صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۱۰۹۷
سیدجواد میری در گفت‌وگو با ایکنا:
واقعه کربلا و امام حسین(ع) روح عبودیت را تبیین و پرده از معنی عبودیت در صحنه زندگی برداشته و در مقابله با هر قدرتی که می‌خواهد انسان را به استبداد، استعمار و استحمار بکشد، می‌ایستد. اگر به هر ساحت از جامعه امروز ما نگاه کنید و جامعه انسانی امروز را ببینید، شیء وارگی در همه ساحات موج می‌زند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۸ - ۱۰ مهر ۱۳۹۶
سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در گفت‌وگو با ایکنا، در پاسخ به این پرسش که پیام نهضت عاشورا برای انسان معاصر چیست؟ گفت: نکته‌ای پیش از پاسخ به این پرسش می‌خواهم بگویم، این است که انسان ایرانی و یا انسانی که در جهان معاصر زندگی می‌کند، چه پیامی می‌تواند از عاشورا بگیرد، یک بحث این است و بحث دیگری که خیلی در دوران معاصر مغفول است، این که چه روایت‌هایی از نهضت عاشورا وجود دارد و برساخته می‌شود. یعنی اساسا کسانی که جامعه مؤمنان را خطاب قرار می‌دهند در روایاتی که بیان کرده، چه نوع حسینی را معرفی می‌کنند.

میری افزود: نکته دیگر این است که بر اساس مطالعاتی که انجام داده‌ام می‌توانم بگویم ما ۸ روایت از عاشورا در همین عصر خودمان داریم، فارغ از این که روایاتی پیش‌تر و در طول تاریخ وجود داشته است. یک روایتی است که سیدمحمدباقر صدر آن را مطرح کرده و در کتاب خود درباره عاشورا مطرح کرده است، روایت‌های دیگر نیز از روایت امام موسی‌صدر، شریعتی، استاد مرتضی مطهری، علامه محمدتقی جعفری، آیت‌الله مکارم شیرازی، سیدجعفر شهیدی و آیت‌الله صالحی‌ نجف‌آبادی مطرح کرده‌اند. این هشت روایت را وقتی در کنار هم می‌گذاریم، اولا تفاوت‌های رویکردها به یک واقعه را می‌بینیم. برای مثال می‌بینیم دغدغه اصلی مطهری این است که حماسه حسینی را از بسیاری از روایات کاذب و جعلی جدا کرده و نهضت پیرایش راه بیاندازد و عاشورا را بپیراید و حول حرکت اصلاح دینی و خرافه‌زدایی از نهضت عاشورا حرکت کنند.

وی تصریح کرد: شریعتی اساساً حرکت امام حسین(ع) را در ذیل رویکرد مبارزه طبقاتی در طول تاریخ بین خیر و شر و به زبان دیگر اشراف و توده صورت‌بندی می‌کند. در رویکرد صالحی نجف‌آبادی در شهید جاوید یک حرکت اصلاح‌گرانه‌ای می‌بینیم که می‌خواهد خرافاتی که در فهم جامعه اسلامی از حرکت عاشورا بوده معرفی کند و برداشتی که با روح حرکت امام حسین(ع) سازگار بوده تبیین کند.

میری ادامه داد: هر کدام از این رویکرد‌ها را می‌توان معرفی کرد. رویکرد علامه جعفری در خصوص عاشورا تلاش برای این است که جنبه‌ها و مؤلفه‌های اصلی رویکرد را در خدمت حیات معقول قرار دهد. سیدجعفر شهیدی می‌خواهد به‌گونه‌ای روایت تاریخی که تحریف را وارد نگاه ما به واقعه کربلا و عاشورا کرده بازشناسی کند و یک روایت تاریخی مستند را ارائه دهد.

وی افزود: نکته‌ای که این جا هست این که در تمامی این روایت‌ها اولاً رویکرد‌های متفاوتی را می‌بینیم، ثانیاً تمامی این روایت‌ها در ذیل مفهوم کلام شیعی قرار گرفته‌اند و آن مفهوم امام‌شناسی است. یعنی به شیوه‌های مختلف تلاش شده که یک تعبیر درون‌دینی از حرکت امام ارائه شود. برخی با رویکرد سیاسی، عرفانی، اجتماعی به واقعه عاشورا نگاه کرده‌اند، اما هیچکدام نتوانسته‌اند یک روایت انتقادی از حرکت عاشورا یا پدیده نهضت کربلا مفهوم‌سازی کنند. این کمبود و غیبت را این گونه می‌توان بیان کرد که مادامی که ما در ذیل مفاهیم درون‌دینی بیاندیشیم اجازه تفکر و تعقل انتقادی را به خودمان نمی‌دهیم که حرکت امام حسین(ع) را به گونه دیگری مورد تأمل قرار دهیم.

