حجتالاسلام و السملین محمدعلی میرزائی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که پیام عاشورا برای انسان معاصر چیست؟ گفت: پارهای از مهمترین رسالتها و مقاصد دینی اسلامی بر اثر کم توجهی به فلسفههای جوهری آنها و اهتمام به حاشیهها و ظواهر امور در الگوهای کنونی بزرگداشتهای اسلامی رنگ باخته است. این البته زنگ خطری برای جامعه اسلامی است. در باره حادثه عاشورا و نهضت امام حسین نیز این آفت و آسیب کاملا مشهود است.
میرزائی ادامه داد: اکثریت قاطع مسلمانان جهان که بر مذاهب غیر شیعیاند علی رغم پیوند تنگاتنگ جریان نهضت حسینی با شرایط جهان اسلام و ذات غیرمذهبی آن، اما از این حادثه مطلع نیستند. اطلاعات آنان پر غلط و حاکی از عدم درک درست آن توسط عالمان آنهاست. البته برخی از این ریشهها هم آرام آرام بر اثر نقشههای طرفهای مختلف بویژه جریان جهانی امویتگرایی و جریان افراطی سلفیت و افراطیگری و تکفیر در میان مسلمانان مستحکم شده است. همین آسیب رسالت ما را در ارائه درست و منطقی این حادثه و پر رنگتر کردن جریان تحلیل و عقلانیت آن و نسبتسنجی و ارتباطش با شرایط عینی جامعه آن زمان و اکنون اسلامی در تقابل با تهدیدهای وجودی نرم و سخت علیه اسلام و امت اسلامی دو چندان میکند.
وی افزود: غالب کردن ابعاد عاطفی و احساسی و هیجانی بر اصل جریان عاشورا که حاصل طبیعی مداحمحوری کردن این مناسبت است بتدریج جریان عقلانیت و تفکر و نیز تحلیل و تبیین مبانی درست آن را که در واقع رسالت اصلی علمای اسلام به حساب میآید به حاشیه برده است. هنوز هم بعد علمی و فکری و عینی عاشورا در حاشیه برنامههای ملی و جهانی ماست.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه تصریح کرد: چند روز قبل همایشی جهانی با حضور به تعبیر برگزارکنندگان آن پیرغلامان ابا عبدالله(ع) در اصفهان برگزار شد. اصل حادثه خوب است. تردیدی در شرعیت و مشروعیت و حتی ضرورت آن ندارم، اما همان زمان این پرسش هم برایم پیش آمد که آیا جهان اسلام و همان کشورهای مهمان و جوامع آنان آیا از فلسفههای اصلی جریان نهضت و انقلاب ابا عبدالله اطلاعی دارند؟ با توجه به حضور نسبتا طولانیام در همین مجمع بینالملل اسلامی با قاطعیت عرض می کنم که امت اسلامی امروز و ذهن جوانان مسلمان آن از اطلاعات مغلوط و انحرافی نسبت به این ماجرا و نحوه تعامل اتباع اهل البیت با آن لبریز است.
میرزائی با بیان اینکه در نتیجه لازم است توازن و تعادلی بین بعد عاطفی و هیجانی و بعد حماسی و فکری و دیگر ابعاد حیات بخش این جریان در ذهن مخاطب مسلمان عصر ما ایجاد شود، گفت: این آسیب صد البته در میان نسل جوان داخل کشور خود ما هم به مراتب زیاد است. با تأسف باید گفت که کانون جریان بزرگداشت عاشورای ایران و عراق و بقیه نقاط شیعی جهان اسلام در دست مداحان و روضه خوانان است. تأکید میکنم که کار روضه خوانی و نوحهسرایی بسیار ارزشمند و با اهمیت است. بخش مهمی از مراحل تاریخی جهان اسلام اگر این حادثه را فراموش نکرده به خاطر وجود همین نوحهسراییها و مداحی گریها و روضهخوانیهاست. در این تردید نیست. اما چالش اصلی در این است که وقتی رنگ غالب و اصلی این حادثه رنگ عزاداری است فراتر از خود شیعیان دیگر مسلمانان توان برقرار کردن ارتباط با آن را از دست میدهند.
