محال است او را برای ازدواج انتخاب کند. هم‌باشی برای زنان ما یعنی سقوط.»

علی احمدی هم توضیحات خود را اضافه کرد: «زندگی مجردی تهدید نیست، می‌تواند کارکردهای مثبت خودش را هم داشته باشد. برخی افراد هستند که واقعا نمی‌توانند با خانواده زندگی کنند و تحت سیطره پدر و مادر باشند. اینها ناچار هستند به‌تنهایی زندگی کنند، اما این را هم باید مورد توجه قرار داد که وقتی کسی تنهایی را انتخاب می‌کند، خانواده تشکیل نمی‌دهد و سن ازدواجش بالا می‌رود و حتی میل به ازدواج در او کم می‌شود. به‌هرحال آسیب‌های اجتماعی برای این افراد می‌تواند بیشتر باشد تا زمانی که در دل خانواده هستند.»

در ادامه این پرسش از سخنران‌ها مطرح شد که با این وضع راه حل چیست؟ علی احمدی پاسخ داد: «نخستین گامی که باید برداشته شود این است که دولت و رسانه نباید نگاه یک‌سویه به خانواده داشته باشند. خانواده یک نهاد چندبُعدی است و نباید تنها کارکرد آن را رفع نیاز جنسی دانست. از سوی دیگر، یکی از وظایف خانواده این است که جوانان را برای ازدواج آماده کند. در کنار همه اینها باید مشکل مسکن برطرف شود. خانواده‌ها معمولا تا آخر عمرشان درگیر مسکن هستند. تا زمانی که مشکل مسکن در جامعه حل نشود، موانع ازدواج بر سر جای خودش می‌ماند. این مشکل مهمترین آسیب را به فرآیند ازدواج وارد کرده و دولت وظیفه دارد در این زمینه اقدام کند.»

یکی از حاضران در این نشست که خود جامعه‌شناس بود، با انتقاد از صحبت‌های سخنران‌ها گفت که آنها در بحث تجرد، از خانواده دفاع می‌کنند. او این سوال را پرسید که آیا ازدواج مشکل تنهایی افراد را حل می‌کند؟ کاظمی‌پور اما در پاسخی کلی، درباره تجردزیستی گفت: «اگر تجرد و تنهازیستی در جهت خودسازی و توانمندسازی باشد، قابل قبول است، اما اگر تنهازیستی فقط برای به دست آوردن آزادی بیشتر باشد، آسیب‌زاست.»

او به بررسی‌هایی اشاره کرد که نتایج آن نشان داده تأخیر در ازدواج بیشتر در میان گروه‌های تحصیلکرده اتفاق افتاده است: «معمولا افراد ضعیف از نظر اقتصادی زودتر ازدواج می‌کنند، اما نظر من این است که مشکل ازدواج، تنها موانع اقتصادی نیست. نمی‌توان خیلی به وام‌های ازدواج تکیه کرد، ازدواجی که قرار است با وام شکل بگیرد، همان بهتر که صورت نگیرد.» به اعتقاد کاظمی‌پور، در کشور باید بشدت روی خانواده و ازدواج سالم کار شود: «در کشورهای دیگر وزارت خانواده وجود دارد، اما ما در کشورمان چنین نهادی را نداریم، این در حالی است که متاسفانه در ایران سرمایه اجتماعی خیلی تنزل پیدا کرده است.» 

علی احمدی هم گفت که جامعه نمی‌تواند فارغ از خانواده‌های سالم به حیاتش ادامه دهد: «یک‌سری از افراد ترجیح می‌دهند تنها زندگی کنند، این حق فردی افراد است. ما هم درباره آسیب‌هایش حرف زدیم، به‌طورکلی باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که شرایط اجتماعی برای پرورش جوانان ما فراهم نیست.»
ارسال نظرات
همت
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۳
جديدن باب شده زناي مجرد مخصوصن شهرستانيا از خونئاده جدا ميشن ميان تهران واسه خودشون خونه كرايه ميكنن و كار پيدا ميكنن و مستقل زندگي ميكنن و گهگداري پارتي كوچيك البته تو خونشون برگزار ميكنن و عشق و حال و ...!!!!!!!!!!!!!!
باران
۱۰:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۳
اول باید معضل اشتغال رو حل کرددر کنارش کار فرهنگی کرد تا مردم با نشاط بشند و مهارت زیستی پیدا کنند.نهاد خانواده با حرف تحکیم پیدا نمیکنه!جوونا سرخورده و خسته و فرسوده ان! امید به اینده ندارن!
بحران هویت در جوانان غوغا میکنه!خودشون دنبال مدرنیته!غالب خانواده ها دنبال سنت!!
الگو حکومت هم که داستان خودش رو داره!!
جوانان با این اوضاع سرگشته شدند!!!
تاب اوری اندکی دارن! رواداری و مدارا کمرنگ شده!
نمیشه به این سادگی ها از کنار این گسست اجتماعی که حقیقتا امنیت روانی و ساختار اجتماع سالم رو از هم میپاشونه گذشت!!
علیرضا
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۳
«آمارها نشان می‌دهد که تعداد خانوارهای زن سرپرست افزایش پیدا کرده است.»
علت اصلی را بررسی کنید که چرا اینقدر افزایش یافته است!؟!؟
رضا
۰۴:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۳
31 سال سن من هست. از 17 سالگی کار کردم و درس خواندم. حالا خانه ای دارم و پس اندازی اما انگیزه ای برای ازدواج ندارم. راستش اصلا چرا باید ازدواج کنم؟ چرا باید ثمره بهترین سال های زندگی ام را دو دستی و مفت و مجانی تقدیم به یک نفر دیگر کنم. در ازایش چه چیزی بدست می آورم. همین مقدار آرامشم را هم از دست می دهم. بماند، اصلا از کجا می توان دختر مناسبی پیدا کرد. همه در حال نقش بازی کردن هستند و فقط منتظرند تا خرشان از پل بگذرد آنگاه می بینی آنچه نباید ببینی.