مرد جوانی که برای گرفتن انتقام مرگ مادرش، پدرش را کشت و بهخاطر لونرفتن قتل پدر، دست به قتل برادرش زد، با گزارش همسرش به مأموران بازداشت شد و حالا مدعی است همسرش هم در این قتلها دست داشته است.
به گزارش شرق، سال ٩٢ زنی به مأموران پلیس پرند مراجعه کرد و مدعی شد همسرش چند روز قبل برادر خود را کشته و جسدش را هم در کنار دریا در شمال کشور دفن کرده است.
با اعلام این گزارش بود که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و بعد از بازداشت متهم که جوانی به نام شاهین است، متوجه شدند او نهتنها برادرش را کشته، بلکه چند سال قبل از قتل برادرش، مرتکب قتل پدرش شده است.
بررسیهای بعدی نشان داد این مرد در هر دو قتل مقتولان را مسموم کرده و در قتل دوم از همسرش هم کمک گرفته است. با پیداشدن جسد برادر شاهین و اعتراف او به قتل پدرش، پرونده وارد مرحله جدیدی شد. متهم در بازجوییها گفت: چند روز قبل از قتل پدرم، مادرم خودکشی کرده بود. آن روز یکی از تلخترین روزهای عمرم بود.
مادرم درحالیکه کفنش را از کمدش بیرون آورده بود از من خداحافظی کرد و گفت با همسایه طبقه چهارم کار دارد. او از پلهها بالا رفت، اما چند لحظه بعد فهمیدم او خودش را از طبقه چهارم به پایین انداخته است. وقتی بالای سرش رفتم، هنوز نفس میکشید، اما درحالیکه سرش روی پای من بود فوت شد. نمیدانستم دلیل خودکشی مادرم چیست، اما چند روز بعد فهمیدم.
متهم ادامه داد: چند روز بعد در گوشی تلفن همراه پدرم پیامکی دیدم که نشان میداد مادرم بهخاطر اختلافاتی که با پدرم داشت، خودکشی کرده است. همین مسئله هم باعث شد من از پدرم کینه به دل بگیرم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.
همهچیز در کمال خونسردی اتفاق افتاد. اول پدرم را با خوراندن شیرینی مسموم بیهوش کردم و در ادامه شیر گاز را باز گذاشتم. طوری صحنهسازی کردم که هیچکس متوجه این ماجرا نشد و همه فکر کردند پدرم بر اثر حادثه جانش را از دست داده است. او مرد خوبی بود، اما پیامکی که در گوشیاش دیده بودم قلبم را آزرده کرده بود. متهم گفت: یک سال از ماجرای قتل پدرم گذشته بود که برادرم را کشتم. او حرفهایی درباره قتل پدرم میزد و معلوم بود همهچیز را فهمیده است. ممکن بود حرفی بزند که دستم رو شود. بههمیندلیل او را هم به قتل رساندم.
یک روز درحالیکه برادرم به خانهمان آمده بود، به ژاله، همسرم، گفتم برو شیرینی بخر. آن روز هم خیلی آرام و خونسرد بودم. سپس بین شیرینیها قرص خوابآور گذاشتم و همسرم به برادرم تعارف کرد. او بعد از خوردن شیرینی خوابش گرفت و من هم رویش یک پتو انداختم و با چاقو او را به قتل رساندم.
یک چمدان تهیه کردیم و جسد را داخل چمدان گذاشتیم. سپس راهی محمودآباد شدیم و در آنجا یک ویلا اجاره کردیم. اول میخواستم جنازه را در ویلا دفن کنم، اما چون دریا نزدیک بود، آخر شب جسد را کنار دریا بردیم و روی آن سنگ چیدیم و همان شب هم به تهران برگشتیم. با توجه به اینکه شاهین مدعی بود همسرش در قتل برادرش دست داشته است. مأموران ژاله را مورد بازجویی قرار دادند.
