حمید میرزاده در «شرق» نوشت:
دکتر حسن روحانی و دولت یازدهم با وجود موفقیتهای فراوان در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهویژه پیروزی تاریخی «برجام» با مشکلات عدیدهای مواجه بودند که به جز مخالفتها و بحرانسازیهای بیرونی، شامل چالشهای درونی دولت نیز میشد.
با توجه به اثر این چالشهای درونی که کمتر از بحرانسازیهای مخالفان نیست، دولت دوازدهم میتواند با شناسایی دلایل و غالبشدن «نگاهی نو» و رویکردهای تازه بر تبعات آنها غلبه کند. چالشها و پیشنهادها:
١- دولت یازدهم یکپارچگی و یکنواختی برای اثربخشی و همافزایی لازم را نداشت و گاهی مشاهده میشد اعضای دولت علیه یکدیگر اعلامیه میدادند یا مصاحبه میکردند. پیشنهاد میشود دکتر روحانی، رئیسجمهوری محترم با انتخاب افراد قوی، امین و مأموریتپذیر و طرفدار برنامهها و اندیشههای رئیسجمهور و با اخذ میثاقنامه کاری از همکاران خود با قاطعیت و جدیت و بدون رودربایستی، خواستار اجرای بیکموکاست برنامههای خود از ایشان باشند.
٢- دولت محترم یازدهم در اقدامی چشمگیر توانست تورم حدود ٤٠درصدی را یکرقمی و رشد تولید ناخالص ملی را از منفی شش به بالای مثبت هفت درصد افزایش دهد. همچنین در این دوره اقتصاد بحرانزده کشور بهطور نسبی از رکود خارج شد اما متأسفانه ستاد رسانهای دولت نتوانست ابعاد این اقدام بسیار بزرگ را برای مسئولان و مردم به خوبی تبیین کند. هرچند همراهنبودن رسانه ملی در اطلاعرسانی خدمات دولت قابل کتمان نیست اما ستاد رسانهای دولت نتوانست نتایج این نقیصه و همراهینکردنها را جبران کند و در جریان انتخابات بخشی از رسانههای حامی دولت و حتی مدیران همسو به پشتیبانی از عملکرد دولت نپرداختند. در این شرایط پیشنهاد میشود جناب رئیسجمهور از هر وسیلهای برای صحبت با مردم و تبیین برنامههای خود، بهویژه از فضای مجازی استفاده بیشتری ببرند؛ چه آنکه در جریان انتخابات نقش رسانههای نوین در موفقیت ایشان به وضوح روشن شد.
٣- در دولت یازدهم، مدیران میانی حامی دکتر روحانی که میتوانستند در ردههای صف و ستاد سراسر کشور حامی دستاوردهای دولت ایشان باشند، محلی از اعراب نداشتند! و برخوردهای سرد با ایشان انگیزه حمایت از دولت را از آنان گرفت. در مقابل، تعداد قابل ملاحظهای از معاونان وزارتخانهها، بازماندگان دولت احمدینژاد بودند و عملا وزراتخانهها با رویکرد آنان اداره میشدند. در مواردی نیز برخی وزرای کابینه در محافل و شوراهای مختلف یا اشارهای در حمایت از دولت نمیکردند یا حداکثر بسیار محافظهکارانه با زبان الکن و ضعیف به دفاع نیمبند از سیاستهای دولت میپرداختند. این مورد را به وضوح در شرایط پسابرجام در برخی وزارتخانهها میشد مشاهده کرد. شناسایی و ارتقای مدیران کارآمد و شجاع از بدنه دولت میتواند علاوه بر ایجاد جو همراهی و همدلی در دولت آتی، در شرایط دشوار پیشرو بخشی از سپر دولت مقابل هجومها باشد.
٤- تماس بدنه دولت با رئیسجمهور در دولت یازدهم بسیار ناچیز بود و مدیران ستاد دولت اغلب بین رئیسجمهوری و مدیران میانی در صف و ستاد نقش دیوار حائل را داشتند. برای حل این موضوع، جناب دکتر روحانی با مشرب بازتر میتوانند ملاقات با همه اقشار مردم حتی در حد توجه به مشکلات افراد مراجعهکننده را افزایش دهند. در دسترسنبودن رئیسجمهور و مدیران کلان، زمینهساز فساد و سوءاستفاده افراد سودجو و کارچاقکن خواهد شد.
٥- تصور اغلب دولتها این است که وقتی تصمیمی میگیرند مشکل حل شده! درحالیکه تصمیمگیری جزء کوچکی از کل فرایند تصمیم تا اجرا است. بنابراین پیگیری سیستماتیک و نقطهبهنقطه برای بهنتیجهرساندن تصمیمات دولت در یک بازه زمانی معین یک ضرورت حیاتی است و دراینباره معاونتهای ریاستجمهوری باید نقش اساسی داشته باشند.
٦- حمایت مردم مخصوصا جامعه فرهیخته و دانشگاهی و اغلب خواص از دکتر روحانی برای تداوم موفقیتهای دولت ایشان کافی نیست، بلکه یکایک اعضای دولت دوازدهم باید سطح تماس خود را با تمامی اقشار جامعه برای افزایش راندمان کاری دولت افزایش دهند. مسافرتهای مستمر و سرکشی به استانها و شهرستانها و بهادادن و اعتمادکردن به نقش استانداران و فرمانداران و بخشداران و دهداران در این زمینه بسیار کارساز است.
٧- دیدن نتیجه ملموس تصمیمات دولت در اقبال روزافزون مردم به دولت مؤثر خواهد بود؛ مشروط به اینکه در هر جلسه دولت، نتیجه اجرای تصمیمات قبلی گزارشگیری شود. بهترین راه خنثیکردن تبلیغات مخالفان علیه دولت، اجرای تصمیمات و اعلان آن به مردم است.
٨- تکیه بر نقش دانشگاهها و صنعتگران و تماس مستمر مدیران دولت با آنان راهحل علمی و فنی و اجرائی فرایندهای مختلف برنامههای مصوب است.