وی افزود: در نتیجه از مهمترین رسالتهای ما احیای بعد عقلانیت و حکمت و تدبیر ابا عبد الله(ع) با چالشهای فراروی اسلام بوده لازم است که جریانی و نهضتی جهانی در قامت فلسفه اصلی این جریان در جامعه معاصر داخلی و خارجی اسلامی به راه افتد.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه ادامه داد: نیز از دیگر تهدیدهای حاکم بر الگوهای فعلی برگزاری و بزرگداشت این حادثه عجز و ضعف ما در بازسازی ادبیات آن با روشهای هنری و فلسفی و فکری و با رویکرد جامعه شناختی و سیاسی با روح بیان و تبیین انسانی است. حرکت ابا عبد الله سرشار از روح غلیظ انسانیت و اخلاق است. خصوصیتزدایی از شخصیت شکل گرفته از امام حسین(ع) و نهضت او و بازبیان و بازتفسیر آن با خطاب و گفتمانی انسانی میتواند این جریان را به محتوایی الهام بخش برای انسانیت معاصر و حتی جامعه غیرمسلمان تبدیل کند تا این قدر چند سخن از گاندی را از دهها سال قبل تاکنون در منابر خود تکرار نکنیم. مگر بزرگان بشریت پس از گاندی و علایلی و جورج جرداق دیگر کاری با امام حسین ندارند؟ اگر اینطور است معلوم است که خللی در نوع بزرگداشت ما وجود دارد.
میرزائی در پاسخ به این پرسش که چه نکاتی را در برگزاری مراسم عزاداری باید در نظر داشت؟ گفت: پررنگتر شدن دم به دم بعد آیینی این جریان خدمت به این حادثه و نهضت و فلسفههای آن نیست. زیرا آیینها و اعراف و آداب بومی و محلی به طور ناخواستهای این نهضت را خصوصی، مذهبی و قومی میکنند. نیز به هر میزان که صورت و آیینها و شعایر ظاهری یک مراسم چیره میشود به همان نسبت ابعاد عقلانی و حکمتی آن تحت شعاع قرار میگیرد. فلسفههای اصلی این جریان انسانی و تربیتی و تحول آفرین است در عرصه فرد و نفس و در عرصه جامعه و آفاق. اما این کارآمدی تحت غالب بودن آیینسازیهای مسلمانان از بین هم نرفته باشد به حاشیه رفته است. باید به گونهای نهضت امام(ع) به جهان معاصر معرفی گردد که پیش فرض و پیش شرط احیا و تکریم امام حسین(ع) اسلام و تشیع نباشد. پیام عاشورا در واقع بازسازی پیوند انسان با خداست. امام حسین(ع) معمار بزرگ و احیاگر بزرگ عقلانیت و حکمت ربانی و سازنده بزرگ فلسفههای الهیات محور زندگی و سرآغاز عصر جدیدی در اسلام است.
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه ی افزود: چالشهای بزرگ انسانیت اعم از بنبستهای فکری و عملی و نیز درونی و شخصیتی و انسدادهای تمدنی با شناخت درست و عمیق گوهر وجود مبارک امام و حرکت اجتماعی و فلسفی و اسلامی او قابل علاج است. البته آن چه این روزها بر این نهضت و الگوی احیای آن میگذرد تا این سطح از تبیین و تفسیر و بازآفرینی محتوایی فاصله بسیاری دارد. سادهسازی صورت مسأله و تاکید بر روح و اصول مبنایی آن جایگاه عاطفی امام حسین(ع) در میان مسلمانان را فراتر از نفوذ شخصیت حضرت مسیح(ع) در بین مسیحیان خواهد نشاند. منظورم اینجا مسلمانان غیرشیعی است. روح گفتمان عاشورایی رسانهها و منابر و مساجد و حسینیههای ما از جریان احیای عقل و حکمت و تدبیر و اخلاق و فضیلتهای انسانی فاصله گرفته است.
میرزائی در پایان گفت: انقلاب اسلامی ما با بازسازی ابعاد فراموش شده این مناسبت و متعادل سازی جنبههای عاطفی و دیگر ابعاد پیش گفته توانست گفتمان انسانی در عرصه جهانی تولید کند. اگر این خط امام(ره) و مقام معظم رهبری و تمام احیاگران نهضت اسلامی در دو قرن سابق به این صورت و نرم نرم فدای غالب کردن آیینسازیهای افراطی و غالب گردد، گوهر اصلی انقلاب اسلامی ایران هم در معرض تهدید و ابرچالشهای وجودی قرار خواهد گرفت.