وی ادامه داد: در جامعه ما هر سال این شعائر برگزار می‌شود و همه کسانی که درگیر این شور و هیجان هستند این طور می‌پندارند که می‌توانند از حرکت حسینی و شیوه زیست امام الگوبرداری کنند، اما زمانی می‌توانید در مورد موضوعی بیاندیشید، به معنای تفکر که مساوی هفتاد سال عبادت می‌تواند باشد، که این موضوع مقوله متعلق ذهن و تعقل قرار بگیرد و بتوان آن را اندیشید. در جامعه ما و جهان اسلام هنوز زمینه‌های تفکر تأمل برانگیز که موضوعات را متعلق ذهن نقاد بکند، وجود ندارد و اگر تفکر بکند به انحاء مختلف موانعی ایجاد می‌شود که نتواند این نگاه را بیان کند تا وقتی در مورد امام صحبت می‌کند، حسین(ع) به عنوان یک موضوع درون‌دینی نباشد. این ۸ روایت به انحاء مختلف منطبق بر خوانش‌های مبتنی بر نگاه اعتقادی به پدیده عاشورا بوده و مبتنی بر خوانش‌ انتقادی نیستند. و مادامی که یک نگاه انتقادی وجود نداشته باشد شما نمی‌توانید بدانید پیام حسین(ع) به انسان معاصر چیست؟

وی با بیان این که کلیشه‌هایی در جامعه وجود دارد، گفت: ما گزاره‌های تکراری داریم، اما هیچ کدام نمی‌تواند جان انسان معاصر را به گونه‌ای تکان بدهد که جهت وجودی آن انسان متحول شود و مادامی که در جامعه انسانی استبداد وجود دارد، حسین(ع) و حرکتش پیام و اعتبار دارد، اما برای این که این پیام را انسان معاصر بتواند به گونه وجودی وجدان بکند، باید یک نسبتی بین انسان و آن گونه حالت وجودی وجود داشته باشد که امام حسین(ع) نمایندگی‌اش می‌کرده است. یعنی انسان نه خودش دیگری را به مثابه یک شی در بیاورد و یک رابطه شی‌واره ایجاد کند و نه اجازه بدهد که خودش شی شود و این همان روح عبودیت است که در واقعه کربلا امام حسین(ع) آن را نمایندگی می‌کرده و آشکار ساخته و پرده از معنای عبودیت در صحنه زندگی و در مقابله با هر قدرتی که می‌خواهد انسان را به استبداد، استعمار و استحمار بکشد، می‌ایستد. اگر به هر ساحت از جامعه امروز ما نگاه کنید و جامعه انسانی امروز را ببینید، شی وارگی در همه ساحات موج می‌زند و عبودیت به معنای آزادی انسان از هر وجودی که او را به بند می‌کشد و شی‌ واره می‌کند در جامعه امروز و مناسبات اجتماعی سیاسی فرهنگی و دینی ما غایب است.

وی افزود: یک زمان سؤال شما این است که اساساً پیام عاشورا برای انسان امروز چیست، وقتی پرسش سترگ‌تری را می‌خواهم مطرح کنم و آن این است که آیا انسان امروز قادر است، حسین(ع) را بفهمد و عاشورا را دریابد. این امکان به نظرم نه در ساحت اجتماعی ما وجود دارد و نه در ساحات اندیشه‌ای ما و کسانی که اهل اندیشه هستند وقتی می‌رسند به مسائل دینی و مفاهیم، تلاش می‌کنند، آن مفاهیم دینی را در غالب اعتقادی بیان کنند و یک حسینی را معرفی می‌کنند و روایتی از عاشورا را بیان می‌کنند که آن خوانش و روایت مبتنی بر اعتقاد است.