این زن گفت: زمان وقوع دومین قتل، ١٩ساله بودم و بهدلیل ترس از شوهرم نزد پلیس رفتم و آنچه اتفاق افتاده بود را اطلاع دادم. این زن گفت: شوهرم پدر و برادرش را کشته بود. وقتی جسد برادرش را به شمال بردیم و برگشتیم، او من را تهدید کرد که اگر دراینباره با کسی حرف بزنم من را هم میکشد.
تهدیدهای او جدی بود و به کاری که میگفت عمل میکرد، بههمیندلیل تصمیم گرفتم برای نجات جان خودم هم که شده، همهچیز را به پلیس بگویم. من از قتل پدر هومن اطلاعی نداشتم، اما در ماجرای قتل برادرش من فقط شیرینی خریدم و به او تعارف کردم. وقتی هم که شوهرم، برادرش را به قتل رساند من همراه او و جسد به محمود آباد رفتم. من در این ماجرا هیچکارهام.
پلیس در ادامه بررسیها متوجه شد مبلغ زیادی پول از حساب برادر شاهین که کشته شده بود، به حساب ژاله واریز شده است، بنابراین ظن مأموران نسبت به این موضوع برانگیخته شد و آنها با این فرضیه که ژاله در این قتل نقش داشته، دوباره او را مورد بازجویی قرار دادند، اما زن جوان گفت شوهرش پول را به حساب او واریز کرده است و اصلا در جریان این موضوع نیست.
بهاینترتیب پرونده با صدور کیفرخواست علیه متهمان پرونده به دادگاه فرستاده شد. روز گذشته متهمان پای میز محاکمه رفتند و در شعبه ١٠ به ریاست قاضی قربانزاده محاکمه شدند. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار مجازات متهمان شد، خواهر و برادر شاهین بهعنوان ولیدم پدرشان در جایگاه حاضر شدند. خواهر شاهین او را بخشید، اما برادرش گفت خواهان قصاص است. سپس نوبت به فرزند دیگر قربانی پرونده که برادر دیگر شاهین بود، رسید او نیز درخواست قصاص عمویش را کرد.
در ادامه شاهین در جایگاه حاضر شد. او اتهامات را قبول کرد و گفت: من اشتباه کردم و نباید اینکار را میکردم. همسرم بهجای اینکه جلو من را بگیرد، در قتل دوم به من کمک کرد و او در این قتل شریک است، بعد هم حساب بانکی برادرم را با جعل امضا خالی کردیم.
امضا از سوی همسرم جعل شد، چون من میترسیدم و حالم بد بود، زنم امضای برادرم را جعل کرد و ما حساب او را خالی کردیم.
وقتی نوبت به متهم ردیف دوم رسید، او اتهام جعل را انکار کرد و گفت: من در قتل برادرشوهرم نقشی نداشتم، البته قبول دارم با شوهرم او را به محمودآباد بردیم، اما واقعیت این است که من از ترس شوهرم این کار را کردم. او من را هم تهدید به قتل کرده بود.
زن جوان درباره اینکه چرا در جعل شرکت کرده است، گفت: شوهرم ارث پدریاش را به حساب من ریخته بود و هروقت پول لازم داشت من را با خودش میبرد. آن روز هم همراه شوهرم رفتم و از آنجایی که خیلی ترسیده بودم و نمیتوانستم درست تصمیم بگیرم، وقتی شوهرم برگه واریز را جلو من گذاشت، فکر کردم برگه برداشت است و امضا کردم.
بعد از دستگیری متوجه شدم چیزی که امضا کردم برگه واریز بوده است و شوهرم با جعل امضای برادرش پولهای او را به حساب من ریخته است.
متهم گفت: شوهرم نقشههای عجیبی در سرش داشت. او میخواست خواهر و برادر دیگرش را هم بکشد، چون فکر میکرد آنها هم ماجرای قتل پدرشان را فهمیدهاند، من هم از این تفکراتش ترسیده بودم و فکر میکردم من را هم میکشد. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات به ریاست قاضی قربانزاده برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند.