صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۲۴۱۸۵
تاریخ انتشار: ۰۲:۳۴ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۶
عاملان مرگ بنیتا دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شدند، این دو متهم ٦ روز پس از دستگیری، اعترافات اولیه در اداره آگاهی و بازسازی صحنه جرم، حوالی ظهر یکشنبه در دادسرای ناحیه ٢٧ تهران در برابر بازپرس این پرونده قرار گرفتند. آنها در اظهاراتشان به جرییات بیشتری درخصوص این حادثه پرداختند. از تصمیم به سرقت پراید پدر بنیتا گرفته تا چگونگی رها کردن این دختر ٨ ماهه در ماشین. اعترافاتی که پاسخ بسیاری از پرسش‌های مطرح شده درخصوص این حادثه تلخ و غم‌انگیز را داد.
 
اما مهم‌ترین بخش اظهارات این دو متهم جایی بود مهدی متهم ردیف دوم این پرنده ادعا کرد همان شب اول،حادثه ربوده شدن بنیتا را به پلیس اطلاع داده است. براساس ادعاهای این متهم او چند ساعت پس از وقوع این حادثه به کلانتری خاتون آباد پاکدشت مراجعه و ماموران را در جریان حادثه قرار داده است. او مدعی شده حتی حوالی محل پارک خودرو را هم به آنها اعلام کرده بود که براساس آن ماموران وعده پیگیری داده بودند.
 
در ادامه مشروح گفت و گوی «شهروند» با دو متهم پرونده بنیتا را می‌خوانید:
 
چرا بنیتا را در خودرو رها کردی؟
نمی‌دانم. فقط می‌خواستم از این ماجرا خلاص شوم.
 
نمی‌دانستی که نوزاد ٨ ماهه بدون آب و غذا در گرمای تابستان شانسی برای زنده ماندن ندارد؟
من اصلا به این چیزها فکر نمی‌کردم. ذهن من فقط به فرار از این ماجرا قد می‌داد. من به شیشه اعتیاد دارم، آن روز هم برای تهیه جنس به مشیریه رفته بودیم، صدای گریه بچه من را دیوانه کرده بود. فقط می‌خواستم از این شرایط خلاص شوم.
 
یعنی اعتیاد تا این حد تو را پریشان کرده که موضوع به این سادگی را نمی‌توانستی تشخیص دهی؟
نه واقعا مغزم کار نمی‌کرد. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که خودرو با بچه را در کنار خیابان اصلی پارک کنم، روبه‌روی یک ابزارفروشی، با خودم فکر کردم که کسی از این مغازه به این ماشین شک می‌کند.
 
وقتی خودرو را پارک کردی مغازه ابزارفروشی باز بود؟
یادم نیست.
 
چند ساعت بعد یا فردای آن روز به سرنوشت این بچه فکر نکردی؟
چرا، ولی با خودم گفتم که حتما کسی او را پیدا کرده است.
 
تا قبل از دستگیری به محلی که خودرو را پارک کرده بودی بازنگشتی؟
نه، اصلا حوالی آن‌جا هم نرفتم. کاری نداشتم.
 
چند ‌سال داری؟
٢٧سال.
 
درس خواندی؟
تا کلاس سوم راهنمایی.
 
ازدواج کردی؟
چند وقتی است با یک خانم ٣٨ ساله ازدواج کردم.
 
او هم مصرف‌کننده است؟
من مدتی پخش‌کننده مواد بودم. او هم مصرف‌کننده و مشتری خودم بود. کم‌کم با هم بیشتر آشنا و علاقه‌مند شدیم تا این‌که با هم ازدواج کردیم.
 
در این مدت خبرهای زیادی از گم شدن بنیتا در تلگرام  و اینستاگرام منتشر شد، خانواده او بارها از طریق این شبکه‌های اجتماعی از سارقان درخواست بازگرداندن دخترشان را داشتند، حتی پدر او از خودرو هم گذشت تا شاید بچه سالم پیدا شود. هیچ‌کدام از اینها تأثیری در تو نداشت؟
همه اینها را من در این مدتی که دستگیر شده‌ام، شنیدم. من نه تلگرام دارم و نه وقتی برای این کارها. گوشی من اینترنت ندارد. من تا قبل از این‌که دستگیر شوم از این صحبت‌ها هیچ اطلاعی نداشتم.
 
همسرت هم به تو چیزی نگفت؟
یادم نیست. شاید گفته باشد ولی من چیزی نشنیدم. من وقتی در خانه‌ام يا درحال شیشه کشیدنم یا خوابم، زیاد متوجه اتفاقات دور  و برم نیستم.
 
پدر بنیتا در صحنه بازسازی جرم بارها گفت که دخترش را صدا می‌زده و به سارق می‌گفته که بچه‌اش داخل خودرو است.
او داشت داد و فریاد می‌کرد. اما من فقط به فکر فرار بودم. اصلا یادم نیست که او چنین حرفی زده باشد. البته شاید گفته اما من یادم نیست. من صدای او را درست نمی‌شنیدم. من فقط مشت‌های او را یادم هست. ولی از بچه اطلاعی نداشتم.
 
چه زمانی متوجه شدی که بچه را هم با خودرو دزدیدی؟
وقتی به پاکدشت رسیدیم، صدای گریه بچه بلند شد، تازه فهمیدم که یک بچه داخل این خودرو بوده.
 
از خودرو سرقت هم کردی؟
ضبط و باند خودرو را برداشتم.
 
در آن لحظه بچه چکار می‌کرد؟
درست یادم نیست، ولی فکر کنم داشت گریه می‌کرد، صدای گریه‌اش هنوز توی گوشم است.
 
سابقه‌دار هستی؟
به جرم سرقت و خرید و فروش موادمخدر چند بار دستگیر شدم. من فقط ١٣ فقره سرقت در پرونده‌ام دارم.
 
زندان هم رفتی؟
بله. دی‌ماه بود که پس از ١٧ ماه از زندان با سند آزاد شدم. بعد هم ازدواج کردم.
 
چه کسی برای تو سند گذاشت؟
پدرم سند خانه‌اش را آورد.
 
چگونه دستگیر شدی؟
پلیس ردم را از مهدی گرفته بود. درواقع دوستم مهدی به پلیس اطلاع داد، اول او را گرفتند بعد هم من را در خانه برادرم دستگیر کردند.
 
ادعای یکی از سارقان خودروی پدر بنیتا
 
مهدی دومین متهم این پرونده است. او همان کسی است که پلیس از طریق او موفق به دستگیری عامل این حادثه می‌شود.
 
هنگام سرقت همراه محمد بودی؟
من یک پراید دارم. آن روز من با محمد برای تهیه جنس به آن‌جا رفتیم. محمد پیاده شد تا خودرو را سرقت کند، من هم بعد از چند دقیقه با او تماس گرفتم. محمد به من گفت به پاکدشت رفته، آدرس را گرفتم و من هم پیش او رفتم.
 
وقتی سرقت را تماشا می‌کردی متوجه حضور بنیتا در خودروی سرقتی نشدی؟
من بلافاصله از محل خارج شدم. تا قبل از این‌که به محمد برسم از وجود بچه بی‌اطلاع بودم.
 
محمد هم تلفنی به تو چیزی نگفت؟
او فقط آدرس را به من داد. وقتی پیش محمد رسیدم، تازه فهمیدم که یک بچه هم داخل خودرو است. همان موقع به او گفتم بچه را دم یک آژانس رها کند. اما او ترسیده بود. اولش بچه خواب بود، بعد بیدار شد. محمد داشت ضبط خودرو را باز می‌کرد. من دلم برای این بچه سوخت چندبار به او اصرار کردم اما توجهی به حرف من نکرد. من خودم بچه دارم، حال پدر و مادر آن بچه را می‌فهمیدم، به همین دلیل به محمد اصرار کردم، اما فایده‌ای نداشت.
 
چرا به پلیس اطلاع ندادی؟
خبر دادم. دوبار هم خبر دادم. من برای پلیس همه ماجرا را تعریف کردم. یکبار خودم به کلانتری رفتم یک‌بار هم از طریق دوستم موضوع را به آنها اطلاع دادم. من هرکاری کردم تا این بچه آسیب نبیند.
 
کی به پلیس اطلاع دادی؟
همان روز حادثه ساعت ٨:٣٠ شب بود، دلم آرام نگرفت، به کلانتری خاتون‌آباد رفتم، به آنها گفتم، دوستم شیشه مصرف می‌کند، یک خودرو سرقت کرده که داخل آن یک نوزاد است. حتی حوالی آدرس پارک خودرو را هم به آنها دادم، مامور کلانتری هم به من گفت که پیگیری می‌کنند.
 
یعنی شما چند ساعت پس از سرقت موضوع را به پلیس اطلاع دادی؟
بله حدود ساعت ١ ظهر پنجشنبه بود که ما از آن خودرو جدا شدیم. حدود ٨ ساعت بعد هم من به کلانتری خاتون‌آباد رفتم و همه چیز را تعریف کردم.
 
ولی در این مدت خبر گم شدن بنیتا همه جا پیچیده بود، چرا با خانواده آنها تماس نگرفتی؟
من چند بار هم با محمد صحبت کردم. او به من گفت که بچه را نزدیک یک آژانس گذاشته. من هم با خودم گفتم که هم به پلیس خبر دادم و هم محمد راست می‌گوید. دیگر پیگیر ماجرا نشدم، تا این که روز سه‌شنبه از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که این بچه هنوز پیدا نشده است. خیلی ناراحت شدم، با خودم فکر کردم که اگر آن بچه هنور داخل خودرو باشد، حتما بلایی سرش آمده، ترسیدم موضوع را با یکی از دوستانم درمیان گذاشتم تا او به پلیس تلفنی اطلاع دهد. او هم دوباره ماجرا را برای آنها تعریف کرد. بعد هم از طریق او، من را دستگیر کردند و بعد هم سراغ محمد رفتند. درواقع من دوبار با پلیس تماس گرفتم یک‌بار مستقیم و یک‌بار هم از طریق دوستم.
 
