فرارو- یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: اختلافها در جریان اصلاحطلب صرفا در دیدگاه و برنامهریزی خلاصه میشود و این به هیچ عنوان منجر به اختلاف در هدف یا شکاف در این جریان نمیشود. اینکه میگویم برنامه رقبا است به معنی این است که آنها با استفاده از رسانههای خود در تلاش هستند که این را در افکار عمومی جا بیاندازند که اصلاحطلبها تا حدی با یکدیگر اختلاف دارند که در هدف هم مشترک نیستند.
مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه طی گفتوگو با فرارو، در خصوص اختلافهای این روزهای اصلاحطلبان که بسیار مورد توجه قرارگرفتهاست، گفت: اصلاح طلبی اساسا یک معنای درونی را با خود حمل میکند که هویت آن به بحث کثرتگرایی باز میگردد. به عبارت دیگر به عنوان یک گفتمان در عرصه سیاسی، دموکراتیک است و هر امر دموکراتیک به کثرت و تنوع منافع ختم میشود زیرا ستون فقرات این جریان تغییر در شرایط موجود برای رسیدن به یک جامعه پویا، موفق و اثرگذار است.
وی ادامه داد: بهطور کلی روشی که اصلاحطلبان برمیگزینند، کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است. این کثرت هم می تواند در مسائل مختلف از جمله تمایل و اهمیت جایگاه سیاسی، امتیازها و امکانات و... باشد اما موضوع مورد توجه این است که آنها طی چند سال اخیر نشان داده اند که با وجود همه این اختلافها در بزنگاههای مهم توانسته اند با وحدت و انسجام عمل کنند. اینکه بگوییم اصلاحطلبان با سلایق مختلف و بعد از اینکه از حاشیه نشینی در عرصه سیاست دوباره به زمین بازی بازگشته اند و دچار نوعی اختلاف شده اند و احترام به سلایق این جریان سیاسی را نفی کنیم، بسیار غیرعاقلانه است. نکته قابل توجه در این مسئله عدم مخفی کاری آنها در وجود این تفاوت دیدگاهی، سلیقهای و اختلافات است.
این استاد دانشگاه افزود: باید در نظر داشت که این مسئله نشان میدهد که آنها سعی نکردند آن را مخفی کنند اما با این وجود دیدیم که در انتخابات مجلس سال 94 و انتخابات ریاست جمهوری و شورای هی شهر و روستا در سال 96 با وجود همه انتقادها موفق شدند بسیار منسجم و خوب عمل کنند. به همین دلیل من معتقدم که اختلافهای موجود مسئله قابل توجهی نیست. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که در این ماجرا نقش رهبر اصلاحات هم بسیار پراهمیت است و ایشان جایگاه ویژهای دارند و به نوعی ایدهپرداز این جریان به شمار میآیند. به همین دلیل هم است که حتی اگر شاهد تکثر ایده و منافع در این اتمسفر گفتمانی هم باشیم، زمانیکه در رقابت قرار میگیرند، با تصمیم نهایی خود را وفق می دهند و عمل میکنند.
او عنوان کرد: به عنوان مثال آنها هیچ گاه آقای روحانی را بهترین گزینه برای تمام دورهها ندانستند اما او را با توجه به شرایط موجود بهترین گزینه برای ایران امروز می دانند و به همین دلیل هم از او حمایت کردند. حالا بازهم می توان گفت که آنها اختلافات عمیق و بزرگی دارند که این جریان را دچار شکاف کند؟ به عقیده من تا زمانی که به یک وحدت عملیاتی ختم میشود، اصلا این قبیل اختلافها اهمیت پیدا نمی کند.
مطهرنیا گفت: با این حال در نقطه مقابل اتاق فکر جریان رقیب قرار دارد که در تلاش هستند اینگونه القا کنند که اصلاحطلبان دچار اختلافهای عمیقیاند که آنقدر بزرگ شده که به رسانهها کشیده شده است و همین را بهانهای برای حمله و تخریب چهرههای اصلاحطلب کردهاند تا از این طریق بتوانند مدیریت انتخابات 96 را بدست بیاورند و شکستهای اخیر خود را جبران کنند. در چنین شرایطی اصلاحطلبان باید بدانند که هرچه بیشتر با جریان رقیب در اصطکاک قرار بگیرند و به جای اثبات صداقت و تواناییهای خود به دنبال تقابل با همین اتاق فکرها باشند، زمان را از دست خواهند داد. بهتر است به جای پرداخت به این قبیل مسائل، با پای فشاری بر روی اهداف جمعی خود، وحدت را حفظ کنند و قدرت خود را در جهت پاسخگویی به خواست مردم صرف کنند.
وی تصریح کرد: آنها باید نقش خود را ایفا کنند. همان نقشی که کارآمدی آنها را به افکار عمومی نشان دهد. خوشبختانه بخش قابل توجهی از جامعه امروز به خوبی میداند که کشور در شرایط بدی به سر میبرد و مدیریت و حضور در بخش اجرایی بسیار سخت است بنابراین تا حدود زیادی نگاه منطقی به فعالیتها و عملکردها دارد و اصلاحطلبان هم باید از همین فرصت استفاده کنند و خود را ثابت کنند. مردم تقاضای زیادی ندارند. تنها توقع آنها عملکرد صادقانه افرادی است که با رای آنها انتخاب شدهاند.
این استاد دانشگاه در واکنش به این مسئله که اختلافها در جریان اصلاح طلبی صرفا از سوی رقیب مطرح نمیشود و فعالان این جریان هم به آن اشاره کرده اند، گفت: من منکر وجود اختلاف در جریان اصلاحطلبی نیستم. اما این اصلا مسئله جدیدی نیست. زیرا همیشه در شرایط اینگونه، فعالان یک جریان که در عرصه سیاسی دست بالا را در اختیار دارند، خود را از جهات مختلف محق میدانند. اما در نظر داشته باشید که ما اینجا با یک جریان دمکراتیک مواجه هستیم که بسیار منطقی و عقلانی با اختلافها برخورد می کند.
وی ادامه داد: شما فرض کنید که به جای جریان اصلاحطلب یک جریان اقتدارگرا قرار داشت. آیا فعالان این جریان واقعا به همین شکل رفتار میکردند؟ خیر. زیرا جریانهای اقتدارگرا اعتقادی به گفتوگو ندارند و در چنین مواقعی در پشت پرده و کاملا با رویکرد بالا به پایین رفتار میکنند. اما اصلاحطلبان به دنبال گفتوگو و پیدا کردن یک راه مناسب هستند. این روش یک سیستم حزبی است. یعنی تا حدی پیشمی روند که ممکن است به رویارویی ختم شود اما در برابر چشمان همگان اتفاق رخ می دهد و در نهایت به یک اتحاد دست پیدا میکنند.
او تاکید کرد: علاوه بر این باید در نظر داشته باشید که اختلافها در جریان اصلاحطلب صرفا در دیدگاه و برنامهریزی خلاصه میشود و این به هیچ عنوان منجر به اختلاف در هدف یا شکاف در این جریان نمیشود. اینکه میگویم برنامه رقبا است به معنی این است که آنها با استفاده از رسانههای خود در تلاش هستند که این را در افکار عمومی جا بیاندازند که اصلاحطلبها تا حدی با یکدیگر اختلاف دارند که در هدف هم مشترک نیستند.
مطهرنیا در پایان اظهار کرد: البته این دیدگاه ممکن است در افکار عمومی هم وجود داشته باشد اما به نظر من دلیل آن رسانهای شدن اختلافات است که موجب شده برداشتها اشتباه باشند و قضاوتهای زودهنگام انجام شود. ممکن است به عنوان مثال امروز یا فردا فردی در این جریان از یک جایگاه کنار برود و فرد دیگری در آن سمت قرار گیرد. اما این به معنی اختلاف نیست. صرفا نوعی فعالسازی نیروها به شمار میآید.
مقایسه شهید بهشتی با آقای رفسنجانی نیز از مظلومیت های شهیدبهشتی است.متاسفانه بنیان های عقاید شما التقاطی است.
دقیقا چیزی که پدر خوانده ها میخوان. خواهشا به حرفها توجه نکنید ، رفتار گذشته و وضعیت اقتصادی افرادو ببینید اونم با تحقیق خودتون، به اخبار هم توجه نکنید، بخدا دارن مردم رو گول میزنند فقط به افراد انقلابی واقعی رجوع کنید کسانی که هردوگروه تخریبش میکنند.یاعلی
آقای خاتمی هم در مورد لیست امید باید تجدید نظر میکرد.
آقای روحانی هم که به وعده ها عمل نکرد.
و دیگری آقای روحانی.
لطفا ماستمالی نکنید.
مردم همه چیزو میدونند.
اکثر جریان های سیاسی و بلکه اکثر مردم ایران و بلکه جهان، به خاطر حب قدرت و هوای نفس و ... اتحاد پایداری ندارند. خواه اصولگرا خواه اصلاح طلب. به محض پیروزی دنیوی و شکست اخروی روحانی گفتم که اینها به جان هم خواهند افتاد. مثل 84 به بعد اصولگراها.
پس دنبال هیچ حزبی نباشید و فقط گاهی به اشخاصی که همچون شهاب میدرخشند و خاموش میگردند و مظهر الفت و وحدتند و خدا اصلا برای همین هدف وحدت خلقشان کرده محبت بورزید: مثل شهید بهشتی، مثل هاشمی مظلوم، مثل شهید حججی و شاید روزگاری مثل رئیسی مظلوم
کسی که مخالف توست اما رو بازی می کند خیلی بهتر از دورویی است که به هیچ طرف وفادار نیست
افرادی که اول انقلاب رادیکال ترین و تندترین افکار را داشتند و همیشه امثال امام خامنه ای و شهید بهشتی را به لیبرال و دوستی امریکا متهم میکردند امروزه شده اند طرفدار ازادی و تساهل و تسامح.چون اصالت اندیشه نداشتند.و فردا هم معلوم نیست به چی معتقد باشند
تاریخ انقلاب مظلوم تر از هاشمی (ره) سراغ نداره