سيد جواد میری در پاسخ به این پرسش که با توجه به این که این ۸ روایت مخاطبانی دارند، چطور می‌توان گفت نمی‌توانند با انسان معاصر ارتباط برقرار کنند؟ گفت: اینکه شما به هر حسینه‌ای بروید مخاطبان وجودی دارد، اما وجود کمی مخاطبان به این معنی نیست که آن روایت، روایت صحیح و رهایی‌بخش است. روایت رهایی‌بخش روایتی است که در مناسبات انسانی و اجتماعی، فرهنگی و دینی جامعه تغییر و تحول ایجاد کند. این روایت‌ها روایت‌ها بسیار مقبولی هم هستند، اما برآمده از خوانش‌های اعتقادی‌اند و ممکن است برای عوام و یک قشری مقبولیت هم داشته باشند، اما آرام آرام با تغییر و تحولاتی که در جامعه انسانی در عصر فراصنعتی ایجاد شده است، فهم ما از بسیاری از مسائل نیازمند بازنگری است، اما این روایت‌ها تلاش می‌کنند نظام اعتقادی را بازتولید کند و انسان را در ذیل نظام اعتقادی بازتعریف بکند، در حالی که انسان امروز که به سوژه تبدیل شده نیازمند درک انتقادی از عاشورا، دین، معنویت و نظام معنایی خویش دارد و اگر شما می‌بینید بسیاری از این روایت و خوانش‌ها آرام آرام در جامعه پویایی خود را از دست می‌دهد، به این دلیل است که شکاف‌هایی بین نظام اعتقادی و دریافت‌ها ایجهد شده و شهودات درک‌هایی است که انسان امروزی به دلیل تحولات جهان امروز تجربه می‌کند و این تجربه نظام‌های اعتقادی و روایت‌های مبتنی بر آن را زیر سؤال می‌برد و ما اگر روایات پسا اعتقادی را که مبتنی بر بینش انتقادی است، در محافل و منابر مطرح نکنیم، این روایت‌هایی که وجود دارد غیر مقبول خواهد بود.

میری در پاسخ به این که مراد از خوانش انتقادی چیست؟ گفت: نخستین نکته‌ای که می‌توان در این زمینه گفت این است که اساسا بتوان گفت چه چیز و ابعادی از عاشورا برای یک انسانی که در آن جامعه زندگی نمی‌کند، چون عاشورا در یک بستر خاصی روی داده که باید برای انسان امروز تاویل شود، وجود دارد؟ آیا می‌توان این ابعاد را ترجمه کرد و به جای اینکه سعی کنیم یک عده را یزیدی بکنیم، توجه کنیم در درون خود انسان چه تمایلاتی هست که انسانی را به پستی و ضلالت می‌کشاند و اصول فرازمانی، فرامکانی و جهان شمول جامعه‌ای را که در آن انسان بتواند در مناسبات آزادانه زندگی کند بیابیم. در چنین جامعه‌ای است که می‌توان صحبت از حیات معقول کرد. ما در روابط‌مان به انسان‌ها شخصیت دهیم، نه اینکه انسان را شی واره بکنیم. جامعه‌ای معقول است که در آن انسان‌ها تشخص یافته و شکوفا شوند و در روابط شان خُرد نشوند و به جای اینکه مقلد باشند به موجوداتی تبدیل شوند که بیاندیشند و قدرت تعقل و نقادی داشته باشند.

وی ادامه داد: در روایت‌هایی که تلاش می‌شود غیر انتقادی باشد همیشه حسین(ع) در فراروی دست نیافتنی‌ای قرار می‌گیرد که ما تنها باید او را بستاییم. انسانی می‌شود که فراسوی الگوها قرار می‌گیرد و در فضایی قرار می‌گیرد که انسان باید در حالت مقلدوار عاطفی شور داشته باشد. جامعه ما بسیار درگیر شور حسینی می‌شود تا شعور حسینی.

میری تصریح کرد: نکته دیگر این که ما حداقل سه نوع برخورد می‌‌توانیم نسبت با عاشورا داشته باشیم. یک رویکرد شعائری است. شما هر سال شعائری را برگزار می‌کنید، به این معنا که این مراسم هویت ماست در برابر جوامع دیگر. هیچ کدام از این رویکرد‌ها نمی‌توانند با خوانش انتقادی و فهم ربط داشته باشند. رویکرد سومی می‌تواند رویکرد شعوری باشد، یعنی مناسک و شعائر را در راستای آگاهی‌بخشی بدانیم. نه اینکه من در کجای تاریخ هستم، بلکه باید نسبتی را با وجود خدا و معنا در این رابطه پیدا کنم و ابعاد زیادی در واقعه عاشورا و زندگی امام حسین(ع) و اصحاب ایشان در این راستا وجود دارد مانند وفای به عهد. در جامعه خود ما اگر در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی دینی و فرهنگی بررسی شود، چقدر توانسته‌ایم مناسبات خود را مبتنی بر وفای به عهد ببینیم. اگر وفای به عهد تنها در جبهه جنگ بشود بسیار محدود و تک بعدی خواهد بود. انسان‌ها همیشه در جنگ نیستند و مشکلات همیشه پس از جنگ شروع می‌شود. در جامعه خودمان چگونه باید وفاداری را تفسیر کنیم و هر کدام از مفاهیم عاشورایی می‌تواند مورد چنین بحثی باشد.

ارسال نظرات