کجا با محمد آشنا شدی؟
من و محمد اهل پاکدشت هستیم. همان جا با هم آشنا شدیم.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
از روي دوربين كلانتري ميشه فهميد كه اين فرد اصلا حضور داشته يا خير.
( بشرطي كه فيلم در دسترس و پاك نشده باشه و حتما اينهارو در ارشيو براي حداقل 1 ماه نگه ميدارن)
اگه ثابت بشه اومدن و پليس كاري نكرده باشه ديگه هيچ )
ناشناس
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
خب پنجشنبه عصر بوده، کلانتری هم که تا شنبه ش تعطیله و مساله ای رو پیگیری نمیکنه. خسته میشن آخه
ناشناس
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
چرا می نویسید عجیب اتفاقا باید بررسی شود که ایشان اطلاع داده است یانه من خودم برای یک مورد چندین بار تماس گرفتم تا اقایان تشریف بیاورند
اقبال
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
باسلام،ازجناب آقای لاریجانی خواهشمندم راسا دستورفرماینداین ادعای همدست قاتل بنیتا بقیدالزام بررسی شود.چراکه اگراین ادعا اثبات شود دیگرمحمد قانونا قاتل بنیتا فرض نخواهدشد.هرچند شاید به دلیل تسبیب عنوان معاونت درجرم قتل برایش مصداق پیداکند.
ناشناس
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
الان پلیس می خواد همه چی بندازه گردن سارق و اهمال خودش تو این قضیه رو اصلا بهش نمی پردازه و قبول نمیکنه
ناشناس
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
"همان روز حادثه ساعت ٨:٣٠ شب بود، دلم آرام نگرفت، به کلانتری خاتون‌آباد رفتم، به آنها گفتم، دوستم شیشه مصرف می‌کند، یک خودرو سرقت کرده که داخل آن یک نوزاد است. حتی حوالی آدرس پارک خودرو را هم به آنها دادم، مامور کلانتری هم به من گفت که پیگیری می‌کنند." این موضوع باید پیگیری شود.
ناشناس
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
اشد و محکم و دقیق.
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
به پلیس گفته بوده!!
وارونه
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
اينكه متهم به پليس خبر بچه رو داده كه خيلي راحت ميشه راستي ازمايي كرد هم از طريق دوربينهاي مدار بسته هم ردگيري تلفن , ولي اميدوارم دروغ گفته باشه وگرنه نيروي انتظامي چه جوابي داره بده !!!؟
نظام بهرامی کمیل
۰۹:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
فرا روی محترم خودتو بزار جای پدر و مادر این دختر مظلوم پیام بهرامی کمیل را منتشر کن. با تشکر
نظام بهرامی کمیل
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
عملیات پیچیده پلیس که میگفتند همین بود؟ دوست یکی از سارقها به پلیس اطلاع داده. عجب!
مادر بنیتا میگه کلانتری مشیریه گفته امروز تعطیله فردا بیا تا پیگر گم شدن دخترتون بشیم. یکی از متهمین میگه موضوع و جای خودروی سرقتی رو به کلانتری پاکدشت گفتم.
مجلس محترم چرا کمیته حقیقت یاب تشکیل نمیدهد؟ مدعی العموم کجاست؟ صدها رقم بازرسی و نظارت کجا هستند؟
مسئولین نیروی انتظامی چرا استعفا نمی دهند؟
ماموران دو کلانتری مشیریه و پاکدشت چرا محاکمه نمی شوند؟
خدا به داد ما برس.
ناشناس
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
اينجور كه اين اقا ميگه پليس پيگيري نكرده!!!
ناشناس
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
فرمانده هان محترم نيروي انتظامي كلاه خود را بالاتر بگذارند.
سارا
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
پس با اين حساب مقصر اصلي پليس و مامور شيفت همان ساعت بوده و احتمالا چون اينها وضعيت درستي نداشته اند حدسشان اين بوده كه متوهم شده اند بهرحال قبل از اين اعترافات نقش پليس كمرنگ نبوده در اين فاجعه
ناشناس
۰۸:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
آیا واقعا" پلیس خبر داشته؟بعد از اطلاع پلیس چکار کرده است؟
ناشناس
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
آفرین به این پلیس ما. حالا اگر فهمیده بودن یه جا پارتیه در عرض 3 ثانیه خودشون رو رسونده بودن اونجا
ناشناس
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
خیلی هم بعید نیست راست بکن کافیه یکبار سر وکارتون به کلانتری افتاده باشه خودشون خودشونو لو دادن واگرنه عمرا پلیس عرضه حل کردن این ماجرا رو داشت فقط هارت و پورت دارن دزد میگیری تحویلشون میدی میری دادگاه باید مواظب باشی قاضی خودتو نگیره
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۹
وای بحالشون اگه این حرفا درست باشه.