صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۳۷۷۹
يک‌ سال بعد از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني در سال ۲۰۰۷، مأموران تشکيلات خودگردان، از نوار غزه اخراج شدند و اين بخش از سرزمين‌هاي فلسطيني تحت کنترل حماس قرار گرفت. حالا آنها مي‌خواهند به اختلاف‌هاي ١٠ساله ميان خود پايان دهند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۳ - ۰۲ آبان ۱۳۹۶
«اختلاف با ايران به تاريخ پيوست»؛ اين را «سامي ابوزهري» يکي از فرماندهان جنبش حماس مي‌گويد.
 
به گزارش شرق، ظهر روز جمعه بيست‌وهشتم مهر، هيئتي بلندپايه از رهبران «حماس» به رياست «صلاح عاروري»، نايب‌رئيس دفتر سياسي اين جنبش، وارد تهران شد. ديدار با مقامات بلندپايه ايراني، گزارش از آخرين وضعيت سرزمين‌هاي اشغالي و تحولات آشتي ملي فلسطين از اهداف اصلي اين هيئت است.
 
حماس دنبال ترميم روابط خود با تهران است و اين گفته يکي از اعضاي هيئت همراه، نشان از اين دارد که آنها به اهداف خود در اين سفر رسيده‌اند. ٩ روز قبل، ١٢ اکتبر ۲۰۱۷ (بيستم مهر ۱۳۹۶)، گروه‌هاي فلسطيني «فتح» به رهبري «محمود عباس» و حماس به رهبري «اسماعيل هنيه»، پس از يک دهه اختلاف توافق‌نامه‌اي را براي ايجاد رهبري واحد فلسطيني‌هاي ساکن در کرانه باختري رود اردن و نوار غزه امضا کردند.
 
بر اساس اين توافق‌نامه که در مصر به امضا رسيد، تشکيلات خودگردان فلسطين تا اول دسامبر (۱۰ آذر) کنترل کامل نوار غزه را در دست خواهد گرفت.
 
يک‌ سال بعد از پيروزي حماس در انتخابات پارلماني در سال ۲۰۰۷، مأموران تشکيلات خودگردان، از نوار غزه اخراج شدند و اين بخش از سرزمين‌هاي فلسطيني تحت کنترل حماس قرار گرفت. حالا آنها مي‌خواهند به اختلاف‌هاي ١٠ساله ميان خود پايان دهند.
 
قرار است حماس کنترل اداره غزه ازجمله گذرگاه «رفح» با مصر و ديگر گذرگاه‌هاي مرزي با اسرائيل را به تشکيلات خودگردان به رهبري محمود عباس بسپارد. همچنين سه هزار نيروي امنيتي تشکيلات خودگردان به پليس غزه ملحق شوند.
 
طبق اين توافق، حماس با حدود ۲۵ هزار نظامي مسلح، همچنان کنترل نظامي- امنيتي خود را بر نوار غزه حفظ خواهد کرد. جنبش مقاومت اسلامي «حرکه المقاومه الاسلاميه» يا حماس در سال ۱۹۸۷ به رهبري «عبدالعزيز رنتيسي»، «شيخ احمد ياسين» و «محمد طه»، در جريان انتفاضه اول به‌عنوان شاخه فلسطيني اخوان‌المسلمين تأسيس شد . آنها هدف خود را «آزادي تمام خاک فلسطين» اعلام کردند و پيمان «اسلو» ١ و ٢ را که در سال ١٩٩٣ و ١٩٩٥ امضا شده است، قبول ندارند.
 
رابطه تهران و حماس فراز‌وفرود زيادي را پشت ‌سر گذاشته است؛ از فصل سرد روابط تا حمايت‌هايي که ايران بارها از آنها داشته است؛ اما شروع جنبش عربي، بر روابط ايران و حماس سايه انداخت تا اينکه محمد مرسي، در سال ٢٠١١ با سقوط حسني مبارک به قدرت رسيد.
 
با روي‌کار‌آمدن اخوان‌المسلمين در مصر، حماس هم جان تازه‌اي گرفت؛ - قبلا مبارک جنبش حماس را «مضحک» خوانده بود- اما پيروزي مرسي چندان دوام نیاورد و حماس هم‌زمان دو حامي اصلي خود، يعني ايران و مصر را از دست داد. پس از کنار‌زده‌شدن حکومت اخوان‌المسلمين، خشونت‌ها در مصر گسترش يافت و صدها نفر از‌جمله نظاميان مصري کشته و زخمي شدند و به اموال عمومي خسارت‌هاي زيادي وارد شد.
 
در پي اين رويدادها، دادستاني مصر حماس را به مشارکت با نيروهاي اخوان‌المسلمين براي برنامه‌ريزي‌هاي تروريستي متهم کرد. در اواخر ژانويه و اوايل فوريه ۲۰۱۵ دادگاهي در مصر، شاخه نظامي جنبش فلسطيني حماس را در فهرست گروه‌هاي تروريستي قرار داد و آن را تحريم کرد. اين حکم اولين حکم يک کشور عربي يا اسلامي بود که در آن گردان‌هاي عزالدين قسام تروريستي ناميده شدند. در پي اين حکم، هر نوع فعاليت شاخه نظامي حماس در مصر ممنوع شد.
 
روابط ايران با حماس بار ديگر با شروع تحولات سوريه به سردي گراييد. شاخه سياسي حماس در سال ۱۹۹۹ ميلادي از اردن به سوريه منتقل شد.
 
خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس، آن سال دفتر سياسي حماس را در دمشق مستقر کرد. اين رابطه دوستي تا زمان جنگ داخلي در سوريه ادامه داشت؛ ولي حماس با حمايت از اعتراضات ضددولتي در سوريه، بشار اسد را خشمگين کرد. در نهايت رابطه حماس با سوريه و در نتيجه رابطه حماس با تهران تيره شد.
 
همان زمان «موسي ابومرزوق» گفته بود: «ايران از موضع ما نسبت به سوريه خشنود نيست و نارضايتي آنها به معناي آن است که مقامات اين کشور نمي‌توانند مانند گذشته با ما مراوده کنند».
 
تا اينکه روز چهارشنبه، ۱۷ آبان ١٣٩١(۷ نوامبر ٢٠١٢)، دفاتر اين جنبش در دمشق تعطيل شد و «ايمن طه»، سخنگوي حماس، اين خبر را تأييد کرد. حماس روزهاي دشواري را پشت سر گذاشته است؛ آنها از دمشق به «دوحه»، پايتخت قطر و از آنجا به ترکيه رانده شدند.
 
آنها از سال ۲۰۰۸ سه بار با اسرائيل جنگيده‌اند تا اينکه توانستند بعد از مدت‌ها، با فتح پيمان اتحادي امضا کنند. اسرائيل درباره اين تصميم فتح و حماس گفته است هر توافقي را که بر اساس آن حماس خلع‌سلاح نشده و روابط خود را با ايران قطع نکرده باشد، نخواهد پذيرفت.
 
شايد يکي از پيام‌هاي سفر عاروري به ايران، رد اين شروط براي قطع روابط با ايران باشد. حالا هيئت عالي‌رتبه حماس که ٩ روز بعد از امضاي پيمان اتحاد آنها با فتح به تهران آمده است، مي‌گويند: «اختلاف با ايران به تاريخ پيوسته است» و مي‌خواهند روابط ديگري با ايران شروع کنند.
 
صلاح‌ عاروري هم در گفت‌وگو با «شرق» به هم‌پيماني استراتژيک با ايران تأكيد دارد.
 
يکي از اعضاي هيئت حماس در تهران، در روزهاي اخير گفته است «اختلاف با تهران به تاريخ پيوسته است»؛ شما چگونه به چنين اطميناني از آينده روابط ايران و حماس رسيده‌ايد؟
ما آمده‌ايم تا نشان دهيم اختلافات به تاريخ پيوسته است. ما (تهران و حماس) با همديگر از اساس توافق کرده‌ايم که اجازه ندهيم هيچ‌گونه اختلافي بر روابط دوجانبه ما اثر منفي بگذارد تا بتوانيم اين موانع را پشت سر بگذاريم.
چه‌بسا ما نقطه نظرات متفاوتي درباره مسائل گوناگون با ايران داشته باشيم ولي نبايد بگذاريم اين اختلاف‌نظر، به همکاري دوجانبه ما لطمه بزند. ما توافق کرده‌ايم که مصلحت بزرگ ملت فلسطين و جمهوري اسلامي ايران در اولويت نخست هر دوي ما باشد و بر اين اساس مسائل خود را پيش مي‌بريم.
 
بارها روابط ايران و حماس به سردي گراييده است؛ آيا ممکن است بار ديگر اين روابط شکننده شود؟
ما تلاش مي‌کنيم که چنين نباشد و اين اتفاق‌ها تکرار نشود. ما در مرحله توافق‌هاي متعدد و همکاري‌های متنوع درباره موضوعات موردعلاقه طرفين و دقيقا موضوع فلسطين هستيم. البته اختلاف نظر بين متحدان و دوستان امري طبيعي است. مهم اين است که با وجود اين اختلافات در مسائلي که از قبل توافق کرده‌ و تفاهم داشته‌اند، به همکاري‌شان ادامه دهند. ما با برادران جمهوري اسلامي ايران درباره مسائل فلسطين توافق داريم. ما در اين مسئله به آنها کمک مي‌کنيم؛ زيرا فلسطين مسئله آنهاست و آنها هم طبيعتا در اين مسير به ما کمک مي‌کنند؛ چون مسئله ما و مسئله زندگي و مرگ ماست.
 
افکار عمومي مي‌پرسند چه تضميني وجود دارد که بار ديگر حماس گروه ديگري مانند عربستان ‌سعودي يا کشور ديگري را به تهران ترجيح ندهد؟
اولا ما اميدواريم اختلاف‌ ايران با عربستان حل شود؛ دوم اينکه ما دخالتي در نزاعات بين دولت‌هاي منطقه يا اختلافاتي که با هم دارند، نخواهيم کرد. کار و وظيفه ما اين است که فقط از مسئله فلسطين دفاع و بقيه را هم در اين مسير هدايت کنيم. سوم اينکه رابطه ما با هرکدام از اين دولت‌ها به ضرر دولت ديگري نخواهد بود. رابطه ما با ايران به ضرر هيچ دولت ديگري ازجمله ترکيه، مصر، عربستان يا... نيست. رابطه ما با ترکيه، مصر يا قطر هم به ضرر هيچ دولت ديگري از جمله ايران نيست. هرکدام از اين ملت‌ها يا دولت‌ها که از مسئله ما و ملت ما حمايت کنند، ما از آنها استقبال خواهيم کرد و ما هرگز از اين دولت به ضرر آن يکي جانبداري نخواهيم کرد. ما از هيچ کشوري اين مسئله را نمي‌پذيريم که براي ما پيش‌شرط بگذارند و بگويند نبايد با فلان کشور ارتباط داشته باشيد يا با فلان کشور قطع رابطه کنيد.
 
آقاي عاروري! در فارسي مي‌گويند «آزموده را آزمودن خطاست»؛ حماس بارها در تاريخ روابط خود به ايران پشت کرده است؛ آيا ممکن است بار ديگر چنين اتفاقي بيفتد و حماس بدعهدي کند؟
ما در جنبش حماس، نه در سطوح پايين و نه در سطح رهبري هرگز قدمي عليه ايران برنداشته‌ايم و براي برهم‌خوردن رابطه، کاري انجام نداده‌ايم. اگر هم اتفاقي خلاف اين نکته افتاده است يا افرادي براي خودشان رفتار ديگري داشته‌اند، اين را هرگز به حساب کل جنبش نگذاريد و موضع کل جنبش حماس اين نبوده است. ما هميشه گفته‌ايم که با وجود اختلاف نظري که با ايران داشته يا داريم، در منازعات بين کشورها، هيچ دخالتي نمي‌کنيم. اين اتهامي که گفته مي‌شود ما به مواضعي عليه ايران کشيده شديم، کلا دروغ است و ما عليه ايران هرگز کاري انجام نداده و نخواهيم داد.
 
رابطه حماس و فتح با يكديگر در شرايط امروز چگونه تعريف مي‌شود و اين اتحاد چه تأثيري بر رابطه آنها با ايران خواهد گذاشت؟
شکافي که بين ملت فلسطين به وجود آمده بود، مورد قبول ما نيست. ما هرگز خواستار آن شکاف نبوديم؛ بلکه برعکس مي‌خواستيم اختلاف بين حماس و فتح برطرف شود. براي ازبين‌بردن اين شکاف، با خواسته‌هاي فتح کنار و از خيلي از مواضع خودمان کوتاه آمديم. براي حفظ اين وحدت هرکاري که لازم بود انجام داديم تا اختلاف‌ها برطرف شود. ازجمله در سال ٢٠١٤ آقاي اسماعيل هنيه نخست‌وزير وقت فلسطين براي برطرف‌کردن همين اختلافات و تحقق آشتي ملي استعفا داد؛ هر بار کسي براي ازبين‌بردن اين اتحاد و ايجاد شکاف بيشتر تلاش کرد، اما ما به اتحاد پاسخ مثبت داديم. توافق اخيري هم که در مصر بين فتح و حماس به دست آمد، براي اين بود که مسئله فلسطين در معرض خطر قرار گرفته بود. در کرانه باختري و غزه ديديم که اشغالگران در کرانه باختري حاضر هستند و قدرت گرفته‌اند و مقدسات مسلمانان در معرض خطر قرار گرفته است. در غزه هم محاصره اقتصادي ادامه داشت و خطرهايي براي ما و برادرانمان در فتح وجود داشت. دفع اين خطرات ما را به اين واداشت تا به سمت يکپارچه‌کردن صفوف خودمان حرکت کنيم. بنابراين ما توافق کرديم که وضعيت کنوني فلسطين زير نظر يک دولت واحد مديريت شود تا مديريتي واحد مسائل مردم و اوضاع معيشتي آنها را اداره کند. ما در آينده هم گفت‌وگوهايي با يكديگر خواهيم داشت. بعد قرار است با ساير گروه‌هاي فلسطيني يعني همه گروه‌ها در مصر گفت‌وگوهايي را درباره بقيه مسائل ادامه دهيم تا روند هم‌پيماني و اتحاد تکميل شود. مثل انتخابات مجلس قانون‌گذاري، انتخابات رياست‌جمهوري، تشکيل دولت وفاق ملي و همه اين مسائل را در آن نشست مورد بررسي قرار خواهيم داد. اما اينکه اين چه تأثيري بر روابط ما با ايران داشته است، بايد بگويم با همه برادراني که در ايران ديدار کرديم، همه به اتفاق از اين توافق حمايت کردند؛ همه خوشحال بودند که شکاف بين فلسطيني‌ها و گروه‌هاي فلسطيني برداشته شده است. جمهوري اسلامي ايران هميشه بر وحدت ملت ما و خاتمه‌دادن به اين شکاف‌ها و يکپارچگي فلسطين در مقابل اهداف مقاومت تأكيد کرده است.
 
با توجه به اختلاف‌نظر و اختلاف راهبردي که فتح و حماس با يكديگر دارند و با توجه به تهديدهاي اسرائيل و آمريکا عليه حماس، چقدر ممکن است اتحاد بين شما پابرجا بماند؟
متأسفانه در گذشته ما (فتح و حماس) بارها با يكديگر توافقاتي انجام داده‌ايم، اما به سرانجام نرسيده است. براي همين نمي‌توانيم به صورت صددرصد دراين‌باره و آينده اين توافق صحبت کنيم، اما ما تصميم جدي داريم که به تلاش خودمان براي توافق ادامه دهيم. شکست‌هاي گذشته ما را بر آن نمي‌دارد که از ادامه تلاش براي همکاري و اتحاد دست بکشيم. ما به‌دفعات درباره توافق براي اتحاد شکست خورده‌ايم، اما تلاش خودمان را براي ادامه خواهيم داشت.
 
در شروع تحولات سوريه، رابطه حماس با آنها به‌هم خورد و دفتر سياسي حماس در دمشق تعطيل شد. الان روابط حماس و دمشق در چه مسيري پيش مي‌رود؟
ما با سوريه رابطه‌اي نداريم، زيرا سوريه درگير جنگ است و ما آرزو مي‌کنيم که اين جنگ هرچه‌زودتر تمام شود و اين کشور به صلح و امنيت برسد.
 سوريه کشور عزيزي براي ماست، اما به دليل وجود اين جنگ و شرايط حاکم بر آن کشور، ما در آنجا نيستيم و رابطه‌اي هم با سوريه نداريم، اما ما با عربستان رابطه خوبي داريم. تاريخ روابط حماس و عربستان نشان داده است که اين رابطه فرازوفرودهايي داشته است. ما هم دوست داريم که با عربستان رابطه خوب و حسنه‌اي داشته باشيم که در خدمت آرمان مردم فلسطين باشد.
 
چه آينده‌اي را براي رابطه با سوريه متصور هستيد، با توجه به اينکه بحران در سوريه هميشگي نخواهد بود؟
من بايد به صراحت بگويم که رابطه ما با ايران و حزب‌الله ارتباطي به اين موارد نداشته و ندارد که مثلا با سوريه رابطه داشته باشيم يا نه؟ رابطه ما با حزب‌الله و ايران صرفا مبتني‌بر مسئله مقاومت فلسطين است. بايد تأكيد کنم که رابطه ما با سوريه به اين دليل قطع شد که اين کشور درگير جنگ بود و اين جنگ در خيابان‌ها، کوچه‌ها و شهرهاي سوريه جريان داشت. در اين شرايط ما خودمان را از صحنه جنگ دور کرديم تا بخشي از اين منازعه نباشيم. ما موضعي جانبدارانه به نفع هيچ‌کدام از طرفين نمي‌گيريم و نگرفته‌ايم. در مسئله سوريه هم چنين بود.
 
وقتي منطقه بحراني شد، حماس که مدام از حمايت‌هاي ايران بهره مي‌برد، همراه خوبي نبود و ايران را تنها گذاشت. چگونه تهران بار ديگر بايد به شما اعتماد کند؟
کسي از ما نخواسته که براي همکاري، بايد ما در منازعات منطقه طرف کسي يا گروهي و دولتي باشيم. نه در گذشته، نه امروز و نه در آينده هرگز چنين مسئله‌اي در ميان نبوده و نخواهد بود. برادران ايراني نيز از ما نخواسته‌اند که در جنگ به نفع آنها يا به نفع مواضع آنها در منطقه مشارکت داشته باشيم. ما جزء محورهاي منازعه منطقه‌اي نخواهيم بود که يک روز با اين محور و روز ديگر با آن محور متحد باشيم. گروه‌هاي فلسطيني که قبلا وارد اين منازعات شده بودند، عمل آنها در نهايت به ضرر مسئله فلسطين تمام شده است. ما اين تجربيات تلخ را دوباره تکرار نمي‌کنيم. آيا آنها از ما مي‌خواهند که مسئله اصلي خودمان را که مقاومت است رها کنيم و به جنگ‌هاي ديگر بپردازيم؟ ما بخشي از منازعات طرف‌ها نخواهيم شد. ما يک کشور مستقل نيستيم که با طرف‌هايي هم‌پيمان باشيم و در منازعات دخالت کنيم، بلکه ما يک جنبش ضداشغالگري هستيم که در خاک فلسطين زندگي مي‌کنيم. ما نمي‌توانيم وارد مناطق ديگري بشويم.
 
يعني هم‌پيماني حماس با تهران تاکتيکي است نه استراتژي؟
اين گفته درست نيست. رابطه ما با تهران استراتژيکي است. ما توافق کرده‌ايم. ايران دفاع از آرمان فلسطين را مسئله نخست خودش مي‌داند. وقتي مسئله‌اي براي هردو ما اهميت داشته باشد، روابط ما استراتژيک خواهد بود، نه تاکتيکي.
ارسال نظرات